هدایت شده از با نوای کاروان
15.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت #امام_جعفر_صادق (ع)
🎥زمین صحن و ابرها مناره...
🎙مهدی #رسولی
#نماهنگ
🆔 @yaa_hossein 🏴
🌹راوی می گوید به امام صادق(علیه السّلام) عرضه داشتم مرا به حدود ایمان آگاه کنید
حضرت صادق الائمه (علیه السّلام) فرمودند:
1_شهادت به یگانگی خداوند و انکار خدایان باطل
2_گواهی به رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)
3_اقرار به حقانیت هر آنچه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آورده
4_انجام نمازهای پنج گانه
5_ پرداخت زکات (وحقوق شرعی)
6_گرفتن روزه ماه رمضان
7_انجام حج و مناسک آن
8_تولای اهل بیت(علیهم السلام)
9_تبری از دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)
10_حمایت و همراهی با صادقین و درستکاران
♦️عن عجلان بن ابی صالح قال: قلت: لابی عبدالله (علیه السّلام):
اوقفنی علی حدود الایمان
فقال: شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، و الاقرار بما جاء به من عند الله و صلوات الخمس و اداء الزکاه و صوم شهر رمضان و حج البیت و ولایه ولینا و عداوة عدونا و الدخول مع الصادقین.
📚الكافي ج 2 ص 18
لطفاً لینک زیرا لمس کنید
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
16.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ از تهران تا سارایوو
🌷کوه باشی،سیل یا باران چه فرقی میکند...
🌷سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی میکند...
#مکتب_حاج_قاسم
📚 @Dastan 📚👆👆
☑️ سفارش امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات عمر شریفشان
◾️ شیخ صدوق (ره) از ابو بصیر روایت میکند که بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) برای عرض تسلیت به خدمت «ام حمیده» ام ولد امام صادق (علیه السلام) مشرّف شدم.
◾️ آن بانو به گریه افتاد و من نیز به جهت گریۀ او به گریه افتادم. پس از آن عرضه داشت:
◾️ ای ابو محمد! اگر حضرت صادق (علیه السلام) را در وقت شهادت میدیدی، هر آینه امر عجیبی را مشاهده میکردی:
◾️ آن امام بزرگوار در هنگامه ی رحلت چشمان خود را باز کرده و فرمودند: تمام خویشاوندان مرا جمع کنید!
◾️ پس ما تمام خویشاوندان آن حضرت را جمع کردیم و به نزد آن بزرگوار آوردیم.
◾️ آن حضرت رو به سوی آنها نموده و فرمودند:
بدرستی که شفاعت ما (اهلبیت) به کسی که نماز را سبک بشمارد و به آن اعتنا و اهتمام نداشته باشد، نمیرسد.
📓 ثواب الاعمال: ۲۲۸، بحار الانوار: ۴۷/۲ح۵
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
☑️ سفارش امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات عمر شریفشان
◾️ شیخ صدوق (ره) از ابو بصیر روایت میکند که بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) برای عرض تسلیت به خدمت «ام حمیده» ام ولد امام صادق (علیه السلام) مشرّف شدم.
◾️ آن بانو به گریه افتاد و من نیز به جهت گریۀ او به گریه افتادم. پس از آن عرضه داشت:
◾️ ای ابو محمد! اگر حضرت صادق (علیه السلام) را در وقت شهادت میدیدی، هر آینه امر عجیبی را مشاهده میکردی:
◾️ آن امام بزرگوار در هنگامه ی رحلت چشمان خود را باز کرده و فرمودند: تمام خویشاوندان مرا جمع کنید!
◾️ پس ما تمام خویشاوندان آن حضرت را جمع کردیم و به نزد آن بزرگوار آوردیم.
◾️ آن حضرت رو به سوی آنها نموده و فرمودند:
بدرستی که شفاعت ما (اهلبیت) به کسی که نماز را سبک بشمارد و به آن اعتنا و اهتمام نداشته باشد، نمیرسد.
📓 ثواب الاعمال: ۲۲۸، بحار الانوار: ۴۷/۲ح۵
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
⚫️ حکایتی شنیدنی از #امام_صادق سلام الله علیه در مجلس #منصور_دوانیقی " علیه لعائن الله "
#علامه_مجلسی رحمَهُ الله مینویسد ؛
وقتی منصور دوانیقیِ ملعون به إمام گفت تو بر علیه من توطئه کردهای و توسط غلام خود معلّی بن خُنیس سلاح و یار جمع میکنی ، حضرت تکذیب کردند . منصور فرستاد و آن بدبخت را که به دروغ چنین مطلبی گفته بود طلبید و در حضور حضرت از او پرسید. گفت بلی چنین است و آنچه در حقّ او گفتهام صحیح است. حضرت به او گفت سوگند یاد میکنی؟ گفت بلی و شروع کرد به قسم خوردن و گفت و الله الّذی لا إله الّا هو الغالب الحیّ القیّوم .
حضرت فرمود در سوگند تعجیل مکن و به هر نحو که میگویم سوگند یاد کن. منصور گفت این سوگند که او یاد کرد چه علّت داشت؟ حضرت فرمود حقّ تعالی صاحب حیا و کریم است ، کسی که او را مدح کند به صفات کمالیّه و به رحمت و کرم ، او را معاجله به عقوبت نمی کند. پس حضرت فرمود بگو بیزار شوم از حول و قوّت خدا و داخل شوم در حول و قوّت خودم اگر چنین نباشد. چون آن بدبخت چنین سوگند یاد کرد ، در حال افتاد و مُرد و به عذاب الهی واصل شد. منصور از مشاهده این حال بر خود لرزید و خایف گردید و گفت دیگر سخن کسی را در حقّ تو قبول نخواهم کرد.
📓جلاء العیون / باب ۸ ، فصل ۲ .
#شهادت_امام_صادق_سلام_الله_علیه
#روایات
#معارف
🌺سرکلاس🌺
📌می گن سرکلاس استادازدانشجویان پرسید:
این روزهاپیکرشهدای که نه استخونهای زیادی روپیدا میکنن و میارن ایران...
به نظرتون کارخوبیه؟؟
کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟
اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!😏
بعضی هامیگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن...
بعضی هامیگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهارتااستخوووون... ملت دیوونن!!"
بعضی هامیگفتن:آدم یادبدبختیاش میفته!!!
تااینکه استاددرس روشروع کردولی خبری ازبرگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📝
همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند...ولی استاد جواب نمیداد...🤔
یکی ازدانشجویان باعصبانیت گفت: استاد برگه هامون روچیکارکردی؟؟شما مسئول برگه های مابودی؟؟😑
استادروی تخته ی کلاس نوشت:من مسئول برگه های شماهستم...✋
استاد گفت: من برگه هاتون روگم کردم و نمیدونم کجاگذاشتم؟
همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت:چرابرگه هاتون رومیخواین؟
✍گفتند:چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم،هزینه دادیم،زمان صرف کردیم... .🙁
هرچی که دانشجویان میگفتنداستادروی تخته مینوشت... .
استادگفت:برگه های شماروتوی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی ازدانشجویان رفت وبعدازچنددقیقه بابرگه هابرگشت ...
استادبرگه هاروگرفت وتیکه تیکه کرد.
صدای دانشجویان بلندشد.
استادگفت:الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!چون تیکه تیکه شدن!
دانشجویان گفتن:استادبرگه هارو میچسبونیم.
👈برگه ها روبه دانشجویان دادو گفت:شماازیک برگه کاغذنتونستید بگذریدوچقدرتلاش کردیدتاپیداشون کردید،
*پس چطورتوقع داریدمادری که بچه اش روبادستای خودش بزرگ کردوفرستادجنگ؛الان منتظره همین چهارتااستخونش نباشه!!؟؟😔*
*بچه اش رومیخواد،حتی اگه خاکستر شده باشه.😭*
چنددقیقه همه جاسکوت حاکم شد!
وهمه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!
😔😭تنهاکسی که موافق بود ....
فرزندشهیدی بودکه سالهامنتظرباباش بود.😔
شهدارایادکنیم باعمل به وصیت هاشون ...شادی ارواح شهداصلوات🌷
*شهداشرمنده ایم.*
🌸❤️❤️🌸💦🌷💦
@Dastan
❤️تاثیر خدمتگذاری تازه مسلمان به مادر 🌸🍏🌸
🍃🍂🍃🍂🍃🍂ْ
🔹زکریا بن ابراهیم کوفی میگوید: من مسیحی بودم،مسلمان شدم و در سفر حج به محضر امام صادق (ع) رسیدم و عرض کردم: (من مسیحی بودم و مسلمان شده ام)
🔹_امام به زکریافرمود: آنچه خواهی بپرس!
_زکریا: پدر و مادر و خانوادهام مسیحی هستند و مادرم نابینا است، آیا من (که مسلمان شده ام) با آنها باشم و در ظرف آنها غذا بخورم؟
_امام: آیا آنها گوشت خوک میخورند؟
_زکریا: نه، با آنها تماس نمی گیرند.
🔹_امام: مانعی ندارد، همراه مادرت باش و با او خوش رفتاری کن، وقتی که مرد، او را به دیگری وامگذار، بلکه خودت کفن کن و دفن او را به عهده بگیر و به هیچ کس خبر نده که نزد من آمده ای، تا به خواست خدا در سرزمین منی نزد من بیائی.
_زکریا میگوید: در سرزمین منی، به حضور امام صادق (ع)رفتم، دیدم مردم به گردش حلقه زده اند، که گوئی او معلم کودکان بود، گاهی این و گاهی آن، سؤال میکردند و حضرت پاسخ آنها را میداد،
🔹هنگامی که به کوفه باز گشتم، به مادرم احترام و نیکی میکردم، به او غذا میدادم، لباس و سرش را میشستم و به او خدمت مینمودم، مادرم به من گفت: پسر جان آن هنگام که در دین من بودی آن همه محبت و خدمت به من نمی کردی، اکنون این چه رفتاری است که از زمانی که به این دین (اسلام) گرویده ای به من میکنی؟
_گفتم: (مردی از فرزندان پیامبرها، مرا به خوشرفتاری با مادر، دستور داده است. )
_مادرم گفت: آیا این شخص که به تو چنین دستوری داده، پیامبر است؟
_گفتم: نه، بلکه پسر پیامبر (ص) است.
مادرم گفت: بلکه این آقا پیامبر است، زیرا پیامبران چنین دستوری (در مورد خوشرفتاری با مادر) میدهند.
_گفتم: ای مادر! بعد از پیامبر ما، پیامبر نخواهد آمد، بلکه او پسرپیامبر است.
_مادرم گفت: دین تو بهترین دین است، آن را بر من عرضه بدار!
🔹من دین اسلام را بر مادرم عرضه داشتم، او مسلمان شد و اصول و احکام اولیه اسلام را به او آموختم، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، سپس شب بیمار شد، به من گفت: پسر جان، آنچه به من آموختی، دوباره بیاموز، من آنها را تکرار کردم، مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت، صبح مسلمانان آمدند و جنازه او را غسل دادند و من برجنازه اش نماز خواندم و آن را به خاک سپردم.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📚- اصول کافی،باب البر بالوالدین،حدیث ۱۱، ص ۱۶۰ - ج ۲
🌸🍏🌸🍏🌸
@Dastan
#یک_داستان_یک_پند
✅فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم.
✍بهلول گفت: بدان وقتی گناه میڪنی، یا نمیبینی که خدا تو را میبیند، پس کافری. یا میبینی که تو را میبیند و گناه میکنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و کوچک میشماری.
🌸 پس بدان شهادت به اللهاڪبر، زمانی واقعی است ڪه گناه نمیڪنی. چون ڪسی ڪه خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیڪند.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#حجابکودکان
⁉️چگونه دخترم رو با حجاب آشنا کنم؟ 🤔
💡در امور تربیتی به ویژه مسئله ی حجاب با همسرتون هماهنگ باشید. عدم هماهنگی و تفاهم در مسائل تربیتی تاثیر منفی روی فرزند داره. درباره نگرانی 😨 هاتون و نکاتی که مطالعه کردید 🤓صحبت کنید و از یک شیوه استفاده کنید.
1⃣1⃣ همزمان با رسیدن به سن تکلیف، فرزندتون به خاطر تغییرات ظاهریش، حساسیت بیشتری نسبت به پوشش و ظاهرش داره. شما باید این مسئله رو درک کنید و برای حل این مشکل کمکش کنید 🤝 برای گل دخترتون لباس های زیبا تهیه کنید 👗و همیشه لباس هاش رو تمیز و معطر کنید.
- مثلاً چادرهای رنگی یا ساق دست های کودکانه و زیبا
2⃣1⃣ در حجاب و پوشش، آنچه رو که دوست داره انجام بدید و بخرید. تنها شرط شما، پوشش اسلامی باشه. شیوههای مختلف بستن شال و روسری رو اگر یاد بگیرید و اون رو برای خودتون و دخترتون انجام بدید، میبینید که علاقه اش به حجاب بیشتر از قبل خواهد بود 😍😍
📚 @Dastan 📚
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
*💢کاغذهای برات از آتش برای اموات!*
🔰آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود.
در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و #کاغذهایی از آسمان میریزد و #مردگان جمع میکنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آنها نمیکند!!
💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟
جواب داد: #دعای مسلمانان دنیا که میگویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان میآید؛
🌀این کاغذها، برات آزادی از #آتش_جهنم است.
پرسیدم: چرا شما استفاده نمیکنید؟
♦️ گفت: من پسری دارم که شبهای جمعه یک #کاسه_آب برای من میفرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، میگذارم.
پرسیدم: اسم پسرت چیست؟
گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن میکند.
صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
گفتم: شما پدر دارید؟
جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.
پرسیدم: برایش #خیرات میفرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شبهای جمعه یک کاسه آب به نیت او میدهم.
پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمیداشت، برمیداشت.
پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی میگذارم که کسی برایشان خیرات نمیکند، پس چرا حالا برمیداری؟
گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده...
صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
اموات را فراموش نکنیم
با قرائت صفحه ای از قرآن ، فاتحه ای ،ذکری ،خیری، خیراتی کمک به مستندی ،دعایی بعداز نماز یا گاه وبی گاهی و.... یا انجام هر نوع نیکی کوچک یا بزرگ که از دستمان بر می آید
اموات منتظرند فراموش نکنیم تا فراموش نشویم
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
📚 @Dastan 📚