eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۱ 🔅•✾••┈ ☀️ضربت علوی عبدالله‌بن‌وهب و حرقوص‌ذوالثدیه به وسط میدان آ
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۲ 🔅•✾••┈ ☀️ گریه بر فرجام شوم خوارج مشاهده کردم که برخی یارانم بر کشتگان خوارج گریه می‌کردند. 🔸از آنان پرسیدم: آیا از کشته شدن آنان ناراحت هستید؟ گفتند: خیر، به یاد دوستی‌ها و الفتی که با آنان داشتیم، افتادیم و به سبب بلایی که گرفتار شدند، دل‌هایمان برای آنان سوخت. 🔸گفتم: این گریستن اشکالی ندارد. ☀️داستان ذوالثدیه جنگ با پیروزی به پایان رسیده بود؛ اما در دل برخی یارانم تشویش‌هایی باقی بود. برای رفع این نگرانی‌ها به یارانم گفتم: 🔸ای مردمان، رسول خدا به ما خبر داده بودند که گروه‌هایی از دین خارج می‌شوند؛ همانند خارج شدن تیر از کمان و هیچ‌گاه به دین بازنمی‌گردند؛ مگر اینکه تیر رها شده به کمان بازگردد! نشانه اینکه خوارج از جملهٔ آن گروه‌ها هستند، این است که در میان آن مردی سیاه‌پوست وجود دارد که دستش ناقص است و در یکی از دست‌هایش برجستگی همانند سینه زنان است که در اطرافش، هفت زائدهٔ پر از مو نیز وجود دارد. فکر می‌کنم این مرد در میان کشتگان خوارج است. بگردید و او را پیدا کنید. پس از جست‌وجوی فراوان، او را در کنار رودی و در میان کشتگان یافتند. گفتم: الله‌اکبر! خدا و رسولش راست گفته‌اند! مردم نیز تکبیر گفتند و خوش‌حال شدند و تشویش دل‌هایشان برطرف شد. 🔸و به مردم توضیح دادم: در روز قیامت، این مرد پرچم خوارج را بر دوش خواهد کشید و پشت‌سر خویش، همه آنان را به آتش جهنم وارد خواهد کرد و چه بد عاقبتی دارند! ☀️چشمان فتنه را درآوردم 🔸پس از پایان جنگ، در نهروان خطبه‌ای ایراد کردم و گفتم: ای مردمان، من چشمان فتنه را درآوردم و جز من، هیچ‌کس جرات چنین کاری را نداشت. اگر من در میان شما نبودم، کسی را توان جنگ با لشکریان جمل و اهل نهروان نبود. 🔸به خدا سوگند، اگر بیم آن نبود که از اعمال خیر دست بردارید و به ثواب جهاد با خوارج اکتفا کنید، سخنی را که خداوند بر زبان رسول جاری ساخته بود، برای شما بازگو می‌کردم تا بدانید که خداوند متعال چه کرامتی قرار داده است برای کسانی که به گمراهی خوارج معتقدند و به مسیر هدایت ما اذعان دارند و با خوارج نبرد کرده‌اند. 🔸قبل از آنکه مرا از دست دهید، درباره آنچه نمی‌دانید، از من سوال کنید. من با مرگ یا کشته شدن فاصله چندانی ندارم. ولی نه، مرگ نیست و کشته شدن است! بدبخت‌ترین آن منتظر است تا این محاسن را از خون سرم رنگین کند. 🔸سوگند به آن خداوندی که جانم در دست اوست، هر پرسشی داشته باشید، از امروز تا روز قیامت، درباره گروه‌هایی که مردم را گمراه یا راهنمایی می‌کنند و رهبران آن گروه‌ها و دستیارانشان، همه را پاسخ خواهم داد. مردی برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، برای ما از بلا سخن بگو. 🔸به او پاسخ دادم: اکنون در روزگاری هستید که اگر کسی سوال می‌کند، باید بیندیشد و خردمندانه پرسش کند و آن کس که از او سوال می‌شود، باید درنگ کند و ثابت‌قدم باشد. بدانید که بلاها و حوادثی بزرگ و به هم پیوسته در انتظار شماست که چهره‌ای عبوس دارند و افراد را از پای می‌اندازند! 🔸سوگند به آن خداوندی که دانه را شکافت و جانداران را بیافرید، اگر مرا از دست دهید و حوادث تلخ و بلاهای واقعی بر سر شما فرود آید، دیگر سوال کنندگان از شدت وحشت لکنت زبان خواهند گرفت و بیشتر پاسخ‌دهندگان ناتوان خواهند بود. در آن هنگام، جنگ‌ها شما را احاطه کرده است و سخت درگیر خواهید شد و دنیا بر شما و خاندان من یکپارچه بلا می‌شود، تا آنکه خداوند برای باقی‌مانده نیکان راهی بگشاید. پس در آن روز، یاری کنید کسانی را که پرچم‌های جنگ بدر و حُنین را در دست دارند. به یاری آنان بشتابید تا از اجر الهی بهره‌ای برده باشید و مبادا که از آنها پیشی بگیرید و باز در بلا و مصیبت گرفتار آیید. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۲ 🔅•✾••┈ ☀️ گریه بر فرجام شوم خوارج مشاهده کردم که برخی یارانم بر ک
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۳ 🔅•✾••┈ مرد دیگری برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، برای ما از فتنه‌ها سخن بگو. 🔸گفتم: چون فتنه روی دهد، شناخته نشود که حق و باطل چیست و هنگامی که پایان یابد، حقیقتش آشکار می‌شود. آری، وقتی فتنه می‌آید، از متشابهات است و وقتی می‌رود، تازه شناخته می‌شود! فتنه‌ها همچون تندباد و طوفانی هستند که بر سر راه خویش، شهری را در می‌نورودند و به ویرانه‌اش تبدیل می‌کنند و شهرهایی که بر سر راهش نباشند، در امان می‌مانند. 🔸بدانید که در نظر من، وحشتناک‌ترین فتنه‌ها برای شما، فتنه بنی‌امیه است که کور کننده و ظلمت‌افزاست و همه چیز را گِل‌اندود می‌سازد و همگان را فرامی‌گیرد و بلاهای خاص دارد. در این فتنه، اهل بصیرت دچار مصیبت می‌شوند و افراد نادان توان فهم آن بلا را ندارند. در چنین روزگاری، اهل باطل بر اهل حق پیروز می‌شوند و زمین مملو از دشمنی و ظلم و بدعت خواهد شد و خداوند نخستین کسی است که جبروت آنها را فرو می‌ریزد و ستون‌های اقتدارشان را درهم می‌شکند و طناب‌های خیمه‌هایشان را قطع می‌کند. 🔸به خدا سوگند، پس از من، بنی‌امیه را ارباب بدی برای خود خواهید یافت! آنان همانند ماده شتری سال خورده‌اند که دوشنده خود را گاز می‌گیرد و دست بر زمین می‌کوبد و لگد می‌پراند تا کسی از شیرش بهره‌مند نشود. بنی‌امیه همواره چنین خواهند بود تا در شهر‌های شما، فقط پیروان آنان یا مردمی که زیانی به حال آن‌ها ندارند، باقی بمانند و همواره چنین خواهند بود تا آنکه یاری خواستن شما از آنان همانند یاری خواستن برده از مولایش باشد که وقتی در حضورش باشد، سر تعظیم فرود می‌آورد و وقتی از نظرش دور شود، زبان به دشنام وی می‌گشاید! 🔸به خدا سوگند، اگر شما را پراکنده کنند وزیرسنگ‌ها پنهان سازند، خداوند شما را برای آن بدترین روز گرد می‌آورد. 🔸بدانید که بعد از من، اجتماع متفرقی خواهید داشت: قبله شما واحد و حج عمره شما واحد است؛ ولی دل‌هایتان از هم جدا و متشتت خواهد بود. پس از این سخنان، انگشتان دو دستم را درهم کردم. مردی برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، معنای این کار چیست؟ 🔸گفتم: یعنی این، آن را می‌کُشد و آن این را به قتل می‌رساند. مردمی نادان، نه چراغ هدایتی فراراه خود دارند و نه پرچمی افراشته که بدان راه جویند. البته ما خاندان پیامبر از این ورطه برکناریم: نه خود بدان می ث‌پیوندیم و دیگران را به آن فرامی‌خوانیم. مرد دیگری از جای برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، در چنین روزگاری چه باید کرد؟ 🔸پاسخ دادم: به اهل‌بیت پیامبرتان بنگرید. اگر آنان سکوت کردند و در خانه‌هایشان نشستند، شما نیز این چنین رفتار کنید و اگر برخاستند و از شما یاری طلبیدند، به کمک آنان بشتابید تا از پاداش الهی بهره‌مند شوید! مرد دیگری برخاست و عرض کرد: ای امیرالمومنین، پس از آن فتنه‌ها چه خواهد شد؟ 🔸گفتم: خداوند توسط مردی از ما اهل‌بیت، فتنه‌ها را از شما دور می‌سازد؛ همانند جدا شدن پوست از گوشت که با دست قصاب انجام می‌پذیرد. 🔸پدرم به فدای آن فرزند بهترین زنان باد! او فتنه‌گران را خوار و زبون سازد جام لبریز مرگ را در کامشان ریزد و با شمشیر بُرّان به مقابله با آن‌ها برخیزد. هشت ماه این شمشیر را بر روی شانه دارد و با آنان می‌جنگد، تا آنکه قریش آرزو می‌کند ای کاش می‌توانست دنیا را با هرچه در آن است، بدهد و فقط کوتاه زمانی، به قدر دوشیدن گوسفندی یا ذبح شتری، یک بار دیگر مرا ببیند، تا پاره‌ای از آنچه از آنان خواسته بودم از دادن آن امتناع ورزید، اکنون تدارک کند و من بپذیرم! قریش با مشاهده صلابت شمشیر او گوید: ممکن نیست او فرزند فاطمه باشد؛ زیرا در این صورت با ما مهربانی می‌کرد! آری خداوند او را بر بنی‌امیه مسلط می‌سازد و بنی‌امیه را مشمول این آیه می‌کند: مَلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا/احزاب۶۱و۶۲ و از همت جا طرد می‌شوند و هرجا یافته شوند، گرفته شده و به سختی کشته خواهند شد! این سنت خداوند در اقوام پیشین است و در سنت‌الهی هیچ‌گونه تغییر نخواهی یافت. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۳ 🔅•✾••┈ مرد دیگری برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، برای ما از فتنه‌ها
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۴ 🔅•✾••┈ ☀️بیان برخی امتیازها و ویژگی‌های خود خطبه دیگری خواندم و نکاتی را به مردم یادآور شدم: 🔸در روزگاری که همه از ترس سست شدند و کنار کشیدند، من قیام کردم و به یاری دین برخاستم، و در آن هنگام که همه سر در لاک خود فرو برده بودند، من بودم که سر برافراشتم و آشکارا به میدان آمدم، و آن زمان که همگان لب فرو بستند، من بودم که به هدایت نور خدا به راه افتادم. 🔸در مقام حرف و شعار، ادعایم از همه کمتر بود؛ اما در عمل، برتر و بر همگان پیشی گرفتم. زمام امور را در دست گرفتم و جلوتر از همه پیش تاختم، به تنهایی در فضیلت‌ها بر دیگران سبقت جستم، همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی‌آورد و طوفان‌ها آن را از جای بر نمی‌کند! کسی نتوانست عیبی در من بیابد. سخنگویان در غیاب من انتقادی مطرح نکردند. هر انسان ستمدیده و خوارشده‌ای نزد من، عزیز و ارجمند است تا حقش را بازگردانم و هر فرد نیرومند سرکش نزد من پست و حقیر است تا حق ستمدیدگان را از او بستانم. 🔸در برابر خواسته‌های خدا راضی و تسلیم فرمان او هستیم. 🔸آیا می‌پندارید که من به رسول خدا دروغ می‌بندم؟ به خدا سوگند، من نخستین کسی هستم که رسالت ایشان را تصدیق کردم. چگونه نخستین کسی باشم که به ایشان دروغ می‌بندد؟ ☀️بشارتی به دوستان یکی از یارانم از فرط خوش‌حالی برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، خوشا به حال ما که در این موقعیت در کنار تو بودیم و در رکاب تو با این خوارج جنگیدیم! 🔸در پاسخ وی گفتم: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را آفرید، بدون تردید، کسانی در این موقعیت همراه ما بودند که هنوز پدران و اجداد آنان به دنیا نیامده‌اند! او پرسید: چگونه کسانی همراه ما بودند که هنوز به دنیا نیامده‌اند؟ 🔸پاسخ دادم: آری، جماعتی در آخرالزمان خواهند بود که در این جنگ با ما همراهی کردند. آنان کسانی هستند که راه ما را حق می‌دانند و تسلیم ما هستند. آنان حتماً و حتماً شریک و همراه ما هستند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۴ 🔅•✾••┈ ☀️بیان برخی امتیازها و ویژگی‌های خود خطبه دیگری خواندم و ن
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۵ 🔅•✾••┈ 🔄 استمرار جریان خوارج در طول تاریخ ☮ نطفه‌های آنان در پشت مردان و رحم زنان باقی خواهد ماند پس از کشته شدن خوارج، برخی افراد گفتند همه این قوم نابود شدند. 🔸گفتم: نه، هرگز! به خدا سوگند، نطفه‌های آنان در پشت مردان و رحم زنان باقی خواهند ماند. هرگاه شاخی از آنان سر برآورد قطع می‌شود، تا اینکه کسی باقی نماند جز مشتی راهزن و دزد. ⚔ پس از قیام گروهی از آنان، جماعتی دیگر قیام خواهد کرد و شنیدم که برخی یارانم می‌گویند: خداوند خوارج را تا ابد ریشه‌کن کرد. 🔸اما به آنان گفتم: نه، سوگند به خدایی که جانم به دست اوست، چنین نیست. آنها در پشت مردان و رحم زنان حضور خواهند داشت. پس از قیام گروهی، باز جماعتی دیگر قیام خواهند کرد، تا آن که گروهی به فرماندهی مردی به نام «اشمط» در میان رود فرات و رود دجله قیام کنند و مردی از ما اهل‌بیت به مقابله با آن‌ها برخیزد و اشمط را بکشد. پس از آن خوارج ریشه کن خواهند شد و تا روز قیامت اثری از آنها باقی نمی‌ماند. ❌ پس از من با خوارج نبرد نکنید 🔸و به یارانم تذکر دادم: پس از من با خوارج نبرد نکنید؛ زیرا کسی که در جستجوی حق بوده ولی خطا کرده، همانند کسی نیست که در جست‌وجوی باطل بوده و به آن دست یافته است. 💥اگر بر ضد رهبری عدالت پیشه قیام کردند، با آنان نبرد کنید 🔸و توضیح بیشتری دادم: اگر جماعتی را با خود همراه کردند و بر ضد رهبری عدالت‌پیشه قیام کردند، با آنان نبرد کنید؛ اما اگر بر ضد رهبری ستم‌پیشه قیام کردند، با آنان نجنگید که آنها برای کار خویش استدلال و گفتاری دارند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۵ 🔅•✾••┈ 🔄 استمرار جریان خوارج در طول تاریخ ☮ نطفه‌های آنان در پشت
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۶ 🔅•✾••┈ ☀️بسیج مردم برای عزیمت به جنگ با معاویه 🔅آماده نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خداست پس از پایان جنگ نهروان و برطرف شدن مشکل خوارج، بلافاصله مردم را برای جنگ با معاویه و حل مشکل شام دعوت کردم و گفتم: 🔸ای مردم، آماده نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خدا و وسیله‌ای برای تحصیل رضای اوست. آنان(معاویه و پیروان او) مردم ای حیرت زده اند که حق را نمی بینند، کفر و جور را منتشر می‌کنند و حاضر به ترک آن نیستند، از کتاب خدا دوری گزیده و از دین رخ برتافته‌اند، در طغیان سرگردان و در گرداب ضلالت غوطه ورند! وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ شما مؤمنان بايد براى مقابله با کافرانى که پيرامون شمايند، آنچه در توان داريد از نيروى رزمى و اسبان بسته (آماده نبرد) فراهم آوريد./انفال۶٠ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا و همین بس که خداوند حافظ و مدافع باشد./احزاب۳ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ نَصِيرًا و کافى است که خدا یاور شما باشد./نساء۴۵ 🔸ای مسلمانان، ای فرزندان مهاجران، حرکت کنید برای نبرد با پیشوایان کفر و بازماندگان احزاب و یاران شیطان. بسیج شوید برای نبرد با کسی که به خون‌خواهی مردی قدم به میدان کارزار نهاده است که بار خطا بر دوش داشت! 🔸سوگند به آن خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید، او بار خطاهای ایشان را تا روز قیامت بر دوش خواهد کشید، بی‌آنکه از بار گناهان آن‌ها نیز کاسته شود. ☀️از همین جا به سوی معاویه و پیروان ستمگر وی روانه شوید 🔸هنگام بازگشت از نهروان خطبه‌ای ایراد کردم: به راستی که خداوند برای شما سختی‌ها را به نیکی مبدل ساخت و با یاری خویش عزت را نصیب شما کرد. پس، از همین‌جا به سوی معاویه و پیروان ستمگر وی روانه شوید که آنان کتاب خدا را پشت سر انداختند و آن را به بهایی بسیار اندک فروختند. چقدر خویشتن را ارزان فروختند، اگر می‌دانستند! اشعث و یارانش گفتند: ای امیرالمومنین، تیرهای ما تمام شده، بازوانمان خسته، شمشیرهایمان شکسته و نیزه‌هایمان کُند شده است. ما را به کوفه برگردان تا تجهیز قوا کنیم و امید است که بر تعداد ما نیز افزوده شود و با توان بیشتری در مقابل دشمن حاضر شویم. 🔸به پادگان نُخَیله برگشتیم و از سپاهیان خواستم که در آنجا آماده عزیمت به جنگ باشند و کمتر به دیدار زن و بچه‌هایشان در شهر کوفه بروند؛ اما بیشتر آنان از این فرمان سرپیچی کرده و پادگان را ترک کردند و فقط جمع اندکی از خواص یارانم باقی ماندند! 🔅اگر هوا سرد است، برای دشمنان شما نیز سرد است! کسانی که مخالف رفتن به سمت شام بودند، می‌گفتند: ای امیرالمومنین، تجهیزات جنگی نداریم و بیشتر مردم خسته هستند. ما را به شهرمان برگردان تا با توان بیشتری آماده رویارویی با دشمن شویم و به جای کسانی که از دست داده‌ایم، افراد تازه نفسی بگذاریم! 🔸در پاسخ آنان این آیه را تلاوت کردم: يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ اى قوم من، به اين سرزمين مقدس که خداوند سکونت در آن را براى شما مقرر کرده است درآييد و در پيکار با دشمنان به عقب بازنگرديد و نگريزيد که زيانکار باز خواهيد گشت./مائده۲۱ آن‌ها بهانه دیگری آوردند که هوا بسیار سرد است! گفتم: اگر هوا سرد است، برای دشمنان شما نیز سرد است. همان‌گونه که شما سرما را لمس می‌کنید، آنان نیز احساس می‌کنند. جمعی از آنان برخاستند و گفتند: ای امیرالمومنین، زخم و جراحت در میان مردم فراوان است. به کوفه بازگرد و مدتی درنگ کن، سپس حرکت کن که امید است خداوند بهترین‌ها را برای تو اختیار کند. من هم چاره‌ای ندیدم جز اینکه به همراه یاران باقیمانده وارد کوفه شوم! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۶ 🔅•✾••┈ ☀️بسیج مردم برای عزیمت به جنگ با معاویه 🔅آماده نبرد با دشم
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۷ 🔅•✾••┈ ☀️اعزام مالک‌اشتر به مصر شهادت وی در این مسیر 🔅فراخوان مالک‌اشتر برای تصمیم‌گیری درباره مصر معاویه پس از معاهده حکمیت، پاسخ را غنیمت شمرد و لشکری به مصر گسیل داشت. گروه‌هایی از مردم مصر نیز به بهانه خون‌خواهی عثمان به آن لشکر پیوستند و کاربر محمدبن‌ابی‌بکر، استاندار مصر، سخت شد. پس از پایان‌یافتن جنگ نهروان، اخباری که از مصر می‌رسید، بیشترین نگرانی را در کوفه پدید آورده بود. 🔸به یارانم گفتم: تنها دو مرد از عهده اداره مصر برمی‌آیند: یکی همان دوست ما قیس‌بن‌سعد بود که قبلاً عزلش کردیم و دیگری مالک اشتر است. 🔅نامه‌ای به مالک‌اشتر که آن روز استاندار نصیبین بود، نوشتم: 🔸اما بعد، همانا تو از کسانی هستی که در یاری دین از آن‌ها کمک می‌گیرم و توسط آن‌ها سرکشی و غرور گناهکاران را در هم می‌کوبم و با آنان مرزهای کشور را که در تهدید دشمن قرار دارند، حفظ می‌کنم. 🔸محمدبن‌ابی‌بکر را به استانداری مصر برگزیدم؛ ولی گروهی به مخالفت با او برخاسته‌اند و او نیز جوان و کم سن‌وسال است و تجربه‌ای در جنگ ندارد و کارآزموده نیست. نزد من بیا تا بنگریم که چه باید کرد و یکی از کسانی را که معتمد و خیرخواه توست، به جای خود بگمار. والسلام. وقتی مالک‌اشتر آمد، وی را از اخبار مصر باخبر کردم و به وی گفتم: 🔸جز تو کسی را برای مصر سراغ ندارم. خدای رحمتت کند! به سوی مصر حرکت کن که اگر هیچ سفارشی هم نکنم، اطمینان دارم که رأی و نظر تو درست است. 🔸پس در مشکلات، از خدا یاری بخواه و تندی و سخت‌گیری را با نرمی و مدارا بیامیز. در آن‌جا که نرمی و مدارا بهتر است، مدارا کن و در جایی که کار فقط با تندی انجام گیرد، تندی به کار گیر. 🔅مالک اشتر؛ مرد روزهای سخت! نامه‌ای برای مردم مصر نوشتم و خبر منصوب شدن مالک‌اشتر را برای استانداری مصر به آنان دادم: 🔸از بنده خدا علی، امیرالمومنین، به مردمی که برای خدا به خشم آمده‌اند، در هنگامی که دیگران در زمین نافرمانی خدا کردند و حقش را نابود ساختند، هنگامی که ستم خیمه خود را بر سر نیکوکار و تبهکار، مقیم و مسافر، برافراشته بود و هیچ معروفی نمانده بود تا در سایه آن بتوان آسود و کسی از منکری نهی نمی‌کرد. 🔸اما بعد، بنده‌ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم. مردی که در روزگار وحشت به خواب نمی‌رود و در لحظه‌های ترس، از دشمن روی نمی‌گرداند. بر بدکاران از شعله‌های آتش سوزنده‌تر است. او مالک‌بن‌حارث از قبیله «مذحج» است. 🔸آنجا که موافق حق است، سخن او را بشنوید و از فرمانش اطاعت کنید. او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کُند شود و نه ضربتش بی‌اثر ماند. اگر شما را فرمان داده که راه بیفتید، پس راه افتید و اگر گفت درنگ کنید، پس درنگ کنید، که او بدون فرمان من نه به کاری اقدام می‌کند و نه از کاری بازمی‌ایستد و نه قدم پیش می‌گذارد و نه قدم واپس می‌نهد. 🔸مردم مصر، من شما را بر خود ترجیح دادم و ایثار کردم که او را به دیار شما فرستادم؛ زیرا او را خیرخواه شما یافتم و دیدم که با دشمنانتان بسیار سرسخت است. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۷ 🔅•✾••┈ ☀️اعزام مالک‌اشتر به مصر شهادت وی در این مسیر 🔅فراخوان مال
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۸ 🔅•✾••┈ ☀️فراخوان مردم مصر برای مبارزه با دشمنانشان نامه دیگری به مردم مصر نوشتم و آنان را به ایستادگی در برابر دشمنان دعوت کردم: 🔸اما بعد، خداوند سبحان محمد را فرستاد تا بیم دهنده جهانیان و گواه بر پیامبران پیش از خود باشد. آنگاه که رسول خدا درگذشتند و به سوی خدا رفتند، مسلمانان در امر خلافت با یکدیگر به نزاع پرداختند! 🔸به خدا سوگند، هرگز در خاطرم نمی‌گذشت که عرب پس از رحلت رسول خدا خلافت را از اهل‌بیت ایشان دریغ کند و به دیگری واگذارد و مرا از عهده‌دار شدن حکومت پس از ایشان بازدارد! 🔸چیزی که نگرانم کرد، شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او بیعت کنند. من چندی از بیعت دست نگاه داشتم، تا اینکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برمی‌گردد و می‌خواهند دین‌محمد را از بن برافکنند! ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری ندهم، رخنه‌ای در آن ببینم یا شاهد ویرانی آن باشم، که مصیبت آن بر من سخت‌تر از انحراف حکومت بود؛ آن‌هم حکومتی که متاع چند روزه دنیاست و به زودی ایام آن می‌گذرد و همچون سراب زایل می‌شود یا چون پاره‌های ابر زود پراکنده می‌شود. در میان آن حوادث، از جای برخاستم تا آنکه باطل از میان رفت و دین برجای خود استقرار یافت و آرام گرفت. 🔸به خدا سوگند، اگر تنهای تنها با دشمنان روبه‌رو شوم و آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند، نه باکی دارم و نمی‌هراسم؛ زیرا من به گمراهی آنان و هدایت خود که بر آن استوارم، نیک آگاهم و از جانب پروردگارم به یقین رسیده‌ام. من به ملاقات خداوند مشتاقم و به ثواب نیکوی او امید بسته‌ام و منتظر آن هستم. 🔸اما اندوه من این است که مشتی بی‌خرد و تبهکار حکومت را به دست گیرند و مال خدا را میان خود دست به دست گردانند و بندگان خدا را به بردگی کشند و با نیکوکاران بجنگند و با فاسقان همراه باشند! میان این حاکمان کسی دیده می‌شود که شراب نوشید و حتی حد بر او جاری شد و نیز کسانی حضور دارند که به پذیرش اسلام حاضر نشدند، مگر پس از آنکه به ناحق بخشش‌هایی به آنان عطا شد! 🔸اگر نمی‌ترسیدم که اینان بر شما حاکم شوند، هرگز شما را بر نمی‌انگیختم و سرزنش نمی‌کردم و فرانمی‌خواندم و تشویقتان نمی‌کردم؛ بلکه تا سر برمی‌تافتید یا سستی به خرج می‌دادید، رهایتان می‌کردم! 🔸آیا نمی‌بینید که سرزمین‌های شما را تصرف کرده‌اند، شهرهایتان یک به یک در حال فتح‌شدن است، مملکتتان از دست می‌رود و در میان شهرهای شما آتش جنگ برافروخته شده است؟! 🔸خدا شما را رحمت کند! برای جهاد با دشمنانتان حرکت کنید. در خانه‌های خود نمانید که به ستم گرفتار خواهید شد و به خواری خواهید افتاد و بهره زندگی شما از همه پست‌تر خواهد بود. 🔸مردان سلحشور همواره بیدارند. هرکس به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید. والسلام. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۸ 🔅•✾••┈ ☀️فراخوان مردم مصر برای مبارزه با دشمنانشان نامه دیگری به
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۱۹ 🔅•✾••┈ 🌹شهادت مالک اشتر مالک اشتر قبل از رسیدن به مصر در مسیر به شهادت رسید. بالای منبر رفتم خبر شهادت وی را به مردم دادم: 🔸بدانید که مالک اشتر به شهادت رسید. او به عهد خویش وفادار کرد و به ملاقات پروردگارش شتافت. خداوند مالک را رحمت کند که اگر کوه بود، کوه بی‌نظیری بود و همچون صخره‌ها، گران‌سنگ و مقاوم بود. 🔸به راستی که زنان از به دنیا آوردن همانند مالک عاجزند! آیا شخصی همچون مالک می‌توان یافت؟! به خدا سوگند، شهادت او اهل مغرب(شام) را پیروز کرد و اهل مشرق(کوفه) را خوار نمود. تا ابد هم مانند او را نخواهم دید. ⁉️آیا مانند مالک می‌توان یافت؟ 🔸غم از دست دادن مالک بسیار سنگین بود و من و یارانم را سخت گرفتار غصه کرد. در توصیف شخصیت بی‌نظیر مالک، مطالبی اینچنین بیان کردم: 🔸خداوند چه الطاف خاصی در حق مالک داشت! مالک و چه مالکی! اگر کوه بود، بسیار عظیم بود و اگر سنگ بود، بسیار مقاوم بود. 🔸آری، به خدا سوگند، مرگ تو ای مالک، از سوی کمر جهانی را شکست و از سوی دیگر جهانی را خوش‌حال ساخت. بر فردی همچون مالک سزاوار است گریه کنندگان بگریند. آیا مردی همچون مالک می‌توان یافت؟! «انا لله و انا الیه راجعون الحمدالله رب العالمین»بار خدایا شهادت مالک را به حساب تو می‌گذارم که مرگ یکی از مصائب بزرگ روزگار بود. 🔸خدا مالک را رحمت کند که به عهد خویش وفادار کرد و از این جهان رخت بر بست و به ملاقات پروردگار شتافت! 🔸البته ما خود را آماده کرده‌ایم که پس از مصیبتی که از مرگ رسول خدا بر ما وارد شد، بر هر مصیبت دیگری صبر کنیم؛ زیرا مرگ او بزرگترین مصیبت‌ها بود. 🔸مالک، چه مالکی! به خدا سوگند، کوهی بی‌همتا و سرفراز و یگانه و صخره‌ای سخت و مقاوم بود، که هیچ رونده‌ای به اوج قله او و هیچ پرنده‌ای بر فراز آن پرواز نمی‌توانست کرد! 🔸خداوند مالک را رحمت کند. او برای من آن گونه بود که من برای رسول خدا بودم! 🌹شهادت محمدبن‌ابی‌بکر، استاندار مصر 🔺دلجویی از محمدبن‌ابی‌بکر و تشویق او به پایداری پس از شهادت مالک‌اشتر، به محمدبن‌ابی‌بکر نامه‌ای نوشتم و از وی دلجویی کرده و او را به ایستادگی تشویق کردم: 🔸اما بعد، به من خبر رسید که از اینکه اشتر را به جای تو فرستادم، ناراحت و دلگیر شده‌ای! من این کار را به دلیل کندی و سهل‌انگاری تو یا انتظار کوشش بیشتری از تو انجام ندادم. اگر تو را از استانداری مصر عزل کردم، استاندار جای دیگری قرار دادم که اداره آنجا برای تو آسان‌تر و حکومت تو در آن سامان خوش‌تر باشد. 🔸مردی که برای استانداری مصر فرستاده بودم، خیرخواه ما بود و به دشمنان ما سخت می‌گرفت و آن را در هم می‌کوبید. خدا او را رحمت کند که ایام زندگی خود را سپری کرد و با مرگ روبه‌رو شد، درحالی‌که ما از او خشنود بودیم. خداوند خشنودی خود را نصیب او کند و پاداش او را دو چندان قرار دهد. 🔸تو خود برای مقابله با دشمن، لشکر خویش را بیرون بیاور و با آگاهی لازم به سوی دشمن حرکت کن و آماده پیکار باش با کسی که با تو در جنگ است. مردم را به راه پروردگارت بخوان و از خدا فراوان یاری بخواه که تو را در مشکلات کفایت کند و در سختی‌هایی که بر تو فرود می‌آید، یاری‌ات دهد. ان‌شاءالله. محمدبن‌ابی‌بکر در پاسخ نامه من نوشت: سلام بر تو، خدایی را که جز او خدایی نیست حمد می‌کنم. اما بعد، نامه امیرالمومنین به دستم رسید. آن را فهمیدم و به مقصود آن دست یافتم. در میان مردم کسی همچون من، راضی‌تر و خشنودتر به رای و نظر امیرالمومنین یافت نمی‌شود. بیش از همه با دشمن امیرالمومنین دشمنی دارم با دوستانش مهربان و برای آنان دلسوزم. لشکریانم را برای نبرد آماده کرده‌ام. به مردم نیز امان داده‌ام؛ مگر کسانی که با ما سر جنگ دارند و آشکارا به مخالفت برخاسته‌اند. من پیرو فرمان امیرالمومنین و حافظ امانت او هستم. به او پناه می‌برم و به نیروی او بر پای ایستاده‌ام و در هرحال از خداوند یاری می‌طلبم. والسلام. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۱۹ 🔅•✾••┈ 🌹شهادت مالک اشتر مالک اشتر قبل از رسیدن به مصر در مسیر به ش
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۲٠ 🔅•✾••┈ 🔺این فریاد محمدبن‌ابی‌بکر است که به گوش شما می‌رسد! در میان مردم خطبه‌ای ایراد کردم و آن را برای رفتن به مصر و یاری محمدبن‌ابی‌بکر تشویق کردم: 🔸اما بعد، ای مردم، این فریاد محمدبن‌ابی‌بکر و برادران شما از مصر است که به گوش شما می‌رسد و می‌خواهند که به فریادشان برسید. عمروبن‌عاص، پسر «نابغه» دشمن خدا و دشمن شما، لشکری بر ضد آن‌ها بسیج کرده است. مبادا گمراهان که به سوی باطل می‌روند و به راه طاغوت اعتماد دارند، در باطل و گمراهی خود متحدتر از شما باشند که راهتان راه حق است. 🔸آنان برای جنگ پیش قدم شده‌اند و برادران شما را آماج حملات خویش قرار داده‌اند؛ پس برای همدردی و یاری به سوی برادران خویش بشتابید. 🔸ای بندگان خدا، نعمت‌های مصر بسی بیشتر از شام و مردمش بهتر از مردم شام‌اند. مبادا که مصر را از دست دهید که ماندن مصر در دست شما، عزت شما و خواری دشمن شماست. همگی در پادگان «جرعه» اجتماع کنید تا اگر خدا خواهد، فردا در آنجا گرد هم آییم. فردای آن روز فقط صد نفر آماده اعزام به مصر شدند! به سراغ بزرگان کوفه فرستادم و در جمع آنان سخنرانی کردم: 🔸خداوند را سپاس می‌گویم بر هر امری که مقرر ساخته و بر هر کاری که مقدر فرموده و مرا گرفتار شما کرده است. 🔸ای جماعتی که هرگاه شما را فرمان می‌دهم، اطاعت نمی‌کنید و چون شما را فرامی‌خوانم، پاسخ نمی دهید! چرا در یاری دین خدا این‌همه درنگ می‌کنید و برای گرفتن حقتان به جهاد نمی‌روید؟! آیا در انتظار مرگ یا ذلت و خواری هستید؟ به خدا سوگند، ای‌کاش مرگ من فرامی‌رسید، و حتماً خواهد رسید، و میان من و شما جدایی می‌انداخت، که من دیگر از هم صحبتی با شما خسته شده‌ام! 🔸آیا دِینی باقی نمانده است که شما بر محور آن گردهم آیید؟ آیا در وجود شما چندان غیرتی نیست که به خشمتان آورد؟ با گوش خود می‌شنوید که دشمن شهرهایتان را تصرف و غارت می‌کند و شما هیچ واکنشی نشان نمی‌دهید؟! 🔸آیا جای تعجب ندارد که معاویه مردمی بی‌سروپا و کم‌خرد و ستمگر را فرامی‌خواند و آنان بدون انتظار کمک و بخششی دعوتش را می‌پذیرند؟! معاویه آنان را هر سال یک یا دو یا سه بار به هر جا که بخواهد، گسیل می‌دارد و من شما را که مردمی شریف و خردمندید و از مردم دیندار به شمار می‌روید، فرامی‌خوانم و به شما مدد می‌رسانم و مال می‌بخشم؛ اما در خانه‌های خود می‌نشینید و از گرد من پراکنده می‌شوید و به خلاف من قیام می‌کنید! مالک‌بن‌کعب ارحبی برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، مردم را فرمان بده که همراه من حرکت کنند. من جان خویش را برای چنین روزی ذخیره کرده بودم و ثواب الهی جز با تحمل سختی‌ها به دست نمی‌آید. او سپس روی به مردم کرد و گفت: از خدا بترسید و امام خویش را پاسخ دهید. اکنون که شما را به یاری می‌طلبد، به یاری‌اش بشتابید و با دشمنتان جنگ کنید. ای امیر المومنین، من آماده جنگ با دشمن هستم. مالک‌بن‌کعب ارحبی توانست دوهزار نفر را برای اعزام به مصر بسیج کند. 🔸در جمع آنان حاضر شدم و گفتم: به نام خدا حرکت کنید. به خدا سوگند، گمان می‌کنم پیش از آنکه کار پایان یافته باشد، به آن برسید! پنج روز از حرکت مالک‌بن‌کعب گذشته بود که خبر شهادت محمد‌بن‌ابی‌بکر و سقوط مصر رسید؛ لذا دستور دادم که مالک برگردد. 🔸بدانید که محمدبن‌ابوبکر به شهادت رسید آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۲٠ 🔅•✾••┈ 🔺این فریاد محمدبن‌ابی‌بکر است که به گوش شما می‌رسد! در می
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۲۱ 🔅•✾••┈ 🌹محمد‌بن‌ابی‌بکر به شهادت رسید خبر شهادت محمد را به مردم دادم: 🔸بدانید که مصر را فتح کردند. جماعتی فاجر و علاقه‌مند به ستم که مردم را از راه خدا منحرف کرده و اسلام را تحریف می‌کنند، مصر را تصرف کردند. 🔸و بدانید که محمدبن‌ابی‌بکر نیز به شهادت رسید. خدایش رحمت کند که شهادت او را به حساب خدا می‌گذاریم. 🔸به خدا سوگند، از آن روزی که این مرد را شناختم، همواره در انتظار تقدیر الهی و شهادت بود و برای پاداش الهی عمل می‌کرد. او مخالف کج‌روی‌های فاجران بود و به رفتار نیک مومنان علاقه نشان می‌داد. 🔸به خدا سوگند، من خودم را ملامت نمی‌کنم که در کارها کوتاهی کرده باشم یا ناتوان از اداره امور باشم. من به کار جنگ و فرماندهی لشکر نیک آگاهم. در راهی که قدم می‌نهم، مواضع خطر را به خوبی می‌شناسم و جانب احتیاط را رعایت می‌کنم و تصمیم درست می‌گیرم؛ اما چه باید کرد که شما را با فریاد بلند به یاری خواندم و آشکارا ندا سردادم که ای مردم، به فریاد رسید! ولی شما سخن مرا نشنیدید و فرمان مرا اطاعت نکردید تا عواقب ناگوار کار نمودار شد. 🔸شما جماعتی هستید که اطمینانی به یاری شما نیست و به پایداری شما امیدی نباید بست! بیش از ۵۰ روز شما را به یاری برادرانتان دعوت کردم؛ ولی همچون شتری که از خستگی بنالد، ناله سر دادید و به زمین چسبیدید؛ همانند کسی که هیچ‌گاه قصد جهاد با دشمن ندارد و نمی‌خواهد از این راه توابی اندوزد تا اینکه از میان شما سپاه کوچک و پریشان احوال و ضعیف فراهم آمد: كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى ٱلْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ گویی به سوی مرگ رانده می‌شوند و (نابودی خود را) با چشم خود می‌نگرند. 🔻مصر سقوط کرد! در نامه‌ای به عبدالله‌بن‌عباس خبر شهادت محمد را دادم: 🔸اما بعد، مصر سقوط کرد و محمدبن‌ابی‌بکر که رحمت خدا بر او باد، به شهادت رسید. در پیشگاه خداوند، او را فرزندی خیرخواه، استانداری کوشا، شمشیری بُرّنده، و رکنی استوار در برابر دشمن می‌شماریم. 🔸همواره مردم را برای پیوستن به او تشویق کردم و فرمان دادم تا قبل از این حوادث ناگوار به یاری‌اش بشتابند. مردم را در نهان و آشکار، از آغاز تا انجام فراخواندم. بعضی با اکراه آمدند و برخی بهانه‌های دروغ آوردند و شماری در خانه‌های خود نشستند و از یاری ما دریغ ورزیدند. 🔸از خدای می‌خواهم به زودی مرا از این مردم نجات دهد! به خدا سوگند، اگر در پیکار با دشمن، آرزوی من شهادت نبود و خود را برای مرگ آماده نکرده بودم، دوست می‌داشتم حتی یک روز هم با این مردم نباشم و هرگز در روی ایشان ننگرم. ▪️غم ما به اندازه شادمانی دشمنان شهادت محمد‌بن‌ابی‌بکر داغ بزرگی بود که بر دل‌های ما نشست. تحمل این داغ سنگین بود؛ از این رو به مردم گفتم: غم ما در کشته شدن او، به قدر شادمانی آنان [اهل شام] است! آنان دشمن خود را از میان برداشتند و ما دوستی محبوب را از دست دادیم. 🔸می‌خواستم هاشم‌بن‌عتبه را فرماندار مصر کنم. اگر او را به مصر فرستاده بودم، عرصه را برای دشمنان خالی نمی‌گذاشت و مجالشان نمی‌داد که چنان فرصتی به دست آورند. 🔸نمیخواهم محمد را نکوهش کنم. محمد محبوب من و همچون فرزندی بود که در دامنم پرورش یافته بود. محمد فرزند من به شمار می‌رفت و برادری بود برای فرزندان من و فرزندان برادرم. محمد در عهد و پیمان خویش صادق بود. خداوند رحمتش کند. او زنده است و از روزی الهی بهره می‌برد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۲۱ 🔅•✾••┈ 🌹محمد‌بن‌ابی‌بکر به شهادت رسید خبر شهادت محمد را به مردم د
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۲۲ 🔅•✾••┈ 🔴 فتنه‌انگیزی در بصره 🔻معاویه در اندیشه تسلط بر بصره معاویه پس از فتح مصر و به شهادت رساندن محمدبن‌ابی‌بکر، در اندیشه تصرف بصره بود و برای این کار عبدالله‌بن‌حضرمی را مأموریت داد که عازم بصره شود و طرف‌داران عثمان را در آن شهر متحد کند. «بنی‌تمیم» از وی استقبال کرده و گروه‌های بسیاری از مردم بصره با وی اعلام هم‌بستگی کردند. آن‌ روزها عبدالله‌بن‌عباس در کوفه بود. جانشینش زیادبن‌عبید، اخبار بصره را با نامه به او می‌رساند و او نیز مرا از اخبار بصره آگاه می‌کرد. این اخبار در شهر کوفه نیز پیچید و بر اثر تعصبات قبیله‌ای، اختلاف پیش آمد که چه کسی برای مقابله با این فتنه اعزام شود! برای حل این اختلاف سخنرانی کردم: 🔸خاموش باشید! بس کنید مردم! اسلام و وقار مسلمانی می‌طلبد که به یکدیگر ناسزا نگویید و ستم روا ندارید و وحدت کلمه را پاس دارید! دین خدا را همراهی کنید که جز این از هیچ‌کس پذیرفته نشود و بر کلمه اخلاص پایداری کنید که مایه استحکام دین است و برترین حجت بر کافران خواهد بود. 🔸به یاد آورید آن زمانی را که اندک بودید، گرفتار شرک بودید، پراکنده بودید، دشمن هم بودید! خداوند متعال به وسیله اسلام میان دل‌های شما الفت ایجاد کرد؛ درنتیجه شمارتان افزوده شد و از تفرقه رهایی یافتید و به یکدیگر محبت ورزیدید. 🔸اکنون پس از این‌همه لطف الهی که به اتحاد گراییدید، به تفرقه روی نیاورید و بعد از این علاقه و محبتی که بین شما پدید آمده، بذر دشمنی در میان خویش نپاشید. 🔸هرگاه مشاهده کردید که مردم از یکدیگر فاصله گرفته و آتش دشمنی در میان آنان شعله‌ور شده است و عشیره‌ها و قبیله‌ها را به یاری هم می‌خوانند، با شمشیر وارد میدان شوید و آنان را به بازگشت به کتاب خدا و سنت رسول خدا وادار کنید. اما این غیرت‌ورزی بیجا که در مسلمانان پدید آمده، از وسوسه‌های شیطان است. از آن دوری کنید تا رستگار و پیروز شوید. سپس أعینة‌بن‌ضُبیعه المجاشی را خواستم و به او گفتم: 🔸ای أعین، آیا خبر نداری که قوم تو در بصره با ابن‌حضرمی همراه شده و بر فرماندار من شوریده‌اند و اکنون مردم را به جدایی از من فرا‌می‌خوانند و به یاری گمراهان فاسق بر ضد من شتافته‌اند؟! او در پاسخ من اظهار کرد: ای امیرالمومنین، ناراحت نباش. حتماً خلاف میل تو اتفاقی رخ نخواهد داد. مرا به سوی آنان بفرست که من تعهد می‌کنم همه آنان را به فرمان تو آورم و جمعشان را بپراکنم و ابن‌حضرمی را بکشم یا از بصره بیرون کنم. 🔘 گلایه از سستی برخی قبایل چندین روز به دنبال این بودم که بنی‌تمیم کوفه برای حل مشکلی که بنی‌تمیم بصره پدید آورده بودند، آماده اعزام به بصره شوند؛ ولی پاسخی از آنان دریافت نکردم. برای آنان خطبه‌ای ایراد کردم: 🔸آیا جای تعجب نیست که قبیله «أزد» به یاری من برخیزد؛ ولی قبیله «مضر» مرا تنها بگذارد و یاری نکند؟! «تمیم بصره» بر ضد من قیام کنند و «تمیم کوفه» بنشینند و اقدامی برای حمایت از من نکنند! از آنان کمک خواستم تا به سراغ برادرانشان در بصره بروند و آنان را به راه درست دعوت کنند. اگر پذیرفتند چه بهتر و اگر بر مخالفت خود پافشاری کردند، با آنان بجنگند. گویی با کسانی سخن می‌گویم که گوشی ناشنوا دارند و زبانشان لال است و نمی‌توانند پاسخ دهند! گفت‌وگوهای ما را نمی‌فهمند و درخواست ما را انجام نمی‌دهند! همه اینها به دلیل ترس از جنگ و علاقه به زنده ماندن است! 🔸ما در رکاب رسول خدا بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود جنگ می‌کردیم. این مبارزه بر تسلیم و ایمان ما می‌افزود و ما را در جاده وسیع حق و صبر و بردباری برابر ناگواری‌ها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت‌قدم می‌ساخت. 🔸گاهی یک نفر از ما و مردی از دشمنان ما پنجه در پنجه هم می‌‌افکندند و با هم نبرد می‌کردند و هریک می‌خواست جام مرگ را به دیگری بنوشاند. گاه ما بودیم که جام مرگ از دست دشمن می‌گرفتیم و گاه دشمن بود که جام مرگ از دست ما می‌گرفت. 🔸پس آنگاه که خدا صداقت و اخلاص ما را دید، ذلت را بر دشمنان ما نازل کرد و پیروزی را به ما عنایت فرمود؛ تا آنجا که اسلام استقرار یافت و فراگیر شد و در سرزمین‌های پهناوری نفوذ کرد. 🔸به جان خودم سوگند، اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایه‌ای برای دین استوار نمی‌ماند و شاخه‌ای از درخت ایمان سبز نمی‌شد. 🔸به خدا سوگند، آنچه زین پس می‌دوشید، خون خواهد بود و جز پشیمانی نصیبی نخواهید داشت. أعین‌بن‌ضُبیعة المجاشی برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، به خواست خدا من این مشکل را حل می‌کنم و مسئولیت کشتن ابن‌حضرمی یا اخراج وی از بصره را برعهده می‌گیرم. 🔸به وی دستور دادم آماده حرکت به سوی بصره باشد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۲۲ 🔅•✾••┈ 🔴 فتنه‌انگیزی در بصره 🔻معاویه در اندیشه تسلط بر بصره معاو
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۲۳ 🔅•✾••┈ ⭕️ دستور به والی بصره، برای مقاومت در برابر اشرار پس از اعلام آمادگی أعین برای رفتن به بصره، نامه‌ای به زیادبن‌عبید نوشتم: 🔸بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔸از بنده خدا علی‌بن‌ابیطالب، امیرالمومنین، به زیاد‌بن‌عبید سلام بر تو باد. 🔸اما بعد، أعین‌بن‌ضُبیعه را مأموریت داد‌ه‌ام که قوم خودش را از اطراف ابن‌حضرمی دور کند. با دقت بنگر که چه می‌کند. اگر این ماموریت را انجام داد و به آنچه درباره وی گمان می‌رود جامه عمل پوشاند، یعنی به پراکنده ساختن اراذل و اوباش موفق شد، این همان چیزی است که ما دوست داریم؛ اما اگر موفق نشد و کار به دشمنی و تمرد کشید، با همان گروه فرمانبُردار خود، حمله را آغاز کند و با جماعتی که بر خلاف تو قیام کرده‌اند، مقابله کن. اگر پیروز شدی، که این گمان درباره تو هست، چه بهتر؛ اما اگر از عهده آنان بر نیامدی، پس آنان را معطل کن و مشغول‌شان ساز و در عین حال مراقب باش و چشم و گوش باز باش. به زودی لشکریان سپاه اسلام خواهند رسید و خداوند مفسدان ستم‌پیشه را نابود و مومنان را یاری خواهد کرد. والسلام. ⭕️ این نامه که به دست شما می‌رسد، حجت را بر شما تمام می‌کند أعین‌بن‌ضبیعه در بصره ترور شد و به شهادت رسید. جاریة‌بن‌قدامه را خواستم و به وی گفتم: 🔸پسر قدامه، قبیله ازد فرماندار من و بیت‌المال مرا در پناه خویش گرفته‌اند؛ ولی قبیله مضر به مخالفت با من برخاسته‌اند و دشمنی می‌کنند. آنان به جماعتی پیوسته‌اند که با خدا و رسولش دشمنی می‌ورزند و به دنبال خاموش کردن نور خدا هستند؛ حال آنکه خداوند توسط ما به آنان کرامت ارزانی داشت و راه هدایت را به ایشان نشان داد. البته سخن حق اعتلا خواهد یافت و کافران به هلاکت خواهند رسید. وی پاسخ داد: ای امیرالمومنین، مرا به سوی آنان بفرست و از خداوند برای دفع شر آنان یاری بجوی. 🔸در پاسخ او گفتم: آری، تو را برای این ماموریت می‌فرستم و برای دفع شر آنان از خداوند یاری می‌جویم. به همراه وی نامه‌ای به مردم بصره نوشتم: 🔸از بنده خدا علی، امیرالمومنین، به هرکسی از مومنان و مسلمانان که در بصره سکونت دارد و این نامه بر او خوانده می‌شود 🔸سلام بر شما باد. 🔸اما بعد، همانا خداوند حلیم و بردبار است و تأنی و درنگ دارد. قبل از اتمام حجت، در عقوبت شتاب نمی‌کند و در نخستین ارتکاب گناه، گناهکار را بازخواست نمی‌فرماید. خدا توبه‌پذیر است و همچنان در عقوبت درنگ می‌کند و با توبه و بازگشت خشنود می‌شود، تا حجت تمام شود و برای کسی عذری باقی نماند. 🔸ای مردم، با این ستیزه‌جویی و دشمنی که در پیش گرفته‌اید، همگان مستحق عقوبت شده‌اید؛ ولی من از گناهکارتان گذشتم و کسانی را که از من روی برگردانده‌اند، عفو کردم و از مجازاتشان چشم پوشی می‌کنم. هر که به سوی من آید، با روی باز از او استقبال می‌کنم و بیعت او را می‌پذیرم. اگر به بیعت خویش وفادار ماندید و نصیحت مرا پذیرفتید و به فرمان من عمل کردید، با شما به حکم کتاب خدا و سنت رسول خدا و طریق حق، رفتار خواهم کرد و طریق هدایت را در میان شما بر پا خواهم کرد. 🔸به خدا سوگند، از آن زمان که محمد از این جهان رخت برکشیده است، فرمانروایی نمی‌شناسم که این راه و روش را بهتر از من می‌شناسد و در این راه، بهتر از من گام بردارد! این ادعای من ادعای راستی است، بی اینکه قصد مذمّت گذشتگان را داشته یا بخواهم به اعمال آنان انتقاد کرده باشم. 🔸اما اگر هواهای نفسانی ناشایست و آراء و اندیشه‌های سفیهانه و دور از حق، شما را به دشمنی و مخالفت با من بکشاند، بدانید که اسب‌ها را زین کرده و پای در رکاب گذاشته‌ام و آماده پیکار با شما هستم. 🔸به خدا سوگند، اگر مرا ناچار سازید که به سوی شما آیم، بلابب بر سرتان آورم که جنگ جمل در برابر آن، بازی کودکانه به شمار آید! و البته گمان من چنان است که شما اگر خدا خواهد، نخواهید که جان خویشتن بر سر این کار نهید. 🔸این نامه که به دست شما می‌رسد، حجت را بر شما تمام می‌کند و بعد از آن دیگر نامه‌ای نخواهم نوشت. اگر نصیحتم را نپذیرید و فرستاده مرا آزرده خاطر کنید، بی‌درنگ خودم سراغ شما خواهم آمد، اگر خدا بخواهد. والسلام. پس از ورود جاریة‌بن‌قدامه به بصره و قرائت این نامه، بزرگان شهر برخاستند و گفتند: شنیدیم و اطاعت می‌کنیم. ما با هر کس که مخالف امیرالمومنین باشد، می‌جنگیم و با هر کس که تسلیم امیرالمومنین باشد، در صلح و صفا هستیم. جاریة‌بن‌قدامه توانست بر این فتنه غالب آید و ابن حضرمی به دستور وی کشته شد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist