eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
978 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 استاد مطهری رحمه الله می­گوید: 🔻 «ما که بچه بودیم در منزل خود ما ــ من از هفت و هشت سالگی کاملا یادم هست ــ اصلا اینکه ماه رجب دارد می آید مشخص بود. 🔷 می­گفتند: یک هفته به ماه رجب مانده، سه روز مانده، امشب احتمالا شب اول ماه رجب است. 🔶 مرحوم ابوی ما و مرحوم والده ما غیر از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایام­البیض، پنج­شنبه­ ها و جمعه­ ها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه می­گرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل می­کردند. ✅ اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه و عبادت است.» 📚 آشنایی با قرآن، ج۸، ص ۲۳۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال الله تبارک و تعالی: 🔻 الصومُ لِی و أنا اُجزِی به؛ 🍃 روزه از آنِ من است و من، خود پاداش آن را می دهم. (مصباح الشریعه، ص ۱۳۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۱
💠 مردی خدمت امام حسين عليه السلام رسيد، و عرض كرد كه شخص گنه كاری هستم و نمی توانم خود را از معصيت نگهدارم، لذا نيازمند نصايح آن حضرت می باشم. 🔻 امام (ع) فرمودند: 👈 پنج كار را انجام بده، بعد هر گناهی می خواهی بكن! 1⃣ اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مايلی بكن! 2⃣ دوم: از ولايت خدا خارج شو، هر گناهی می خواهی بكن! 3⃣ سوم: جايی را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، سپس هر گناهی می خواهی بكن! 4⃣ چهارم: وقتی ملك الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور كن و بعد هر گناهی می خواهی بكن! 5⃣ پنجم: وقتی مالك دوزخ تو را داخل جهنم كرد، اگر امكان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مايلی انجام بده! 📚 بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۲۶ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام رضا (ع) می فرمایند : 🔻 اَلصَّغَائِرُ مَنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ اِلَی الْکَبَائِرِ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ فی الْقَلِیلِ لَمْ یَخَفْهُ فِی الْکَثِیرِ؛ 🍃 گناهان کوچک، زمینه ی گناهان بزرگ است. هر که در گناه کوچک از خدا نترسد در گناه بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید. (عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۸۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۲
💠 یه روز اومدم خونه و دیدم چشماش سرخ شده، کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب (ره) هم توی دستش بود. 🔻 بهش گفتم: گریه کردی؟ 🔷 یه نگاه بهم کرد و گفت: راستی اگه خدا اینطوری که توی این کتاب نوشته با ما معامله کنه، عاقبتِ ما چی میشه؟ 🔶 یک مدت بعـد برای گروه خودشون صندوقی درست کرده و به دوستانش گفته بود: 👈 هرکسی غیبت کنه، باید ۵۰ تومان بندازه توی این صندوق؛ باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه. 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمدحسن فایده 📚 افلاکیان، ص ۲۶۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر اعظم (ص) می‌فرمایند: 🔻 تحرمُ الجَنّةُ عَلی ثَلاثة: عَلی النَّمامِ، وَ عَلی المُغتَابِ، وَ عَلَی مدمِن الخمر؛ 🍃 بهشت بر سه نفر حرام است: سخن‌چین،کسی که غیبت می‌کند و کسی که دائم‌الخمر ‌باشد. (وسائل الشیعه، ص۲۸۱) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۳
💠 در زمان حضرت امام هادی(ع) شخصی نامه‌ای نوشت از يکی از شهرهای دور. 🔻 در نامه‌ نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟ 🔷 حضرت در جواب ايشان نوشتند: 👈 «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْك» 👈 لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نيستيم. 📚 بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۰۶ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ 🍃 ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (ق- ۱۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۳
💠 تا آمدنِ مهمان‌ها برایِ مراسم عقد، توی اتاق تنها بودیم. 🔻 آقا عبدالله ازم خواست که برایش مُهر بیاورم. 🔷 بهش گفتم: «تا نگید چرا می‌خواهید نماز بخوانید، بهتون مُهر نمیدم.» 🔶 ایشون در جوابم گفت: «خدا بهم همسر داده و به همین خاطر می‌خواهم نماز شکر بخوانم.» 📌خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید عبدالله میثمی 📚 یادگاران۵ «کتاب شهید میثمی»، ص۴۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علی علیه السلام فرمود: 🔻 اِنَّ لِلّهِ فِی کلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنَها، وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ؛ 🍃 خداوند در هر نعمتی حقی دارد. کسی که حق آن را ادا کند، آن نعمت را بر او افزون می کند و کسی که در آن کوتاهی نماید آن نعمت را در خطر زوال قرار می دهد. (حکمت ۲۴۴ نهج البلاغه) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۴
💠 روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: 👈 به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد ۳۶۰ نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. 🔷 حضرت به آنها فرمود: 👈 بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید. 🔷 حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، کسی دیگری حاضر نشد. ✅ حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: 👈 خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند. 📕کافی، ج۸، ص ۳۳، ح۵ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علی (ع) فرمود: 🔻 فنظرت فاذا لیس لی معین الا اهل بیتی، فضننت بهم عن الموت، و اغضیت علی القذی، و شربت علی الشّجی، و صبرت علی اخذ الکظم و علی اَمرَّ من طعم العلقم؛ 🍃 نگاه کردم دیدم که برای گرفتن حق خود یاوری جز خاندان خویش ندارم و اگر اقدام می کردم همه کشته می شدند و لذا به مرگ آنان راضی نشدم، چشم های پر از خاشاک را فرو بستم، و با همان گلویی که گویا در آن استخوانی گیر کرده بود [جرعه حوادث] را نوشیدم، و با اینکه تحمل گلو گرفتگی و نوشیدن جرعه حوادث از حنظل هم برای من تلخ تر بود، اما شکیبایی کرده و صبر نمودم. (نهج البلاغه، خطبه ۲۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۵
💠 همه‌ی زندگی‌اش با حضـرت زهرا (س) پیوند خورده بود. 🔻 وقتی ازدواج کرد، مهریه‌ی همسرش شد مهریه ی حضرت زهرا(س). 🔷 حمزه‌علی دو تا آرزو توی زندگی داشت: 👈 اول اینکه خدا بهش یک دختر بده، تا اسمش رو بذاره فاطمه؛ 👈 دوم اینکه وقتی شهید شد، گمنام بمونه مثلِ حضرت زهرا(س). ✅ هر دو تا آرزوهاش مستجاب شد و بابایِ فاطمه گمنام موند. 📌خاطره‌ای از زندگی شهید حمزه‌علی احسانی 📚 خط عاشقی۲، ص۱۵ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پيامبر خدا (ص): 🔻 الأملُ رَحمةٌ لاُِمّتي ، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَراً؛ 🍃 آرزو، براى امت من رحمت است. و اگر آرزو نبود ، هيچ مادرى فرزند خود را شير نمى داد و هيچ باغبانى درختى بر نمى نشاند. (بحارالأنوار، ج۸، ص۱۸۳) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۶
💠 سیّدکمال تویِ عملیات محرّم مجروح شد و دکترها از زنده ماندنش قطعِ امید کردند. 🔻 اما حضرت زهرا(س) اومدند به خوابش و فرمودند: پسرم! تو شفا گرفتی؛ فقط قول بده جبهه رو ترک نکنی. 🔷 بعد از این خواب سر از پا نمی‌شناخت. 🔶 تویِ عملیات خیبر شد فرمانده‌ی گردانِ حضرت علی‌اکبر (ع). 🔷 بس که حضرت زهرایی بود اسمِ گردانش رو تغییر داد وگذاشت یا زهرا(س). 🔶 وقتی هم شهید شد ایامِ فاطمیه بود؛ ترکش خورده بود به پهلویش. 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید سیّد کمال فاضلی 📚 سردار فضائل، کتاب خط عاشقی ۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً؛ 🍃 و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید. (إسراء- ۸۲) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۷
💠 حضرت رضا(ع) وقتی به خراسان آمد، دارای امکانات وسیع شد. ولی هیچ‌گاه سفره‏ رنگین، او را از مستمندان غافل نساخت. 🔻 محدّث بزرگ، شیخ کُلینی از مردی از اهالی بلخ روایت می‌‏کند: 🔷 من در سفر خراسان همراه امام رضا(ع) بودم. 🔶 روزی سفره‌ی غذا طلبید. همه‌ی غلامان از سیاه و سفید را کنار سفره جمع کرد. 🔷 عرض کردم؛ فدایت شوم! مناسب‌تر بود سفره‌ی این‌ها را جداگانه بیندازید. ✅ در پاسخ فرمود: 👈 مَهْ! إنَّ الرِّبَّ تَبارکَ و تَعالی واحِدٌ، وَ الأمَّ واحِدۀٌ، و الأب واحِدٌ، والجزاءَ بالأعمالِ؛ 🔷 ساکت باش! خدای همه‌ی ما یکی است. مادر ما یکی است. پدر ما یکی است و پاداش هر کسی بستگی به کردار او دارد. 📚 انوارالبهیه، احوالات حضرت رضا (ع) ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسن عسکری علیه السلام: 🔻 کَفاکَ ادباً تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَیرکَ؛ 🍃 در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی. (بحارالانوار، ج۶۶ ،ص۴۰۷، ح۱۱۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مالک می گوید: گلی به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دادم، گرفتند و بوییدند و بر هر دو دیده گذاشتند. پس فرمودند: هرکه گلی را بگیرد و ببوید و بر دیده ها بگذارد و بگوید: اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد هنوز بر زمین نگذاشته باشد؛ گناهانش آمرزیده می شود. 📚 وسائل الشیعه،ج ۲،ص ۱۷۱،ح ۱۸۴۹ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال رسول اللّه (ص): 🔻 مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً لَمْ يَبْقَ لَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّة؛ 🍃 کسی که یکبار بر من [با معرفت] صلوات بفرستد، ذرّه ای از گناهان برای او باقی نمی ماند. (بحارالانوار، ج۹۱،ص ۶۳) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۹
💠 چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: 👈 آقای دکتر! مجرایِ اشکِ چشمم سالمه؟ می‌تونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ 🔻 دکتر پرسید: برای چی این سوال رو می‌‌پرسی پسر جون؟ ✅ محسن ‌گفت : چشمی‌که برای امام حسین(ع) گریه نکنه به دردِ من نمی‌خوره. 🌷خاطره ای از زندگی طلبه شهید محسن درودی 📚 ماهنامه فکه، شماره ۱۲۶، ص۱۰۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسین علیه السلام می فرمایند: 🔻 أنَا قَتیلُ العَبرَةِ، لا یَذکرُنی مُؤمِنٌ إلَا استَعبَرَ؛ 🍃 من کشته اشکم. هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‏کند مگر آن که اشک به چشمانش می‏ آید. (شیخ صدوق، امالی، ص۱۱۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۰
💠 شخصی به نام مرزام، نقل می کند که: 🔻 به زیارت مدینه مشرف بودم. در خانه ای که توقف کرده بودم خانمی بود که پیشنهاد ازدواج با وی را مطرح نمودم و او رد کرد. 🔷 شب هنگام، دیر وقت به خانه بازگشتم. کسی که درب خانه را به رویم گشود همان کنیز بود. 🔶 با دست بدن او را لمس کردم. او از مقابل من بسرعت دور شد و من داخل خانه شدم. 🔷 صبحگاهان که محضر امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رسیدم. 🔶 حضرت بدون مقدمه و ابتدا فرمودند: 👈 ليسَ مِن شيعَتِنا مَن خَلا ثُمّ لَم يَرُعْ قلبُهُ. 🔻 ای مرزام کسی که در خلوتها در قلبش ورع و تقوا و خداترسی نباشد، از شیعیان ما نیست. 📚 بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۴۵ - بصائر الدرجات، ج۱۰، ص۲۴۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ؛ به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است! (نور- ۳۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۱
💠 زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم. 🔻 یکی از بچه ها چشمش خورد به سیبِ سرخی که تویِ جویِ آب افتاده بود. دست کرد سیب رو برداشت و اومد بینِ بچه‌ها تقسیم کرد. 🔷 اما مسعود سهمش رو نگرفت و گفت: چون نمی‌دونم صاحبش راضی هست یا نه، نمی خورم. 🌷خاطره ای از نوجوانیِ شهید مسعود کریمی مجد 📚 زنگ عبور، ص۱۱۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 حضرت مهدی ارواحنا له الفداء: 🔻 لایَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَتَصرَّفَ فی مالِ غیرهِ اِلاّ بِاِذنِه. 🍃 کسی حق ندارد در مال دیگری بدون اجازه او دخل و تصرف نماید. (بحارالانوار، ج ٥٣، ص ١٨٣) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۲
💠 مرحوم سید شرف الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. 🔻 زمانی که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه ای به او داد و هدیه اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. 🔶 ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. 🔷 سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می بوسی و تعظیم می کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست؟ 🔶 ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد. 🔷 آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر را می بوسیم، می دانیم که آهن هیچ کاری نمی تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماوَرای این آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما می خواهیم رسول اللَّه را تعظیم و احترام کنیم، همان گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف [درون] آن پوست قرار دارد. 🔷 حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. 🔶 آن جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار رسول خدا (ص) تبرک جویند، ولی آن که پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت. 📚 آنگاه هدايت شدم، ص۹۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید!(مائده- ۳۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۳
💠 نانِ سنگک گرفته بودیم و می رفتیم سمتِ خوابگاه چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود. 🔻 مصطفی اونا رو کند و برگشت سمتِ نانوایی. 🔷 بعد برگشت و گفت: بچه که بودم یک‌بار نانِ سنگک خریدم. وقتی رفتم خونه، بابام سنگهایی که به نان چسبیده بود رو جدا کرد، داد به دستم و گفت: 👈 ببر و بده به شاطر؛ نانواها بابتِ اینها پول دادند. 🌹خاطره‌ای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدی‌روشن 🇮🇷 یادگاران۲۲ «کتاب شهید احمدی‌روشن»، ص۲۶ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام محمدباقر(علیه‌السلام): 🔻 اوَّلُ قطرهٍ مِنَ الشَّهیدِ کفّارَهٌ لِذُنوبِهِ اِلاّ الدَّین فَاِنَّ کفّارَتَه قَضاءُه؛ 🍃 اوّلین قطره خون شهید کفاره گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفاره‌اش ادا کردن آن است (بدهی و حق‌الناس شهید را وارثان باید ادا کنند). (وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۸۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۴
💠 محمد بن ابی العلاء مي گويد: شنيدم يحيی بن اكثم چنين مي گفت: 👈 روزی از امام جواد عليه السلام مسائل مختلفی را سؤال كردم و همه را پاسخ داد. 🔷 به حضرت گفتم: به خدا سوگند! می خواهم چيزی را از شما بپرسم، ولی شرم می كنم. 🔶 امام فرمود: «أنا أخبرك قبل أن تسألني، تسألني عن الامام»؛ 🔷 بدون آن كه تو سؤال كنی من پاسخ می دهم. مي خواهی بپرسی امام كيست؟ 🔶 گفتم: آری، به خدا سوگند! سؤال من همين است. 🔷 حضرت فرمود: امام منم. 🔶 عرض كردم: نشانه ای بر اين ادعا داريد؟ 🔷 در اين هنگام عصايی كه در دست آن حضرت بود، به سخن آمد و گفت: او مولاي من و امام زمان و حجت خدا است. 👈 «فكان في يده عصا، فنطقت فقالت انه مولاي امام هذا الزمان و هو الحجة». 📚 اصول كافی، ج۱، ص ۳۵۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قالَ محمدُ بنُ علی الجواد عليه‌السلام: 🔻 يَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُول اللّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله وَ كَنّيهِ؛ 🍃 زمان ولادت امام عصر عليه‌السلام بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است. و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند؛ و او هم‌نام و هم‌كنيه رسول خدا (ص) است. (بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۲) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۵
💠 حقوقش رو‌گرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون. 🔻 دید زنی بچه به بغل، کنارِ خیابون نشسته و گریه می‌کنه. رفت جلو و پرسید: 👈 چرا ناراحتی خواهرم؟ 🔷 زن گفت: شوهرِ بی‌غیرتم من و بچه‌ی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگ‌چیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم. ✅ حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ‌ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: 👈 بخدا من شرمنده‌ام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تون رو هم بدید به برادر دستواره، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده. 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚 آذرخش مهاجر ، ص ۱۰۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام جواد علیه السلام می فرماید: 🔻 ان الله - تبارک وتعالی - اخذ علیهم (العلماء) المیثاق فی الکتاب ان یامروا بالمعروف وبما امروا به وان ینهوا عما نهوا عنه وان یتعاونوا علی البر والتقوی؛ 🍃 همانا خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود از علما پیمان گرفته است که امر به معروف و نهی از منکر کنند و در نیکیها و پرهیزگاری تعاون و همکاری داشته باشند. (اصول کافی، ج۸، ص۵۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۶
💠 امام جواد (ع) با پیشنهاد تحمیلی ماءمون، با دختر ماءمون به نام زینب که به «ام الفضل»معروف بود، ازدواج کرد ولی او نازا بود. 🔻 امام جواد (ع) با کنیزی به نام سمانه (س) مادر امام دهم (ع) ازدواج کرد و از او دارای فرزند شد. 🔷 ام الفضل بر سر همین موضوع ، کینه امام جواد (ع) را به دل گرفت وقتی که ماءمون از دنیا رفت، برادرش معتصم، خلیفه شد، او نتوانست وجود مقدس امام جواد (ع) را تحمل کند. 🔶 سرانجام با جعفر (پسر ماءمون) در فکر توطئه قتل آن حضرت برآمدند. 🔷 برای این کار ام الفضل را مناسب دیدند، به او پیشنهاد کردند او پذیرفت و زهری را در انگور رازقی نمود، حضرت جواد (ع) را با آن انگور، مسموم و شهید کرد. 🔶 وقتی که امام جواد (ع) در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشیمان شد و گریه می کرد. 🔷 امام جواد ( ع ) به او فرموند: 👈 چرا گریه می کنی؟ گریه تو سودی ندارد، سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی که نجات و درمان ندارد. 📚 بحارالانوار ، ج ۵۰، ص ۱۷ - منتخب التواریخ، ص ۷۴۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسين عليه السلام: 🔻 إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَل‏ 🍃 بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك است. (تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ص۳۰۹، ح۱۵۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۷
💠 عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونه‌مون رو عوض‌ کنیم، می‌خوام خونه‌مون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا. 🔻 اون بنده خدا وقتی فهمید فرمانده‌اش می‌خواد اینکار رو کنه قبول نکرد. 🔷 اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم. 🌷خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی 📚 خدمت‌از ماست۸۲، ص۱۸۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ 🍃 و در راه خدا، انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد. (بقره- ۱۹۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۸
💠 سوید بن غفله می گوید: به حضور علی علیه السلام رسیدم. دیدم نشسته و ظرفی از شیر و مقداری نان جوین خشک در برابرش است؛ 🔻 نان را با دستش خرد می کند، و هر گاه نان با دستش نمی شکند، آن را با زانو می شکند و در ظرف شیر می ریزد. 🔷 امام به من فرمود: بفرما و از این غذای ما بخور. 🔶 گفتم:‌ من روزه هستم. 🔷 حضرت فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هر کس به خاطر روزه، از غذای مورد اشتهایش چشم بپوشد، بر خدا واجب است که او را از خوردنی و نوشیدنی بهشت بهره مند سازد. 🔶 سوید بن غفله می افزاید: به خدمتکار امام که نزد او ایستاده بود، گفتم: ای فضه، آیا در مراعات حق این مرد، از خدا نمی ترسید؟ چرا نان نرم برایش نمی پزید؟ 🔷 فضه پاسخ داد: امام با ما شرط کرده است که نان نرم برایش نبریم. ✅ و امام علی (ع) فرمود: پدر و مادرم فدای آنکه هیچ‌گاه نانش نرم نبود و تا روز فوتش هرگز سه روز پیاپی یک وعده کامل از نان گندم نخورد. من دیده‌ام رسول خدا (ص) نانی خشکتر از نان من می خورد و جامه ای خشن‌تر از جامه من می پوشید و من اگر او را الگو قرار ندهم می ترسم روز قیامت به او ملحق نشوم. 📚 بحارالانوار، ‌ج ۴۰، ص۳۳۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ 🍃 سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند. (مائده- ۵۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۹
💠 عمر بن عبدالعزیز می گوید: 🔻 پدرم فرماندار مدینه و از گویندگان توانا و سخن سرایان نیرومند بود و خطبه نماز را با كمال فصاحت و بلاغت ایرادمی كرد. ولی از آنجا كه، طبق بخشنامه حكومت شام، ناچار بود در میان خطبه نماز علی و خاندان او را لعن كند، هنگامی كه سخن به این مرحله می رسید ناگهان در بیان خود دچار لكنت می شد و چهره او دگرگون می گشت، وسلاست سخن را از دست می داد. 🔷 من از پدرم علت را پرسیدم. 🔶 گفت: اگر آنچه را كه من از علی می دانم، دیگران نیزمی دانستند كسی از ما پیروی نمی كرد؛ و من با توجه به مقام منیع علی به او ناسزا می گویم، زیرا برای حفظ موقعیت آل مروان ناچارم چنین كنم. 📚 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۲۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَ اللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ 🍃 و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. (بقره- ۲۰۷) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۰
💠 یه حلب ۱۷ کیلویی روغن خریده بودیم. 🔻 به مجید گفتم: روغن رو از بازار بیار خونه. 🔷 گفت: شما این‌همه روغن خریدید، اونوقت از من می‌خواین اون رو بذارم روی دوشم و بیارم خونه؟!!! 🔶 من از این‌کار عار دارم ، چرا می‌خواین احتکار کنین؟ 🔷 من که نمی‌دونستم احتکار یعنی چی، بهش‌گفتم: مادر! برا مصرف روزمره‌ی ماست. 🔶 مجید گفت: خب! دو کیلو؛ سه کیلو؛ نه ۱۷ کیلو. امام خمینی فقط برا مصرف روزانه ش مواد خوراکی داره ، شما چرا؟ 🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید مجید بقایی 📚 تا چشمه‌ی بقا، ص ۲۹ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر اکرم (ص): 🔻 الجالب الی سوقنا کالمجاهد فی سبیل الله و المحتکر فی سوقنا کالملحد فی کتاب الله؛ 🍃 آنانکه به بازار ما چیزی وارد می‌کنند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می‌کند و آنکه در بازار احتکار می‌نماید، مانند کسی است که در کتاب خدا کافر به شمار می‌آید. (نهج الفصاحه، ص۲۷۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۱
💠 احترام‌ خاصی برای روحانيت‌ قائل‌ بود. 🔻 در برابر آنها خود را كوچك‌ مي‌شمرد. 🔷 بارها در مقابل‌ چشم‌ نيروهای لشگر، دست‌ علمایی را كه‌ در لشگر حضور پيدا مي‌كردند مي‌بوسيد. ✅ مي‌گفت‌ هر چه‌ داريم‌ از اين‌ علمای شيعه‌ داريم‌. 📚 بني‌لوحي‌، ۱۷۲:۱۳۷۵ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: 🔻 إذا رأیتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً؛ 🍃 زمانی که به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، ح۲۱۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۲
💠 مردی در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد (ع) رسید. 🔻 حضرت فرمود چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالى؟ 🔷 آن مرد عرض کرد ای فرزند رسول خدا (ص)، از پدر شما شنیدم که مى‌ فرمود بهترین روز شادى انسان، روزى است که خداوند توفیق انجام کارهاى نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینى موفق بدارد. 🔶 امروز نیازمندانى از جاهاى مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری‌ هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادى به من دست داده است. 🔷 حضرت فرمود به جانم سوگند که شایسته است که چنین شاد و خوشحال باشى، به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنى. 📚 بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۹ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علي عليه السلام: 🔻 اَلْمَنُّ يُنَكِّدُ الاِْحْسانَ؛ 🍃 منت گذارى ، [وزن ] احسان و نيكى را سبك مى كند. (شرح غررالحكم ، ج۱، ص۱۷۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۳
💠 نمازهای مستحبی زیاد می‌خواند، ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود. 🔻همیشه بعد از نماز صبح با حالِ خاصی می‌خوندش. 🔷 می‌دونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته، برا همین یکبار ازش پرسیدم: این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح می خوانی، چیه؟ 🔶 اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم ، گفت: اگه قول بدی تو هم همیشه بخونی میگم. 🔷 وقتی قول دادم، گفت: 👈 من هر روز این دو رکعت نماز رو برا سلامتی و فرجِ امام زمان(عج) می خوانم. 🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید سید علی حسینی 📚 ساکنان ملک اعظم۳ «منزل حسینی» ص ۴۴ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 وصیت نامه 🍃 از برادرانم‌ محمدآقا و عباس‌ آقا تقاضا دارم‌ خط‌ امامی‌ باشند که‌ در غیر این‌ صورت ‌آنان‌ را برادر نمی‌دانم‌ و از محبتهای‌ آنان‌ و اذیت‌ و آزاری‌ که‌ من‌ به‌ آنها داشتم‌، تشکر و پوزش‌ می‌خواهم‌. برادران‌ عزیز امیدوارم‌ که‌ در بهشت‌ رضوان‌، شما عزیزان‌ را ملاقات‌ کنم‌. از همسرم‌ فوق‌العاده‌ تشکر دارم‌. به‌ هر حال‌ گذشته‌ را از هر که‌ هست‌ فراموش‌ کنید. بدی‌ها را نبینید و نیکی‌ها راتوجه‌ خاص‌ کنید و هر چه‌ شما کردید در بهشت‌ بعد از صد و بیست‌ سال‌ منتظر شماهستم‌. پدر، مادر و همسر و برادران‌ و خواهران‌ و اقوام‌ و دوستان‌، همیشه‌ برای‌ این‌ بنده‌گنهکار طلب‌ مغفرت‌ نمایید. والسلام‌ علی‌ عبادالله الصالحین‌ سیدعلی‌ حسینی‌ ۱۳۶۶/۵/۳ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۴
💠 جابر بن عبدالله می‌گوید: 👈 کعب الاحبار از عمر پرسش‌کرد: «آخرین سخن پیامبر چه بود؟» 🔷 او گفت: «از علی علیه السلام بپرس!» 🔶 کعب به نزد حضرت علی علیه السلام آمد و همین پرسش را از آن حضرت نمود. 🔷 حضرت علی علیه السلام فرمود: ✅ رسول خدا را به سینه خود گرفتم پس سر مبارکش را بر دوش من گذاشت و فرمود: نماز، نماز. 📚 فضائل الخمسه من الصحاح السته،ج‏۳، ص۳۸ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 رجالٌ لاتُلهیهِم تِجارَهٌ و لا بیعٌ عَن ذکر اللهِ و اقامِ الصّلوهِ؛ 🍃 مردانی  که تجارت و خرید و فرش، آنان را از یاد خداوند و نماز خواندن مشغول و غافل نمی سازد. (نور- ۳۷) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۵
💠 «سادات‌اعلایی» معلم دبستان علوی تهران: 🔻 در مدرسه‌ای که آقای میثم خامنه‌ای فرزند رهبر انقلاب درس می‌خواندند، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر می‌بینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. 🔷 ایام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمی‌شد، لذا آقای خامنه‌ای رئیس‌‌جمهور وقت یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده می‌شد را باز می‌کنند و برای انجام رسم به فرزندشان می‌دهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا می‌نویسند: ✅ آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچه‌ها گفته‌‌ام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند، لطفا مؤاخذه نکنید، بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنه‌ای ‌~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال الصادق (ع): 🔻 اَدْنَـى اْلاِسْـرافِ هَـراقَةُ فَضْلِ اْلاِنـاءِ وَابْتِذالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ وَاِلْقاءُ النَّـوى؛ 🍃 پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از: ۱- دور ریختن آبی که از آشامیدن اضافه آمده است. ۲- اینکه لباس کار و لباس بیرونی، یکی باشد. ۳- بدور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما «چون از هسته خرما ماده غذائی برای شتران تهیه می شد. (وسائل الشیعه، ح ۳، باب۲۸، ص۳۷۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۶
💠 مرحوم سید شرف الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. 🔻 زمانی که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه ای به او داد و هدیه اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. 🔶 ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. 🔷 سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می بوسی و تعظیم می کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست؟ 🔶 ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد. 🔷 آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر را می بوسیم، می دانیم که آهن هیچ کاری نمی تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماوَرای این آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما می خواهیم رسول اللَّه را تعظیم و احترام کنیم، همان گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف [درون] آن پوست قرار دارد. 🔷 حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. 🔶 آنجا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار رسول خدا (ص) تبرک جویند، ولی آن که پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت. 📚 آنگاه هدايت شدم، ص۹۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید!(مائده- ۳۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۷
💠 در ﯾﮑﯽ از ﺳﺎل ﻫﺎ، مأﻣﻮن ﻋﺒﺎﺳـﯽ ﻋﺎزم ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻃﯿﺒﻪ ﺷﺪ. 🔻 ﭼﻮن ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﺪﯾﻨﻪ رﺳـﯿﺪ، ﻋﺪه ای از ﺑﺰرﮔﺎن ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻮاد(ع) ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻘﺒﺎل مأﻣﻮن آﻣﺎده ﺣﺮﮐﺖ ﺷﺪﻧﺪ. 🔷 ﻫﻮا ﺑﺴﯿﺎر ﮔﺮم وﺳﻮزان وﻧﯿﺰ ﺑﯿﺎﺑﺎن ها ﺧﺸﮏ و ﺑﯽ آب وﻋﻠﻒ ﺑﻮد. 🔶 وﻗﺘﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﺳﻮار ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺷﻮﻧﺪ، اﻣﺎم ﺟﻮاد (ع) دﺳـﺘﻮر داد تا دم ﺣﯿﻮاﻧﺶ را ﮔﺮه ﺑﺰﻧﻨﺪ. 🔷 ﻋﺪه ای ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﻀﺮت ﺟﻮاد(ع) آﺷـﻨﺎیی ﺑﻪ ﺣﯿﻮان ﺳﻮاری و ﺑﯿﺎﺑﺎن ﮔﺮدی ﻧﺪارد و ﻧﻤﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ در ﭼﻪ ﻓﺼﻠﯽ ودر ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ دم ﻗﺎﻃﺮ، ﮔﺮه زده ﺷﻮد. 🔶 و ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺗﻤﺎﻣﯽ اﻓﺮاد ﺳﻮار ﺷﺪﻧﺪ وﺑﺮای اﺳـﺘﻘﺒﺎل مأﻣﻮن ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮدﻧﺪ، ﻣﻘﺪاری از راه را ﮐﻪ ﭘﯿﻤﻮدﻧﺪ، ﻣﺴﯿﺮ ﺟﺎده را اﺷﺘﺒﺎه رﻓﺘﻨﺪ، در ﻣﺤﻠﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨـﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم آن ﮔﻞ و ﻻی ﺑﻮد؛ وﺣﯿﻮاﻧﺎت ﻣﺮﺗﺐ دم ﺧﻮد را ﺑﻪ اﻃﺮاف ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ دادﻧﺪ؛ 🔷 وﺗﻤﺎم ﻟﺒﺎس وﺳﺮ و ﺻﻮرت اﻓﺮادی ﮐﻪ ﺳﻮار ﺣﯿﻮان ﻫﺎ ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﺜﯿﻒ وﭘﺮ از ﮔﻞ ﺷـﺪ. وﻟﯽ ﺣﻀـﺮت ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ آﻟﻮدﮔﯽ ﺑﻪ ﻟﺒﺎس وﺑﺪﻧﺶ اﺻﺎﺑﺖ ﻧﮑﺮد و دﯾﮕﺮان ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ، ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺣﻀﺮت ﺻﺤﯿﺢ ﺑﻮده اﺳﺖ. 📚 الخرایج و الجرایح، ج ۲، ص ۶۶۹، ح ۱۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علی (ع): 🔻 اَعْقَلُ النّاسِ اَنْظَرُهُمْ فِى الْعَواقِبِ. عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر در عاقبت كارهايش بينديشد.(شرح غررالحكم ، ج۲، ص۴۸۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۶۸