eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
793 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۱٠۱ 🔅•✾••┈ 📍فصل پنجم: دوران جنگ جمل ☀️عهدشکنی طلحه و زبیر 🔻سهم‌خواهی
┈••✾•🔅 /قسمت ۱٠۲ 🔅•✾••┈ 🔻 طلحه و زبیر شیفتگان قدرت و حکومت عبدالله‌بن‌عباس نیز که می‌دانست مشکل طلحه و زبیر چیست و عمده و علاقه‌مند به داشتن مقامی هستند، به من گفت: بهتر است بصره را به زبیر و کوفه را به طلحه واگذار کنی تا آن دو از جوسازی علیه تو دست بردارند! خندیدم و به وی گفتم: چه می‌گویی؟! در شهرهای کوفه و بصره نیروهای فراوان و اموال گسترده‌ای وجود دارد. اگر طلحه و زبیر به زمامداری آن دو شهر برسند، افراد سفیه و نادان را بسوی خود جلب می‌کنند و اشخاص ضعیف و ناتوان را آزار می‌دهند و با توانگران و قدرتمندان سازش خواهند کرد. اگر قرار بود کسی را به سبب رساندن نفع یا داشتن ضرر، به کار حکومت بگمارم، معاویه را بر شام می‌گماشتم و اگر نبود آنچه از این دو تن مشاهده کردم و نیز حرص و ولعشان برای رسیدن به ریاست و قدرت، شاید درباره آن‌ها تصمیم دیگری می‌گرفتم و مسئولیتی برایشان در نظر می‌گرفتم. 🔻 سفر عمره، آغاز فتنه‌گری طلحه و زبیر در فرصتی خلوت سراغ من آمدند و برای رفتن به عمره اجازه خواستند. به آن دو گفتم: به خدا سوگند شما قصد انجام عمره ندارید؛ بلکه به دنبال پیمان‌شکنی هستید و تصمیم گرفته‌اید به بصره بروید! آن دو سوگند یاد کردند که فقط قصد انجام عمره دارند. به آن‌ها گفتم: پس سوگند یاد کنید که شما قصد به فساد کشیدن امور مسلمانان را ندارید و به دنبال شکستن بیعت خود نیستید و فتنه‌انگیزی نخواهید کرد! سوگندهای بزرگی یاد کردند و در نهایت اجازه گرفتند. پس از رفتن آن‌ها، عبدالله‌بن‌عباس آمد و گفت: از طلحه و زبیر شنیدم که از شما اجازه عمره را دریافت کرده‌اند. گفتم: آری، آن‌ها برای بجا آوردن عمره از من اجازه گرفتند و من نیز اجازه دادم و البته پس از آنکه تعهد مؤکد از آن‌ها گرفتم که مکر و حیله‌ای در کارشان نباشد و دنبال بیعت‌شکنی نروند و مفسده‌انگیزی نکنند. ای فرزند عباس، به خدا سوگند، آن‌ها قصدی ندارند جز برپا کردن فتنه و گویا آن‌ها را می‌بینم که به مکه رفته و خود را برای جنگ با من آماده می‌سازند! زیرا آن مرد خائن و فاجر، اموال عراق و ایران را به مکه منتقل کرده است و در اختیار این دو می‌گذارد تا در برابر من بکار گیرند و خون شیعیان و یاران من را بر زمین بریزند! ابن‌عباس پرسید: شما با داشتن این اطلاعات، چرا به آن‌ها اجازه خروج دادید؟ و چرا دستور زندانی کردن آن‌ها را صادر نکردید؟ به وی پاسخ دادم: ای فرزند عباس، آن‌ها هنوز فتنه را آغاز نکرده‌اند. آیا از من می‌خواهی که آغازگر ظلم باشم و قبل از این‌که در کار خوب پیش‌قدم باشم، دست به رفتار ناشایست بزنم؟! کسانی را بر اساس احتمال و اتهام مجازات کنم و قبل از آنکه کاری کرده باشند، با آن‌ها خصمانه روبرو شوم؟! نه، به خدا سوگند، من از وظیفه‌ای که خداوند متعال بر عهده‌ام گذاشته است، عدول نخواهم کرد و لحظه‌ای از عدالت و کلام حق فاصله نخواهم گرفت. ای فرزند عباس، من به آن دو اجازه رفتن به عمره را دادم و البته از نیت و قصد آن‌ها نیز خبر دارم؛ اما به یاری خداوند امید دارم و از خدا کمک می‌طلبم. به خدا سوگند، آن دو در جنگ کشته خواهند شد و خیال‌ها و پندارهایشان نقش بر آب خواهد شد و به آرزوهایشان نخواهند رسید! آری خداوند آن دو را به دلیل ظلمی که بر من روا می‌دارند و بیعت مرا می‌شکنند و علیه من شورش می‌کنند، گرفتار خواهد کرد! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist آرشیو تخصصی http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de