eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
27.6هزار ویدیو
315 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ پلک شهریور نیمه باز بود که به گشودی. سومِ شهریور 1321، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، . نامت را گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک بازی هایت. به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود. همیشه مراقب نگاهت بودی و این کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!! و چه است شهری که مردانش، و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟ که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟! بعید میدانم کسی از راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر گذاشتی و ندا از به گوشَت رسید که از این سو بروید. تو خاصی...! یعنی باید بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را می‌کنند تنها نمی‌گذاریم؟ به گمــــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت همچو مادر بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. رفته رفته شبیه معشوق می‌شود و تو چه خوب شکل مادر شدی. سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی... و در آخر سهم ما از تو، یک ، صفحاتی و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته. سال‌هاست ، به پاس 25 سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا‌‌.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای (ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم. رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدم‌هایت بر سر و روی ما هم بنشیند. ♥️ السلام علی الحسین♥️ ✍🏻زهرا قائمی عبدالحسین_برونسی 📆 تاریخ تولد: 3شهریور 1321 تربت حیدریه 📆 تاریخ شهادت: 23 اسفند 1363 عملیات بدر 🗺محل دفن: بهشت رضا 🌷🕊 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💞 🔸امام صادق علیه‌السلام، قوانین جذب هر انسان و قدرتِ ماندگاریِ ما را در پنج فرمول زیر خلاصه می‌کند؛ 🌼با دیگران، در خفیٰ و ظاهر، یکسان باشیم! 🌼زینت دوستان‌مان، خوشی آنان و ناراحتی‌شان، برای ما، زینت و خوشی و ناراحتی خودمان باشد. 🌼ریاست و مقام، رفاقتمان را با دیگران تغییر ندهد! 🌼اگر در توانمان هست؛ از کمک به آنها دریغ نکنیم. 🌼در هجوم حوادث و بلاها، تنها رهایشان نکنیم! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت کرده اند که صبح روز هبوط، آدم نزد پروردگار آمد و گریه ای کرد از عشق، به طراوت باران بهمنی و گفت « ای معبود و معشوق یکتای من، اکنون که ما را به تبعیدگاه نامعلومی می فرستی، گیرم که من در همه سختیهای ناشناخته در عالم آب و گل شکیبا باشم، با من بگو که آخر فراق تو را چگونه تحمل توانم کرد؟» خدواند آهسته در گوش آدم گفت: «من خود با تو می آیم» آدم پرسید: « این چگونه باشد؟» فرمود: « تو در سیمای آن حوّا که همراه توست لبخند من و برق نگاه من و صدای مهربان و شیرین من و اطوار و تجلیات جمال من که هردم تجدید می شود خواهی یافت. حوّا اقیانوسی است آکنده از درّ و گوهر که آن را هیچ پایان نیست اما بدان که گوهر را در کنار ساحل نمی توان یافت. غوّاصی باید، چالاکی، نیکبختی، تا دردانه را در ژرفای وجود او صید کند.» دردانه است و من غوّاص و دریا میکده سر فرو بردم در اینجا تا کجا سر بر کُنم 🖌الهي قمشه اي •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✳ خدایا دیر آمدم اما... ✍ دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» .. برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب | داستانی بر اساس زندگی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📛 شیطان: شک نکنید وقتی دو باهم در یک مکانی کردند نفر سوم خودم هستم😈 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای مهربانم 🙏 ❣دلم را به تو میسپارم 🔆تا از عمق جانم بزدایی هر چه حائل است بین من و خودت هر چه مرا دور میکند ز تو همه آنچه از منیت و نواقصم در من است را از من بگیر، و ببخشای بر من از و الطاف بی پایان خودت، چنان همیشه که بخشیده ایی مرا رها ساز از بند هر چه غیر خوبی و نیکی در وجودم هست و پر کن خالی درونم را با عشق ناب الهی خود که جز این نتوانم نیک بمانم و مهر بیفشانم 🙏 هزاران شکر که در کنارمان هستی و قرار و آرام دلهای بیقرارمان جز تو چه جوییم و جز تو که را خوانیم که همه تویی و جز تو همه هیچ، خداوندا…🙏 لحظاتمان را قرین رحمت و مهربانی ات بفرما و ما را در ادامه راهمان تنها مگذار که یک لحظه بی تو ویرانی دنیاییست •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌 🌹شهـــید سید محسن طباطبایی: من به جبهه نیامده‌ام، تا کسی از من تعریف کند. من به جبهه نیامده‌ام، تا عکس مرا در مجله‌های خبری بزنند. من به جبهه نیامده‌ام، تا کسی بگوید: «چرا درسش را رها کرده است؟» من به جبهه نیامده‌ام، برای ریا و خودپسندی؛ بلکه آمدن من به جبهه فقط و فقط به مولایم (ع) و به عشق نوجوانان عاشورا همچون و و به عشق رهبر عزیزم، و فرمانده‌ اصلیم، (عج) بوده و نیز به جبهه آمده‌ام، تا بتوانم به جهانیان بفهمانم که ای دشمنان اسلام و حامیان زور و استکبار، ما «قاسم بن الحسن»‌ها و «علی اکبر»های این زمانیم و ما هرگز امام عزیزمان را تنها نخواهیم گذاشت. 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دفاع مقدس، رضا حداد 🍃🌷🍃 در تاریخ 9 ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. 🍃🌷🍃 ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف كرده بود، متاهل بود، 18 پس از راهى شد و بيش از سال تمام در جنگيد. 🍃🌷🍃 كوش و بود، و به 🤍 در نهفته بود و به اين جهت در بسيار بود و خشمگين براى بود. 🍃🌷🍃 ایشان در كنار پيوسته روح ایشان را تر می کرد،در به پرداخته بود در و ديگرى در ايران، هر وقت كه به ميرفت الى ماه مى ماند و براى مى آمد. 🍃🌷🍃 ميلي به نداشت و را بهترين جاى مى دانست، بار به رفته بود و هر گاه رفتن به را کمی به مى انداخت می شد. 🍃🌷🍃 با اينكه بيش از ماه در بود و به ایشان ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد را بگيرد. 🍃🌷🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🏴سردار سلیمانی، پرورش یافته‌ی دین ✍ آیت الله مصباح یزدی (ره) در جلسه درس اخلاق: دین چنین کسانی را مانند حاج قاسم می‌تواند بپروراند که حتی در اوج قدرت و در جلسات رسمی سعی می‌کرد گوشه‌ای بنشیند و به شدت از شهرت و مطرح شدن پرهیز داشت. آن وقت این را مقایسه کنیم با حال خودمان. اگر بیاییم در مجلسی و کسی به ما اعتنا نکند، چه حالی پیدا می‌کنیم؟ مخصوصا اگر کسی فحشی هم به ما بدهد، چه حالی پیدا می‌کنیم؟ آن وقت کسی با این فضائل سعی می‌کرد دوستانش هم او را نبینند. این تربیت است. هیچ مکتبی این طور نمی‌تواند افراد را تربیت کند. ما خیال نکنیم دین صرفا یک نماز و روزه و حجّ است، نه اینطور نیست. کسانی باور کرده‌اند که اساس دین در است. اساس دین و محبت و و خشیت و خوف و رجا است. اصل دین اینجا است. بقیه رفتارها نمودهایی است که در موقعیت‌های مختلف خودش را نشان می‌دهد. ما باید بیشتر برای قلبمان حساب باز کنیم. بسیاری از ما غافل هستیم و گمان می‌کنیم اگر ولا الضالین را خوب بگوییم دیگر دین را ادا کرده‌ایم. اما این بزرگوار اساس دین را فهمید ریشه‌اش کجا است، به چه چیزی باید بیشتر اهمیت داد و تا لحظه آخر هم دست از این منش‌اش بر نداشت. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅زندگی به عشق است؛ عقل به آدم زندگی نمی‌دهد! ✍شهید بهشتی: برادرها و خواهرها عاشق شوید. زندگی به است. آدم این حسابگر و معامله‌گر را از خانه‌ی‌ تنش بیرون نكند، عشق خدا به خانه‌ی‌ دلش قدم نگذارد. عاشق شوید، برادرها و خواهرها عاشق شوید، به عشق است. عقل به آدم زندگی نمی‌دهد. عقل به آدم حساب می‌دهد كه چه جور بهتر بخورد، چه جور بهتر بخوابد، چه جور بهتر پلاسیده شود، چه جور بهتر دلمرده باشد. عشق است كه در درون انسان آتش زندگی و شعله‌ زندگی را بر می‌افروزاند. 🔸 عاشق است. عاشق خداست. عاشق حق است، عاشق عدل است. عاشق انسان‌شدن است. عاشق ملكوت است و دنیا با همه‌ی‌ زیبندگی‌ها و فریبندگی‌ها برایش صرفاً میدان ساخته‌شدن و ره‌پیمودن به سوی آن معبود و معشوق جاودانه است. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌 🌹شهـــید سید محسن طباطبایی: من به جبهه نیامده‌ام، تا کسی از من تعریف کند. من به جبهه نیامده‌ام، تا عکس مرا در مجله‌های خبری بزنند. من به جبهه نیامده‌ام، تا کسی بگوید: «چرا درسش را رها کرده است؟» من به جبهه نیامده‌ام، برای ریا و خودپسندی؛ بلکه آمدن من به جبهه فقط و فقط به مولایم (ع) و به عشق نوجوانان عاشورا همچون و و به عشق رهبر عزیزم، و فرمانده‌ اصلیم، (عج) بوده و نیز به جبهه آمده‌ام، تا بتوانم به جهانیان بفهمانم که ای دشمنان اسلام و حامیان زور و استکبار، ما «قاسم بن الحسن»‌ها و «علی اکبر»های این زمانیم و ما هرگز امام عزیزمان را تنها نخواهیم گذاشت. 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
※ "یا دَاحِيَ الْمَدْحُوَّات" اى گستراننده هر گسترده قسم به "وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا " و به اولین نقطه‌ی پیدایش خشکی از دل آب‌ها، ※ قلب‌هایمان را به امامی وسعت بده، که آنچه در دولت کریمه‌اش بکار می‌آید فقط قلبِ گسترده است و دیگر هیچ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴خدایا دیر آمدم اما... ✍ دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» ... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب کهکشان نیستی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✳️ دلت کجاست؟ ✍ یکی از اقوام امیرالمومنین علیه السلام به خدمت ایشان آمدند. برادر یا دوست او مدتی بود از دنیا رفته بود و او بسیار اظهار دلتنگی می‌کرد. حضرت به وی فرمودند: آیا می‌خواهی او را ببینی؟ پاسخ داد: بله. حضرت امیر علیه السلام ردای را بر دوش انداختند، عصای پیامبر را به دست گرفتند و به قبرستان رفتند. سپس از خداوند طلب کردند که آن فرد از قبر خارج شده و قیام کند. وقتی که وی از قبر بیرون آمد، سلامی کرد که به غیر از لسان عربی بود. علیه السلام از او پرسیدند: مگر هنگام فوت، عرب‌زبان نبودی؟ پاسخ داد: بله. دوباره پرسیدند: پس این چه زبانی است؟ آن فرد پاسخ داد: من و کسی را پذیرفتم که زبان او این بود؛ تمام وجود من تبدیل شد به آن چیزی که محبوبم بوده است. زبانم نیز تغییر کرد. و این، زبان است. چون محبوب و ولیّ من اهل نار بود. این روایت برای ما، با وضعی که داریم و محبت‌هایی که در دل داریم تأثرآور است. ببینید و محبت چیست و چه اثری دارد! انسان ممکن است ماشین یا خانه‌ای را دوست داشته باشد و عشق و علاقه‌اش را به این امور منصرف کند. اگر انسان در این حالت بمیرد، در روایت آمده است با این تعلقی که دارد، همراه با محبوبش محشور می‌شود. 👤 استاد محمدرضا عابدینی 📚 از کتاب ادب عاشقی ص 80 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هایی که فقط صاحب خود را دیدند جان دادند 😔 یکی از شهدای استان و شهرستان می باشد. سید حسن ولی بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها می ورزید... . خواهر این شهید بزرگوار میگوید وقتی حسن دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود. بعد از خبر سید حسن به خانواده اش مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و می گفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت!!! بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید شهرستان آمل میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی... وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽ ❀ بریدم از تمام خوبرویان در مرامم یعنی صاحب زمان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽ 🌸 باد هم ڪم نڪند سوز ِدلِ صحرا را قطره يِ بہ آتش بكِشَد دريا را اين ترڪ خورده وحشٺ آن را دارد ڪہ وَ پسر ِ زهرا را •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌱 یعنی مهدوی بودن یعنی عاشقانه زیستن یعنی، ....! در قلب، جوشیدن :) یعنی با لبخند حضرت ادامه دادن ؛🍒 یعنی:یک‌زندگی‌سرشار از نشاط ،شادابی،شانس=توفیق و... +✨′ 🤲🏼🩷 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ♥ خدایا دیر آمدم اما... ✍ دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» .. برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب | داستانی بر اساس زندگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز سوے عرش رحمن ، نوید شادے آمد بشارٺ اے محبان ، آمد ڪجایے یا بن زهرا بده ما را ڪہ روح و ایمان امام هادے آمد (ع)💫 💫 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸شهدِ عشق🔸 هیچ چیز در دنیا، شیرین‌تر و خوشمزه‌تر از نیست! این عشق را خدا نصیب هرکس کند، ساعاتی که برای دیگران تلخ است، برای او شیرین خواهد بود. ساعات تنهایی که برای دیگران رنج‌آور است، برای او لذت‌بخش خواهد بود. وقتی مردم رهایش می‌کنند، حتی وقتی فحشش می‌دهند و طردش می‌کنند، اولِ خوشحالی اوست! وقتی امام موسی‌بن‌جعفر (ع) را زندانی کردند، ایشان در همان تاریکی، سر به سجدۀ شکر گذاشتند که ای خدا، من مدت‌ها بود که چنین ساعت‌هایی را می‌خواستم تا با تو در تنهایی مناجات کنم! خدایا، چگونه این نعمت را شکر کنم؟! حضرت خسته نمی‌شوند. انسان وقتی عشق به خدا پیدا کرد، از مناجات با او سیر نمی‌شود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
صلي الله عليك يا اباعبدالله وایستادن و تکون نمیخورن! نمیتونن از چیزی که می بینن، چشم بردارن! "بفرمایید" و "خواهش میکنیم" فایده نداره! ملائک مجبور میشن به زور ببرنشون بهشت! آخه خیره شدن به عزیزشون! ▪️يا رب الحسين بحق الحسين ▪️إشف صدر الحسين •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مَن‌تَمام‌خَلق‌را‌یک‌روز‌عاشق‌می‌کنم مَن‌تَمام‌شهر‌را‌از‌تو‌لَبالب‌می‌کنم رحمت الله به عشاق ابا عبدالله •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•