.
🌱 ردّ نکردن فقراء
مرحوم حاج ملا محمد صالح برغانی (شهید ثالث) میگفت پدرم گفت: در خواب دیدم که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله در جائی نشسته و علماء در خدمت آن حضرت نشستهاند و بر همه مقدمتر ابن فهد حلی علیه الرحمه نشسته است.
از اینکه این همه علماء با اشتهار و نامدار چرا از ابن فهد که چندان شهرتی ندارد پائينتر نشستهاند متعجب شده، از رسول خدا سؤال کردم و علت تقدم ابن فهد را بر سایر علماء پرسیدم،
حضرت فرمود: سبب این است که سایر علمای حاضر اگر از مال فقراء در نزدشان باشد به فقرائی که به آنها رجوع میکنند چیزی میدهند و اگر مال فقرا درنزد شان نباشد جواب میکنند.
ولی ابن فهد اینگونه نیست اگر فقیری به او مراجعه کنند اگر از مال فقرا نزدش بود میدهد و اگر از مال فقراء هم نداشت از مال خودش میدهد و فقیر و سائل را با دست خالی جواب نمیکند، از این جهت حق تقدم بر سایرین دارد.
📔 مردان علم در میدان عمل: ص۲٣٠
#داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
♦️ زلـزلـه
فاطمه سلام الله علیها فرمود: در زمان ابوبکر مردم دچار زلزله شدند، مردم ترسان به سوی ابوبکر و عمر رفتند و دیدند که آن دو هراسان نزد علی علیه السلام رفتهاند، مردم آن دو را دنبال کردند تا اینکه نزد علی علیه السلام رسیدند.
علی علیه السلام بدون توجه به آنچه در آن بودند بیرون آمد و رفت و مردم به دنبال او رفتند، تا اینکه به زمین مرتفعی رسیدند، در آنجا نشست و آنها اطراف او نشستند، و به دیوارهای شهر مینگریستند که لرزان میرفت و میآمد،
علی علیه السلام فرمود: گویی که آنچه میبینید شما را به ترس انداخته؟ گفتند: چگونه نترسیم در حالی که هرگز مانند آن را ندیدهایم،
حضرت لبانش را حرکت داد سپس با دستش بر زمین زد، و فرمود: تو را چه شده؟ آرام بگیر،
زمین آرام شد، و مردم بیشتر از زمانی که از شهر بیرون آمده بودند، شگفت زده شدند، به آنها فرمود: آیا از کار من شگفت زده شدید؟
گفتند: بله، فرمود: من مردی هستم که خدا فرمود: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها * وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها * وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها» (زلزله، ۳-۱)
{آنگاه که زمین به لرزش [شدید] خود لرزانیده شود و زمین بارهای سنگین خود را برون افکند و انسان گوید [زمین] را چه شده است}
من آن انسانی هستم که به آن میگوید: تو را چه شده است؟ «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» {آن روز است که [زمین] خبرهای خود را باز گوید}، زمین با من سخن میگوید.
📔 بحار الأنوار: ج۴١، ص٢۵۴
#امام_علی #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
🔸 زمان اشتهای به غذا!
شبی بحرالعلوم گفت مرا اشتهای شام خوردن نیست.
پس از آن فرمود غذای بسیاری در ظرفی ریختند و آن را برداشت و در کوچههای نجف گردید.
پس به در خانهای رسید که صاحب خانه تازه عروسی کرده بود و آن شب او با عروسش چیزی نداشتند.
بحرالعلوم دق الباب کرد. داماد بیرون آمد، سید فرمود: الآن من زیاد گرسنهام،
پس آن غذا را سه قسمت نمود، یک قسمت را برای عروس داد و دو قسمت را با داماد خوردند.
📔 مردان علم در میدان عمل، ص٢٣١
#داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
💠 بیاعتنایی به دنیا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام همراه یارانش در مسجد کوفه بود.
مردی به او گفت: پدر و مادرم به فدای شما، من متعجبم از این دنیایی که در دستان این قوم (غاصبین خلافت) است و در نزد شما نیست،
فرمود: ای فلانی، آیا گمان میکنی ما دنیا را میخواهیم و به ما عطا نمیشود؟
سپس مشتی از سنگ ریزه را برداشت و یکباره تبدیل به جواهر شد،
فرمود: این چیست؟
گفتم: این از بهترین نوع جواهر است،
فرمود: اگر بخواهیم میشود ولی آن را نمیخواهیم، سپس سنگ ریزه را انداخت و به حالت اولش بازگشت.
📔 بصائر الدرجات: ص۱۰۹
#امام_علی #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
🌱 میزان تأثیر مصاحبت با عالم
از بعضی از اکابر افاضل شنیده شد که مرحوم شهید ثالث میفرمود که مرحوم شیخ جعفر کبیر وارد قزوین شد و در منزل برادر شهید ثالث حاج ملا محمد صالح منزل کرد،
پس شب هریک در گوشهای خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم. چون مقداری از شب گذشت، دیدم که شیخ جعفر مرا صدا میکند که برخیز و نماز شب را بخوان.
عرض کردم: بلی بر میخیزم شیخ از من رد شد و من دیگر بارخوابیدم. ناگاه براثر شنیدن صداهائی متأثر کننده از خواب جستم و از پی آواز روانه شدم،
چون به نزدیک رسیدم دیدم که جناب شیخ با نهایت تضرع و بی قراری به مناجات و گریه اشتغال دارد.
پس صدای آن جناب چنان تأثیری در من کرد که از آن شب تا به حال که بیست و پنج سال میگذرد هر شب بر میخیزم و به مناجات با قاضی الحاجات اشتغال دارم.
📔 قصص العلماء: ص۱۹۳
#داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
.
🔹 پیشنهاد چاپ رساله
در ایامی که مرحوم آیة الله بروجردی در بروجرد بودند مرحوم شیخ احمد پدر مرحوم علامه امینی صاحب الغدیر نامهای به خدمت ایشان مرقوم نموده بودند وعدهای دیگر از علمای آذربایجان هم آن نامه را امضاء کرده بودند،
در آن نامه نوشته بودند پس از تحقیق برای ما ثابت شده است که حضرت عالی امروز اعلم هستید لذا از جنابعالی خواهشمندیم رساله عملیه خودتان را در سطح وسیع چاپ و یا اجازه بدهید که خود مردم در این ناحیه به چاپ برسانند و از شما تقلید نمایند.
ایشان در جواب مرقوم فرمودند: «من از الطاف آقایان متشکرم، ولی راجع به تقلید چون امروز پرچم در دست آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی است و بر همه لازم که این پرچم دار را حفظ نمایند لذا من به هیچ وجه راضی نیستم که رسالة من درجای دیگر چاپ شود.
لذا رساله مرحوم بروجردی فقط در بروجرد منتشر بود و در شهرستانهای دیگر مقلد نداشت.
📔 مردان علم در میدان عمل: ص٢١٣
#داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia