eitaa logo
داستان راستان
11.4هزار دنبال‌کننده
396 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 گاهی برخی از افراد، در محیط بیرون از خانه، اجتماعی و پر محبت به نظر می‌رسند، اما درون خانه شخصیتی دیگر را از خود بروز می‌دهند؛ با غریبه ها با محبت اند و با اهل و عیال سر جنگ دارند‌. یادمان نرود که بعد از ازدواج، در زندگی مشترک، هیچ چیزی پر ثواب‌تر از نیکی و محبت با همسر و فرزندان نیست!! رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) : با ایمان‌ترین مردم، خوش اخلاق‌ترینِ آن‌ها و مهرورزترین‌شان با خانواده‌ی خود است. ٧١ص٣٨٧ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 در زمان ساسانيان، هفت پادشاه صاحب تاج بودند؛ يکي از آنها هرمزان بود که در اهواز حکومت مي کرد. وقتي مسلمانان اهواز را فتح کردند، هرمزان را دستگير کردند و نزد خليفه دوم آوردند. خليفه گفت: اگر واقعا امان مي خواهي ايمان بياور، و گرنه تو را خواهم کشت. هرمزان گفت: حالا که مرا خواهي کشت، دستور بده قدري آب برايم بياورند که سخت تشنه ام. خليفه امر کرد که به او آب بدهند. آب را نزد هرمزان آوردند، آن را گرفت و همچنان در دست خود نگه داشت و لب به آن نمي گذاشت. عمر گفت : با خدا عهد و پيمان بستم که تا اين آب نخوري تو را نکشم. در اين هنگام، هرمزان جام را بر زمين زد و شکست و آب ها روي زمين ريخت. خليفه، حيران از حيله او، رو به علي (عليه السلام) کرد و گفت: اکنون چه بايد کرد؟ حضرت فرمود: چون قتل او را مشروط به نوشيدن آن آب کردي و پيمان بستي، ديگر نمي تواني وي را به قتل برساني، اما بر او ماليات مقرر کن. هرمزان گفت: ماليات قبول نمي کنم و با خاطري آسوده و بدون ترس مسلمان مي شوم. سپس شهادتين را گفت و اسلام آورد. ٥٠٠داستان @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ترس از خدا چیست؟ اگر خدا مهربان است، پس چرا باید از او بترسیم؟ منظور از این ترس که در روایات آمده چیست؟ یکی از معانی خوف و ترس از خدا در این روایت آمده و بیان کرده که‌ این ترس از چه چیزی باید باشد: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا یَدْرِی مَا صَنَعَ اللَّهُ فِیهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِیَ لَا یَدْرِی مَا یَکْتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهَالِکِ فَهُوَ لَا یُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفُ. امام صادق (ع) فرمود: مؤمن در میان دو ترس و نگرانی است: گناهى که گذشته است، نمى ‏داند که خدا در مورد آن‏ چه کرده است؟ که آن را بخشیده یا عقوبتش خواهد کرد؛ و عمرى که باقى مانده است، نمى‏ داند که چه گناهانى که مایه هلاک او است، مرتکب مى‏ شود؛ (آیا عاقبت بخیر می‌شود یا خیر) پس او شب را نمیگذراند مگر اینکه در حالت ترس و نگرانی باشد، و اصلاحش نکند جز ترس‏ از خدا ٢ص٧١ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 تأثیر دنیا یک‌مرتبه‌ای نیست که محسوس باشه، بلکه اثرش رو آرام آرام میگذاره تا جایی که سراسر وجود انسان رو فرا میگیره و انسان اگر بخواد هم، توان جدایی از اون رو نداره. حضرت عيسی (ع) در اندرزهای خود به حواریون این مطلب را در قالب مثالی به خوبی روشن کرده‌اند: به حق به شما میگويم: هر كه زراعتش را از علف‌های هرز پاك نكند، علف‌هايش بسيار میگردد، چندان كه همه زراعت را فرا میگيرد و تباهش میكند. همچنين كسی كه دنيادوستی را از دلش بيرون نكند، همه دلش را فرا میگيرد تا جايی كه ديگر طعم آخرت‌دوستی را نچشد. ٥٠٩ ١٤ص٣١٢ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امام صادق عليه السّلام: هيچ چهل تن مرد براى دعا گرد هم جمع نشوند و به درگاه خداى عزّ و جلّ‌ براى امرى بخوانند جز اينكه آنها را اجابت كند؛ و اگر چهل تن نباشند،چهار تن باشند كه خدا را ده بار بخوانند و دعا كنند و خدا براى آنها اجابت كند و اگر چهار تن هم فراهم نشوند،يكى باشد كه چهل بار به درگاه خدا دعا كند و خداى عزيز و جبّار برايش اجابت كند ٤ص٣٩٢ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام صادق (ع)فرمودند: ابليس گفت: پنج نفر هستند که هيچ چاره ای برای آنها ندارم اما ديگر مردمان در مشت من هستند: ۱. هر که با نيت درست به خدا پناه برد و در همه کارهايش به او تکيه کند. ۲. کسی که شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد. ۳. کسی که براي برادر مؤمنش آن پسندد که براي خود می پسندد. ۴. کسی که هر گاه مصيبتی به او مي رسد، بی تابی نمی کند. ۵.و هر کسی که به آنچه خداوند قسمتش کرده، خرسند است و غم روزيش را نمی خورد. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: إِنَّ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى أَنْ قَالَ يَا رَبِّ هَذَا السَّامِرِيُ‏ صَنَعَ‏ الْعِجْلَ‏ الْخُوَارُ مَنْ صَنَعَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنَّ تِلْكَ مِنْ فِتْنَتِي فَلَا تُفْصِحَنَّ عَنْهَا. یکی از مناجات های موسی این بود که به خداوند عرض کرد : ای پروردگار من! این سامری گوساله را ساخت ، صدای گاو را چه کسی ساخت؟ خداوند تبارک و تعالی به او وحی کرد که آن آزمون من است از آن پرده برمدار. المحاسن ‏ج۱،ص۲۸۴ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ماجرای شعر معروف شهریار درباره امیرالمومنین علی (علیه السلام) مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجدکوفه نشسته‌ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند فرمودند: شاعران فارسی‌زبان را نیز بیاورید. آن‌گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما کجاست شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان شهریار این شعر را خواند: «علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه‌ هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده‌ام از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته‌ای.... شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد: که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‌ام چون من نه این شعر را به کسی داده‌ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده‌ام گفتم: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند.و كل خواب را برايش تعريف كردم، شهریار بعد از شنیدن این خواب، فوق‌العاده منقلب شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و همان‌طور که قبلا عرض کردم تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام. وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده‌ام. یقیناً در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی با این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است روحش شاد @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ای مهربانترین... به دستانم یاری، به چشمانم‌ محبت ، به قلبم عشق ، به پاهایم قدرت ، به زبانم سخن شیرین و به نیتم خیر، عطا کن،  تا برای دیگران بکار گیرم . به زبانم قدرت دعا کردن برای دیگران ببخش از اینکه به تنم سلامتی، به روحم لطافت، به قلبم عشق ، به نگاهم مهربانی، به سخنم صداقت، به چشمانم پاکی،  به دستم یاری و به قدمم ، برداشتن به خیر بخشیدی،  تورا سپاسگزارم. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ﺍﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ! ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ. ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ! ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...!!! @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 حضرت عيسي (ع) با جمعي در جايي نشسته بود. مردي هيزم شکن از آن راه با خوشحالي و خوردن نان مي گذشت. حضرت عيسي (ع) به اطرافيان خود فرمود: «شما تعجب نمي کنيد از اين که اين مرد بيش از يک ساعت زنده نيست؟». ولي آخر همان روز آن مرد را ديدند که با بسته اي هيزم مي آيد. تعجب کردند و از حضرت(ع) علت نمردن او را پرسيدند. حضرت(ع) بعد از احوال پرسي از مرد هيزم شکن فرمود: «هيزمت را باز کن». وقتي که باز کرد، مار سياهي را در لاي هيزم او ديد.حضرت عيسي (ع) فرمود: «اين مار بايد اين مرد را بکشد ولي تو چه کردي که از اين خطر عظيم نجات يافتي؟» گفت: «نان مي خوردم که فقيري از مقابل من گذشت. قدري به او دادم و او درباره من دعا کرد.» حضرت عيسي (ع) فرمود: بر اثر همان دستگيري از مستمند، خداوند اين بلاي ناگهاني را از تو برداشت و 50 سال ديگر زنده خواهي بود. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 روزي سلطان محمود به ديوانه خانه رفت، ديوانه اي زنجيري را ديد که بسيار مي خنديد. گفت: اي ديوانه! براي چه مي خندي؟ ديوانه گفت: به تو مي خندم که به پادشاهيت مغروري و از راه راست و ادب دور هستي! محمود گفت: هيچ آرزويي داري؟ گفت: مقداري دنبه خام مي خواهم که بخورم. محمود دستور داد تا پاره اي تُرُب آوردند و به او دادند. ديوانه تُرُب را مي خورد و سرش را تکان مي داد. محمود با تعجب پرسيد: براي چه سرت را تکان مي دهي؟ گفت: از زماني که پادشاه شده اي، از دنبه ها چربي رفته است! @DastaneRastan