eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 حکایت_مرد_خوشبخت 🍃پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند". 🍃تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. 🍃تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود". 🍃شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.... 🍃آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. 🍃آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. 🍃آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟" 🍃پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. 🍃پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!! 👌راز شاد زیستن تنها در قناعت است ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📚عاقبت طمع مرحوم شيخ عبدالحسين خوانساري گفت : در كربلا عطاري بود مشهور و معروف ، مريض شد و جميع اجناس دكان و اثاث خانه منزل خود را به جهت معالجه فروخت اما ثمر نكرد؛ و جميع اطباء اظهار نااميدي از او كردند. گفت : يك روز به عيادتش رفتم و بسيار بدحال بوده و به پسرش مي گفت : اسباب منزل را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور براي خانه مصرف كنيد تا به خوب شدن يا مردن راحت شوم ! گفتم : اين چه حرفي است مي زني ؟! ديدم آهي كشيد و گفت : من سرمايه زيادي داشتم و جهت پولدار شدن من اين بود كه يكسالي مرضي در كربلا شايع شد كه علاج آنرا دكترها منحصر به آبليموي شيراز دانستند. آب ليموگران و كمياب شد. نفسم به من گفت : قدري آب ليمو داراي چيز ديگر ممزوج به او كن و بوي آب ليمو از آن فهميده مي شد او را به قيمت آب ليموي خالص بفروش تا پولدار شوي . همين كار را كردم ، و آب ليمو در كربلا منحصر به دكان من شد و سرمايه زيادي از اين مال مغشوش بدست آوردم تا جائي كه در صنف خودم مشهور شدم به پدر پولهای هزارهزاري. مدتي نگذشت كه به اين مرض مبتلا شدم ، هر چه داشتم فروختم براي معالجه فايده اي نكرده است ، فقط همين آخرين متاع بود كه گفتم اين را بفروشند يا خوب مي شوم يا مي ميرم و از اين مرض خلاص ‍ مي شوم. 📚يکصد موضوع ۵٠٠ داستان(سيد علي اکبر صداقت) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
درخواست ملتمسانه ی ارواح از عالم بزرگ نجف آیت الله سید محمد حسین‌طهرانی: 💢مرحوم جمال الحق و آيت الله العظمی آقا سيد جمال الدين گلپایگانی رحمه الله علیه که یکی از اساتید ما در علم اخلاق بود ، می فرمود: 💢روزی برای زیارت اهل قبور در نجف اشرف به وادی السلام رفتم ، هوا بسیار گرم بود پس از ادای فریضه ظهر بود از شدت گرما در میان وادی در زیر یک چهار طاقی نشستم ؛ آنجا سایه بود 💢مرحوم آقا سید جمال الدین بسیار به وادی السلام می رفت و می نشست و معطل می شد، و ما چنین می پنداشتیم که او با ارواح طیبه سر و کاری دارد و رد و بدل هائی بین آنان بوقوع می پیوند 💢فرمود: همینکه نشستم و شَطَب (چبق کوچک) را روشن کردم که قدری استراحت کنم دیدم دسته ای از ارواح آمدند بسوی من به بدترین وضعی، لباسهای پاره و کثیف و آلوده ؛ و التماس داشتند که آقا بیا و به فریاد ما برس و ما را شفاعت کن! 💢این ارواح متعلق به قبوری بودند که من در میان آن قبور نشسته بودم و همه از شیوخ و بزرگان عرب بودند و در دنیا دارای نخوت و تكبر و جاه و اعتبار 💢در التماس خود مصرانه إلحاح می نمودند و التجا داشتند من هم اوقاتم تلخ شد همه را رد کردم و گفتم : ای بی انصاف ها شما در دنیا زندگی کردید و مال مردم را خوردید و جنایت کردید ، حق ضعيف و يتيم و هر بی پناهی را ربودید و ما هرچه فریاد کشیدیم گوش ندادید حالا آمده اید می گوئید شفاعت کن؟ ، بروید گم شوید همه را رد کردم و پراکنده شدند. آيت الله العظمی آقا سيد جمال الدين 🕍 نجف ، وادی السلام
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
در افسانه‌ های قديمی اومده که قسمت آبی خودکارو پاک میکنه🧐😎 ولی ما اینجا براتون خودکارایی آوردیم که خودشون خودشون رو پاک میکنن😳 اینجا گاهی باهم خاطرات لوازم التحریرمون رو ورق و بعد تو دنیای پررنگ و لعاب جینگولیجات الان قدم میزنیم و لذت می‌بریم🥰 اینجا عالیس میشی درسرزمين عجایب👇 https://eitaa.com/gandom_tahrir/4726
🔴 حلال زادگی شیعیان! روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابيطالب (عليه‌السلام) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم، آيا تو را مژده ندهم؟ 🥀 (عليه‌السلام) عرض كرد: چرا يا رسول‌الله. حضرت فرمود: اي علي! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقداري از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند. پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند (تا اگر بین آنها کسی حلال زاده نبود جلوی دیگران خجالت زده نشود) بجز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده مي‌شوند آن هم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعني نسبت آنان به پدران خود حتمي و صحيح است  📚امالی شيخ مفيد،  ج ۱ →
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥آیا نمی‌شود شهادت سلام الله علیها را مشخص کرد؟! 💥 چرا تحقیق شیخ جعفر کاشف الغطاء پیرامون پیدا کردن تاریخ دقیق (س) به سرانجام نرسید؟! 💥 شهادت (س) به روایت ۷۵ روز درست است یا ۹۵ روز؟ 🎤 ✅ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
روزي ملا نصرالدين به يک مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت . صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد . او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني رفت . اين بار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد . ملا از اين رفتار خنده اش گرفت و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست . آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو . صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني . ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري . پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من . پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو .. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📚قوی‌ترین مردم کیست؟ روزی جوانان شهر پیامبر سرگرم زورآزمایی و مسابقه وزنه‌برداری بودند. سنگ بزرگی‏ آنجا بود که که هر کس آن را بلند می‌کرد از همه قوی‌تر به شمار می‌رفت. در این هنگام رسول اکرم(ص) از راه رسیدند و پرسیدند: چه می‌کنید؟ جوانان پاسخ دادند: داریم زورآزمایی می‌کنیم. می‌‏خواهیم ببینیم کدام یک از ما قوی‌تر و زورمندتر است. پیامبر به آن‌ها فرمودند: میل دارید که من بگویم چه کسی از همه قوی‌تر و نیرومندتر است؟ همه گفتند: البته، چه از این بهتر که رسول خدا داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد. افراد جمعیت همه منتظر و نگران بودند که رسول اکرم کدام یک را به عنوان‏ قهرمان معرفی خواهد کرد؟ عده‌‌ای بودند که هر یک پیش خود فکر می‌‏کردند الآن‏ رسول خدا دست او را خواهد گرفت و به عنوان قهرمان مسابقه معرفی خواهد کرد. رسول اکرم(ص) فرمودند: از همه قوی‌تر و نیرومندتر آن کسی است که اگر از چیزی‏ خوشش آمد، علاقه به آن چیز او را به انجام زشتی‌ها مجبور نکند و اگر زمانی عصبانی شد خودش را کنترل کند و همیشه حقیقت را بگوید و کلمه‌ای دروغ یا حرف زشت بر زبان نیاورد. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
دام زن رقاص برای آیت الله بیدآبادی 🔹روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند! 🔹به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند. 🔹گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. 🔹ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. 🔹به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند: 🔹چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! 🔹آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! 🔹جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن رقاص، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید: در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را! 🔹پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم قضا را! 🔹به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. 🔹در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
‌ 🔴 ما به خدا نباید اعتراض کنیم ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: « به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند. حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم. 📚منبع: مجموعه سلوک ابرار2 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ایام عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها چه روزهایی مناسب است به عنوان ایام فاطمیه (سلام الله علیها) رعایت شود؟ مناسب است علاوه بر روز شهادت (۱۳ جمادی الاول و ۳ جمادی الثانی) چند روز از ایام متصل به آن را به حسب عرف منطقه به عنوان ایام حزن و عزای صدیقه کبری (سلام الله علیها) مراعات کنند. مطابق با فتاوای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ↶【 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande