دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۶ 🔅•✾••┈ ☀️ملاقات با عبداللهبنودیعه انصاری در ادامه مسیر با عبدالل
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۷ 🔅•✾••┈
⭕️ ورود به کوفه
▪️توقف خوارج در آستانه شهر کوفه!
قبل از ورود به شهر کوفه، به گروهی از خوارج برخوردیم که در کنار شهر اجتماع کرده و حاضر به رفتن به منازلشان نبودند.
🔸در جمع آنان سخنرانی کردم: پروردگارا، در موقعیتی قرار گرفتهایم که هر کسی در آن به حقیقت برسد، فردای قیامت نیز سعادتمند و سربلند خواهد بود و هر کسی گرفتار تردید باشد یا ادعای باطل کند، فردای قیامت نیز کور و گمراهتر میماند.
🔸شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید آن هنگامی که اهل شام قرآنها را بلند کردند و شما گفتید ما دعوت آنان به کتاب خدا را میپذیریم و به آنان پاسخ مثبت میدهیم؟!
به شما گفتم: من آنان را بهتر از شما میشناسم. آنان اهل دین و اهل قرآن نیستند. من با آنان بزرگ شدهام و از کودکی تا بزرگسالی آنان را کاملاً میشناسم. آنان در موقع کودکی بدترین کودکان بودند و در بزرگسالی نیز بدترینها هستند. شما به راه حق خویش برگردید و در راه راستی که قدم بر میداشتید ادامه مسیر دهید. آنان قرآنها را برای حیله و نیرنگ بر سر نیزهها کردهاند.
🔸ولی شما نظر مرا رد کردید و سخنم را نپذیرفتید و گفتید: نه، چنین نیست. پیشنهاد آنان را قبول میکنیم.
من نیز به شما گفتم: این سخنان مرا به خاطر بسپارید و فراموش نکنید شما هستید که به مخالفت با من اقدام میکنید!
🔸هنگامی که شما به چیزی جز نوشتن عهدنامه راضی نشدید، من با داوران شرط کردم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده بدارند و آنچه قرآن از بین برده است، از بین ببرند.
🔸اکنون نیز اگر طبق نظر قرآن قضاوت کنند، ما حق نداریم با حکم کسی که مطابق دستور قرآن عمل کرده است، مخالفت کنیم؛ اما اگر برخلاف قرآن نظر دادند، از حکم آنها برائت میجوییم.
برخی از آنان سوال کردند: به ما پاسخ بده آیا از عدالت است که مردان درباره خون مردم قضاوت کنند؟
🔸پاسخ دادم: ما مردان را حکومت ندادهایم؛ بلکه قرآن را به حکمیت پذیرفتهایم. قرآن خطی است که نگارش یافته و میان دو جلد قرار گرفته است. خود سخن نمیگوید؛ بلکه مردان باتوجه به آیات آن سخن میگویند.
آنان پرسیدند: درباره مدت معین توضیح بده. بین خود و آنان مدت زمانی را تعیین کردی؟
🔸گفتم: برای آنکه جاهل یاد گیرد و دانا ثبات قدم پیدا کند؛ بدان امید که خدا در این مدت بین امت را اصلاح فرماید.
اکنون وارد شهر شوید. خداوند شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد.
▪️هواپرستی؛ سرآغاز رویش فتنهها
با رسیدن به کوفه خطبهای ایراد کردم و در بخشی از آن به مردم گفتم:
🔸همانا آغاز پیدایش فتنهها، هواپرستی و پیروی از خواستهای نفسانی و بدعتگذاری در احکام الهی است. این بدعتها برخلاف کتاب خداست و به وسیله آنها، گروهی بر گروه دیگر سلطه مییابند و برای ترویج آن بدعتها، یکدیگر را یاری میدهند.
🔸پس اگر باطل با حق نمیآمیخت، بر جویندگان حق پنهان نمیماند و اگر حق از باطل متمایز میگشت، زبان معاندان قطع میشد؛ همواره پارهای از حق و پارهای از باطل را میگیرند و درهم میآمیزند و آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره میشود و تنها کسانی نجات مییابند که الطاف الهی شامل حالشان شده باشد.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
هدایت شده از دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۷ 🔅•✾••┈
⭕️ ورود به کوفه
▪️توقف خوارج در آستانه شهر کوفه!
قبل از ورود به شهر کوفه، به گروهی از خوارج برخوردیم که در کنار شهر اجتماع کرده و حاضر به رفتن به منازلشان نبودند.
🔸در جمع آنان سخنرانی کردم: پروردگارا، در موقعیتی قرار گرفتهایم که هر کسی در آن به حقیقت برسد، فردای قیامت نیز سعادتمند و سربلند خواهد بود و هر کسی گرفتار تردید باشد یا ادعای باطل کند، فردای قیامت نیز کور و گمراهتر میماند.
🔸شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید آن هنگامی که اهل شام قرآنها را بلند کردند و شما گفتید ما دعوت آنان به کتاب خدا را میپذیریم و به آنان پاسخ مثبت میدهیم؟!
به شما گفتم: من آنان را بهتر از شما میشناسم. آنان اهل دین و اهل قرآن نیستند. من با آنان بزرگ شدهام و از کودکی تا بزرگسالی آنان را کاملاً میشناسم. آنان در موقع کودکی بدترین کودکان بودند و در بزرگسالی نیز بدترینها هستند. شما به راه حق خویش برگردید و در راه راستی که قدم بر میداشتید ادامه مسیر دهید. آنان قرآنها را برای حیله و نیرنگ بر سر نیزهها کردهاند.
🔸ولی شما نظر مرا رد کردید و سخنم را نپذیرفتید و گفتید: نه، چنین نیست. پیشنهاد آنان را قبول میکنیم.
من نیز به شما گفتم: این سخنان مرا به خاطر بسپارید و فراموش نکنید شما هستید که به مخالفت با من اقدام میکنید!
🔸هنگامی که شما به چیزی جز نوشتن عهدنامه راضی نشدید، من با داوران شرط کردم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده بدارند و آنچه قرآن از بین برده است، از بین ببرند.
🔸اکنون نیز اگر طبق نظر قرآن قضاوت کنند، ما حق نداریم با حکم کسی که مطابق دستور قرآن عمل کرده است، مخالفت کنیم؛ اما اگر برخلاف قرآن نظر دادند، از حکم آنها برائت میجوییم.
برخی از آنان سوال کردند: به ما پاسخ بده آیا از عدالت است که مردان درباره خون مردم قضاوت کنند؟
🔸پاسخ دادم: ما مردان را حکومت ندادهایم؛ بلکه قرآن را به حکمیت پذیرفتهایم. قرآن خطی است که نگارش یافته و میان دو جلد قرار گرفته است. خود سخن نمیگوید؛ بلکه مردان باتوجه به آیات آن سخن میگویند.
آنان پرسیدند: درباره مدت معین توضیح بده. بین خود و آنان مدت زمانی را تعیین کردی؟
🔸گفتم: برای آنکه جاهل یاد گیرد و دانا ثبات قدم پیدا کند؛ بدان امید که خدا در این مدت بین امت را اصلاح فرماید.
اکنون وارد شهر شوید. خداوند شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد.
▪️هواپرستی؛ سرآغاز رویش فتنهها
با رسیدن به کوفه خطبهای ایراد کردم و در بخشی از آن به مردم گفتم:
🔸همانا آغاز پیدایش فتنهها، هواپرستی و پیروی از خواستهای نفسانی و بدعتگذاری در احکام الهی است. این بدعتها برخلاف کتاب خداست و به وسیله آنها، گروهی بر گروه دیگر سلطه مییابند و برای ترویج آن بدعتها، یکدیگر را یاری میدهند.
🔸پس اگر باطل با حق نمیآمیخت، بر جویندگان حق پنهان نمیماند و اگر حق از باطل متمایز میگشت، زبان معاندان قطع میشد؛ همواره پارهای از حق و پارهای از باطل را میگیرند و درهم میآمیزند و آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره میشود و تنها کسانی نجات مییابند که الطاف الهی شامل حالشان شده باشد.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۷ 🔅•✾••┈ ⭕️ ورود به کوفه ▪️توقف خوارج در آستانه شهر کوفه! قبل از ور
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۸ 🔅•✾••┈
🔸در آن روزگار، خدای رحمان را عصیان میکردند و شیطان یاری میشد، ایمان خوار و ذلیل مانده بود، ستونهای ایمان فروریخته و نشانههایش دگرگون شده بود، راههایش ویران و جادههایش محو و فراموش شده بود. مردم از شیطان اطاعت میکردند و در راه او گام میزدند و از آبشخور او سیراب میشدند! و با دست آنان، نشانههای شیطان آشکار و پرچم او برافراشته میشد.
🔸فتنهها بر سر پا ایستاده بود و مردم را لگدمال و در زیر پاها نابود میکرد و مردم، سرگردان و نادان و فریبخورده، در کنار بهترین خانهها، کعبه، و بدترین همسایگان زندگی میکردند. شبها خواب به چشمانشان نمیآمد و سرمه چشم آنها اشک بود. آنجا سرزمینی بود که بر دانایشان لگام میزدند و نادانشان را عزت میبخشیدند.
🔸اما اهلبیت و عترت رسول خدا، جایگاه اسرار خداوندی، پناهگاه فرمان الهی، معدن علم خدا، مرجع حکمت الهی، نگهبان کتابهای آسمانی و کوههای همیشه استوار دین خدایند. خداوند به وسیله پایمردی آنها، قامت خمیده دین را راست کرد و لرزش و اضطراب آن را به آرامش مبدل ساخت.
🔸در این امت، کسی را با آل محمد مقایسه نتوان کرد. کسانی را که پرورده نعمت هدایت اهلبیت پیامبرند، با آنان برابر نتوان شمرد.
🔸آری، آلمحمد اساس دین و ستونهای استوار یقیناند. پیشیگرفتگان باید به آنان بازگردند و واپسماندگان باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگیهای امامت به آنها اختصاص دارد و وصیت رسول خدا درباره خلافت مسلمانان و میراث رسالت، ویژه آنان است. چنانکه هم اکنون، حق به اهل آن بازگشته و خلافت به جایگاهی که از آن دور مانده بود، بازگردانده شده است.
▪️چه چیز شما را بر آن داشت که از یاری من خودداری کنید؟
عبداللهبنعمر و سعدبنابیوقاص و مغیرةبنشعبه به همراه تعدادی از طرفدارانشان سراغم آمدند و تقاضا کردند که سهم آنها از بیتالمال را پرداخت کنم. آنان در جنگ جمل و صفین حضور نیافته بودند.
🔸از آنان پرسیدم: چه چیز شما را بر آن داشت که از یاری رساندن به من خودداری کنید؟
گفتند: عثمان کشته شد و ما نمیدانیم آیا ریختن خون او حلال بود یا نه. البته وی بدعتهایی در دین پدید آورده بود؛ ولی شما از او خواستید که توبه کند و او نیز توبه کرد. آنگاه در کشتن او دخالت کردید. ما نمیدانیم شما راه درستی در پیش گرفتید یا اینکه خطا کردید! البته یا امیرالمومنین، ما به برتری و سابقه تو در اسلام و هجرت معترفیم.
🔸از آنان سوال کردم: آیا نمیدانستید که خداوند بزرگ به شما فرمان داده است امربهمعروف و نهیازمنکر کنید و فرموده است:
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ
و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر پيکار کنند ، ميان آنان صلح و سازش برقرار سازيد; پس اگر يکى از آن دو گروه بر ديگرى ستم کرد و تعدى نمود ، با آن گروهى که ستم مى کند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد و حکم او را گردن نهد./حجرات۹
سعد پاسخ داد: یاعلی، شمشیری در اختیار من بگذار که کافر را از مومن تشخیص دهد؛ چون میترسم که مؤمنی را بکشم و به دوزخ روم.
🔸به آنان گفتم: آیا نمیدانستید که عثمان پیشوایی بود که شما با او بیعت کرده بودید تا سخنش را بشنوید و فرمانش را پیروی کنید؟ اگر پیشوای نیکوکاری بود، چرا از یاری او خودداری کردید و اگر پیشوای تبهکاری بود، چرا با او نجنگیدید؟
🔸اگر روش و عملکرد عثمان درست بود، شما با یاری نکردن وی در حق او ستم روا داشتید و اگر رفتار او نادرست بود، با یاری نکردن کسانی که او را امربهمعروف و نهیازمنکر کردند، به آنان ستم کردید. درباره جنگی که ما با دشمنانمان کردیم نیز از شما همین سؤالات را میپرسند. شما به ما نیز ستم کردید؛ زیرا به وظیفهای که خداوند برای شما مقرر کرده بود عمل نکردید، آنجا که خداوند درباره ما و دشمنان ما به شما امر کرده است:
فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ
با آن گروهى که ستم مى کند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد./حجرات۹
آنها پاسخی برای این سوال و استدلالها نداشتند، پاسخ من نیز به آنان منفی بود و سهمی از بیتالمال به آنان اختصاص ندادم.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۸ 🔅•✾••┈ 🔸در آن روزگار، خدای رحمان را عصیان میکردند و شیطان یاری می
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۹ 🔅•✾••┈
☀️گفت و شنودی با خوارج
جمعی از خوارج به دیدارم آمدند و پرسیدند: با چه مبنایی در جنگ جمل میجنگیدیم؟
🔸گفتم: بر مبنای حق.
گفتند: چرا با مردم بصره نبرد کردیم؟
🔸گفتم: با مردم بصره به دلیل پیمانشکنی جنگیدیم و نیز به دلیل ستمی که روا داشتند.
آنها سوال کردند: چرا با مردم شام جنگیدیم؟
🔸گفتم: مردم شام و مردم بصره در پیمانشکنی و ستم کردن یکسان بودند.
پرسیدند: پس دلیل موافقت تو با درخواست معاویه برای آتشبس و تعطیلی جنگ چه بود؟
🔸گفتم: شما با تصمیم من بر ادامه جنگ مخالفت کردید و من از بروز فتنه نگران شدم و به ناچار پذیرفتم.
آنان گفتند: پس اکنون که ما دست از مخالفت برداشتهایم، تو نیز به تصمیم قبلی خود برگرد!
🔸پاسخ دادم: من با آنان برای مدت معینی پیمان بستهام و در چنین وضعی، جنگ با آنان جایز نیست؛ مگر آنکه مدت به سر آید. از داوران نیز تعهد گرفتهایم که مطابق کتاب خدا داوری کنند، که اگر چنین کنند من در میان همه مردم سزاوارترین فرد به خلافتم.
آنان جواب دادند: ادعای معاویه نیز همانند ادعای توست!
☀️تحلیلی جامع از جنگ صفین
▪️گمراهان را بازوی خود قرار دهم؟
در گفتوگویی با یکی از بزرگان یهود، در جمع یارانم، درباره جنگ صفین توضیحاتی دادم:
🔸شگفتآور این بود که معاویه آرزوهایی در سر میپروراند. او به فکر خلافت بعد از عثمان بود و چشم طمع به حکومت دوخته بود و در اندیشه بود که خلیفه چهارم شود؛ اوضاع برخلاف میل او دگرگون شد و خداوند حق را در جای خود قرار داد و حق از دست رفته مرا به من باز گرداند. امید معاویه به یأس تبدیل شده و طمعش بریده شد.
🔸معاویه بهجای پذیرش حق، به دنبال توطئهچینی رفت. او سراغ عمروبنعاص را گرفت و با وعده حکومت مصر به او، او را فریب داد و با خود همراه کرد و با دستیاری عمروبنعاص، کشور اسلامی را به باد ستم داد و زیر لگد طغیان گرفت. هرکس با او بیعت میکرد، تحت حمایت او قرار میگرفت و هرکس به مخالفت با او برمیخاست، رانده میشد. آنگاه با عهد شکسته، متوجه من شد و برای درهم شکستن حکومت من به غارت شهرها پرداخت و شرق و غرب و جنوب و شمال کشور را چپاول و غارت کرد. پیوسته اخبار چپاولگری و ستمهایش به من میرسید و گزارشهای آن را دریافت میکردم.
🔸قبل از اینها هم مغیره نزد من آمده و پیشنهاد کرده بود معاویه را در استانداری شهرهایی که در دست دارد، ابقا کنم و مدتی با او بسازم. پیشنهاد وی از نظر دنیاداری خوب بود و اگر میتوانستم پیش خدا عذر موجهی بیابم و برای ظلمهای او پاسخی داشته باشم، به نفع دنیای من بود که معاویه را در شام ابقا کنم. در این موضوع فکر کردم و با معتمدان و خیراندیشان به مشورت نشستم و نظر آنان را درباره معاویه، فرزند هند جگرخوار، همچون نظر خود دیدم: مرا از دادن هرگونه پست و مقام به معاویه نهی کردند و از اینکه دست او را در کارهای مسلمانان باز بگذارم، بر حذرم داشتند. حقیقت نیز چنین بود و خداوند متعال اجازه نمیداد و راضی نمیشد که من گمراهان و گمراهکنندگان را بازوی اجرایی خود قرار دهم.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۷۹ 🔅•✾••┈ ☀️گفت و شنودی با خوارج جمعی از خوارج به دیدارم آمدند و پر
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸٠ 🔅•✾••┈
⭕️ادامه... تحلیلی جامع از جنگ صفین
🔸برای راهنمایی و اتمام حجت، جریر بجلی و زیاد اشعری را جداگانه نزد معاویه فرستادم؛ اما هر دو فریفته دنیا شدند و از هواوهوس خود پیروی کردند و برای کسب رضایت معاویه، به من خیانت ورزیدند.
🔸میدیدم که هر روز دامنه تخلفات و ستم معاویه گسترش مییابد و هر روز بیش از پیش، دستورهای خداوند را زیر پا میگذارد و گمراهتر میشود. با اصحاب رسول خدا و اهل بدر و شرکت کنندگان در بیعت رضوان و سایر مسلمانان خوب و شایسته که همراه هم بودند، مشورت کردم و نظر همگی آنان را با نظر خودم هماهنگ و موافق یافتم که باید با معاویه وارد جنگ شویم و دستش را از تصرف در امور مسلمانان کوتاه کنیم.
🔸با وحدت نظر و عزم راسخی که در یارانم دیدم، برای مقابله با معاویه حرکت کردیم. منزلی برای او نامهها نوشتم و نمایندگانی فرستادم. او را دعوت کردم که از راه باطل برگردد و از لجاجت و عناد دست بردارد و با من و مسلمانان، همراه و هماهنگ شود؛ اما او در جوابم، نامههای تند نوشت و آرزوهای بیجا مطرح کرد و شروطی پیش کشید که مورد رضای خدا و رسول خدا و مسلمانان نبود.
🔸معاویه در یکی از نامه هایش شرکت کرده بود که جمعی از اصحاب باوفای رسول خدا را، از جمله عمار یاسر که در شمار آنان بود، تسلیم کنم تا آنها را به بهانه خونخواهی عثمان بکُشد یا به دار آویزد! و کجا میشد یار وفاداری همچون عمار پیدا کرد؟ به خدا قسم، هرگاه پنج تن گرد رسول خدا بودیم، عمار ششمی بود و هرگاه چهار تن بودیم، او پنجمی بود.
🔸معاویه به خونخواهی عثمان تظاهر میکرد؛ حال آنکه خود وی و دوستان و خاندانش که شاخههای شجره ملعونه بودند، مردم را بر عثمان شوراندند و او را به کشتن دادند.
وقتی شروط ناروای معاویه را نپذیرفتم، خود را مهیای جنگ با من کرد و به سرکشی در برابر من افتخار نمود. جمعی از قبایل «حمیر» را که نه عقل داشتند و نه از بصیرتی برخوردار بودند، دور خود جمع کرد و با مال دنیا آنها را فریفت چنان گرفتار شبهات کرد که چشم بسته از او پیروی کردند.
🔸ما به سوی جبهه جنگ پیش رفتیم و بعد از نصیحت آنها و اتمام حجت با آنها، به حکم قرآن دعوتشان کردیم؛ اما سرکشی و تمرد و طغیان آن بیشتر شد. ناگزیر به جنگ تن دادیم و با قدرت، و خداوند مانند همیشه، ما را بر دشمنان پیروز کرد.
🔸در این جنگ، پرچم رسول خدا در دست ما بود؛ همان پرچمی که تا آن حضرت زنده بودند، با آن حزب شیطان را منکوب کرده بود. معاویه نیز پرچمهای پدرش، ابوسفیان، راکه در لوای آن، بارها با رسول خدا جنگیده بود، به اهتزاز درآورد.
🔸آتش جنگ شعلهورتر میشد و به تدریج حلقه محاصره بر معاویه تنگتر میگشت، تا اینکه مرگ را در چند قدمی خود دید و احساس کرد راه نجات و گریزگاهی برایش نمانده است. او پرچم خود را سرنگون میدید و در کار خود درمانده بود. اسب خود را سوار و آماده فرار شد. در آخرین لحظات، از روی ناچاری، دست نیاز به سوی عمروبنعاص گشود و از او طلب یاری کرد. عمروبنعاص تدبیری اندیشید و پیشنهاد کرد قرآنها را بیرون آورند و بر سر نیزهها کنند و لشکریان را به سر فرودآوردن در مقابل حکم قرآن فراخوانند.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸٠ 🔅•✾••┈ ⭕️ادامه... تحلیلی جامع از جنگ صفین 🔸برای راهنمایی و اتمام
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۱ 🔅•✾••┈
⭕️ ادامه.... تحلیلی جامع از جنگ صفین
🔸عمروبنعاص در توجیه پیشنهاد خود به معاویه چنین گفت: علیبنابیطالب و پیروان و یارانش اهل بصیرت و دیندار و اهل رحمت و تقوا هستند. آنان قبل از شروع جنگ نیز تو را به حکم قرآن دعوت کردند. اکنون که پایان کار است، از پذیرش حکمقرآن سر باز نخواهد زد.
🔸معاویه پیشنهاد عمرو را پذیرفت؛ زیرا جز آن، راه گریزی از کشتهشدن یا عقبنشینی و پذیرش شکست نداشت. از اینرو قرآنها را بر سرنیزهها برافراشتند و به گمان خود، ما را به حکم آن دعوت کردند.
🔸از سویی نیکان و خوبان اصحاب خود را که بصیرت فراوان داشتند، از دست داده بودم و آنان شهید شده بودند و از سوی دیگر، دل باقیماندگان اصحابم به حکم قرآن و ترک جنگ مایل شده بود و گمان کردند که پسر هند جگرخوار به احکام قرآن پایبند و بدان وفادار خواهد بود! ازاینرو دعوت او را اجابت کردند و پیشنهاد او را پذیرفتند.
🔸به اصحابم اعلام کردم این نقشه، فریب و دسیسهای است که معاویه با همکاری عمروبنعاص طرحریزی کرده و بدان وفا نخواهند کرد. اما گفته مرا باور نکردند و از فرمان من سرپیچیدند و اصرار ورزیدند که پیشنهاد معاویه را بپذیرند، چه پسند من باشد و چه نباشد و چه من بخواهم وچه نخواهم. کار به جایی رسید که برخی از آنها میگفتند: اگر علی این پیشنهاد را نپذیرد، او را همانند عثمان بکُشید یا او و خاندانش را تسلیم معاویه کنید! خدا میداند من با تمام توانم تلاش کردم و تا حد ممکن کوشیدم که آنان را از نقشه شوم معاویه آگاه کرده و به اطاعت وادارشان کنم؛ اما آنها زیربار نرفتند.
🔸به آنها گفتم: به اندازه دوشیدن یک شتر یا دویدن یک اسب به من مهلت دهید تا کار را تمام کنم؛ اما نپذیرفتند جز همین بزرگوار، مالک اشتر، و پیروانش وجمعی از خاندان خودم.
🔸به خداقسم، آنچه مانع از پیگیری رأی و نظر روشن خودم شد، بیم ازکشته شدن این دو تن، حسن و حسین، بود. نگران بودم که مبادا با کشتهشدن این دو، نسل رسول خدا از میان امت منقطع شود. به ناچار، به قضای الهی تن دادم و درخواست لشکریانم را پذیرفتم؛ اما وقتی جنگ به پایان رسید و شمشیرها از سر دشمنان برداشته شد، به جای قرآن، خود را حاکم کردند و احکام خدا را در اختیار خود گرفتند و قرآن و احکامش را پشتسر انداختند و دیگر اعتنایی به آن نکردند.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۱ 🔅•✾••┈ ⭕️ ادامه.... تحلیلی جامع از جنگ صفین 🔸عمروبنعاص در توجیه
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۲ 🔅•✾••┈
⭕️ ادامه... تحلیلی جامع از جنگ صفین
🔸اگر برایم مقدور بود، هرگز کسی را در دین خدا به حکمیت نمیپذیرفتم و حکمیت در این باره را بیتردید خطا میدانستم؛ ولی اطرافیانم به حکمیت اصرار ورزیدند و به غیر آن راضی نمیشدند.
🔸در این اوضاع خواستم کسی را برای حکمیت انتخاب کنم که از عقل کافی برخوردار بوده و اندیشه درستی داشته باشد و از لحاظ خیرخواهی و محبت و دینداری مورد وثوق من باشد، یا از خاندان خودم یا از دیگران؛ اما هرکس را اسم بردم، فرزند هند نپذیرفت و هر مطلب حقی را به او پیشنهاد کردم، سر باز زد و هر چه در توان داشت، در حق ما ظلم روا داشت، این همه تلخی به دلیل پیروی اصحاب من از رأی معاویه بود.
🔸چون خواستند مرا به قبول حکمیت وادار کنند، از آنها فاصله گرفتم و این کار را به خودشان واگذاشتم. آنان نیز مردی را انتخاب کردند که عمروبنعاص او را فریب داد و کوس رسوایی او در شرق و غرب عالم زده و خود وی نیز از آن حکم پشیمان شد.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۲ 🔅•✾••┈ ⭕️ ادامه... تحلیلی جامع از جنگ صفین 🔸اگر برایم مقدور بود،
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۳ 🔅•✾••┈
▪️مردم شام؛ باقی مانده احزاب
🔸در نامهای که به شیعیانم نوشتم، ماجرای جنگ صفین را برای آنان نقل کردم:
🔸خداوند خیر و زیبایی را برای من مقدر فرمود و مرا بر لشکر جمل پیروز کرد؛ پس آنگاه عبداللهابنعباس را در بصره به جای خود گذاشتم و به سمت کوفه رهسپار شده و سپس وارد کوفه شدم. در این هنگام به غیر از منطقه شام، همه اطراف و نواحی مملکت نظم یافته و تحت زمامداری من بود. دوست داشتم قبل از هر اقدامی، حجت را بر آنان تمام کنم و عذر و بهانه آنان را برطرف سازم و فرمان خدا را به کار بندم که فرمود:
وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ
و اگر از قومى که با آنان پيمان بستهاى بيم خيانت در پيمان دارى، پيمانشان را به سويشان بيفکن و لغو آن را به ايشان اعلام کن تا شما و آنان در آگاهى از لغو پيمان يکسان باشيد، و بدان که اگر به آنان اعلام نکنى مرتکب خيانت شدهاى و خداوند خيانتکاران را دوست نمىدارد./الأنفال۵۸
🔸پس جریربنعبدالله را به سوی معاویه فرستادم تا معلوم شود چرا با من بیعت نمیکند و عذر و بهانهاش چیست. او نامه مرا پس فرستاد، حق مرا انکار کرد، بیعت با مرا نپذیرفت و پیام فرستاد که قاتلان عثمان را تحویل او دهم.
🔸به او پاسخ دادم: تو چه حقی درباره قاتلان عثمان داری؟ فرزندان عثمان میتوانند مدعی خونخواهی او باشند؛ ولی تو چنین حقی نداری. تو و فرزندان عثمان طاعت مرا گردن ندهید و سپس درباره کشته شدن عثمان اقامه دعوا کنید تا شما و آنان را وادار کنم که حکم کتاب خدا را بپذیرند؛ وگرنه کار تو مانند آن است که بخواهد کودکی را با نیرنگ، از شیر خوردن بازدارد.
🔸پس از اینکه معاویه از این بهانهجویی ناامید شد، کسی را نزد من فرستاد و درخواست کرد که امارت شام را به او واگذار کنم اگر حادثهای برای من رخ داد و از دنیا رفتم، هیچکس حقی بر او نداشتهباشد و اطاعت از کسی بر او لازم نباشد. این درخواست او نیز بهانهای بود تا رشته اطاعت مرا از گردنش باز کند. من درخواست او را نپذیرفتم. او شخص دیگری را به سراغ من فرستاد که بگوید: مردم حجاز بر مردم شام حکومت داشتند؛ ولی از آن هنگامی که عثمان را کشتند، دیگر چنین حقی ندارند و پس از این، حکومت دارند!
🔸به او پاسخ دادم: اگر راست میگویی یک تن از قریشیهای شام را معرفی کن که شایستگی خلافت داشته باشد و در شورا پذیرفته شود؛ اما اگر نتوانی چنین کسی را معرفی کنی، من از قریشیهای حجاز کسانی را نام میبرم که شایسته خلافتاند و در شورا مقبول واقع میشوند.
🔸به مردم شام نگاهی افکندم، دیدم آنان باقی مانده همان احزاباند؛ همچون پشههایی که به هوای روشنایی گرد هم آمده یا گرگهای پرطمعی که از هر سو به شام روی آورده و در آنجا سکنا گزیدهاند. آنان افرادی هستند که نیازمند تأدیباند و باید با سنت آشنا شوند. آنها از زمره مهاجران و انصار و تابعین به احسان نیستند.
🔸پس آنان را به اطاعت فراخواندم و به وحدت و حفظ جماعت دعوتشان کردم؛ اما آنها پذیرفتند و راه دشمنی با من و راه تفرقه را برگزیدند و در مقابل مسلمانان صفآرایی کردند و با شمشیر و نیزه به رویارویی با آنان برخاستند.
🔸وقتی کار به اینجا کشید، من نیز به مقابله با آنان اقدام کردم. آنان وقتی تیزی شمشیر را چشیدند و درد زخمها را لمس کردند، قرآنها را بر سر نیزهها بلند کردند و شما را به حکم قرآن فراخواندند. من شما را آگاه ساختم که آنان اهل دین و قرآن نیستند و بلند کردن قرآن فقط نیرنگ است. کار جنگ را دنبال کنید. ولی شما گفتید: این پیشنهاد را بپذیر و جنگ را پایان بده که اگر آنان تسلیم حکم قرآن باشند، حق ما تامین خواهد شد.
🔸من پذیرفتم و دست از جنگ کشیدم.
🔸نتیجه صلح و سازش میان شما و آنان این شد که دو نفر به عنوان داور انتخاب شوند تا آنچه قرآن زنده کرده، زنده کنند و آنچه قرآن از بین برده است، آنها نیز از میان ببرند؛ اما آرای این دو نفر متشتت شد و در بیان حکم دچار اختلاف شدند و در نهایت، با حکم قرآن مخالفت کردند و نظر قرآن را به دور انداختند. البته از آن دو نیز همین انتظار میرفت.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۳ 🔅•✾••┈ ▪️مردم شام؛ باقی مانده احزاب 🔸در نامهای که به شیعیانم نو
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۴ 🔅•✾••┈
▪️دوران جنگ نهروان
☀️مدارا و نرم خویی با خوارج
📍مدارا تا پایان مدت معاهده
پس از ورود به کوفه، موضوع خوارج به مشکل بزرگی تبدیل شد. شش ماه تا پایان معاهده حکمیت باقی بود و در تمام این مدت با آنان گفتوگو و بحث میکردیم. آنان بعضی آیات قرآن را بر ضد من تأویل میکردند، از جمله این آیه را: «خداوند به حق داوری میکند و معبودهایی که غیر از او میخوانند، هیچگونه داوری ندارند./غافر۲٠»
🔸برای آنان پیام فرستادم: ما تا پایان مدت معاهده با شما مدارا میکنیم و در این مدت کتاب خدا را مطالعه کرده و باهم بحث و گفتوگو خواهیم کرد. امیدواریم باهم به صلح و صفا برسیم.
🔸و از آنان خواستم: دوازده نفر از بزرگان خویش را مشخص کنید، ما نیز دوازده تن از افراد خود را انتخاب میکنیم و همگی در یک مکان گرد هم میآییم تا سخنگویان ما استدلالهای خویش را بیان کنند و سخنگویان شما نیز دلایل شما را تبیین سازند.
پس از گفتوگوهای طولانی بین آنان، خودم در جمعشان حاضر شدم و مطالبی را به آنان گفتم:
🔸اما بعد، من شما را برای پذیرش حکمیت تشویق نکردم و شما بودید که به دلیل خستگی و ضعف در جنگ، از اطراف من پراکنده شدید. اهل شام مرا به حکم قرآن دعوت کردند. نگرانی من این بود که اگر از پذیرش دعوت آنان خودداری کنم، شما این آیات را بر من تطبیق کنید:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ
آيا به کسانى که از کتاب آسمانى اندک بهرهاى به آنان داده شده است ننگريستهاى؟ آنان به کتاب خدا فراخوانده مىشوند تا ميانشان حکم کند، سپس گروهى از آنان پشت مىکنند در حالى که رويگردانند./آلعمران۲۳
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ ۚ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَٰلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ ۗ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ ۚ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ
اى کسانى که ايمان آوردهايد، شکار را در حالى که مُحرميد مکشيد؛ و هر کس از شما از روى عمد آن را بکشد جزايى برعهده اوست. آن جزا که از ميان دامها (شتر، گاو و گوسفند) است بايد با شکارى که کشته است همانند باشد، و به همانندىِ اين دو با يکديگر، دو مرد عادل از خودتان حکم مىکنند./المائدة۹۵
وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا ۗ
و اگر از دشمنى و جدايى ميان آن دو بيم داريد، داورى از خانواده شوهر و داورى از خانواده زن تعيين کنيد. اگر آنها خود بخواهند به نوعى ميانشان آشتى برقرار شود، خداوند ميان آن دو به وسيله داوران سازگارى ايجاد خواهد کرد. نّساء۳۵
🔸و نگران بودم که شما بگویید: خداوند در کتاب خودش، برای کوچکترین امور حکمیت را واجب کرده است؛ پس چگونه در موضوعات مهمی همچون ریختهشدن خون مردم و قطع ارتباطهای خانوادگی و شکستهشدن حرمتها، زیربار حکمیت نمیروی؟! البته از تفرقه و سستی شما نیز نگران بودم!
آنها در پاسخ من گفتند: تو ما را به کتاب خدا و عمل به آن دعوت کردی و ما پذیرفتیم و با تو بیعت کردیم. مردان ما در جنگ جمل و صفین به سبب اطاعت از تو کشته شدند؛ اما تو در امر الهی تردید کردی و به حکمیت دشمن خویش تن دادی! ما بر سر همان پیمان اول خویش باقی هستیم و امروز تو هستی که بر سر پیمان نیستی و تغییر کردهای! ما نمیتوانیم با تو همراهی کنیم؛ مگر اینکه توبه کرده و اعتراف کنی که گمراه شدی!
🔸به آنان گفتم: اما به خدا پناه میبرم از اینکه اعتراف کنم گمراه شدهام. من از روزی که اسلام آوردهام تا به امروز، لحظهای دچار تردید نشدهام و از هنگامی که راه هدایت را یافتم، هیچگاه گمراه نگشتهام؛ بلکه خداوند به واسطه ما، شما را هدایت کرد و از گمراهی و کفر نجاتتان داد و از نادانی رهایی بخشید.
🔸من حکمیت داوران را مطابق کتاب خدا و سنت جامع و کامل رسول خدا پذیرفتم. اگر آنان مطابق کتاب خدا داوری کنند، تردیدی نیست که باید به حقانیت من حکم صادر کنند و مرا شایسته خلافت بدانند و اگر به غیر کتاب خدا داوری کنند، حکم آنان درباره من و شما هیچ ارزش ندارد.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۴ 🔅•✾••┈ ▪️دوران جنگ نهروان ☀️مدارا و نرم خویی با خوارج 📍مدارا تا پ
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۵ 🔅•✾••┈
📍به کوفه برگردید
همانطور که یاد شد، جمعیت خارج در بیرون شهر کوفه مانده بودند و حاضر نبودند به شهر وارد شوند و به منازلشان بروند.
🔸به آنان گفتم: آیا شما مرا جاهل و نادان میدانید؟
گفتند: نه.
🔸پرسیدم: بنابراین، اگر احکامی صادر کنم، آنها را پذیرفتنی میدانید؟
گفتند: آری.
🔸گفتم: پس به شهر خویش، کوفه، برگردید تا با هم بحث و مناظره کنیم.
آنان پذیرفتهاند که وارد شهر شوند. ولی همه جا شعار « لا حکم الا لله» سر میدادند.
☀️مانع از حضور آنها در مساجد نمیشویم
جمع دیگری از خوارج در منطقه «حروراء» اردو زده بودند. به میان آن رفتم و در ضمن گفتوگو با آنان، دلایل خویش را برای پذیرش حکمیت بیان کردم. در نهایت، آنان نیز قبول کردند که به شهر کوفه برگردند؛ اما در کوفه نیز به مخالفتشان ادامه دادند.
🔸به یارانم گفتم: رفتار ما با آنان تا زمانی که خونی نریخته و مرتکب حرامی نشدهاند، چنین خواهد بود: آنان را از حقوق بیتالمال محروم نمیکنیم و مانع از حضور آنها در مساجد نمیشویم و تحریک به جنگ و تهییج به شورش هم نمیکنیم.
☀️رعایت سه حق
در حال ایراد خطبه بودم که یکی از خوارج برخاست و شعار «لا حکم الا لله» سر داد. من سکوت کردم. فرد دیگری برخاست و همان شعار را تکرار کرد. پس از او نیز چندین نفر دیگر برخاستند و این شعار را سر دادند.
🔸در پاسخ آنان گفتم: این شعاری که سر میدهید، مطلب حق و درستی است؛ ولی نتیجهگیری شما از آن باطل و نادرست است. ما درباره شما سه حق را رعایت میکنیم: مانع از نماز خواندن شما در مساجد نمیشویم و تا زمانی که با ما هستید، از حقوق بیتالمال محرومتان نمیکنیم و با شما جنگ نخواهیم کرد؛ مگر این که شما شروع کننده جنگ باشید.
☀️منتظر حکم خداوند درباره شما
در هنگام خطبه دیگری، خوارج برخاستند و شعار دادند: با پذیرش قضیه حکمیت، زیربار ذلّت رفتی!
🔸پاسخ دادم: منتظر حکم خداوند درباره شما هستم.
آنها آیه شرک را خواندند:
لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
اگر براى خدا شريکى قرار دهى اعمالت تباه مىشود و از زيانکاران خواهى شد، و نيز به پيامبرانى که پيش از تو بودند اين حقيقت وحى شد./زّمر۶۵
🔸من نیز آیه صبر را خواندم:
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ
پس در برابر برخوردهاى ناپسند کافران که حق را باطل مىشمرند شکيبا باش؛ خدا وعده پيروزى به تو داده است. وعده خدا حق است و به آن وفا مىکند. مبادا کسانى که به راستى و درستى وعدههاى الهى اطمينان ندارند تو را به ترديد افکنند و باورت را سست کنند./روم۶٠
☀️علی از حاکمیت خدا نگران نیست و نخواهد بود
در مسجد نشسته بودم و مردم در اطرافم حلقه زده بودند. یکی از خوارج وارد شد و فریاد زد: لا حکم الالله، گرچه مشرکان را خوش نیاید!
مردمی که در اطرافم بودند، متوجه او شدند. دوباره شعار داد: لا حکم الا لله، گر چه همه این مردم نیز آن را نپذیرند! سپس ادامه داد و گفت: لا حکم الا لله، گرچه ابوالحسن علی نیز آن را نپذیرد!
🔸پاسخ دادم: هرگز ابوالحسن از اینکه حکم مختص خدا باشد، ناراحت نمیشود و از پذیرش حکم خدا سر باز نمیزند.
🔸و اکنون نیز منتظر حکم خداوند درباره شما هستم!
کسانی که در اطرافم بودند، پرسیدند: ای امیرالمومنین، چرا متعرض آنان نمیشوی و آنان را از روی زمین ریشه کن نمیکنی؟
🔸پاسخ دادم: آنها ریشه کن نمیشوند و تا روز قیامت در صلب مردان و رحم زنان خواهند بود!
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۵ 🔅•✾••┈ 📍به کوفه برگردید همانطور که یاد شد، جمعیت خارج در بیرون شهر
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۶ 🔅•✾••┈
🔺اکنون وارد شهر خود شوید، خدا شما را رحمت کند
خوارج توجه خاصی به یزیدبنقیس اُرحبی داشتند و او را بزرگ میشمردند. به میان آنان رفتم و به خیمه یزیدبنقیس وارد شدم و دو رکعت نماز در آنجا خواندم و سپس با خوارج سخن گفتم:
🔸شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که من بیش از همه شما از پذیرش حکمیت بین ما و اهل شام ناخشنود بودم و به تعطیل شدن جنگ راضی نبودم و به شما خبر دادم که آنها برای مکر و نیرنگ است که قرآنها را بر سر نیزهها کردهاند؟!
🔸اما سخن من را نپذیرفتید و با خواست من مخالفت کردید. هنگامی که تعهدنامه نوشته میشد، من با داوران شرط کردم که آنچه قرآن زنده کرده است، زنده کنند و آنچه قرآن میرانده است، بمیرانند. اکنون اگر به حکم قرآن داوری کنند، ما حق مخالفت با حکم قرآن را نداریم و اگر مطابق حکم قرآن داوری نکنند و از پذیرش حق خودداری کنند، ما از حکم آنان تبرّی خواهیم جست؛ زیرا ما قرآن را به داوری برگزیدهایم و نه مردان را. کار مردانی که برای داوری انتخاب شدهاند، این است که سخن قرآن را بیان کنند.
آنها پرسیدند: چرا در عهدنامه اسم خود را نوشتی، ولی عبارت امیرالمومنین را پاک کردی؟ آیا در حقانیت خویش تردید داشتی؟
🔸در پاسخ آنان گفتم: هنگامی که عهدنامه بین مسلمانان و قریش نوشته میشد، رسول خدا به من فرمودند: «بنویس این عهدنامه بین محمد، رسول خدا و سهیلبنعمرو نوشته میشود.» مردم مکه اعتراض کردند که اگر م قبول داشتیم تو رسول خدا هستی، هرگز با تو نمیجنگیدیم! لذا آن حضرت به جای کلمه رسول خدا نوشت: «محمد فرزند عبدالله».
آنها گفتند: تو سخنانت را گفتی؛ ولی ما که به حکمیت تمایلی پیدا کرده بودیم، به درگاه خداوند توبه کردیم و آماده جنگ با دشمنان هستیم. اگر تو نیز توبه کنی، با تو همراهی خواهیم کرد و در غیر این صورت، از تو جدا خواهیم شد.
🔸در یک کلام کلی و با ملاطفت با آنان گفتم:
🔸من به درگاه الهی توبه می کنم و از هر گناهی طلب مغفرت دارم. اکنون وارد شهر خود شوید. خدا شما را رحمت کند.
شش هزار تن از آنان به شهر بازگشتند؛ ولی شروع به تبلیغ کردند که علی از حکمیت عدول کرده است و آن را گمراهی میداند، و گفتند: امیرالمومنین منتظر فربه شدن اسبها و جمعآوری اموال است تا در اولین فرصت ما را به سوی شام اعزام کند.
🔸من در ضمن خطبهای با صراحت اعلام کردم:
🔸هر کس گمان کند که من از حکمیت عدول کردهام، دروغ میگوید و هرکس پذیرش حکمیت را گمراهی بداند، خود گمراه شده است!
خوارج با شنیدن سخن من از مسجد خارج شدند و شعار «لا حکم الا لله» را سر دادند.
🔺پاسخ به دشمنان، یا بخشش و گذشت
در جمع اصحابم نشسته بودم که زنی زیبا عبور کرد و برخی از آنان با چشمانشان او را تعقیب کردند.
🔸به آنان گفتم: دیدگان این مردان به منظرهای شهوتآمیز دوخته شده و اینگونه نگریستن مایه هیجان شهوت است. پس هرگاه کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آید، با همسر خود همبستر شود که او نیز زنی همانند آن زن دیگر است.
یکی از خوارج که در آن نزدیکی بود و سخن مرا شنید، با تعجب گفت: خدا این کافر را بکشد! چه نیک میفهمد!
اصحابم با شنیدن اهانت وی در صدد مقابله با وی برآمدند.
🔸به آنان گفتم: آرام باشید. دشنام را یا باید با دشنام پاسخ داد، یا با بخشش و گذشت.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۶ 🔅•✾••┈ 🔺اکنون وارد شهر خود شوید، خدا شما را رحمت کند خوارج توجه خ
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۸۷ 🔅•✾••┈
☀️قبل از ارتکاب جرم مجازات نمی کنم
یکی از یارانم به نام کثیرالحضرمی وارد مسجد کوفه شد. با پنج تن از خوارج روبهرو شد که در حال اهانت به من بودند. یکی از آنان گفته بود: با خداوند عهد میبندم که علی را بکشم. کثیر با آنها درگیر شده و فردی را که درصدد کشتن من بود، دستگیر کرده بود. او را نزد من آورد و گفت: من خودم شنیدم که او با خدا عهد می بست که شما را بکشد.
🔸به او گفتم: او را آزاد کن.
کثیر گفت: آزادش کنم؟! او با خدا پیمان بسته است که شما را بکشد!
🔸گفتم: میخواهی او را بکشم، وقتی مرا نکشته است؟!
گفت: او به شما اهانت میکرد!
🔸گفتم: تو هم میخواهی، پاسخ او را بده و به او اهانت کن یا از او بگذر.
☀️صبر پیشه کن که وعده خدا حق است
در حال اقامه نماز و قرائت آن بودم. ابن الکواء با صدای بلند آیه حبط را خواند:
وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
قطعاً به تو وحى شده است که اگر براى خدا شريکى قرار دهى اعمالت تباه مىشود و از زيانکاران خواهى شد، و نيز به پيامبرانى که پيش از تو بودند اين حقيقت وحى شد./زّمر۶۵
🔸سکوت کردم تا وی تلاوت آیه را به پایان رساند. دوباره به قرائت خود ادامه دادم. باز او همان آیه را با صدای بلند تلاوت کرد. سکوت کردم تلاوت وی تمام شد. با شروع قرائت مجدد من، باز هم او آیه را تلاوت کرد. این بار به ناچار، آیه صبر را قرائت کردم و او ساکت شد:
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ
پس در برابر برخوردهاى ناپسند کافران که حق را باطل مىشمرند شکيبا باش؛ خدا وعده پيروزى به تو داده است. وعده خدا حق است و به آن وفا مىکند. مبادا کسانى که به راستى و درستى وعدههاى الهى اطمينان ندارند تو را به ترديد افکنند و باورت را سست کنند./روم۶٠
☀️خاموش شو، خدا چهرهات را زشت کند!
یکی از بزرگان خوارج با صدای بلند به گونهای که من بشنوم، گفت: لاحکم الالله.
🔸خطاب به وی گفتم: خاموش شو، ای مردی که دندانهای پیشین تو افتاده است. خدا چهرهات را زشت کند! به خدا سوگند، آنگاه که حق آشکار شد، تو حقیر و ناتوان بودی و صدایت در نمیآمد! ولی آنگاه که باطل نعره زد، تو چونان شاخ بز سر برآوردی!
☀️سنگ بلا بر شما ببارد
خوارج از من میخواستند به کفر خود اعتراف کنم. به آنان گفتم:
🔸سنگ بلا بر شما ببارد، چنان که اثری از شما باقی نگذارد!
🔸پس از آن که به خدا ایمان آورده ام و همراه رسولالله جهاد کردهام، به کفر خود اقرار کنم؟! به راستی، اگر چنین کنم گمراه شدهام و هرگز از هدایتیافتگان نبودهام. پس به بدترین جایگاه رهسپار شوید و به را پلید گذشتگان بازگردید!
🔸آگاه باشید به زودی پس از من، به خواری گرفتار میشوید و شمشیر برنده بر شما مسلط میشود و به استبدادی دچار خواهید شد که الگوی حکومتهای استبدادی بعد را رقم خواهد زد!
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist