💠 جابر بن یزید جعفی می گوید:
از امام باقر (ع) پرسیدم: مراد از ملکوت آسمان و زمین که به حضرت ابراهیم خلیل اللَّه (ع)، ارائه نمودند چیست؟ همان واقعه ای که خداوند متعال در قرآن شریف آن را یادآور شده و می فرماید: «وَ کذلِک نُری ابْراهیمَ مَلَکوتَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ»[1]؛ «و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.» پس دیدم که دست مبارک خود را به جانب آسمان برداشت و به من فرمود: نگاه کن تا چه می بینی؟ من نوری دیدم که از دست آن حضرت به آسمان متصل شده بود، چنانکه چشم ها خیره می شد. آنگاه به من فرمود: ابراهیم (ع) ملکوت آسمان و زمین را چنین دید. امام باقر (ع) در این لحظه دست مرا گرفته و به درون خانه برد. لباس خود را عوض کرده و فرمود: چشم برهم بگذار! بعد از لحظاتی گفت: می دانی در کجا هستیم؟ گفتم: خیر. فرمود: در آن ظلماتی هستیم که ذوالقرنین به آن جا گذر کرده بود. گفتم: اجازه می دهید که چشم هایم را باز کنم. فرمود: باز کن امّا هیچ نخواهی دید. چون چشم گشودم در چنان تاریکی بودم که زیر پایم را نمی دیدم.
اندکی رفتیم باز هم فرمود: جابر! می دانی در کجائی؟ گفتم: خیر. امام فرمود: بر سر چشمه ای که خضر از آن آب حیات خورده بود، قرار داری.
آن حضرت همچنان مرا از عالمی به عالم دیگر می برد تا به پنج عالم رسیدیم. فرمود: ابراهیم (ع) ملکوت آسمان ها را این چنین [که تو ملکوت زمین] را دیدی مشاهده کرد. . او ملکوت آسمان ها را دید که دوازده عالم است و هر امامی که از ما از دنیا برود، در یکی از این عالم ها ساکن می شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد (ص) فرا رسد. امام باقر (ع) دوباره فرمود: چشم بر هم بگذار و بعد از لحظه ای فرمود: چشم بگشا! چون چشم گشودم خود را در خانه آن حضرت دیدم. آن بزرگوار لباس قبلی خود را پوشید و به مجلس قبلی برگشتیم. من عرض کردم: فدایت شوم چه قدر از روز گذشته؟ فرمود: سه ساعت.[2]
📚پی نوشت ها
[1] انعام، 75.
[2] حديقة الشيعه، مقدس اردبيلى، ص 531 و اثبات الهداة، ج 3، ص 48
منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ امام محمد باقر علیه السلام سرچشمه دانش، ص:
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۰۹۰
💠 ازامام محمدباقرعلیه السلام نقل شده كه فرمود: دربني اسرائيل عابدي بودكه به هركاري دست مي زدزيان مي ديد،راه تحصيل معاش برايش كاملابسته شده بود،تامدتي هسمرش مخارج اوراتامين مي كردتااين كه اموال همسرش نيزتمام گشت وچون سخت درمانده شدندعابدكلاف ريسماني كه تنها موجودي آنان بودبرداشته به بازاررفت كه بافروش آن غذايي تهيه كندولي چون كسي ازوي نخريدكناردريارفت كه پس ازآب تني به خانه برگردددرآنجاصيادي راديدكه ماهي فاسدي راصيدكرده است به اوگفت :اين ماهي رابه من بفروش و درعوض اين كلاف رابگيركه به دردام تومي خورد .
صيادپذيرفت كلاف راگرفت وماهي رابه اوداد،عابدبه خانه آمدوآن رابه همسرش دادكه طبخ نمايد وقتي همسراوشكم ماهي راشكافت درآن مرواريدبزرگي رايافت ،عابدآن رابه بازاربردوبه 20هزاردرهم فروخت ،هنگامي كه پولهابابه خانه آوردسائلي درب منزلش آمده ،گفت :صدقه اي به من بدهيدتاخداوندبرشماترحم نمايد .
عابدده هزاردرهم ازپول مرواريدرابه سائل داد،همسرش گفت :سبحان الله تو نصف ثروت مارايكباره ازدست دادي ؟طولي نكشيدكه سائل بازگشت وآن ده هزاردرهم راپس داده گفت :خودشماآن رامصرف كنيدگوارايتان باد،من فرشته اي بودم كه خداوندمرافرستاده بودشماراآزمايش كندكه شماچگونه شكرگزارنعمت مي باشيدواكنون خداوندسپاسگذاري شماراپسنديد .
📚رياحين الشريعه ،جلد5،صفحه 186،به نقل ازحيوه القلوب مرحوم مجلسي ،جلداول
~~~~~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
﷽
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
#یابن_الحسن_جانم_سلام
💠روزی سلمان فارسی آمد خدمت امیرالمومنین (ع) و گفت: میخواهم معجزهای از شما ببینم.
حضرت دست او را گرفت و فرمود: چشم هایت را ببند،چشم بستم و باز کردم، در صحرایی بودم در نهایت سبزی و خرمی.
مولا فرمودند: اینجا پشت کوه قاف است و #سی_سال راه از مدینه دور است.
ناگهان دیدم جمعیتی فراوان برای نماز به سمت مسجدی میروند! من نیز بدنبالشان به راه افتادم!
وارد مسجد شدم،دیدم رسول خدا(ص) در محراب و امیرالمومنین(ع) پشت سر ایشان است، مولا مرا صدا زد و فرمودند بیا، رفتم کنار حضرت نشستم، بعد نماز دیدم رسول خدا(ع) به منبر رفت،اشاره کرد سلمان بیا، رفتم.
فرمود بین دو انگشت مرا نگاه کن، نظر کردم شهری بزرگ بود #هفتادهزار محله داشت، در هر محله هفتاد هزار مسجد در هر مسجد هفتاد هزار محراب در هر محراب امیرالمومنین(ع) نماز می خواند!
پیامبر(ص) فرمود: سلمان بس است برو، به چشم بهم زدنی باز خود را در مدینه دیدم!
گفتم بروم نزد فاطمه زهرا(س) بگویم امروز چه دیدم از شوهرش!!
رفتم دیدم فاطمه زهرا(س) گریه می کند،پرسیدم خانم چرا گریه می کنید؟
فرمود: سلمان سه روز است علی(ع) در بستر بیماری افتاده است!!!
من تعجب کردم، یک مرتبه رسول خدا(ص) از عقب من فرمود:
مضطرب مباش علی صلوات الله علیه #سِرّخدا است.
📚مقتل خطی جامع المجالس ص۲۶۵
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
ابوبکر محمد بن زکریای رازی، دانشمند، فیلسوف، پزشک، ریاضیدان و کیهانشناس ایرانی متولد ری است. بسیاری از مردم او را به سبب کشف الکل و جوهر گوگرد (سولفوریک اسید) میشناسند. از آنجایی که زکریای رازی بر علوم مختلفی تسلط داشت، برخی به او لقب «همهچیز دان» را داده بودند. رازی علاوه بر تخصص در کیمیاگری، در علم پزشکی و فلسفه نیز استاد بود و یافتهها و آثار زیادی از خود در این زمینه به جا گذاشته است
به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز پنجم شهریور در تقویم #روز_بزرگداشت_زکریای_رازی_روز_داروساز نامگذاری شده است.
عالم محرم است سلامُ علی الحسین
این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین
این جمله واجب است بگوییم و بشنویم
هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین
بعد از خدا و قبله سوال درون قبر
تنها همین دم است سلامُ علی الحسین
هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام
نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین
هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب
هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین
بر زخم های پیکر آقای تشنگان
این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین
هر کس ز بهترین دم عالم سوال کرد
گویید این دم است سلامُ علی الحسین
واجب شده است در همه جا شعر محتشم
باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین
هرکس شده است محرم حق هر کسی که هست
مدیون این دم است سلامُ علی الحسین
وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس
این اسم اعظم است سلامُ علی الحسین
💠شیخ عباس #قمی(ره) در کتاب سیر المنازل، مقامات العلیه داستانی نقل می کند: عابدی بود که در کوه های لبنان عبادت می کرد و هر شب از عالم غیب برای او افطاری آماد می شد
تا اینکه شبی برای او افطاری نیامد و این شخص عابد از کوه پایین آمد و در خانه "گبری" رفت و در آن جا هم سگی زندگی می کرد؛
عابد از "گبر" تقاضای نان نمود و آن گبر کافر سه قرص نان به او داد، سگ به دنبال عابد آمد و عابد یکی از سه قرص نان را به او داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و ناچار قرص دوم نان را هم به سگ داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و بالاخره عابد عصبانی و شد و گفت: تو چقدر بی حیا هستی؟! من از صاحب تو سه قرص نان گرفته ام و دو تای آن را به تو داده ام ولی باز هم تو مرا رها نمی کنی؟!
سگ بصدا درآمد و گفت: تو بی حیا هستی، من سالها بر در خانه این گبر بوده ام و خیلی وقت ها به من غذا نداد ولی با وجود این او را رها نکردم ولی تو یک شب بی غذا ماندی از پای کوه آمدی در خانه گبر؟!
📚سیرالمنازل
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
💠 مرحوم آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی میفرمودند: در زمان سابق که قم این قدر بزرگ نبود و وسیله نقلیه نداشت، یک شب مرا به مجلس عقدی دعوت کردند، پس از انجام مراسم عقد که در محله جوب شور بود، تنها به سوی منزل می آمدم در حالی که کوچه ها پر از برف و خلوت بود، ناگاه سر کوچه مردی که مست بود راه را بر من بست و گفت: سید باید یک روضه در این مکان برایم بخوانی! گفتم: روضه را باید روی صندلی خواند اینجا که صندلی نیست یک مرتبه خم شد و گفت: این هم صندلی، بنشین روضه را بخوان و بهانه نیاور!
من ناچار روی پشت او نشسته روضه ای خواندم، سپس گفت: من باید تو را به منزل برسانم، همراه من تا درب منزل آمد آن وقت مرا شناخت پس از آن رفته بود بین خود و خدا توبه کرده و از آن کارهای نامشروع دست کشیده و یک عمر مؤمن و متعبد و متقی شد دائماً در صف اول نماز جماعت حاضر می شد و این از برکت سفینه نجات حضرت سیدالشهدا و وجود محبت اهل بیت (ع) در دل است.
📚با اقتباس و ویراست از کتاب حیات عارفانه فرزانگان
~~~~
📔وقتی که از خانه خارج میشوم، خدا را به حق 124 هزار پیامبرش قسم میدهم که با ایمان به خانه برگردم. چرا که در روایت آمده است که چه بسا مرد با ایمان از خانه خارج میشود ولی بی ایمان برمیگردد. [مرحوم آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی]
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۰۹۱
روایتی کوتاه از بزرگی دولتمردانی که خدمت را با شهادت کامل کردند.
"#هفته_دولت_گرامی_باد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیایید صداقتمان را به امام حسین(ع) ثابت کنیم!
➕ چند توصیه به زائران اربعین برای ارتقاء محتوا و معنویت سفر
داستان های عبرت آموز
حرم باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دعا گوی شما بزرگواران هستم