eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ داستان کوتاه شأن و منزلت بسم الله گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد . شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. 📚 خزینةالجواهر ص 612 ➥. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚 تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد. با بی قراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقيانوس چشم می‌دوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمی‌آمد. سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا خود و وسايل اندكش را بهتر محافظت نمايد. روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟» صبح روز بعد او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد از خواب برخاست. آن کشتی می‌آمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، ديديم!» :آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم، زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعه آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند. . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨عالمی که از همسرش کتک می‌خورد! مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگ‌ترین فقیهان جهان تشیع بوده است. ایشان در نجف می‌زیسته و شاگردان بسیاری تربیت کرده‌است. آن زمان شایع شده بود از همسرش کتک میخورد! وقتی از او دراین باره پرسیدند گفت: "بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قوی‌البنیه هم هست، گاهی که عصبانی می‌شود، حسابی مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد!" وقتی پرسیدند چرا طلاقش نمی‌دهید گفت: "این زن در این خانه برای من از اعظم نعمت‏‌های خداست چون وقتی بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند. گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد. همان وقت می‌آیم در خانه کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود! این چوب الهی است، این باید باشد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
💖 ✋ 🤍 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ 💖 یا اباصالحَ المَهدي 🤍 یا خلیفةَالرَّحمن 💖 و یا شریڪَ القران 🤍 ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ 💖 سیِّدے و مَولاے 🤍ْ الاَمان الاَمان هنوز اگر تو بیایی دوباره می‌شوم آغاز اگر چه خسته‌تر از آفتاب برلب بامم تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️روزی که حضرت آدم(ع)برای امام حسین (ع)گریست... بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هنگام سیر حضرت آدم (ع) در زمین ٬ گذر آن حضرت به زمین کربلا افتاد . ناگهان نا خود آگاه سینه اش به تنگ آمد و غمناک شد چون به قتلگاه امام حسین (ع) رسید پایش لغزید و خون از پایش جاری گردید. پس سرش را بسوی آسمان بلند کرد و خدمت خداوند متعال عرض کرد : « پروردگارا ! آیا من مرتکب گناه دیگری۱ شده ام که اینک مرا به کیفر می رسانی ؟ » خداوند فرمود : « ای آدم ! گناهی تازه ای نکرده ای بلکه در این سرزمین فرزند تو حسین (ع) به ظلم و ستم کشته می شود و خون تو نیز به خاطر همدردی و موافقت با او به زمین ریخته شد . » حضرت آدم (ع) فرمود : « قاتل او کیست ؟ » خداوند فرمود : « قاتلش ٬ یزید که مورد لعن اهل آسمانها و زمین است می باشد.» در این هنگام حضرت آدم (ع) به حضرت جبرئیل گفت : « حالا چه کار بکنم ؟ » جبرئیل گفت : « بر یزید لعنت بفرست . » پس حضرت آدم (ع) چهار مرتبه بر یزید لعنت فرستاد . ۱- گناه حضرت آدم (ع) ترک اولی بوده است . 📚بحارالانوار ، ج ۴۴ حسین بن علی (ع) ➥ . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 داستان دفاع از حریم تشیع مرحوم سید شرف‌الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی‌که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه‌ی خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. زمانی‌که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه‌ای به او داد که هدیه‌اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. ملک، هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف‌الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می‌بوسی و تعظیم می‌کنی، در حالی‌که چیزی جز پوست یک بز نیست!؟ ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد، نه خود جلد! آقای شرف‌الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا درب اتاق پیامبر -صلی‌الله علیه و آله-را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند؛ ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول الله -صلی‌الله علیه و آله- را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می‌خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف آن پوست قرار دارد. حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. آن‌جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجّاج با آثار رسول خدا -صلی‌الله علیه و آله- تبرّک جویند، ولی آن‌که پس از او آمد، به قانون گذشته‌ی‌شان بازگشت ➥. . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆فاطمه زهراء و اسرار پدر صلّى اللّه عليه و آله ✨عايشه يكى از همسران رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله حكايت كند: در آن هنگامى كه رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله نزد من حضور داشت ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها بر ما وارد شد؛ و چنان راه مى رفت كه همانند راه رفتن رسول اللّه بود. وقتى رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله متوجّه آمدن دخترش حضرت فاطمه شد، به وى خطاب كرد و فرمود: دخترم ! خوش آمدى ، و سپس او را كنار خود، سمت راست نشاند و سخنى مخفيانه به او گفت كه ناگاه ديدم فاطمه زهراء گريان شد. عايشه افزود: علّت گريان شدنش را جويا شدم و گفتم : اى فاطمه ! من تو را هرگز با چنين خوشى نديده بودم كه كنار پدرت باشى ، پس ‍ چرا ناگهان گريان شدى ؟! حضرت زهراء سلام اللّه عليها در جواب اظهار داشت : اسرار پدرم را فاش نمى كنم . بعد از آن ديدم كه رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله مطلب ديگرى مخفيانه به زهراى مرضيّه فرمود، كه خوشحال و خندان گرديد و تبسّمى نمود. در اين موقع تعجّب من بيشتر شد و اين بار علّت گريه و خنده او را جويا شدم ؟ و آن حضرت ، دو باره در جواب من اظهار داشت : به هيچ عنوان اسرار پدرم را فاش نمى كنم . تا آن كه رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله رحلت نمود و من از فرصت استفاده كرده و علّت خنده و گريه آن روز را، از فاطمه زهراء جويا شدم ؟ و آن حضرت اظهار داشت : پدرم در آن روز به من فرمود: جبرئيل هر سال يك بار بر من وارد مى شد؛ ولى امسال دو مرحله بر من وارد شد و اين علامت نزديك شدن مرگ من مى باشد، پس با اين سخنِ پدرم ، گريان شدم . و در ادامه فرمايشاتش فرمود: تو از اهل بيت من ، اوّل كسى خواهى بود كه به من ملحق مى شوى ، سپس پدرم افزود: آيا راضى و خوشحال نيستى كه سيّد و سرور زنان باشى . و من پس از شنيدن چنين بشارتى مسرور و شادمان گشتم . 📚احقاق الحقّ: ج 25، ص 97 و ص 85 . . . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' 🖌 اموزنده🎐 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا