eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆آنان كه خويشتن را مسخره مى كنند  امام رضا عليه السلام مى فرمايد: هفت چيز بدون هفت چيز ديگر، مسخره است : 1. هر كس با زبان استغفار كند ولى در قلب استغفار نكند، خود را مسخره كرده . 2. هر كس از خدا توفيق بخواهد و كوشش ننمايد، خود را مسخره كرده . 3. هر كس هوشيارى و احتياط در زندگى بطلبد ولى بى مبالاتى كند، خود را مسخره نموده . 4. هر كس از خدا بهشت بخواهد و بر مشكلات عبادت صبر نكند، خود را مسخره كرده . 5. هر كس از آتش جهنم به خدا پناه برد ولى خواسته هاى نا مشروع دنيا را ترك ننمايد، خود را مسخره نموده . 6. و هر كس به ياد خدا باشد ولى سرعت براى ديدارش نگيرد خود را مسخره كرده است 📚ب : ج 78، ص 356. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆بخشش امام حسين عليه السلام   مردى از انصار محضر امام حسين عليه السلام رسيد، خواست نياز خود را مطرح كند، امام فرمود: برادر انصارى آبرويت را از درخواست بخشش با زبانت نگهدار! هر چه مى خواهى در نامه اى بنويس و بياور كه من به خواست خداوند بقدرى به تو خواهم داد كه تو را خوشحال كند. آن مرد نوشت . يا ابا عبدالله ! فلان شخص پانصد دينار از من طلبكار است و به من فشار آورده و من اكنون امكان پرداخت ندارم . خواهش مى كنم با او صحبت كن كه به من مهلت دهد تا روزى كه وضع ماليم بهتر شود. امام عليه السلام پس از خواندن نامه داخل منزل شد و كيسه اى همراه خود آورد كه هزار دينار در آن بود به او داد و فرمود: پانصد دينار آن را به قرضت بده و پانصد دينار آن را خرج زندگيت كن ! سپس فرمود: حاجت خود را جز به سه نفر مگو؛ 1) آدم ديندار. 2) با مروت . 3) آبرودار. چون شخص ديندار به خاطر دينداريش به تو كمك خواهد كرد. انسان با مروت از مروتش حيا كرده به تو كمك خواهد نمود. و انسان آبرودار مى فهمد كه تو آبرويت را در راه اين حاجتت گذارده اى و بدون جهت اين كار را نكرده اى ، حتما مشكلى برايت پيش آمده است از اينرو آبرويت را حفظ نموده و حاجت تو را بر مى آورد. 📚 ب : ج 78، ص 118 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆توطئه اى كه خنثى شد  يعقوب پسر ياسر مى گويد: متوكل عباسى بارها مى گفت : كار ابن الرضا (امام هادى ) مرا عاجز كرده ، هر چه كوشش كردم شراب بنوشد و در مجلس شراب من بنشيند، نپذيرفت . ديگر فرصتى هم ندارم او را به اين كار بكشانم . گفتند: اگر درباره او چنين فرصتى ندارى مهم نيست . در عوض برادرش موسى شراب خوار و اهل ساز و آواز است ، مى خورد و مى نوشد و عشقبازى مى كند. خوب است بفرستيد او را از مدينه بياورند ما كار را بر مردم مشتبه مى كنيم . او را فرزند رضا معرفى كرده و مشهورش مى نماييم . (و مى خواستند از اين راه بر موقعيت امام هادى عليه السلام لطمه وارد كنند.) متوكل كسى را با نامه پى موسى فرستاد، او را با تعظيم و احترام وارد بغداد كردند و همه بنى هاشم و سران لشكرى و كشورى به استقبالش ‍ رفتند. متوكل تصميم داشت وقتى موسى وارد بغداد شد املاكى به وى واگذار كند و ساختمان عالى برايش بسازد. ساقيان شراب و زنان نوازنده نزد او بفرستد، پس از تكميل وسايل عيش و نوش ، خود نيز در آنجا به ديدنش ‍ برود. موسى كه وارد شد، امام هادى عليه السلام در سر پل وصيف كه معمولا در آن محل از واردين استقبال مى شد با موسى ملاقات كرد و بر وى سلام گفت و احترامش نمود و به او گوشزد كرد و فرمود: متوكل تو را خواسته تا حرمتت را بشكند و قدر و منزلت تو را پايين آورد و تو را بى ارزش كند. مبادا به او بگويى كه من اهل شراب هستم و شراب مى خورم . موسى گفت : اگر او مرا براى اين غرض خواسته باشد، چاره ام چيست ؟ فرمود: احترام خود را نگهدار و چنين كارى مكن ! منظور او رسوا كردن شما است . هر چه امام عليه السلام او را موعظه و نصيحت كرد، موسى نپذيرفت . وقتى امام عليه السلام ديد موسى زير بار نمى رود، فرمود: اين را بدان مجلسى را كه متوكل در نظر گرفته ، هرگز آن مجلس را نخواهى ديد و به آرزويت نخواهى رسيد. سه سال موسى كه در بغداد بود، هر روز صبح به ملاقات متوكل مى رفت ، مى گفتند: امروز كار دارد برو فردا بيا. فردا صبح كه مى رفت ، مى گفتند: حالا شراب خورده و مست است . برو فردا بيا! فردا كه مى رفت ، مى گفتند: امروز مريض است و دارو خورده ، حال ملاقات ندارد. روزها به همين منوال گذشت تا متوكل كشته شد و در نتيجه آنها حتى يكبار با هم در يك مجلس ‍ شراب ، ننشستند. 📚ب : ج 50، ص 159. 💠 @RoozieHalal 💠
🔆خطر همكارى با ستمگران   زياد بن ابى سلمه كه با دستگاه هارون الرشيد ارتباط داشت ، مى گويد: روزى خدمت امام كاظم عليه السلام رسيدم ، فرمود: زياد! شنيده ام تو براى سلطان (هارون الرشيد) كار مى كنى و با آنان همكارى دارى ؟ گفتم : آرى ! فرمود:چرا؟ گفتم : من آدم آبرودار هستم و نيز عيالمند و تهى دست مى باشم . جهت تاءمين مخارج زندگى براى آنها كار مى كنم . امام فرمود: زياد! اگر من از بلندى بيفتم و قطعه قطعه شوم ، برايم بهتر از آن است كه عهده دار كارى از كارهاى آنها (ظالمان ) باشم و يا قدمى روى فرش آنها بگذارم . مگر در يك صورت ، مى دانى آن چه صورت است ؟ گفتم : فدايت شوم نمى دانم . فرمود: با آنان همكارى نمى كنم ، مگر در چند مورد: 1. غم از دل مؤمنى بردارم . 2. يا ناراحتى او را برطرف كنم . 3. يا قرضش را ادا نمايم . زياد! كمترين كارى كه خداوند با ياوران ستمگران انجام مى دهد، اين است كه آنها را در خيمه آتشين قرار مى دهد تا از حساب اهل محشر فارغ گردد. اى زياد! هرگاه متصدى شغلى از شغلهاى آنها شدى به برادرانت نيكى كن ! تا جبران گناهانت را بكند... وقتى كه خود را صاحب قدرت بر مردم مشاهده كردى بدان ! خداوند نيز فرداى قيامت بر تو قدرت دارد و توجه داشته باش نيكى هاى تو مى گذرد و ممكن است آنها نيكى هايت را فراموش كنند ولى براى فرداى قيامت تو، همان نيكى ها خواهد ماند. 📚ب : ج 48، ص 172 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 🌷می‌گفت: "می‌خواهم چیزی بگویم، فقط به فرمانده‌مان نگویید." بچه اصفهان و از سربازهای ارتش بود. می‌گفت: "حس کنجکاوی‌ام باعث شد وارد میدان مین شوم. وسط میدان یک جمجمه دیدم. از وقتی آن جمجمه را دیده‌ام، شب‌ها خواب ندارم. فکر می‌کنم از بچه‌های خودمان باشد و الان خانواده‌اش منتظرش هستند." 🌷رفتیم تا کنار جمجمه رسیدیم. پیکری هم آن‌جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود. خاک‌ها را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم. قصد بازگشت داشتیم که با خود گفتم حالا که موقعیتی پیش آمده، خوب است جستجو کنیم، شاید پیکر دیگری هم پیدا شود. جلوتر زیر یک درخت، شهیدی افتاده بود با یک بی‌سیم و آن سوتر شهیدی دیگر و.... 🌷آن روز هفت شهید از شهدای ارتش پیدا شد. همان سرباز، مثل باران بهاری اشک می‌ریخت. تاب نیاوردم. به سمتش رفتم تا دلداری‌اش بدهم. گفت: " آقا، وقتی دیدم هر هفت شهید مهر و تسبیح داشتند، از خودم خجالت کشیدم. من خیلی وقت‌ها در خواندن نماز کوتاهی می‌کنم. از امروز دیگر همه نمازهایم را سر وقت می‌خوانم." ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
دوستان امام.mp3
2.66M
♨️تاجر پولدار و سفر به مشهد! 🎙حجت الاسلام ✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂 🔆يكصد رحمت ميان دو انگشتان اسحاق بن عمار مى گويد: من در كوفه ثروتمند شده بودم . از برادران دينى بسيار نزد من مى آمدند ترسيدم در ميان مردم شرمنده شوم به غلام خود دستور دادم هرگاه يكى از برادران دينى آمد و مرا خواست بگو ايشان اينجا نيست . در همان سال به مكه رفتم . خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و سلام كردم حضرت با سنگينى و گرفته خاطر، جواب سلام داد. گفتم : فدايت شوم ! چرا از من روى گردانى و به من كم لطف هستيد؟ 🌱🌱 فرمود: به خاطر اين كه شما روش خود را نسبت به مؤمنان تغيير داده ايد. گفتم : فدايت گردم ! از اين كه زياد مشهور شوم ، ترسيدم و چنين كارى كردم . خدا مى داند به آنها شديدا علاقمندم . 🌱🌱 حضرت فرمود: اى اسحاق ! از زيادى مؤمنان هرگز ناراحت نباش ! زيرا هرگاه دو نفر مؤمن با يكديگر ملاقات كرده و دست بدهند. خداوند يكصد رحمت در ميان دو انگشتانشان قرار مى دهد كه نود و نه رحمت از آن مخصوص كسى است كه برادر دينى خود را بيشتر دوست مى دارد و هر كدام نسبت به رفيقش بيشتر محبت كند او بيشتر مورد توجه الهى قرار مى گيرد. هرگاه براى رضاى خدا همديگر را به آغوش گيرند رحمت خداوند آنان را مى پوشاند و به آنان گفته مى شود: شما آمرزيده شديد، بار ديگر همديگر را به آغوش بگيريد. هرگاه خواستند صحبت كنند، فرشتگان به يكديگر گويند از اين دو نفر دور شويم شايد راز دلى دارند و خداوند نمى خواهد از راز دل آنها باخبر شويم . 🌱🌱 اسحاق مى گويد: عرض كردم ممكن است آن دو فرشته نويسنده اعمال فاصله بگيرند و در نتيجه سخنان ما را نشنوند و ننويسند. با اين كه خداوند مى فرمايد: (ما يلفظ من قول الا الديه رقيب و عتيد) (1): انسان سخن نمى گويد مگر اين كه دو ملك رقيب و عتيد براى ضبط گفتارشان آماده هستند. حضرت صادق عليه السلام با شنيدن اين سخن آهى كشيد و به شدت گريست به طورى كه اشك ديدگانش محاسن آن حضرت را تر نمود و فرمود: 🌱🌱 اى اسحاق ! اگر آن دو فرشته نشنوند و ننويسند، خداوند آگاه بر گفتار ماست . اى اسحاق ! از خدا بترس ! آنچنان كه او را مى بينى و اگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند و اگر شك كنى در اينكه او تو را نمى بيند كافر شده اى و اگر يقين داشته باشى خداوند تو را مى بيند باز مرتكب گناه شوى در چنين صورت او را پست ترين بينندگان قرار داده اى كه حيا نمى كنى .(2) 1- انسان هيچ سخنى نمى گويد مگر اين كه در كنار او دو فرشته رقيب و عتيد حاضرند. 2- بحار : ج 76، ص 21. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نماز در زير رگبار تير رسول خدا صلى الله عليه و آله با سربازان اسلام براى سركوبى عده اى از مشركين حركت نمود. 🍁🍁 در اين پيكار زنى تازه عروس اسير مسلمان شد كه شوهرش در مسافرت بود. هنگامى كه از سفر برگشت اسارت زنش را به او خبر دادند، او در تعقيب لشكر اسلام راه افتاد. پيغمبر اسلام در محلى فرود آمد و دستور داد عمار پسر ياسر و عباد پسر بشر نگهبانى كنند؟ اين دو سرباز شب را به دو قسمت تقسيم كردند. بنا شد قسمت اول شب را عباد و قسمت دوم را عمار پاسدارى كنند. 🍁🍁 عمار به خواب رفت و عباد از فرصت استفاده نمود و به نماز ايستاد كه در آن دل شب راز و نيازى با آفريدگار خود داشته باشد. در آن وقت شوهر زن رسيد، شبهى را ديد ايستاده است . از تاريكى شب نفهميد كه او انسان است يا چيز ديگر. تيرى به سوى او شليك كرد، تير بر پيكر عباد نشست ، عباد نماز را ادامه داد و قطع نكرد. پس از آن تيرى ديگر انداخت . آن هم بر پيكر وى رسيد. 🍁🍁 عباد نمازش را كوتاه نمود، به ركوع و سجود رفت و سلام گفت و نماز را تمام كرد. آنگاه عمار را بيدار كرد و او را از آمدن دشمن باخبر ساخت . وقتى كه عمار او را در آن حال ديد كه چند تير بر بدنش اصابت كرده او را سرزنش كرده و گفت : چرا در تير اول بيدارم نكردى ؟ عباد گفت : 🍁🍁 هنگامى كه تيرها به سوى من شليك شدند من در نماز بودم و مشغول خوانده سوره (كهف ) بودم و نخواستم آن سوره را ناتمام بگذارم . چون تيرها پى در پى آمد به ركوع و سجود رفته و نماز را تمام كردم و تو را بيدار نمودم . اگر نمى ترسيدم از اين كه دشمن به من رسيده و به پيغمبر صلى الله عليه و آله صدمه اى برساند و در پاسدارى كه به عهده من گذاشته شده كوتاهى كرده باشم ، هرگز نماز را كوتاه نمى كردم اگر چه كشته مى شدم . دشمن كه فهميد مسلمانان از آمدن او باخبرند پا به فرار گذاشت و رفت . 📚بحار : ج 20، ص 117 و ج 22، ص 116 با اندكى تفاوت ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. ❤️ آباد به و پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن جا هست! ✨ امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. 📚 درمحضربهجت ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 برای داشتن ؛ 1️⃣ به داشته هایتان توجه کنید ▫️هر چند کم مثلا همان پول کمی که دارید یا خانه کوچکی که دارید. 2️⃣ بابت داشته هایتان شکر گزار باشید ▫️نگویید این آن قدر کم است که جای شکر ندارد. 3️⃣ به کمبودهایتان توجه نکنید ▫️به بیماری که دارید به همسر بد اخلاقتان، ▫️و هر چیز دیگر اگر توجه کنید باز هم مقدار بیشتری از آن دریافت می کنید. 4️⃣ ویژگیهای خوبتان را ببینید ▫️مثلا مهربانید باهوشید. و هر چیز دیگری که به شما احساس خوب می دهد. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا