🖤 داستان امام_حسین(ع) شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ماه_رجب ماهِ خود خداست!
سر طناب خدا را بگیر و بالا بیا خدا بغلت میکنه!
✴️ فقط به یک شرط ...
#بصیرت
🎙استاد شجاعی #أین_الرجبیون🌱
#داستان_آموزنده
🔆خبر از مرگ دشمن و اختصاص ايّام
مرحوم صدوق ، راوندى و ديگر بزرگان آورده اند:
يكى از دوستان حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام به نام صقر بن ابودلف - ابن اُورمه - حكايت كند:
در دوران حكومت متوكّل عبّاسى راهى سامراء شدم و چون وارد شهر سامراء گشتم ، حضور يكى از وزراى متوكّل به نام سعيد حاجب رفتم تا بلكه بتوانم با مولايم امام هادى عليه السلام كه در زندانِ وى ملاقاتى داشته باشم .
سعيد حاجب گفت : آيا دوست دارى خدايت را مشاهده كنى ؟
گفتم : سبحان اللّه ! اين چه حرفى است ؟!
خداوند متعال را هيچكس نمى تواند مشاهده كند.
سعيد اظهار داشت : منظورم آن كسى است كه شما گمان مى كنيد او امام و پيشواى شما است ، متوكّل او را تحويل من داده است تا او را به قتل برسانم و اين كار را فردا انجام خواهم داد.
و پس از گذشت لحظاتى مرا داخل زندان بُرد، همين كه وارد زندان شدم ، حضرت را ديدم كه بر قطعه حصيرى نشسته و مشغول عبادت و مناجات مى باشد، پس با حالت گريه سلام كردم و كنارى نشستم و به جمال نورانى آن حضرت نگاه مى كردم .
امام عليه السلام پس از جواب سلام ، به من فرمود: اى صقر! براى چه اينجا آمده اى ؟
و چرا ناراحت و گريان هستى ؟!
در پاسخ گفتم : چون شما را در اين مكان و با اين حالت مى بينم ؛ و نمى دانم كه آن ها چه تصميمى درباره شما دارند؟!
حضرت فرمود: اى صقر! ناراحت مباش ، آن ها هرگز به قصد خود نمى رسند، چون كه بيش از دو روز ديگر زنده نخواهند ماند و كشته خواهند شد
بعد از آن ، از امام هادى عليه السلام پيرامون معناى حديثى كه از پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شده است كه فرمود: با روزگار، دشمنى و عداوت روا مداريد كه با شما دشمنى كند، سؤ ال كردم كه مقصود چيست ؟
امام عليه السلام در جواب فرمود: بلى ، منظور از روزگار، ما اهل بيت عصمت و طهارت هستيم كه بجهت ما آسمان و زمين پابرجا مانده است .
ه عنوان سجّاد، علىّ بن الحسين و محمّد باقر و جعفر صادق ، و چهارشنبه به عنوان موسى بن جعفر و علىّ بن موسى الرّضا و محمّد جواد و من ، و پنج شنبه به عنوان فرزندم حسن و روز جمعه به عنوان فرزند پسرم مهدى موعود صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين تعيين گشته است .
حكومت حقّ به دست با كفايت او ايجاد مى گردد و اوست كه عدل و داد را بر زمين پهناور، گسترش مى دهد.
و سپس فرمود: آرى ، اين معناى حديث بود، زود خداحافظى كن و برو كه مى ترسم خطرى متوجّه تو گردد.
راوى گويد: به خدا قسم ! بيش از دو روز نگذشت كه هر دوى آن دو نفر - يعنى متوكّل و سعيد حاجب - كشته شدند و من خداوند متعال را شكر كردم .
📚إ كمال الدّين : ص 383، ح 9، خصال شيخ صدوق : ج 1، ص 395، ح 102، خرايج و جرايح : ج 1، ص 412، ح 17، بحارالا نوار: ج 50، ص 195، ح 7، با مختصر تفاوت .
✾
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
❤️ لذات هفتگانه دنیا
روزي جابر بن عبداللّه انصاري خدمت امام علي عليه السلام بود و آه عميقي كشيد . امام فرمود : گوئي براي دنيا ، اينگونه نفس عميق و آه طولاني كشيدي ؟ جابر عرض كرد : آري بياد روزگار و دنيا افتادم و از ته قلبم آه كشيدم .
امام فرمود : اي جابر ، تمام لذتها و عيشها و خوشيهاي دنيا در هفت چيز است : خوردنيها و آشاميدنيها و شنيدنيها و بوئیدنیها و آميزش جنسي و سواري و لباس اما لذيذترين خوردني عسل است كه آب دهان حشره اي به نام زنبور است .
گواراترين نوشيدني ها آب است كه در همه جا فراوان است. بهترين شنيدني ها غناء و ترنم است كه آن هم گناه است. لذيذترين بوئيدني ها بوي مشك است كه آن خون خشك و خورده شده از ناف يك حيوان (آهو) توليد مي شود.
عاليترين آميزش ، با همسران است و آن هم نزديك شدن دو محل ادرار است . بهترين مركب سواري اسب است كه آن هم (گاهي ) كشنده است .
بهترين لباس ابريشم است كه از كرم ابريشم به دست مي آيد . دنيائي كه لذيذترين متاعش اين طور باشد انسان خردمند براي آن آه عميق نمي كشد .
جابر گويد : فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی .سوگند به خدا بعد از اين موعظه دنيا در قلبم راه نيافت .
📚حکایت های شنیدنی ج ۳ص۸۹. میزان الحکمه، ج۴، ص۱۷۱۴، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱
➥.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
حاجاتت رو از بیبی بگیر...
این بزرگوار دست رد به سینه
کسی نمیزند ...
راه توسل به حضرت زینب (سلامالهعلیها)!!!
#مرحومآیتاللهناصری
🔻
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 امیرالمومنین علی علیه السلام در بالین حارث همدانی
🔹حارث همدانی یکی از دوستان و ارادتمندان مخلص حضرت علی علیه السلام بود، و مقام ارجمندی در نزد امام داشت حارث مریض شد، حضرت علی علیه السلام به عیادت او رفت و پس از احوالپرسی به او فرمود:
«ای حارث! به تو بشارت میدهم که در وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط، و در کنار حوض کوثر، و موقع (مقاسمه) مرا میبینی و میشناسی.»
حارث عرض کرد:
مقاسمه چیست؟
🔹حضرت فرمود:
«مقاسمه، با آتش انجام میگیرد. روز قیامت من با آتش جهنم مردم را تقسیم میکنم، به آتش میگویم:
ای آتش! این دوست من است او را رها کن! و این دشمن من است او را بگیر! »
🔹آنگاه حضرت دست حارث را گرفت و فرمود:
«ای حارث! همین طور که دست تو را گرفته ام، پیامبر صلی الله علیه و آله دست مرا گرفته بود، در آن وقت من از حسد قریش و منافقین به آن حضرت شکایت نمودم، به من فرمود:
هنگامی که روز قیامت برپا میشود من ریسمان محکم خدا را میگیرم، و تو ای علی! دامن مرا میگیری و شیعیان دامن تو را میگیرند...»
🔹سپس سه بار فرمود:
«ای حارث تو با آن کسی که دوستش داری خواهی بود و همراه کردارت میباشی.»
حارث برخاست و از شدت خوشحالی عبای خود را میکشانید و میگفت:
بعد از این، باکی ندارم که من به سوی مرگ روم، یا مرگ به سوی من آید.
📚بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۷۹.
┏
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🌷 #خاکریزخاطرات
🔔حاضر نیستم خانمِ بیحجاب بیاد عروسیام ...
دمدمایِ عروسی، پدرم داشت لیستِ مهمونا رو آماده میکرد، که مهدی دید آمارِ تعدادی خانواده بدحجاب رو هم نوشته؛ به احترامِ پدرم اون موقع چیزی نگفت. اما بعدش بهشون زنگ زده و گفته بود: اگه این مسأله باعث بشه دخترتون رو بهم ندین، تا آخر عمر ازدواج نمیکنم، اما اجازه هم نمیدم خانمِ بدحجاب بیاد تویِ عروسیام، وگنـاهی رخ بده... پدرم هم قبولکرد و خانوادهی بدحجاب دعوت نکردیم.... پنجشنبه آقا مهدی اومد و گفت: بیا بریم قم حرم حضرت معصومه(س) ؛ هم زیارتی کنیم و هم مددی بگیریم برا بقیهی کارها... رفتیم و از تویِ حرم آقا مهدی زنگ زد به یکی از علما، تا از قرآن مدد بگیریم. ایشون هم قرآن باز کرد و آیهی زوج هایِ بهشتی اومد...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید مهدی نوروزی
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•