eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ⁉ آیا لجبازی، گناه است؟ ✍در خانه‌ ، اداره‌ ، کارگاه ، کارخانه و همه‌جا بعضی افراد پیدا می‌شوند که این صفت مهلک را دارند؛ لجبازی! آدم لجباز نمی‌تواند تدبیر کند. چون می‌خواهد یک کاری بشود، تدبیر نمی‌کند که درست است یا درست نیست. مرغ یک پا دارد!کسی که سوار اسب لجبازی شود، خودش را نابود کند. قلبش و روحش زنگ گرفته، حق‌پذیر نیست. آدم لجباز یک حلقه‌ای از بدی‌ها دور سرش است و چه اقوامی به‌خاطر لجبازی هلاک شدند چه جنگ‌هایی به‌خاطر لجاجت به‌وجود آمد. ️لجاجت کفار در برابر آیات الهی: یعنی هرچه معجزه نشانشان بدهی، می‌گویند: نه! پس رهایشان کن. پیغمبری که خدا درباره‌اش می‌گوید: تو خُلقت بزرگ است، با خُلق بزرگ هم حریف لجباز نمی‌شوی!یک آیه داریم در مورد لجبازی یهودی‌ها که نزد موسی آمدند و گفتند:هر آیه و نشانه و معجزه‌ای بیاوری که ما را سحر و جادو کنی، ما ایمان‌بیاور نیستیم.افتادند روی یک دنده! آن‌وقت خدا چه می‌کند؟ خداوند هم می‌گوید: «فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِْمُ الطوفان» طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و همه رقم نکبت فرستادیم. افرادی می‌توانند با یک نامه همه فتنه‌ها را بخوابانند. حاضر نیستند یک نامه بنویسند. اشتباه کردی، بگو: من اشتباه کردم! یک عذرخواهی کن. مسئله لجبازی یک بلای مهلک است. خواص، بعضی‌هایشان گرفتار هستند، عوام هم گرفتار هستند.کیفر سخت لجبازان در قیامت. به پیغمبرها می‌گفتند: موعظه کنی، یا موعظه نکنی، ما گوش بده نیستیم. آن‌وقت خدا می‌گوید: روز قیامت هم اینها هرچه جیغ بزنند فایده ندارد... یک آدم لجبازی بود به نام سَمُره. یک درخت داشت در یک باغ. به هوای رسیدگی به درختش سر زده در باغ می‌آمد. صاحب باغ گفت: آقا کل باغ برای من است. تو یک درخت داری، «یَا‌الله» بگو. گفت: نمی‌خواهم! آمد خدمت پیغمبر گفت: یا رسول‌الله! یکی از اصحاب شما چنین می‌کند. پیغمبر فرمود: آقا اجازه بگیر، گفت: نمی‌خواهم. فرمود: بفروش، گفت: نمی‌خواهم. فرمود: یک درخت در بهشت به تو می‌دهم، گفت:نمی‌خواهم! پیغمبر فرمود: این آدم لجبازی است. برو درختش را بکن در کوچه بینداز و پولش را هم نده! 📚درس هایی از قرآن،حجت الاسلام قرائتی ‌‌‌‌✅ کانال استاد دانشمند ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 رابطه حرام خواری و جنگ با امام زمان خود 🌕 امام حسین علیه السلام روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن فرمودند: شما عموماً امر مرا اطاعت نمی‌کنید و گوش به سخن من نمی‌دهید؛ زیرا شکم‌های شما از حرام پُر شده و به قلب‌های شما مُهر (قساوت) زده شده است! 📗بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۸ ✅ اگر ما نیز هر لقمه‌ای بخوریم شاید... معمولاً ملتی که حلال بخورند به بیراهه نمی‌روند؛ سران بدعت و امامان ضلالت خوب می‌دانند که اول باید لقمه‌های مردم را مشکل دار کنند؛ تا بعد مردم شبهات و بدعت‌ها را راحت‌تر بپذیرند..! در سریال یوسف پیامبر علیه السلام، وقتی پادشاه به ایشان گفت بیا یکتاپرستی را در کشور، دین رسمی اعلام کنیم... حضرت یوسف گفت نه! کمی بعد.. بعد از ۷ سال که خود حضرت تغذیه مردم را به عهده گرفت دین را تغییر داد؛ چون شکمی که حرام بخورد هرگز پیرو حقّ نمی‌شود؛ شکمی که از راه حلال سیر نشده باشد نمیتواند باطل را رها کند. بنابراین از دست هر کسی لقمه نگیریم! از غذاها و نوشیدنی‌های حرام و شبهناک دوری کنیم! قطعاً دقت بالا به خورد و خوراک، انسان را به مقامات عالیه می‌رساند ان شاءالله! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ قسمت اول... ♥️ فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام 1-نبی اکرم صلی علی الله علیه وآله خداوند متعال برای برادرم، علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خدا نمی‌تواند آنها را شمارش کند؛ هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانه‌ای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند؛ هر کس به فضیلتی از فضائل علی گوش دهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، می‌بخشد؛ و هر کس به نوشته‌ای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است،خداوند گناهانی را که بیننده آن فضیلت با چشمانش مرتکب شده می‌بخشد. بحار؛ ج38،ص196 2-فاطمه بنت اسد سلام الله علیها مى گويد: چندين ماه كه از حمل من مى گذشت، وقتى نزديك بدنيا آمدن على عليه السلام شدم از کنار هر سنگ و كلوخ و درختى كه عبور مى كردم مى شنيدم كه به من مى گفتند: ﴿هَنيئالَك يافاطِمه، بِما خصك الله مِنَ الفَضلِ وَالكرامَة بِحَملك بِالاِمامِ الكَريم﴾ اى فاطمه گوارايت باد، آنچه از فضل و كرامت، كه خدايت بدان اختصاص داده، بخاطر آنكه تو حامل امام كريم هستى. على عليه السلام، وليدالكعبه، ص30 3-پيامبراكرم صلی الله علیه وآله به اميرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: علی‌جان؛ خداوند تبارك و تعالى به من فرمود: اى محمد؛ على را با همه انبياء به طور پنهانى و با تو به طور علنى و آشكار همراه نمودم. أنوار النعمانية جلد1، صفحه 30 امام صادق علیه السلام در مورد قامت و زیبایی امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: 4_قامتی میانه، چشمانی دُرشت و در غایت سیاهی، صورتی چون بدر تمام ماه، بدنی تنومند، بین دو شانهٔ مبارک فراخ و استخوان‌های شانه قوی، عضلات ساعد و بازوی شریف قوی و درهم پیچیده، کف دست‌ها محکم و کمی خشن، گردن مبارک چون شمش نقره سفید، بلند پیشانی، محاسن پرپشت، رنگ محاسن و موی سر مبارک سفید «زیرا بعد از شهادت حضرت‌زهرا سلام‌الله‌علیها خضاب نمی‌کردند»، رنگ رخسار سفید آمیخته به سرخی، ساق پاهای استوار و محکم، شکم مبارک بسیار کوچک چنانچه رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم حضرت‌صادق صلوات‌الله‌علیه فرمودند: مَثل عَلی و مَهدی، چونان صالح است که شکمش از زهد به پشت چسبیده بود. استخوان‌های محکم و درشت، بدن شریف سپید و نورانی، شجاع و چونان شیر بیشه و مهربان و لطیف و پیوسته با تبسم. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: هر که می‌خواهد جمال و زیبایی یوسف، سخاوت ابراهیم، شکوه سلیمان و قدرت داوود را بنگرد به «علي» نظر کند جدم عبدمناف قمربطحاء بود و علی از او و یوسف و تمام زیبا رویان زیباتر است. و فرمود: پس هر که میخواهد خدا را ببیند، نظر کند بر وجه علی بن ابیطالب. بحارالانوار، مجلسی، مدینة‌المعاجز، بحرانی امالی صدوق، شمائل امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه، ینابیع الموده،مناقب، مشارق‌الانوار الیقین. 5-امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه در یک آن و لحظه هجده هزار عالم را سیر می کند در حالی که از جایش برنخواسته بنابراین سیر او در آن عوالم در حالی است که در جای خود نشسته است. طوالع الانوار 1/223 🌹انتشار این پست صدقه جاریه است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ضرورت استغفار و توبه ✍ آیت‌الله بهجت(ره): حوادثی که اتفاق می‌افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می‌آید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما می‌رسد، به‌واسطه اعمال شماست». آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمی‌کنیم! چون کارهای خود را بد نمی‌دانیم! 📚کتاب حضرت حجت(عج)، ص٢٢٠ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
: طلسم شیخ بهایی در حرم امام رضا علیه السلام ✨شیخ سفارش‌های لازم را به معمارانِ حرم كرد، كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پیش برده و به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به ضریحِ مقدس، نه دروازه صحن) چرا كه شیخ در نظر داشته روی آن كتیبه‌ای را كه از اشعار خودش بوده نصب نماید. رسم است بر سر در اصلی یا دروازه ورودی به حرم ائمه اطهار (ع) و حتی امامزادگان مطهر، كتیبه‌ای نصب می‌شود و در شأن آن بزرگوار روایت، جمله یا شعری نوشته می‌شود. شیخ عازم سفر می شود و مسافرتش به درازا می‌كشد و بیش از زمان پیش بینی شده برمی گردد. هنگامی که باز می‌گردد بلافاصله به جهت سركشی كارهای ساخت و ساز به حرم مطهر می‌رود و در کمال تعجب می‌بیند كه ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مطهر هستند. شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت می‌شود و به معماران اعتراض می‌كند كه «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نكردید؟» مسؤل ساخت عرض می‌كند: «ما می‌خواستیم صبر كنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأكید كردند كه باید ساخت حرم هر چه سریع‌تر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم كه باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نكردند. وقتی زیاد اصرار كردیم، گفتند: كسی دستور اتمام كار را داده كه از شیخ خیلی بالا‌تر و بزرگ‌تر است. ما باز هم اصرار كردیم و خواستیم صبر كرده، منتظر شما بمانیم. در این زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا امام رضا (ع) دستور اتمام كار را داده‌اند. شیخ بهایی قدس سره هم‌ راه مسؤل ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم می‌روند و از تولیت در این مورد توضیح می‌خواهند، تولیت حرم نقل می‌كند: چند شب پی در پی آقا امام رضا (ع) به خواب من آمده و فرمودند: «كتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ‌گاه به روی كسی بسته نمی‌شود و هر كس بخواهد می‌تواند بیاید». شیخ با شنیدن این حرف، اشك از چشمانش جاری می‌شود و به سمت ضریح می‌رود و ذكر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری می‌شود. سپس در كنار ضریح آن قدر گریه می‌كند تا از هوش می‌رود. پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف می‌كند: من می‌خواستم یكی از طلسم‌ها را به صورت كتیبه‌ای بر سر در ورودی حرم بزنم، تا به این وسیله ادم های گناهکار نتوانند وارد حرم مطهر وضریح مقدسِ حضرت رضا (ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. پی نوشت: دیدم همه جا بر درد و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید... 📚منبع: پایگاه اطلاع رسانی حج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹کلیپ زیبای بشارت ظهور منجی در فیلم یوسف پیامبر (ع)🌹 ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💥تلنگر💥 🌎زمین پر است از قبرهای جوانانی که میخواستند توبه کنند ولی اجل مهلت نداد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆ڪسی ڪہ خداوند در روز قیامت بہ او مقامی میدهد ڪہ سلمان فارسی بہ او غبطہ میخورد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwABAQhPZld36lifbo0YmkgWoJBagiML8GYAAroRAALSGrhRLumxN1MnGmY1BA.mp3
7.27M
⁣⁣ کوچکترین خدمت به اهل بیت علیهم السلام، از نظرشان دور نخواهد ماند.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
وقتی انسان میمیرد تا مدتها همچنان صداها را می‌شنود و این کاملا یک واقعیت علمی است که همچنان دانشمندان به دنبال دلیل آن هستند. فلسفه کردن هم به همین علت است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
علی علیه السلام السَّمْعَانِيُّ فِي فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ عَنِ ابْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ أَبِي ذَرٍّ إِنَّ النَّبِيَّ صلی اللّه علیه وآله قَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ عَلِيٌّ أَخِي وَ صِهْرِي وَ عَضُدِي إِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ فَرِيضَةً إِلَّا بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام اللّه علیه. يَا أَبَا ذَرٍّ لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ مَرَرْتُ بِمَلَكٍ جَالِسٍ عَلَى سَرِيرٍ مِنْ نُورٍ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ إِحْدَى رِجْلَيْهِ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْأُخْرَى فِي الْمَغْرِبِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ لَوْحٌ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ الدُّنْيَا كُلُّهَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ الْخَلْقُ بَيْنَ رُكْبَتَيْهِ وَ يَدُهُ تَبْلُغُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَذَا فَمَا رَأَيْتُ مِنَ مَلَائِكَةِ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ أَعْظَمَ خَلْقاً مِنْهُ قَالَ هَذَا عَزْرَائِيلُ مَلَكُ الْمَوْتِ ادْنُ فَسَلِّمْ عَلَيْهِ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقُلْتُ سَلَامٌ عَلَيْكَ حَبِيبِي مَلَكَ الْمَوْتِ فَقَالَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا أَحْمَدُ مَا فَعَلَ ابْنُ عَمِّكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام اللّه علیه. فَقُلْتُ وَ هَلْ تَعْرِفُ ابْنَ عَمِّي؟ قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَعْرِفُهُ وَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَكَّلَنِي بِقَبْضِ أَرْوَاحِ الْخَلَائِقِ مَا خَلَا رُوحَكَ وَ رُوحَ‏ عَلِيِ‏ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سلام اللّه علیه فَإِنَّ اللَّهَ يَتَوَفَّاكُمَا بِمَشِيَّتِه‏. 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) 2/236 رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای اباذر علی من ، من، من و خداوند هیچ ای را قبول نمی کند مگر به امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام. ای اباذر ! هنگامی که در آسمان ها سیر داده شدم، فرشته ای را دیدم که بر تختی از نشسته و بر روی سرش از نور بود، یکی از دو پای او در طرف و دیگری در طرف بود، در مقابل او تخته ای بود که به اونگاه می کرد و تمام پیش روی او و مخلوقات بین دو او و دو دستش به مشرق و مغرب می رسید. گفتم: ای جبرئیل، این کدامیک از فرشتگان است؟ در میان ملائکه پروردگارم بزرگتر از این مخلوقی ندیده ام. عرض کرد: این ملک الموت است، نزدیک شو و بر او سلام کن، به او نزدیک شدم و گفتم: سلام بر توای دوست من، ای ملک الموت. عرض کرد: درود و سلام بر شما ای احمد، از پسر عمویت علیه السلام چه خبر؟ او چه می کند؟ گفتم: آیا پسر عموی مرا می شناسی؟ عرض کرد: چگونه او را نشناسم در حالی که خداوند تبارک و تعالی مرا مأمور گرفتن همه بندگانش روح شما و علی بن ابی طالب علیه السلام نموده است؟ این دو روح مقدّس را خداوند به خود خواهد گرفت. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸پروفایل •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨داستان معجزه‌‌ وار دفن علامه طباطبایی ✅حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان در کتاب «مقالات و رسالات تاریخی‌« (دفتر چهارم)، از زبان حجت الاسلام محمد حسین اشعری فرزند مرحوم آیت الله علی اصغر اشعری قمی، از همدرسان امام راحل این گونه آورده‌: «علامه طباطبایی این اواخر بیماری پارکینسون گرفت و تقریبا آخر کاری فلج شد تا گردن. این اواخر در بیمارستان آیت الله گلپایگانی بستری شد. من سه شبانه روز اکثر اوقات آنجا بودم و ایشان در حالت اغماء بود. روزی دکتر منافی وزیر بهداری وقت آمد به بیمارستان برای ملاقات با ایشان. وقتی وضع او را دید تلفن کرد که هلکوپتر بفرستند تا او را به تهران منتقل کنیم. من مخالفت کردم و گفتم ایشان چند ساعتی بیشتر زنده نیست. اما قبول نکرد. همان وقت آیت الله گلپایگانی آمد که دید ایشان در حال اغماء است، این مساله را با ایشان مطرح کردم و به ایشان گفتم: شما امر کنید دکتر منافی این کار را نکند. ایشان دکتر منافی را صدا زد و از او خواست تا عصر صبر کنند. اگر جوری بود که می شود او را منتقل کرد آن وقت منتقل کنید. بالاخره یکی دو ساعت بعد درگذشت، من تلفنا فوت ایشان را به آقای خمینی اطلاع دادم، ایشان فرمودند: در باره قبر ایشان هر کجا را صلاح می دانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم داد. من به دنبال آقای مولایی آمدم تا محل قبر را تعیین کنیم. ایشان در کنار قبر مرحوم اشراقی و انگجی جایی را معرفی کرد. من مخالفت کردم و گفتم علامه طباطبایی به عنوان مفسر و فیلسوف باید قبرش جایی باشد که مردم راحت تر و آشکارتر سر قبر ایشان بیایند. آنچه آقای مولایی اصرار کرد من مخالفت کردم. بعد آمدم جایی را که قبر فعلی ایشان است نشان دادم، ایشان گفت اینجا پایه های سقف است و تمام بتون آرمه است و قابل شکافتن نیست، من نپذیرفتم. ایشان گفت: حتی اگر بشود شکافت، اینجا قبر علماست و ما مجاز به شکافتن نیستیم. من گفتم: این مساله را حل می کنم. معمارها را بیاورید تا نظر بدهند که می شود شکاف داد یا نه. و ثانیا آقای نجفی در وقت ساختن مسجد بالاسر فهرست قبور را برداشت. از ایشان می پرسیم که آیا قبر عالمی در اینجا هست یا خیر. غروب شد و آقای نجفی آمد. بعد از نماز داستان را شرح دادم و خواستم ایشان بیاید شرح بدهد که اینجا قبری از علما بوده است یا نه. ایشان آمد و گفت: تا آنجا که من صورت برداری کرده ام اینجا قبر کسی نیست. آقای مولایی گفت: چه اصراری دارید. من گفتم: نه اینجا که قبر نیست. بر فرض هم بتون باشد، امتحانش آسان است. بالاخره به این امر تن دادند و شب درها را بستند و قالی را کنار زدند و عمله آوردند تا بشکافند. سنگ مرمر را برداشتند. موزائیک را هم برداشتند، خبری از بتون نبود. خاک و خاشاک را برداشتند یک مرتبه هر چه کلنگ زدند صدا می کرد. آقای مولایی گفت: من عرض کردم اینجا بتون است. من مخالفت کردم و گفتم: ببینیم چرا صدا می کند. دیدیم آجرهای بزرگ است. برداشتند، در این وقت با کمال شگفتی دیدیم یک قبر آماده و ساخته آن جا هست بدون این که ذره ای چیزی از استخوان و غیره در آن باشد. آقای مولایی گفت: این واقعا شبیه معجزه است، همانجا آقای طباطبائی را دفن کردند.» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🤲خدایا تو تسکین تمام دردهایمی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨از حضرت ابو عبد الله جعفر الصادق علیه صلوات الله الصادق روایت شده که فرمود: روزی امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در مسجد نشسته بود درحالی که شمشیر خویش را در دست گرفته و برزانو نهاده بود، در این حال مردی بر آن حضرت وارد شد و گفت: یا امیر المؤمنین! در قرآن آیتی است که قلب مرا فاسد کرده و مرا در دین خود به شک انداخته است. حضرت فرمود: آن آیه، کدام است؟ عرض کرد: قول خدای تعالی: و اسأل من ارسلنا من قبلک من رسلنا اجعلنا من دون الرحمن الهه یعبدون**زخرف/ 45، ترجمه: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس که آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم. * یا امیرالمؤمنین! مگر در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیغمبر دیگری بوده که رسول خدا از آنها چیزی سؤال بنماید؟ امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: بنشین که من انشاء الله جواب تو را خواهم داد. که خداوند در کتاب خود فرموده: سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المجسد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیراسراء/ 1، ترجمه: پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقص که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم چرا که او شنوا و بیناست. * از جمله آیات و نشانه هایی که خداوند (در شب معراج) به پیامبر خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ارایه داد این بود که چون جبرئیل با رسول خدا به بیت المعمور که مسجد اقصی است منتهی شدند و نزدیک گردیدند، جبرئیل در کنار چشمه بنشست و از آن چشمه وضویی کامل بجا آورد پس از آن گفت: یا محمد! شما نیز وضو بگیرید. پس جبرئیل برخاست و اذان گفت. پس از اذان با رسول خدا عرض کرد که یا رسول الله! در پیش بایست و نماز بجای آور و آشکارا قرائت کن چه آنکه در پشت سر تو از ملائکه چندان صف بسته اند که عدد آنان را خدا می داند و در صف اول آدم ابوالبشر و نوح پیامبر و هود و ابراهیم و موسی و عیسی و تمامی پیامبران که از بدو عالم تا روز بعثت تو، خداوند آفریده است، می باشند. پس سید انبیا رسول خدا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش ایستاد و بر آنها امامت کرد و نماز به جای آورد بدون آنکه از آنها هیبتی برد. چون از نماز منصرف شد و برگشت خداوند به آن حضرت وحی فرمود همانند چشم برهم زدن و دیدن چشم که سؤال کن یا محمد من ارسلنا من قبلک من رسلنا اجعلنا من دون الرحمن الهه یعبدون بس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن جماعت از پیامبران و رسولان گذشته، التفات فرمود و گفت: بم تشهدون به چه چیزی گواهی می دهید؟ گفتند: شهادت می دهیم که معبودی جز خدای یکتا وجود ندارد تو پیغمبر خداوندی و علی امیر المؤمنین وصی و جانشین تو است و هر پیغمبری جانشینی داشته از عصه و خویشاوندان خود مگر این مرد و اشاره کردند به عیسی بن مریم (علیهم السلام) زیرا که وصی او شمعون پس حمون الصفا بود که پسر عموی مادرش بود و همچنین شهادت می دهیم که تو رسول خدایی و سید پیغمبران و شهادت می دهیم که علی بن ابی طالب سید اوصیا است و از ما عهد و میثاق گرفته شده برای اقرار نبوت شما و وصایت علی. پس آن مرد خطاب به امیر المؤمنین (علیه السلام) گفت: دل مرا زنده کردی یا امیر المؤمنین از این بیانات شیوای خود و اندوه مرا زایل نمودی 🖌 قضاوت های حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)/ 361 359، به نقل از: عجائب احکام امیر المؤمنین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸یک آیه یک تدبر🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🐍ماجرای ذکر گفتن مار افعی با مرحوم حضرت حاج شیخ جعفر مجتهدی رحمه الله استاد محمد علی مجاهدی نقل کردند: آقای میرزا ابوالفضل قهوه چی گفتند: روزی به دیدن آقای مجتهدی که در کوه خضر نزدیک مسجد جمکران بیتوته کرده بودند، رفتم. هنگامی که خدمت ایشان رسیدم، در عین ناباوری دیدم یک افعی به دور ایشان حلقه زده و سرش رو به روی صورت آقا می باشد!! من که وحشت زده و مضطرب شده بودم، می خواستم کاری بکنم و آن حیوان را از ایشان دور کنم، اما آقا که مشغول ذکر بودند، با اشاره به من فهماندند که ساکت و آرام باشم، من هم ساکت شده، با اضطراب شدیدی مشغول تماشای این صحنه شدم تا اینکه ذکر آقا تمام شد. در این هنگام ایشان یک مغز بادام به آن افعی دادند، از دور ایشان باز شد و به سوراخی که در همان نزدیکی بود خزید!! من که از این صحنه بسیار شگفت زده شده بودم، جویای ماجرا شدم. آقای مجتهدی فرمودند: روز اول که به اینجا آمدم و به ذکر مشغول شدم، یک مرتبه دیدم این افعی آمد و به دور من پیچید! ابتدا فکر کردم لحظات آخر عمرم می باشد، ولی دیدم این افعی با من همکلام شده و اذکاری را که می گویم، او هم تکرار می کند. در همین حین باطنا به من فهماندند که در این مدت که این جا هستم، غذای او به عهده ی من می باشد و باید به او مغز بادام بدهم. عصر همان روز یکی از دوستان که به دیدنم آمده بود، برایم یک بسته مغز بادام پوست کنده به همراه آورده بود و از آن روز به بعد، هر روز که مشغول ذکر می شوم، این افعی به همین صورت که مشاهده کردید، می آید و همراه من ذکر می گوید و بعد از خاتمه، مغز بادامی به او می دهم آن گاه به سوراخ خود می خزد. پی نوشت: 1 - لاله ای از ملکوت، ص178. 2 - داستانهایی از یاد خدا، ص57 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸پروفایل •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️امیرالمومنین علی علیه‌السلام: 🔸زمین، پاره‌های جگرش (یعنی گنجینه‌های درونش) را برای حضرت مهدی علیه‌السلام بیرون خواهد ریخت و کلیدهایش را به او خواهد سپرد. پس او روش عدالت را به شما نشان خواهد داد و کتاب و سنت مُرده را احیا خواهد کرد. 🔹 تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ السِّيرَةِ وَ يُحْيِي مَيِّتَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّة. 📚نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwABAQhTZld36knQp5G2V3zpCd2NqwrvR0QAAnMTAAKp4xBQ6VCcBbGDqbw1BA.mp3
3.76M
🔈 🎧 آســـتـــان اجـــابــــت بیان ضرورت مدد جستن شیعیان از آستان مقدس حضرت صاحب الزمان سلام الله علیه ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨داستان معجزه‌‌ وار دفن علامه طباطبایی ✅حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان در کتاب «مقالات و رسالات تاریخی‌« (دفتر چهارم)، از زبان حجت الاسلام محمد حسین اشعری فرزند مرحوم آیت الله علی اصغر اشعری قمی، از همدرسان امام راحل این گونه آورده‌: «علامه طباطبایی این اواخر بیماری پارکینسون گرفت و تقریبا آخر کاری فلج شد تا گردن. این اواخر در بیمارستان آیت الله گلپایگانی بستری شد. من سه شبانه روز اکثر اوقات آنجا بودم و ایشان در حالت اغماء بود. روزی دکتر منافی وزیر بهداری وقت آمد به بیمارستان برای ملاقات با ایشان. وقتی وضع او را دید تلفن کرد که هلکوپتر بفرستند تا او را به تهران منتقل کنیم. من مخالفت کردم و گفتم ایشان چند ساعتی بیشتر زنده نیست. اما قبول نکرد. همان وقت آیت الله گلپایگانی آمد که دید ایشان در حال اغماء است، این مساله را با ایشان مطرح کردم و به ایشان گفتم: شما امر کنید دکتر منافی این کار را نکند. ایشان دکتر منافی را صدا زد و از او خواست تا عصر صبر کنند. اگر جوری بود که می شود او را منتقل کرد آن وقت منتقل کنید. بالاخره یکی دو ساعت بعد درگذشت، من تلفنا فوت ایشان را به آقای خمینی اطلاع دادم، ایشان فرمودند: در باره قبر ایشان هر کجا را صلاح می دانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم داد. من به دنبال آقای مولایی آمدم تا محل قبر را تعیین کنیم. ایشان در کنار قبر مرحوم اشراقی و انگجی جایی را معرفی کرد. من مخالفت کردم و گفتم علامه طباطبایی به عنوان مفسر و فیلسوف باید قبرش جایی باشد که مردم راحت تر و آشکارتر سر قبر ایشان بیایند. آنچه آقای مولایی اصرار کرد من مخالفت کردم. بعد آمدم جایی را که قبر فعلی ایشان است نشان دادم، ایشان گفت اینجا پایه های سقف است و تمام بتون آرمه است و قابل شکافتن نیست، من نپذیرفتم. ایشان گفت: حتی اگر بشود شکافت، اینجا قبر علماست و ما مجاز به شکافتن نیستیم. من گفتم: این مساله را حل می کنم. معمارها را بیاورید تا نظر بدهند که می شود شکاف داد یا نه. و ثانیا آقای نجفی در وقت ساختن مسجد بالاسر فهرست قبور را برداشت. از ایشان می پرسیم که آیا قبر عالمی در اینجا هست یا خیر. غروب شد و آقای نجفی آمد. بعد از نماز داستان را شرح دادم و خواستم ایشان بیاید شرح بدهد که اینجا قبری از علما بوده است یا نه. ایشان آمد و گفت: تا آنجا که من صورت برداری کرده ام اینجا قبر کسی نیست. آقای مولایی گفت: چه اصراری دارید. من گفتم: نه اینجا که قبر نیست. بر فرض هم بتون باشد، امتحانش آسان است. بالاخره به این امر تن دادند و شب درها را بستند و قالی را کنار زدند و عمله آوردند تا بشکافند. سنگ مرمر را برداشتند. موزائیک را هم برداشتند، خبری از بتون نبود. خاک و خاشاک را برداشتند یک مرتبه هر چه کلنگ زدند صدا می کرد. آقای مولایی گفت: من عرض کردم اینجا بتون است. من مخالفت کردم و گفتم: ببینیم چرا صدا می کند. دیدیم آجرهای بزرگ است. برداشتند، در این وقت با کمال شگفتی دیدیم یک قبر آماده و ساخته آن جا هست بدون این که ذره ای چیزی از استخوان و غیره در آن باشد. آقای مولایی گفت: این واقعا شبیه معجزه است، همانجا آقای طباطبائی را دفن کردند.» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ان‌شاءالله رویِ سنگ قبرمون اینجوری بنویسن :)❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•