#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#حفظ_قرآن
#توکل
💠 مسیر پر خطری بود. هر آن ممکن بود اشرار بریزند جلوی ماشین شان یا حتی گروگانشان بگیرند.
🔻 هربار که حاجی از کرمان بلند می شد می رفت زاهدان برای سرکشی، همین کار را میکرد. نه محافظ با خودش می برد، نه از ماشین های گشتی استفاده میکرد.
🔷 راه طوری بود که حتی رده های پایین فرماندهی هم باید محافظ می بردند با خودشان، حاجی اما با راننده اش میرفت، دوتایی می زدند به جاده.
🔶 بالای پانصد کیلومتر را با هم میرفتند.
🔷 راننده دست به فرمان بود و مسؤل امنیت جنوب شرق کشور هم می نشست صندلی عقب، چراغ بالای سرش را روشن میکرد و آیه های قرآن را می خواند. داشت سوره ها را حفظ میکرد.
🔶 شب بود، روز بود، خیلی وقت ها گرم بود، خیلی وقت ها هم سرد و بارانی، همه اش هم ناامن.
🔷 حاجی آب توی دلش تکان نمیخورد. دل و جانش با قرآن توی دستش بود و آیه حاجی که زمزمه شان میکرد.
🖌 راوی: ابراهیم شهریاری
📚 سلیمانی عزیز، ص ۳۲
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله:
🔻 مَن سَرَّهُ أن يَكونَ أقوَى النّاسِ فلْيَتَوكَّلْ علَى اللّه ِ؛
🍃 هر كه خوش دارد قويترين مردم باشد، بايد به خدا توكّل كند.(كنزالعمّال،ح۵۶۸۶)
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande