°•°•°
باید یاد بگیری خط پایانی وجود دارد و
تو نباید همه چیز را در نیمہ راه رها
کنی.باید تمامش کنی...🌹
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون به زیبایى🌙✨
قلبهای پاکتون💖
روزگارتان
به وقت عشق و مهربانی
ساعت هاتون به رنگ امید😇
دلتون بی غم
و لحظه هاتون سرشاراز آرامش🌸🍃
شب زيباتون بخير✨🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋ سلام صبح زیباتون به خیر وشادی
🤍 امروز ازخدا میخوام بهترین لبخندها
💙 بر صورت ماه تک تکتون نقش ببندد .
🤍 لبخند برای حال خوب
💙 لبخند موفقیت
🤍 لبخند از آرامش
💙 ولبخند خدا به زندگیتون
🤍 روزتون بخیر و دلتون
💙 سرشار از آرامـش
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سکوت
گویند در مجلس معاویه، یکی از بزرگان خاموش بود و هیچ نمی گفت. معاویه گفت: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: چه گویم؛ اگر راست گویم، از تو بترسم و اگر دروغ گویم، از خدا. پس در این مقام، سکوت سزاوارتر است.[1]
پی نوشت:
[1] لطایف و پندهای تاریخی، ص 83
آدم این پرحرفارو میبینه،به این حدیث پی میبره که اینا فکر قوی ندارن و درباره ی هر چی باید بحرفن...
در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد. (تصنیف غررالحکم، ص 216، ش 4252)
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆معجزه پسر همچون پدر
مرحوم شيخ مفيد به نقل از امام محمّد باقر عليه السلام حكايت نمايد:
روزى عدّه اى از مردم حضور امام حسن مجتبى عليه السلام آمده و به حضرت گفتند: ياابن رسول اللّه ! شما نيز همچون پدرت اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام معجزه اى - كه بسيار مهمّ باشد - برايمان آشكار ساز.
امام مجتبى عليه السلام فرمود: آيا پس از ديدن معجزه به امامت من مطمئن خواهيد شد؟ و آيا ايمان خواهيد آورد؟ گفتند: بلى ، اعتقاد و ايمان مى آوريم ؛ و ديگر هيچ شكّ و شبه اى وجود نخواهد داشت .
حضرت فرمود: آيا پدرم را مى شناسيد؟ همگى گفتند: بلى .
در اين هنگام ، حضرت پرده اى را كه آويزان بود كنار زد؛ پس ناگهان تمام افراد مشاهده كردند كه اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام نشسته بود.
سپس امام حسن مجتبى عليه السلام خطاب به جمعيّت كرد و فرمود: آيا او را مى شناسيد؟
گفتند: بلى ، اين مولاى ما اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام است ؛ و ما ايمان آورديم و شهادت مى دهيم كه تو ولىّ و حجّت بر حقّ خداوند هستى ؛ و امام و جانشين پدرت خواهى بود.
و پس از آن اظهار داشتند: ما شاهد و گواه هستيم كه جنابعالى ، پدرت اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام را پس از مرگش به ما نشان دادى ، همان طورى كه آن حضرت ، رسول اللّه صلى الله عليه و آله را پس از رحلتش در مسجد قُبا به ابوبكر و عمر نماياند. امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: واى بر حال شما! مگر اين آيه شريفه قرآن را نخوانده ونشنيده ايد كه خداوند متعال مى فرمايد:
((وَلا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللّه اءمْواتا بَلْ اءحْياءُ وَلكِنْ لا تَشْعُرُون )).(1)
آن هائى را كه در راه خدا به شهادت رسيدند، مپنداريد كه مرده اند؛ بلكه آنان زنده و جاويد مى باشند ولى شما درك نمى كنيد. البتّه اين حالت مختصّ كشته شدگان فى سبيل اللّه است ، كه در همه جا حاضر و ناظر خواهند بود.
سپس در پايان افزود: شماها درباره ما اهل بيت رسالت و نبوّت چه تصوّراتى داريد و چه مى انديشيد؟
گفتند: ياابن رسول اللّه ! ما به تو ايمان آورديم و مطمئن شديم كه تو امام و خليفه بر حقّ رسول اللّه صلى الله عليه و آله هستى .(2)
1-سوره بقره : آيه 154.
2- بحار الا نوار: ج 43، ص 328، ح 8، الخرايج والجرايح : ج 2، ص 810 با اختصار.
📚منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
#پندانه 🌹👌
" آدم های امن چه کسانی هستند؟ "
آدم های امن، همانهایی هستند که همه چيز ميتوانی بهشان بگويی،
بدون اينکه قضاوت يا تحقيرت کنند...
ميتوانی کنارشان احساس بودن کنی...
کسانيکه فقط خود خود خودت هستی که براشون مهمی کسی که ﺩﺳﺘــــﺖ ﺭﺍ می گیرد ....
ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺧﯿـــــــﺎﻝ ..
ﺩﺳـــــتت را می گیرد ﺑﻪ ﺭﺳــــﻢ ِمحبت ...
ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳــــــﺖ ﻫــــﻮﺍیت ﺭﺍ ﺑﯽ ﺍﺟــــــــﺎﺯﻩ به رسم رفاقت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷد !
گاهی تورا فرو میریزد برای بنای جدید....
آدم های امن گل های قالی اند،
نه انتظار چیده شدن دارند نه دلهره پژمردن،
همیشگی اند،
گنجینه اند،
سرمایه اند،
آرامش خاطرند،
آرزو دارم هرکس یک آدم امن در زندگیش باشد...
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنده بودن نصف زندگیست
اما...
امید داشتن همه زندگیست!
هرلحظه زندگیتون پر از
امید...
✾📚 @Dastan 📚✾
عراق پاتک سنگینی کرده بود. آقا مهدی طبق معمول سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف میرفت و به بچهها سر میزد. یک مرتبه دیدم پیدایش نیست. از بچهها پرسیدم، گفتند رفته عقب. یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور از این طرف به آن طرف. بعد از عملیات، بچهها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند. مجروح شده بود، رفته بود عقب، زخمش را بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود، انگار نه انگار و دوباره برگشته بود خط.
📚#شهید_مهدی_زین_الدین
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت شنیدنی و تأثیرگذار رعایت حق الناس توسط آیت اللّه شیخ جواد تبریزی
🎤 به نقل از استاد حاج شیخ حسن عرفان
✾📚 @Dastan 📚✾
داستان_آموزنده
🔆لقب سيدالشهداء توسط پیامبر صل الله علیه و آله
پس از مراجعت از سفرى حضرت رسول اكرم صل الله علیه و آله با حزن و اندوه بالاى منبررفت حضرت حسن و حسين علیه السلام را هم به همراهش بالاى منبر برد، پس خطبه اى خواند و موعظه نمود، پس دست راست بر سر حسن علیه السلام و دست چپ را بر سر حسين گذاشت و فرمود: خدايا، محمد بنده و پيغمبر تو است ، و اين دو نفر از نيكان عترت منند. و اخيار عشيره من ، و بهترين ذريه من و كسانى كه بعد از خود در ميان امت مى گذارم و بدرستى كه جبرئيل به من خبر داد كه اين پسر را به زهر مى كشند، و اين ديگرى را به شمشير شهيد مى كنند. خدايا شهادت را بر او مبارك گردان و او را سيد الشهدا قرار ده به قاتل او بركت مده و آنها را به اسفل درك جهيم برسان . راوى گويد: سپس صداى ناله و گريه از اهل مسجد بلند شد، حضرت فرمود: ايها الناس بر او گريه مى كنيد و او را يارى نمى كنيد؟ خدايا تو ياور او باش ، اى مردم من دو چيز نفيس يا سنگين در ميان شما مى گذارم ، يكى كتاب خدا و ديگرى عترت خود را كه ميوه دل و ثمره فواد من هستند و آن دو از هم جدا نميشوند، تا بر حوض به من وارد شوند.
آگاه باشيد كه از شما سئوال نمى كنم ، مگر آنچه مرا خدا امر كرده است ، و آن اين است كه سئوال مى كنم از شما مودّت و دوستى آنها. پس بترسيد از اينكه به نزد من آييد و حال اينكه به عترت من اذيتى كرده باشيد و به ايشان ظلم تعدى كرده باشيد
مى روم از سر كوى تو و خون ميگريم
با دل غم زده از سوز درون ميگريم
همه اشيا نگرانند به گرييدن من
تو هم از خاك به بين عمه كه چون ميگريم
كاروان عازم راه است و من خسته هنوز
بر سر قبر تو افتاده و خون ميگريم
آمدم با تو در اين غمكده شام ولى
ميروم بى تو و از سوز درون ميگريم
عمه جان منكه بهر رنج و غمى كردم صبر
ديگر از هجر تو بى صبر و سكون ميگريم
همچو مرغ سحر از داغ غمت مينالم
همچو ابر از ستم چرخ نگون ميگريم
آنچه در سينه غم عقده بهم پيوستم
چون مجال آمده در دست كنون ميگريم
ديگر از گريه و زارى نكند كس منعم
فارغ از سرزنش دشمن دون مى گريم
خود بدست خودم ايدختر ناكام حسين
كردمت دفن وزين درد فزون مى گريم
هر زمان سوگ رقيه ز (مؤ يد) شنوم
سخت مينالم و زاندازه برون مى گريم (2)
1- منتخب المصائب ، ج 3، ص 136
📚منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام ، تالیف علی میر خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه💖🌷
✍️ صلح بهخاطر مروت و مهمانداری
🔹پادشاهی بود در کرمان که در غایت کرم و مروت بود و عادتش آن بود که هرکس از غربا به شهر او میرسیدند، سه روز مهمان او بودند.
🔸وقتی عضدالدوله دیلمی وارد بر کرمان شد او طاقت مقاومت ایشان نداشت.
🔹هر صبح که خورشید طلوع میکرد، جنگ میکرد و خلقی را میکشت و چون شب میشد مقداری طعام نزد دشمنان و لشگریان عضدالدوله میفرستاد.
🔸عضدالدوله کسی را نزدش فرستاد و گفت:
این چه کاری است که میکنی، روز ایشان را میکشی و شب طعام میدهی؟
🔹پادشاه گفت:
جنگکردن اظهار مردی است و ناندادن اظهار جوانمردی. ایشان (لشگر عضدالدوله) اگرچه خصم من هستند اما در این ولایت غریبند و چون غریب باشند در ولایت ما مهمان باشند، و جوانمردی نباشد که مهمان را بدون غذا نگه دارند.
🔸عضدالدوله گفت:
کسی را که چنین مروت و مهمانداری بود ما را با او جنگکردن خطاست.
🔹و با او صلح نمود.
✾📚 @Dastan 📚✾
🌃 زَمان و فَصلِ نجات 🌙
🔸️حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری:
زلال و خلاصه ی شب، در سحر است. سحر، زمان و فصل نجات است. سحر، مایه خیر و برکت است. نگذاریم از دستمان برود؛ حتی به حداقل هایش. اگر یک ساعت می شود، خدا بدهد برکت؛ اگر نشد، نیم ساعت؛ نشد، بیست دقیقه. کسی که می خواهد یک حرکتی به سمت خدای متعال شروع کند، بدون سحر و بیداری شب نمی شود، بدون انس با قرآن نمی شود.
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
یه باختایی تو زندگی هست که از برد
قوی تره ،جا نزن.🦋🍀
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشتِ تمام آرزوهایت
خدا ايستادہ
ڪافيست بـہ حڪمتش
ايمان داشتـہ باشے
تا قسمتت سر راهت قرار گیرد
وی را بخوانيد
تا شـما را اجابت ڪند
شبتون بخیر 🌙
✾📚 @Dastan 📚✾
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد
بی جلوهی تو، بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامنالحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی، زاده نشد
#میلاد_امام_جواد را به تمامی مسلمانان جهان تبریک میگوییم.🌸💐
✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸
🌺🌺تقديرى از يك عالم ربانى توسط امام جواد علیه السلام
يكى از شخصيت هاى مورد پسند امام جواد عليه السلام على بن مهزيار اهوازى است . حسن پسر شمون مى گويد:
نامه اى را كه امام جواد عليه السلام با دست خط خود به على بن مهزيار نوشته بود خواندم ، چنين بود: به نام خداوند بخشنده و مهربان .
اى على بن مهزيار! خداوند بهترين پاداش را به تو عنايت كند! منزلت را در بهشت قرار دهد، تو را در دنيا و آخرت خوار نكند و با ما محشور گرداند!
اى على ! تو را در خيرخواهى ، مسلمانى ، فرمان بردارى از خداوند، احترام به ديگران ، انجام وظايف دينى ، آزمايش كردم ، و تو را پسنديدم .
اگر بگويم مانند تو را نديده ام حتما راست گفته ام . خداوند جايگاه تو را در بهشت برين قرار دهد.
اى على ! در سرما و گرما، در شب و روز، خدمت تو براى ما مخفى نيست . از خداوند مسئلت دارم روز رستاخيز تو را آن چنان مشمول رحمت خود قرار دهد كه مورد غبطه باشى ! خداوند دعا را مستجاب مى كند.
📚بحار: ج 50، ص 105.
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 - آثار شگف انگیز روزه در ماه رجب :
✍️ با یک روز، روزه گرفتن در ماه رجب خود را از عذاب قبر و عالم برزخ بیمه کنیم، به روایت ذیل توجه بفرمایید:
🌺 «شخصی بنام ثوبان میگوید: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در قبرستان بودیم، حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد.
عرض کردم: یا رسولالله، چرا اینگونه رفتار میکنید؟
حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آنگاه فرمود: [ای ثوبان] اینان کسانی هستند که در قبرهایشان عذاب میشوند، من از خدای متعال درخواست کردم که عذاب آنها را تخفیف دهد و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد.
سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر کسانی که از اهل این قبرستان، در عذاباند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام میکردند و به عبادت میپرداختند، در قبرها معذب نمیشدند.»(1)
✍️ دوستان گرامی! توجه داشته باشید که در روایت فوق، ثواب یک روز، روزه ی ماه رجب بیان شده، عجیبتر از آن، آثار و ثواب روزه ی بیش از یک روز است
📚 منبع متن حدیث : ..............
1 - «عَنْ ثَوْبَانَ قَالَ كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ (ص) فِي مَقْبَرَةٍ فَوَقَفَ ثُمَّ مَرَّ ثُمَّ وَقَفَ ثُمَّ مَرَّ فَقُلْتُ وَ مَا وُقُوفُكَ فَبَكَى ثُمَّ قَالَ هَؤُلَاءِ يُعَذَّبُونَ فِي قُبُورِهِمْ فَدَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْهُمْ فَفَعَلَ فَلَوْ صَامُوا مِنْ رَجَبٍ وَ قَامُوا لَيْلَهُ مَا عُذِّبُوا فِي قُبُورِهِم». / الدعوات (للراوندي): ص 280.
#ماه_رجب
#روزه
✾📚 @Dastan 📚✾
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨
#داستان_آموزنده
🔆شيفته خوشگل ها نشد و در دام شياطين نيفتاد
محمّد بن ريّان - كه يكى از علاقه مندان به ائمّه اطهار عليهم السلام است - حكايت كند:
ماءمون - خليفه عبّاسى - در طىّ حكومت خويش ، نيرنگ و حيله هاى بسيارى به كار گرفت تا شايد بتواند امام محمّد تقى عليه السلام را در جامعه بدنام و تضعيف كند.
وليكن او هرگز به هدف شوم خود دست نيافت ، به اين جهت نيرنگ و حيله اى ديگر در پيش گرفت .
روزى به ماءمورين خود دستور داد تا امام جواد عليه السلام را احضار نمايند؛ و از طرفى ديگر نيز دويست كنيز زيبا را دستور داد تا خود را آرايش كردند و به دست هر يك ظرفى از جواهرات داد، كه هنگام نشستن حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام در جايگاه مخصوص خود، بيايند و حضرت را متوجّه خود سازند.
وقتى مجلس مهيّا شد و زن ها با آن شيوه و شكل خاصّ وارد شدند، حضرت كوچك ترين توجّهى به آن ها نكرد.
چند روزى بعد از آن ، ماءمون شخصى به نام مخارق - كه نوازنده و خواننده و به عبارت ديگر دلقك بود و ريش بسيار بلندى داشت - را به حضور خود فرا خواند.
هنگامى كه مخارق نزد ماءمون قرار گرفت او را مخاطب قرار داد و گفت : اى خليفه ! هر مشكلى را كه در رابطه با مسائل دنيوى داشته باشى ، حلّ خواهم كرد.
و سپس آمد و در مقابل امام محمّد جواد عليه السلام نشست و ناگهان نعره اى كشيد، كه تمام اهل منزل اطراف او جمع شدند و او مشغول نوازندگى و ساز و آواز شد.
آن مجلس ساعتى به همين منوال سپرى گشت ؛ و حضرت بدون كم ترين توجّهى سر مبارك خويش را پائين انداخته بود و كوچك ترين نگاه و اعتنائى به آن ها نمى كرد.
پس نگاهى غضبناك به آن دلقك نوازنده نمود و سپس با آواى بلند او را مخاطب قرار داد و فرمود:
((اتّق اللّه يا ذالعثنون )) از خدا بترس ؛ و تقواى الهى را رعايت نما.
ناگهان وسيله موسيقى كه در دست مخارق بود از دستش بر زمين افتاد و هر دو دستش نيز خشك شد؛ و ديگر قادر به حركت دادن دست هايش نبود.
و با همين حالت شرمندگى از آن مجلس ، و از حضور افراد خارج گشت ؛ و به همين شكل - فلج و بيچاره - باقى ماند تا به هلاكت رسيد و از دنيا رفت .
و چون ماءمون علّت آن را از خود مخارق ، جويا شد، كه چگونه به چنين بلائى گرفتار شد؟
مخارق در جواب ماءمون گفت : آن هنگامى كه ابوجعفر، محمّد جواد عليه السلام فريادى بر من زد، ناگهان چنان لرزه اى بر اندام من افتاد كه ديگر چيزى نفهميدم ؛ و در همان لحظه ، دست هايم از حركت باز ايستاد؛ و در چنين حالتى قرار گرفتم .
📚إثبات الهداة : ج 3، ص 332، ح 7، مدينة المعاجز: ج 7، ص 303، ح 32.
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه 🙏🤍
✍ شیشه ذهنت را تمیز کن
🔹زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند.
🔸صبح روز بعد، هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند از پشت پنجره زن همسایه را دیدند كه لباسهایی را شسته و روی بند پهن میکند.
🔹زن گفت:
ببین! لباسها را خوب نشسته است. شاید نمیداند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشوییاش خوب نیست!
🔸شوهر ساکت ماند و چیزی نگفت.
🔹مدتی گذشت و هر بار که خانم همسایه لباسها را پهن میکرد، این گفتوگوی تكراری اتفاق میافتاد و زن از بیسلیقه بودن زن همسایه میگفت.
🔸یک ماه بعد، زن جوان از دیدن لباسهای شستهشده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید، شگفتزده شد.
🔹به شوهرش گفت:
نگاه کن! بالاخره یاد گرفت چگونه لباسها را بشوید.
🔸شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجرههای خانهمان را تمیز کردم!
💢 زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده میکنیم، آنچه میبینیم به درجه شفافیت پنجرهای که از آن مشغول نگاهکردن هستیم بستگی دارد.
🔹قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و اول شیشه ذهن خودمان را پاک کنیم و در پی دیدن جنبههای مثبت او باشیم.
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#نامهای_که_هشت_سال_دیر_رسید!
🌷لاغری و کوچکی اندامم برای بنده دردسری شده بود. چون هر بار که برای اعزام به جبهه به مسئولین بسیج عشایر دزفول مراجعه میکردم، اجازه اعزام نمیدادند. من به ناچار در روستای خودمان شمس آباد در انجام کارهای نگهبانی و فرهنگی در سطح روستا همکاری داشتم تا هنگام شروع عملیات رمضان. در نوبت دوم اعزام بسیج عشایر در ۱۸ تیر ۶۱ موفق شدم که بالأخره با رزمندگان اسلام همگام شوم. با رسیدن به پادگان کرخه بلافاصله ما را سازماندهی کردند و برای انجام عملیات به منطقه عملیاتی رمضان گسیل داشتند. در هنگام سازماندهی نیروها در پادگان کرخه دوستم محمود زادعلی نزد من آمده و گفت:...
🌷و گفت: «من در این عملیات به شهادت میرسم و یقین دارم خداوند لطف خود را شامل حال من میکند.» من قضیه را خیلی جدی نگرفتم و به ایشان گفتم: «ما دفعه اول است که به منطقه میرویم پس آنها که مدت زیادی است که در جبهه هستند و افراد صالحتری هستند اگر بنا به شهادت باشد استحقاق آنان برای شهادت که بیشتر است.» در منطقه عملیاتی در تاریخ ۲۶ تیر ۶۱ باز هم ایشان را دیدم و وی دوباره موضوع شهادتش را بیان کرد که با شروع عملیات و ادامه آن من و چندین نفر از رزمندگان به اسارت نیروهای دشمن درآمدیم. حدود سه سال بعد از اسارتم بود که....
🌷که آقای محمدرضا طالب رزمنده جانباز عزیز طی نامهای برایم نوشت که محمود زادعلی به شهادت رسیده است. در سال ۱۳۶۹ که به میهن عزیز اسلامی برگشتم، آقای غلامعلی جمل زاده از همرزمانم در عملیات رمضان به محض دیدن من گفت که یک امانتی پیش من داری که این مدت ۸ سال که اسیر بودی آن را برای تو نگه داشتهام. او یک قطعه کاغذ به من داد که با دستخط شهید محمود زادعلی نوشته شده بود که من شهید میشوم. او در این نامه از من حلالیت طلبیده بود. این موضوع به من فهماند که شهدا از رسیدن خود به کمال الهی و شهادتشان آگاهی دارند.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمود زادعلی
#راوی: آزاده سرافراز محمدرضا پویه
منبع: سایت نوید شاهد
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#میلاد_امام_جواد علیهالسلام
💐 #امام_جواد علیهالسلام، امامی که در کودکی، دهها هزار سوال علمی از ایشان پرسیدند❗️
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆تشخيص نامه هاى بى نشان و استخدام ساربان
يكى از اصحاب و شيعيان حضرت ابوجعفر، امام جواد محمّد عليه السلام به نام ابوهاشم حكايت كند:
روزى به قصد زيارت و ديدار آن حضرت ، رهسپار منزلش شدم ، در بين راه سه نفر از دوستان ، هر يك نامه اى به من دادند كه به دست حضرت برسانم ؛ ولى چون نامه ها نشانى نداشت ، من فراموش كردم كه كدام از چه كسى است .
وقتى خدمت امام عليه السلام وارد شدم و نامه ها را جلوى آن حضرت نهادم ، يكى از نامه ها را برداشت و بدون آن كه نگاهى به آن نمايد، فرمود: اين نامه زيد بن شهاب است .
سپس دوّمين نامه را برداشت و بدون نگاه در آن ، فرمود: اين نامه محمّد بن جعفر است ؛ و چوم سوّمين نامه را برداشت ، نيز بدون نگاه فرمود: و اين نامه هم از علىّ بن الحسين است ؛ و آن گاه هر كدام را با نام و نسب معرّفى نمود و آنچه نوشته بودند، مطرح فرمود.
بعد از آن ، حضرت جواب هر يك از نامه ها را زير نوشته هايشان مرقوم داشت و امضاء كرد؛ و سپس تحويل من داد.
وقتى برخاستم كه از حضور مباركش مرخّص شوم و بروم ، امام عليه السلام نگاهى محبّت آميز به من نمود و تبسّمى كرد؛ و سپس مبلغى معادل سيصد دينار به عطا نمود و فرمود: اين پول ها را تحويل علىّ بن الحسين بن ابراهيم بده و بگو كه تو را بر خريد اجناس راهنمائى كند.
پس هنگامى كه نزد علىّ بن الحسين رفتم و پيام حضرت را رساندم ، مرا راهنمائى كرد و اجناسى را خريدارى كردم ؛ و سپس آن ها را به وسيله شتر براى امام عليه السلام آوردم .
همين كه به همراه صاحب شتر جلوى درب منزل حضرت رسيديم ، صاحب شتر از من تقاضا كرد كه از حضرت بخواهم تا او را جزء افراد خدمت گذار خود قرار دهد.
وقتى بر امام جواد عليه السلام وارد شدم و خواستم تقاضاى صاحب شتر را مطرح كنم ، ديدم حضرت كنار سفره طعام نشسته و به همراه عدّه اى مشغول تناول غذا مى باشد.
و بدون آن كه من حرفى زده باشم ، فرمود: اى ابوهاشم ! بنشين و به همراه ما از اين غذا ميل كن و ظرف غذائى را با دست مبارك خويش جلوى من نهاد؛ و چون از آن غذاى لذيذ خوردم ، حضرت به غلام خود فرمود: اى غلام ! صاحب شتر را كه همراه ابوهاشم آمده و جلوى منزل ايستاده است ، بگو وارد شود و در كنار شما مشغول خدمت و انجام وظيفه گردد.
📚هداية الكبرى حضينى : ص 299
✾📚 @Dastan 📚✾
مداحی_آنلاین_روایتی_شنیدنی_از_امام.mp3
2.16M
🌺 #میلاد_امام_جواد(علیهالسلام)
♨️روایتی شنیدنی از امام جواد(علیهالسلام)
#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #ماندگاری
✾📚 @Dastan 📚✾
#عاقبت_کار_مهم_است
✍آیتالله بهجت (ره):
نباید به ابتدای کار خود شاد باشیم، باید دید عاقبت ما چه میشود! نباید از عاقبت، یا از فردای خود خاطرجمع باشیم!
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۱۶۳
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
"راه ها زیاد هستند
ولی خدا ،راه زیباتر را برای تو انتخاب میکند"☘
✾📚 @Dastan 📚✾