دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۲۹۹ 🔅•✾••┈ ☀️برادرانم در راه حق پس از اعلام آمادگی برای جنگ مجدد بامعا
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠٠ 🔅•✾••┈
☀️دعوت از خوارج، برای شرکت در جنگ با معاویه
🔺برگردید که من عزم رفتن به شام دارم
پس از آنکه تصمیم گرفتیم برای بار دوم به سمت شام حرکت کنیم، نامهای به خوارج نوشتم:
🔸اما بعد، آنچه در پی آن بودید اتفاق افتاد: آن دو نفر که برای داوری انتخاب شده بودند، از هم جدا شدند، بیاینکه به اتفاق نظری دست یافته و حکم واحدی صادر کرده باشند. اکنون زمان بازگشت شما به حال اول فرا رسیده است. برگردید که من عزم رفتن به شام دارم.
پاسخ آنها این بود: برای ما پذیرش امامت تو جایز نیست؛ زیرا تو کافر شدهای! مگر اینکه به کفر خویش اعتراف کنی و همانگونه که ما توبه کردهایم، تو نیز توبه کنی! به علاوه تو برای خدا غضب نکردی، بلکه برای نفس خویش غضب کردی!
📍به شما تذکر میدهم و نصیحت میکنم
برای چندمین بار با هدف موعظه و تذکر به خوارج، نامهای برایشان نوشتم:
🔸اما بعد، من به شما تذکر میدهم و نصیحتتان میکنم. به یاد داشته باشید که خداوند از شما پیمان گرفته است که وحدت را حفظ کنید و از جماعت مسلمانان جدا نشوید. خداوند برای پیروی از حق، میان دلهای شما و الفت ایجاد کرده بود. مبادا از کسانی باشید که از دینشان جدا شده و گرفتار تفرقه و تشتت شدهاند! از کسانی نباشید که راه تفرقه را در پیش میگیرند و با وجود نشانههای روشن هدایت، به اختلافات دامن میزنند.
🔸آنان نصیحتهای مرا نپذیرفتند و بر جنگ با من پافشاری کردند. در جمعهای خود شعار میدادند که از گفتوگو با علی و یارانش خودداری کنید و آماده رفتن به بهشت باشید!
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠٠ 🔅•✾••┈ ☀️دعوت از خوارج، برای شرکت در جنگ با معاویه 🔺برگردید که م
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۱ 🔅•✾••┈
☀️تغییر مسیر جنگ از شام به نهروان
📍تصمیم جدید
در حال حرکت به سوی شام بودیم که اخبار جدیدی از خوارج رسید و نگرانیها را بیشتر کرد. خوارج، #عبداللهبنخبّاب، صحابی رسول خدا را کشتند و #همسر وی را که حامله بود، به شهادت رساندند. خوارج شکم آن زن را پاره کردند و فرزند وی را نیز کشتند! یارانم سؤال کردند: ای امیرالمومنین، چگونه این جماعت را در میان اموال و فرزندانمان بگذاریم و برویم؟ قبل از هر چیزی تکلیف این جماعت را مشخص کن و ما را به جنگ با آنان بفرست. پس از فراغت از آنان، ما را به سراغ اهل شام که دشمنان ما هستند، اعزام کن.
🔸در نهایت، تصمیم گرفتم مسیر حرکت را از شام به نهروان تغییر دهم و ابتدا مشکل خوارج را حل کنم. پس از آنکه تصمیم ما تغییر کرد و حرکت به سمت خوارج را انتخاب کردیم، برای مردم سخنرانی کردم:
🔸ای مردم، من از رسول خدا شنیدم که میفرمودند: «گروهی در امت من شکل خواهد گرفت که قرآن را بسیار تلاوت میکنند، آنگونه که تلاوت شما در مقابل تلاوت آنان چیزی به شمار نمیرود! آنها قرآن را تلاوت میکنند و میپندارند که از آن سود میبرند، درحالیکه به ضررشان است ونماز آنها نیز برایشان فایدهای ندارد! همانگونه که تیر از کمان خارج میشود، آنها نیز از دین اسلام خارج میشوند.»
🔸اگر لشکریانی که به مقابله و جنگ با آنان (خوارج) میروند، بدانند که رسول خدا درباره فضیلت آنان چه گفته است، چنان خود را خوشبخت میبینند که ممکن است دست از دیگر کارهای خیر بردارند و به همان فضیلت اکتفا کنند!
🔸نشانهٔ انطباق سخن رسول خدا بر خوارج، خبری است که درباره آنان فرمودهاند: «در میان آنان مردی است که بر روی دستش برجستگیای همانند پستان وجود دارد که در اطرافش موهای سفیدی روییده است.»
🔸آیا به سراغ معاویه و اهل شام میروید و این جماعت را در میان خانواده و اموال خویش باقی میگذارید؟! به خدا سوگند، امید دارم که این جماعت همان گروهی باشند که رسول خدا از آنها خبر دادهاند. آنها خون افراد بیگناه را بر زمین ریختند و به غارت اموال مردم دست زدند. پس با نام و یاد خدا حرکت کنید.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۱ 🔅•✾••┈ ☀️تغییر مسیر جنگ از شام به نهروان 📍تصمیم جدید در حال حرکت
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۲ 🔅•✾••┈
▪️سخنانی از رسول خدا درباره خوارج
در این هنگام، برای یارانم سخنانی از رسول خدا درباره خوارج نقل کردم و گفتم:
🔸رسول خدا برای من کسانی را توصیف کردند که همه این اوصافشان را در این جماعت میبینم. این جماعت در گفتار، ادعای طرفداری از حق دارند؛ ولی این حقگویی از زبانشان تجاوز نمیکند. آنان مبغوضترین خلق نزد خدایند و در میان آنان مرد سیاهی حضور دارد که در یکی از دستهایش برجستگیای همانند پستان وجود دارد.
🔸رسول خدا فرمودند: «علی جان، خداوند به من دستور داد که تو را برادر و وصی خویش قرار دهم. تو برادر و وصی من هستی، هم در زمان حیاتم و هم بعد از مرگ من جانشین من خواهی بود. کسی که از تو پیروی کند، از من پیروی کرده است و کسی که از تو تخلف کند، از من نیز تخلف کرده است. کسی که به تو کفر ورزد، به من نیز کفر ورزیده است و کسی که به تو ظلم کند، به من نیز ظلم روا داشته است. علی جان، تو از من هستی و من از تو هستم. اگر تو نباشی کسی با « اهل نهر» نمیجنگد.»
🔸پرسیدم: یا رسول الله، اهل نهر چه کسانی هستند؟
🔸فرمودند: « جماعتی هستند که از دین اسلام خارج میشوند، همانگونه که تیر از کمان خارج میشود.»
🔸رسول خدا به من فرمودند: « خداوند جهاد با فتنهگران را بر تو واجب کرده، همانگونه که جهاد با مشرکان را بر من واجب کرده است.»
🔸پرسیدم: یا رسولالله، فتنهای که من باید با آن جهاد کنم، چه مشخصاتی دارد؟
🔸فرمودند: « جماعتی هستند که به « لا اله الا الله» شهادت خواهند داد و رسالت من نیز گواهی میدهند؛ ولی با سنت مخالفت خواهند ورزید!»
🔸گفتم: یا رسول الله، اگر آنها به همان چیزی شهادت میدهند که من نیز به آن شهادت میدهم، پس با کدامین دلیل و با چه توجیهی با آنان بجنگم؟
🔸فرمودند: « به دلیل بدعتگذاری در دین و مخالفت با ولیامر.»
🔸عرض کردم: یا رسولالله، شما به من و عده شهادت در راه خدا را دادهاید. پس، از خدا بخواهید که هرچه زودتر شهادت را در رکاب شما نصیبم فرماید.
🔸پیامبر فرمودند: «پس چه کسی با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد؟ آری، من به تو و عده شهادت دادهام و تو به شهادت خواهی رسید، با ضربتی که بر سر تو میزنند و محاسنت با خون سرخ خضاب میشود. به راستی، در آن هنگام چگونه صبر خواهی کرد؟!»
🔸عرض کردم: ای رسول خدا، آنجا موقعیت صبر نیست؛ بلکه هنگام شکر است.
🔸فرمودند: «آری، به حقیقت مطلب رسیدهای. پس برای تحمل دشمنیها خود را آماده کن که با تو دشمنیها خواهند کرد.»
🔸عرض کردم: یا رسولالله، برای من توضیح دهید.
🔸ایشان فرمودند:
▪️امت پس از رحلت من دچار فتنهها میشوند.
▪️آیات قرآن را به غلط تفسیر کرده
▪️و مطابق رای و نظر خود عمل میکنند
▪️با نام آبجو، شراب را حلال میکنند
▪️به نام هدیه رشوه میگیرند
▪️نام ربا را معامله مینهند
▪️و کتاب خدا را تحریف کرده
▪️و در جای مناسب از آن استفاده نمیکنند
▪️و بالاخره گمراهی بر آنان غلبه می کند.
🔸در چنین وضعی، در خانهات بنشین تا روزی که حکومت را بر عهده تو بگذارند. وقتی حکومت را در دست گرفتی، کینهها از تو در سینهها میجوشد و کار را بر تو سخت میکنند.
♦️تو در آن روز برای تأویل و تفسیر درست قرآن میجنگی،
♦️همانگونه که من برای تنزیل قرآن جنگیدم.
مخالفان در آن روز همان راهی را میروند که از ابتدا میرفتند.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۲ 🔅•✾••┈ ▪️سخنانی از رسول خدا درباره خوارج در این هنگام، برای یارا
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۳ 🔅•✾••┈
ادامه... سخنانی از رسول خدا درباره خوارج
🔸عرض کردم: یا رسولالله، با فتنهگران بعد از شما چگونه برخورد کنم؟ آیا همانند برخورد با مرتدان، با آنان برخورد کنم یا همانند کسانی که دچار فتنه شدهاند؟
🔸🔸ایشان تأکید کردند: «با آنان همانند فتنهگران رفتار کن. آنها بصیرت خویش را در فتنه از دست داده و کور شدهاند و فقط عدالت میتواند آنها را سرجای خویش بنشاند.»
🔸عرض کردم: یا رسولالله، آیا ما عدالت را درباره آنان اجرا میکنیم یا کسان دیگری غیر از ما عدالت را اجرا خواهند کرد؟
🔸🔸فرمودند: «حتماً به دست ما عدالت اجرا میشود. خداوند توسط ما شروع میکند و به دست ما پایان میدهد. خداوند دلها را توسط ما با یکدیگر مهربان میسازد و پس از هر فتنهای، بین دلها الفت ایجاد میکند.»
🔸عرض کردم: خدا را شکر میکنم بر این موهبتهایی که در حق ما عنایت فرموده است.
🔸🔸از رسول خدا شنیدم که میفرمودند: «خوارج از دین خارج میشوند، همانند تیری که از کمان خارج میشود و در قبرهایشان به صورت سگ مسخ میشوند و در روز قیامت نیز به صورت سگ محشور خواهند شد. سگهای جهنم آنان هستند.»
🔸رسول خدا بامن عهدی داشتند که در روزهای آخر عمرم جنگی خواهم کرد با جماعتی از یاران خودم که روزها روزهدار و شبها را با نماز سپری و پیوسته کتاب خدا را تلاوت میکنند؛ اما به دلیل مخالفت و جنگیدن با من از دین خارج میشوند؛ همانند خارجشدن تیر از کمان. در میان آنان شخصی به نام #ذوالثدیه است.
🔸پس از این جنگ، سعادت به سراغ من میآید و عاقبت به خیر میشوم.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۳ 🔅•✾••┈ ادامه... سخنانی از رسول خدا درباره خوارج 🔸عرض کردم: یا رسو
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۴ 🔅•✾••┈
☀️رخدادهایی در مسیر نهروان
هنگامی که تصمیم گرفتیم به طرف نهروان حرکت کنیم، یکی از افراد آشنا با علم نجوم و طالعبینی گفت: یا امیرالمومنین، اگر در این ساعت حرکت کنید، میترسم که به مراد خویش نرسید. این را از وضعیت قرارگرفتن ستارهها میگویم.
🔸به وی گفتم: گمان میکنی تو از آن ساعتی آگاهی که اگر کسی در آن ساعت برای انجام مقصودش حرکت کند، زیان نخواهد دید و از ساعتی برحذر میداری که اگر کسی در آن ساعت قصد کاری کند، ضرری دامنگیر او خواهد شد؟! کسی که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده و برای رسیدن به اهداف محبوبش و محفوظ ماندن از ناگواریها، خود را از یاری خداوند بینیاز دانسته است. گویا میخواهی به جای خداوند، تو را ستایش کنند! چون به گمان خود مردم را با ساعتی آشنا کردی که منافعشان را به دست میآورند و از زیان در امان میمانند!
🔸سپس روی به مردم کردم و به آنان گفتم: ای مردم، از فراگرفتن علم نجوم بپرهیزید، جز آن مقداری که در دریا و صحرا به آن نیاز دارید؛ زیرا علم نجوم شما را به غیبگویی میکشاند و منجم همانند کاهن و کاهن همانند جادوگر و جادوگر نیز همچون کافر است و کافر در آتش جهنم خواهد بود.
🔸با نام خدا حرکت کنید.
🔸و به آن منجم تذکر دادم: اگر به من خبر رسد که تو بار دیگر در ستارگان نظر میکنی، تو را زندانی میکنم و تا زمانی که حکومت در اختیار من است، در حبس باقی میمانی! به خدا سوگند، محمد نه منجم بود و نه کاهن.
پس از پیروزی بر خوارج نیز به یارانم توضیح دادم: اگر در آن ساعتی که منجم به ما پیشنهاد حرکت داد حرکت میکردیم، افراد جاهل و نادان میگفتند: پیروزی ما به دلیل پیشبینی منجم و پذیرش سخن او بود.
☀️اخراج از کوفه
هنگامی که به سمت نهروان حرکت کردیم، هانیبنهوذه را به جانشینی خود در کوفه گماردم. او به وسیله نامه به من خبر داد که قیبلهٔ «غُنیّ» و قبیلهٔ «باهله» فتنهگری کردهاند و برای پیروزی دشمن تو، دست به دعا برداشتهاند!
🔸در پاسخ وی نوشتم: آنها را از کوفه بیرون کن و به احدی از آنان اجازه اقامت در کوفه مده.
☀️در این سرزمین نماز نمیخوانم
وقتی به سرزمین بابل رسیدیم، وقت نماز عصر شده بود. چند بار یارانم تذکر دادند که وقت نماز است؛ ولی من به حرکت خود ادامه دادم تا از آن منطقه خارج شدیم و نماز را خواندیم.
🔸به یارانم توضیح دادم: من در سرزمینی نماز نمیخوانم که سه بار اهالی خود را به کام خویش فرو برده است!
☀️منزل بوران، دختر «کسری»
در بین راه به منطقهای رسیدیم که قصر دختر کسری و «پل دیزجان» در آن قرار داشت.
🔸به یارانم گفتم: اینجا منزل بوران، دختر کسری، و این پل دیزجان است. رسول خدا به من اطلاع داده بودند که از این منطقه عبور خواهم کرد و در این منزل فرود خواهم آمد.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۴ 🔅•✾••┈ ☀️رخدادهایی در مسیر نهروان هنگامی که تصمیم گرفتیم به طرف ن
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۵ 🔅•✾••┈
☀️خوارج در این سوی آب، از پا در خواهند آمد
افرادی خبر آوردند که خوارج از پل نهروان عبور کرده و پا به فرار گذاشتهاند.
🔸این خبر را تکذیب کردم و گفتم: قتلگاه خوارج این سوی آب است. به خدا سوگند، از آنها تنها ده نفر باقی خواهد ماند و از شما نیز ده نفر هم کشته نخواهد شد.
🔸و به کسی که این خبر را آورده بود، گفتم: به خدا سوگند، دروغ میگویی. آنها از پل نهروان عبور نکردهاند و از نخلستانها نیز نمیگذرند تا اینکه خداوند آنها را به دست من به هلاکت رساند. این عهدی قطعی و سرنوشتی حتمی برای آنان خواهد بود. از آنان ده نفر هم نجات نمییابد و از ما نیز بیش از ده نفر کشته نمیشود.
☀️موضوع برایت روشن شد؟!
جندببنعبدالله أزدی در جنگ جمل و صفین حضور داشت؛ ولی در جنگ نهروان دچار تردید شد. او با مشاهده قاریان قرآن که اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان بود و شعار قرآنی سر میدادند، متحیر شده بود. سراغ او رفتم و برای تجدید وضو از وی آب خواستم. پس از گرفتن وضو در کنارش نشستم. در آن حال، چندین نفر خبر عبور خوارج از پل نهروان و فرارشان را آوردند و من همگی را تکذیب کردم. جندب تصمیم گرفته بود پس از رسیدن به نهروان، اگر خوارج از پل گذشته و فرار کرده باشند، با نیزهاش به من حمله کرده و چشم مرا کور کند و در غیر اینصورت، در رکاب من بجنگد. وقتی به نهروان رسیدیم و او مشاهده کرد که خوارج فرار نکردهاند، اطمینان یافت و تردیدش برطرف شد.
🔸از پشتسر، گردنش را گرفتم و گفتم: برادر أزدی، آیا موضوع برایت روش شد؟!
🔸ای جندب، من کاری را انجام نمیدهم، مگر اینکه با علم و آگاهی است؛ آن هم علمی که از خداوند و رسولش دریافت کردهام.
📍ورود به نهروان
☀️قاتلان فرزند خبّاب را تحویل ما دهید
پس از رسیدن به نهروان که محل تجمع خوارج بود، افرادی را به سراغ آنان فرستادم و از آنان خواستم:
🔸قاتلان فرزند خبّاب و قاتلان نماینده من و قاتلان زنان را تحویل ما دهید تا قصاصشان کنیم. پس از آن با شما کاری نداریم تا از کار اهل مغرب و شام فراغت پیدا کنم. پس از آن، امید است خداوند دلهای شما را منقلب سازد و شما را به آنچه خیرتان در آن است بازگرداند.
پاسخ آنها این بود: برادران شما را همه ما کشتهایم و ریختن خون آنان و همچنین خون شما را حلال میدانیم! بین ما و تو فقط شمشیر حکمفرماست؛ مگر اینکه اعتراف کنی کافر شدهای و همانگونه که ما توبه کردهایم، تو نیز توبه کنی!
🔸پاسخ دادم: آیا بعد از عمری جهاد در رکاب رسول خدا و ایمان به خدا، اعتراف کنم که کافر شدهام؟ اگر چنین کنم که عین گمراهی است و من از هدایت بیبهره ماندهام!
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۵ 🔅•✾••┈ ☀️خوارج در این سوی آب، از پا در خواهند آمد افرادی خبر آورد
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۶ 🔅•✾••┈
☀️چه چیز شما را از من خشمگین ساخته است!
در اجتماع خوارج سخنرانی کردم و خطاب به آنان گفتم:
🔸ای جماعتی که لجاجت، شما را به قیام واداشته و هوای نفس شما را از حق دور کرده است و در نتیجه به خطا افتادهاید! من شما را نصیحت میکنم که بر گمراهی خود پافشاری نکنید و بدون هیچ دلیل و برهانی، تن به کشته شدن ندهید!
🔸مگر نمیدانید که من با آن دو داور شرط کردم که طبق قرآن حکم کنند و به شما نیز گفته بودم که طرح موضوعیت حکمیت توسط اهل شام، مکروحیله است؟ و چون شما چیزی جز حکمیت را نپذیرفتید، با آنان شرط کردم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده کنند و آنچه قرآن از میان برداشته است، از میان بردارند؟ ولی آنان با کتاب خدا مخالفت کردند، سنت رسول خدا را نادیده گرفتند، به هوای نفس خود عمل کردند و ما حکم آنان را دور انداختیم و اکنون نیز بر همان حال نخست هستیم. شما در این سرگردانی به کجا میروید و از کجا آمدهاید؟
آنان گفتند: ما هنگامی که به حکمیت رضایت دادیم، کافر شدیم؛ ولی از آن گناه به درگاه خدا توبه کردیم. اگر تو هم همانگونه که ما توبه کردهایم توبه کنی، همراه تو خواهیم بود و در غیر این صورت به شما اعلان جنگ میدهیم!
🔸من به آنان گفتم: آیا خودم به کفر خودم گواهی دهم؟ در آن صورت گمراهم و از هدایت شدگان نیستم! یکی از افراد معتمد خود را نزد من بفرستید تا با یکدیگر گفتوگو کنیم. اگر او توانست حجت را بر من تمام کند، من در مقابل شما اعتراف کرده و به درگاه خداوند توبه میکنم؛ ولی اگر حجت بر شما تمام شد، از خداوندی که بازگشتتان به سوی اوست، بترسید و تقوا پیشه کنید.
آنان عبدالله بنکوّاء را که از بزرگانشان بود، معرفی کردند.
🔸به وی گفتم: پسر کوّاء، شما که به حکومت من راضی بودید و همراه من جنگ کردید و فرمانبردار من بودید، چه چیز شما را بر ضد من برانگیخته است؟ چرا در جنگ جمل از من جدا نشدید؟
پسر کوّاء گفت: در آنجا موضوع حکمیت مطرح نبود.
🔸از وی پرسیدم: ای پسر کوّاء، آیا من هدایت شدهترم یا رسول خدا؟
او گفت: حتماً رسول خدا.
🔸پرسیدم: آیا این گفتار خداوند متعال را نشنیدهای که میفرماید:
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
به آنان بگو: بياييد ما پسرانمان را فراخوانيم و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را، آن گاه دعا کنيم و لعنت خدا را بر آن گروهى که در دعوت خود دروغگويند قرار دهيم./آلعمران۶۱
🔸آیا خداوند تردیدی داشت که مسیحیان دروغ میگویند؟
پسر کواء پاسخ داد: این احتجاجی بر ضد آنان بود؛ ولی تو در آن هنگامی که به داوری داوران راضی شدی، درباره خودت تردید کردی. در این صورت ما به شک کردن درباره تو سزاوارتر خواهیم بود!
🔸به او گفتم: همچنین خداوند متعال میفرماید:
فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ
پس کتابی هدایتبخشتر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم./قصص۴۹
پسر کواء پاسخ داد: این هم احتجاجی از خداوند در برابر ایشان است.
🔸آیات متعددی برای وی خواندم؛ تا آنجا که پسر کوّاء گفت: استدلالهای تو را پذیرفتم و در آنچه میگویی، حق با توست؛ ولی هنگامی که داوری آن دو نفر را پذیرفتی، کافر شدی!
🔸به اوگفتم: وای بر تو ای پسر کوّاء! من فقط ابوموسی را به حکمیت گماشتم و معاویه نیز عمروبنعاص را بر آن کار گماشت.
پسر کوّاء گفت: ابوموسی کافر بوده است!
🔸از او پرسیدم: وای بر تو! چه وقتی کافر بود؟ هنگامی که من او را فرستادم یا پس از اینکه رأی داد؟
او گفت: وقتی رأی داد.
🔸گفتم: بنابراین اعتقاد داری که من او را مسلمان فرستادم و به قول تو، پس از اینکه او را فرستادم، کافر شد. به نظر تو، اگر رسول خدا مردی از مسلمانان را پیش گروهی از کفار میفرستادند که آنان را به سوی خداوند دعوت کند، ولی او آنان را به غیر خداوند فرا میخواند، آیا گناهی متوجه رسول خدا بود؟
او گفت: نه، رسول خدا گناهی ندارد.
🔸گفتم: وای بر تو! اگر ابوموسی گمراه شده باشد، گناه من چیست؟ آیا برای شما حلال است که به بهانه گمراهی ابوموسی، شمشیر بر دوش نهید و متعرض مردم شوید؟
چون بزرگان خوارج از این گفتوگو را شنیدند، به پسر کواء گفتند: برگرد و گفتوگو با این مرد را رها کن. من نیز پیش یاران خود برگشتم و خوارج همچنان بر گمراهی خود پافشاری کردند.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۶ 🔅•✾••┈ ☀️چه چیز شما را از من خشمگین ساخته است! در اجتماع خوارج سخ
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۷ 🔅•✾••┈
📛 هشداری دیگر به خوارج
بار دیگر در نهروان، مقابل سپاه خوارج قرار گرفتم و سخنرانی کردم:
🔸ای جماعتی که از سر لجاجت و جدال به دشمنی با من برخاستهاید، هوا و هوس شما را از حق بازداشته است. دستخوش سبکسری خود شدهاید و خطایی عظیم کردهاید.
🔸شما را نصیحت میکنم که مبادا جنازههای شما در کنار این رود و در اطراف این دره و روی زمین افتد و مردم، شما را لعن و نفرین کنند و شما هم در درگاه الهی حجت و دلیل روشنی نداشته باشید.
🔸آیا به یاد ندارید که من شما را از پذیرفتن حکمیت نهی کردم و به شما توضیح دادم که دشمن به دنبال مکر و خدعه و فریب شماست؟ آیا به شما نگفتم که آنها اهل دین و قرآن نیستند و من آنها را بهتر از شما میشناسم؛ زیرا آنها را از کودکی تا بزرگسالی شناختهام که همیشه اهل مکر و خیانت بودهاند؟ به شما گفتم اگر نظر مرا نپذیرید، برخلاف دوراندیشی رفتار کردهاید؛ ولی شما بر مخالفت خویش با من اصرار کردید؛ تا آنجا که من به تسلیم ناچار شدم و به حکمیت تن دادم.
🔸هنگامی که حکمیت را پذیرفتم، شرایط سختی گذاشتم و از داوران تعهد گرفتم که آنچه قرآن زنده کرده، زنده بدارند و آنچه قرآن از بین برده است، از بین ببرند؛ اما آنها اختلاف کردند و با حکم قرآن و سنت رسول خدا مخالفت ورزیدند. ما نیز از آنها تبرّی جستیم و اکنون بر همان موضع اول خویش هستیم.
🔸شما را چه شده است و از کجا آمده اید؟
پاسخی که آنها دادند این بود: ما به حکمیت تن دادیم و مرتکب گناه شدیم و در نتیجه این گناه کافر شدیم؛ ولی توبه کردیم. اگر تو نیز همانند ما توبه کنی، با تو همراه خواهیم بود. در غیر اینصورت، از ما فاصله بگیر که ما به تو اعلان جنگ میکنیم و خدا خیانتکاران را دوست ندارد!
🔸به آنها گفتم: بر شما بلا ببارد و کسی از شما را باقی نگذارد! آیا پس از آوردن ایمان به رسول خدا و هجرت به همراه وی و جهاد در راه خدا، اعتراف کنم که کافر شدهام؟ این گمراهی است و درآن صورت، من از زمره هدایت یافتگان نخواهم بود.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۷ 🔅•✾••┈ 📛 هشداری دیگر به خوارج بار دیگر در نهروان، مقابل سپاه خوار
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۸ 🔅•✾••┈
🔻چرا از جمع ما خارج شدهاید و جنگ با ما را مباح میدانید؟
🔸خطبه دیگری برای آنان خواندم: ای شما که خویشتن را فریب داده و در دام نفس خویش گرفتار شدهاید، شما بودید که برای این حکمیت پیشقدم شدید و بر پذیرش آن اصرار ورزید، درحالی که میدانید من به آن راضی نبودم و به شما توضیح دادم که آنها درصدد نیرنگ با شما هستند تا دچار سستی شوید؛ ولی شما به مخالفت برخاستید و با لجاجت تمام با من دشمنی کردید، تا ناچار شدم نظر شما را بر نظر خودم ترجیح دهم! به خدا سوگند که سبکسر و کمظرفیت و کمعقل و نادان هستید. ای بیپدران، من که با شما سخن بیهوده نگفته بودم!
🔸به خدا سوگند، در اداره امور شما هیچ کوتاهی نکردم، چیزی را از شما مخفی نداشتم، هرگز شما را به تاریکی نکشاندم و موجب ضرر شما نشدم. مسلمانان همگی از کار ما خبر دارند. شما نیز میدانید که به اتفاق، حکمیت را پذیرفتید و تصمیم گرفتید که دو نفر به عنوان داور انتخاب شوند. ما با آن دو شرط کردیم که بر طبق قرآن حکم دهند و از آن تجاوز نکنند؛ ولی آن دو گمراه شدند و از حق فاصله گرفتند، با این که حق را میشناختند. هوای نفس بر آنان غالب شد و ستم کردند.
🔸هنگامی که آنها راهی غیر از حق برگزیدند و به مسیر نادرست رفتند، ما به درست بودن راه خویش اطمینان داشتیم و در حقانیت خود تردید نکردیم.
🔸اکنون به ما بگویید چرا از جمع ما خارج شدهاید و جنگ با ما را مباح میدانید؟
🔸چرا شمشیرهایتان را بر دوش خود نهاده و متعرض مردم میشوید و گردن آنها را میزنید؟ این نهایت خسران و بدبختی است که گرفتار شدهاید.
🔸به خدا سوگند، اگر در این راه یک مرغ را هم میکشتید، نزد خدا گناه بزرگی محسوب میشد! حال آنکه شما انسانهایی را کشتید که ریختن خونشان حرام بود.
پاسخ آنان این بود: با اینها سخن مگویید و مباحثه نکنید! آماده ملاقات با خدا باشید. پیش به سوی بهشت!
▪️تهدید خوارج، با استناد به کلام رسول خدا
🔸رسول خدا به من خبر دادند که فرشته وحی، روحالامین، از طرف خداوند ربالعالمین نقل کرده است: «هیچ جماعتی از شما، کم یا زیاد و تا روز قیامت، در برابر ما قیام نمیکند؛ مگر اینکه به دست ما هلاک میشوند.» جهاد با شما برترین جهادها به شمار میرود. افضل شهیدان کسانی هستند که به دست شما کشته میشوند و بالاترین مجاهدان کسانی هستند که شما را میکشند. پس هر کاری میخواهید، انجام دهید که خسران روز قیامت برای اهل باطل است:
لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ ۚ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
هر خبرى هنگام وقوعى دارد که در آن ظرف تحقق خواهد يافت، و به زودى خواهيد دانست چه کيفرى براى خود آماده ساختهايد./انعام۶۷
☀️پرچم امان
🔸دستور دادم پرچمی نصب کردند و ۲۰۰۰ نفر را برای حفظ آن پرچم گماردم و پس از آن گفتم ندا سر دهند:
🔸هرکس به این پرچم پناه آورد، در امان است.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۸ 🔅•✾••┈ 🔻چرا از جمع ما خارج شدهاید و جنگ با ما را مباح میدانید؟
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۹ 🔅•✾••┈
☀️درنگ در نبرد با خوارج
📍برای جنگ با آنان پیشقدم نباشید
خوارج دستهجمعی شعار میدادند: حکم و فرمان فقط به دست خداست، گرچه مشرکان را خوش نیاید! به سپاهیانم تذکر دادم:
🔸شما برای جنگ با آنان پیشقدم نشوید، تااینکه آنان آغاز کنند. از برخورد با آنان خودداری کنید تا هنگامی که آنان جنگ با شما را شروع کنند. اگر آنان دستهجمعی و باتمام قوا به شماحمله کنند، بازهم توان آسیبزدن به شما را ندارند و فقط خود را به زحمت میاندازند؛ زیرا شما قدرت لازم برای مقابله با آنان و دفاع از خود رادارید.
☀️چه کسی حاضر است این قرآن را بگیرد و سراغ این جماعت برود؟
قرآنی را در دست گرفتم و خطاب به یارانم گفتم:
🔸چه کسی از میان شما حاضراست این قرآن را بگیرد و سراغ این جماعت برود و آنان را به کتاب خدا و سنت رسول خدا دعوت کند؟ البته در این راه کشته خواهد شد و پاداش او بهشت است.
جوانی از «بنیعامر» داوطلب شد.
🔸به دلیل نوجوان بودنش گفتم: به جایگاه خود بازگرد.
بار دوم درخواستم را تکرار کردم. بازهمان جوان داوطلب شد و بار سوم نیز او پاسخ مثبت داد.
🔸به او گفتم: متوجه باش که حتماً کشته خواهی شد و به سوی ما برنمیگردی، تااینکه هدف اصابت تیرهای آنان واقع میشوی!
🔸آن جوان پذیرفت و قرآن را روی دست گرفت و به صف خوارج نزدیک شد. آنان به آن جوان فرصت سخن گفتن ندادند و بلافاصله او را تیرباران کردند.
☀️اللهاکبر! اکنون جنگ جایز است
خوارج شروع به تیرباران کردند. یارانم اجازه خواستند که جنگ را شروع کنند.
🔸به آنان گفتم: دست نگه دارید.
چندین بار یارانم درخواستشان را تکرار کردند؛ ولی آنان را به تحمل و درنگ سفارش کردم، تا اینکه یکی از یارانم را غرقِ در خون و به شهادت رسیده آوردند. با مشاهده وی، اجازه نبرد را صادر کردم:
🔸الله اکبر! اکنون جنگ جایز است. به آنان حمله کنید.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳٠۹ 🔅•✾••┈ ☀️درنگ در نبرد با خوارج 📍برای جنگ با آنان پیشقدم نباشید خ
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۱٠ 🔅•✾••┈
☀️در میدان نبرد
☀️تشویق و تهییج یاران به نبرد
یارانم را با این سخنان تشویق به جنگ کردم:
🔸بندگان خدا، تقوا پیشه کنید، دیدگان خود را فروپوشید، آهنگ صدایتان را پایین آورید، کمتر سخن بگویید و خود را برای مبارزه، میدانداری، هماوردی، درگیری تن به تن و زدوخورد با شمشیرها آماده سازید. گامهای خود را استوار دارید.
وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
و خدا را با قلب و زبان خود بسيار ياد کنيد، باشد که پيروز گرديد./انفال۴۵
وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
و با يکديگر اختلاف نکنيد که ناتوان مىشويد و عزّت و شکوهتان از بين مىرود، و بر سختىهاى جنگ و اطاعت از خدا و پيامبر شکيبا باشيد که خداوند با شکيبايان است و آنان را يارى خواهد کرد.انفال۴۶
🔸پروردگارا، صبر و استقامت را به دلهایشان الهام فرما و پیروزی را نصیبشان کن و اجرشان را بزرگدار.
☀️اگر برای خدا میجنگید، نباید اینگونه بجنگید
انتظار داشتم با یک حمله دستهجمعی کار جنگ یکسره شود. برای همین منظور به یارانم گفتم:
🔸ای مردم، اگر برای من جنگ میکنید، به خدا سوگند، نزد من پاداشی نیست که به شما دهم؛ اما اگر برای خدا میجنگید، نباید اینگونه بجنگید.
آنان با شنیدن سخنم، دستهجمعی و متحد، حمله بزرگی آغاز کردند.
☀️پاسخ به یک پرسش
در اثنای جنگ، حبیببنعاصم أزدی پرسشی مطرح کرد: یا امیرالمومنین، این جماعت که با آنها میجنگیم، آیا از جمله کفار به شمار میروند؟
🔸پاسخ دادم: میخواستند که از کفر بگریزند؛ ولی گرفتار آن شدند.
پرسید: آنها منافق هستند؟
🔸گفتم: منافقان کسانی هستند که خداوند را فقط اندکی یاد میکنند.
پرسید: ای امیرالمومنین، پس آنها چگونه شخصیتی دارند؟ میخواهم با بصیرت و یقین با آنها بجنگم.
🔸پاسخ دادم: آنان جماعتی هستند که از دین اسلام خارج شدهاند؛ همانگونه که تیر از کمان رها میشود. آنان قرآن میخوانند؛ ولی این تلاوت از حلقوم آنان تجاوز نمیکند. 🔸خوشا به حال کسانی که به جهاد با آنان برخاستهاند و خوشا به حال کسانی که به دست آنان به شهادت میرسند.
☀️درخواست کمک و پیروزی از درگاه خدا
دست به دعا برداشتم و با خدای خویش مناجات کردم:
🔸پروردگارا، تو رب بیتالمعمور و سقف برافراشته و دریای خروشان و کتاب سطربه سطر نگاشته هستی! از تو پیروزی بر این جماعت را میخواهم که کتاب تو را پشت سر خویش انداخته و با نافرمانی در برابر تو، از امت احمد جدا شدهاند.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۱٠ 🔅•✾••┈ ☀️در میدان نبرد ☀️تشویق و تهییج یاران به نبرد یارانم را با
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۱۱ 🔅•✾••┈
☀️ضربت علوی
عبداللهبنوهب و حرقوصذوالثدیه به وسط میدان آمدند و گفتند: در این جنگ با تو، ما جز تحصیل رضای خداوند و سعادت در آخرت، هدف دیگری نداریم!
🔸این آیه را برای آنان تلاوت کردم:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
اى پيامبر، به مشرکان بگو: آيا شما را از کسانى که در همه کارهايشان زيانکارترين مردمند آگاه کنيم؟ آنان کسانىاند که تلاششان در زندگى دنيا به بيراهه مىرود و خود مىپندارند که کار نيک انجام مىدهند./کهف۱٠۳ و۱٠۴
در این هنگام، أخنسطائی صف لشکر را شکافت و به میدان آمد و فریاد زد که علی کجاست؟ أخنسطائی کسی بود که در صفین در میان سپاهیانم قرار داشت و اکنون در جمع خوارج قرار گرفته بود. به مقابل او رفتم و فقط با یک ضربت او را از پای انداختم. پس از او ذوالثدیه به میدان آمد. ضربتی که بر سر وی وارد کردم، کلاه آهنی بر سرش را شکافت و بر سر وی وارد شد!
عبداللهبنوهب راسبی به میدان آمد و فریاد زد: ای پسر ابوطالب، به خدا سوگند، این میدان را ترک نخواهیم کرد. تا اینکه همگی کشته شویم یا اینکه تو را کشته باشیم. از مردم فاصله بگیر و برای مبارزه با من به میدان بیا که من آماده جنگ با تو هستم.
🔸لبخندی زدم و گفتم: خداوند این مرد را بکشد که چقدر بیحیاست! آیا او نمیداند که من همیشه ملازم شمشیر و همراه نیزه بودهام؟! آری، او از زندگی قطع امید کرده یا اینکه دچار توهم و طمع بیجا شده است!
🔸او نیز فقط با یک ضربت من کشته شد و بین دو لشکر، جنگ با شدت تمام درگرفت. اغلب خوارج که چهارهزار تن بودند، در این جنگ به هلاکت رسیدند.
☀️پس از پیروزی در نهروان
بعد از پایان جنگ، از یارانم خواستم که مجروحان خوارج را شناسایی کنند. چهارصد مجروح شناسایی شد. دستور دادم آنها را به عشایر و قبایلشان تحویل دهند و گفتم:
🔸اینها را به همراه خود ببرید و مداوایشان کنید. پس از بهبود، آنها را به کوفه منتقل کنید. هرآنچه در اردوگاهشان هست، غنیمت جنگی است و به رزمندگان تعلق دارد.
☀️بدا به حال شما فریبخوردگان
🔸در میان کشتگان خوارج قدم میزدم.
🔸این جمله بر زبانم جاری شد: بدا به حال شما! کسی که فریبتان داد، به شما زیان رسانید.
اطرافیانم پرسیدند: ای امیرالمومنین، چه کسی فریبشان داد؟
🔸پاسخ دادم: شیطانِ گمراهکننده ونفسی که به بدی فرمان میدهد، آنان را فریفتهٔ آرزوها ساخت و راه گناه و نافرمانی را بر ایشان گشود و به آنان وعده پیروزی داد و سرانجام به آتش جهنم گرفتارشان کرد.
☀️قاری خوش صدا؛ افتاده در میان کشتگان خوارج
شبی در کوفه به همراه کمیل از مسجد بیرون آمده بودیم. از کنار خانهای عبور کردیم که مردی در حال تلاوت قرآن بود و چنان زیبا قرائت میکرد که کمیل را مجذوب خویش ساخت. او در حال تلاوت این آیه بود:
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
آيا اين کفرپيشه که اهل دوزخ است بهتر است يا آن کسى که در ساعات شب، خاضعانه فرمان خدا را اطاعت مىکند و به نماز برمىخيزد و در نماز خود به سجده و قيام مشغول است و از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: آيا کسانى که خدا را مىشناسند با کسانى که خدا را نمىشناسند يکسانند؟ تنها خردمندانند که حقايق را درمىيابند./زمر۹
🔸آن شب به کمیل گفتم: ای کمیل، آهنگ و نغمهٔ این مرد تو را شگفتزده نکند که او اهل آتش است! روزی خواهد آمد که حقیقت امر را به تو نشان خواهم داد.
کمیل تعجب کرد و در حیرت فرورفت. پس از کشته شدن خوارج و در هنگامی که میان کشتههای آنها قدم میزدم، به پیکر بیجان همان مردی رسیدم که در آن شب با صدای زیبا قرآن را تلاوت میکرد.
🔸کمیل را صدا زدم و آن مرد را به وی نشان دادم و گفتم: ای کمیل، این همان مردی است که در آن شب این آیه را تلاوت میکرد:
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist