eitaa logo
داستان راستان🇵🇸🇮🇷
34.9هزار دنبال‌کننده
38.5هزار عکس
35.1هزار ویدیو
373 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
برادر جان نگاه تو چه زیباست عطای تو کرم بارش چو دریاست خدا حافظ نگو ای یار دلسوز بمان با من وصالت کی و کجاست.. 🥀🕊🥀🕊 دست همیشه به معنای آغوش نیست گاهی فقط امنیت است فقط مثل «دست پـــــــــــدر» 🕊🥀🕊 پدر فرزند شهیدش رو با تمام آرزو ها بدرقه میکند... 🥀🕊 🥀🕊 کجایند مردان بی ادعا... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
برادر جان نگاه تو چه زیباست عطای تو کرم بارش چو دریاست خدا حافظ نگو ای یار دلسوز بمان با من وصالت کی و کجاست.. 🥀🕊🥀🕊 دست همیشه به معنای آغوش نیست گاهی فقط امنیت است فقط مثل «دست پـــــــــــدر» 🕊🥀🕊 پدر فرزند شهیدش رو با تمام آرزو ها بدرقه میکند... 🥀🕊 🥀🕊 کجایند مردان بی ادعا... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق یعنے بنویسے غَزلے از چشمش در همان مصرعِ اول قَلمَت گریه ڪند....💔🥀 /6/7مصادف اول محرم ❤ ❤ شهدارایاد کنید با ذکر صلوات.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
شھــدا‌... مبدأ‌ومنشاء‌حیاتند، زمینۍ‌بودند،اما‌زمین‌گیر‌نبودند..! 🌷 🌷 شهداشرمنده ایم😔😔 .. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آرزوی داشت تا قبل از مادرش بمیرد 🔹شهید شاد بسیار علاقه داشت مثل مولایش حضرت علی (ع) کمک رسان مردم نیازمند و فقرا باشد او از حقوق هر ماهش سهم نیازمندان را جدا می‌کرد و شبانه به درب منزل آن ها می‌رفت وکمک‌هایش را به نیازمندان می‌رساند، شهید همین کار راه تا آخرین نفس‌های که در این دنیا بود انجام می‌داد. 🔹علی فاضلی شاد دو تا آرزو داشت؛ یکی شهادت و دیگری قبل مادرش بمیرد تا یکبار بمیرد. او در فضای مجازی‌اش اخرین پستی را که منتشر کرد این بود که (حلالم کنید) شهید ارادت خاصی به امام رضا (ع) داشت در اکثر مرخصی‌هایش راهی سفر مشهد مقدس می‌شد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حتی عراقی‌ها هم برای شهادت عباس ختم گرفتند 🔹شهید جانباز شیمیایی بود، اما هیچگاه دنبال مدارک جانبازی‌اش نرفت. یک روز وقتی در منزل بود، خون بالا آورد. با اصرار مادرش به بیمارستان رفت. بعد از معاینه دکتر از او پرسید: خانه شما در منطقه جنگی بوده؟ با ایما و اشاره به مادرش فهماند که دوست ندارد دکتر بفهمد که در جبهه بوده، اما مادر به آرامی به دکتر گفت. دکتر رو به عباس کرد و گفت: به بیمارستان سپاه برو تا بتوانی دوباره به جبهه بروی، اما او قبول نکرد. مدتی را در تهران ماند تا کمی حالش بهتر شد و باز به جبهه رفت. 🔹عباس صابری برخی اوقات که برای تفحص شهدا به خاک عراق می‌رفت، مقداری لباس،‌ میوه برای عراقی‌ها می‌خرید تا برای تفحص شهدا با آن‌ها بیش‌تر همکاری کنند. این هدیه همراه با مهربانی و خوش اخلاقی عباس آقا موجب شد که دل عراقی‌ها نرم شده و به او علاقه‌مند شوند. وقتی خبر شهادتش به عراقی‌ها رسید، برایش ختم گرفتند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
توسل خاص "شهید سلمانیان" به حضرت زینب (س) 🔹مجید سلمانیان خطاب به دوستش می‌گوید: «مدت‌ها منتظر اعزام بودم. دیشب به حضرت زینب (س) گلایه کردم که خانم‌جان سه ماه است پاسپورتم توی جیبم است و پوتین‌ها در پایم، هنر این نیست که بالیاقت‌ها را ببرید. اعجاز شما این است که بی‌لیاقتی، چون من را ببرید، دم‌دمای صبح خوابم دیدم که بی‌بی زینب به من گفت: «بالاخره شما هم قبول شدید.» به حضرت رقیه(س) من این را اعجاز بی‌بی می‌دانم.» 🔹مجید کاملاً داوطلبانه به منطقه اعزام شد؛ اتفاقاً مسئولانش می‌گفتند تو روحانی هستی و رسته‌ات رزمی نیست. مطلقاً اجازه رفتن به او را نمی‌دادند و حکم مبلغ را داشت، ولی مجید خیلی این در و آن در زد که اعزام شود. همه آموزش‌ها را هم در دوره‌های مختلف سپری کرده بود. حتی دو بار به شکل محدود و برای کار‌های تبلیغی به سوریه اعزام شد، اما این‌ها راضی‌اش نمی‌کرد. می‌خواست به صف رزمنده‌ها بپیوندد و بار آخر هم با اینکه به عنوان مبلغ اعزام شده بود، به خط مقدم اعزام شد و خوب می‌دانست که آنجا می‌تواند غیر از کار تبلیغی، اسلحه هم به دست بگیرد و بجنگد. 🇮🇷 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•