eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
این ناله‌ ها غیر از صدا چیزی ندارد این حرفها جز ادعا چیزی ندارد حیف است دنبال صدای ما بیایی در عمق این چیزی ندارد .بهتر که روی ما حسابی وا نکردی پرونده ی ما جز جفا چیزی ندارد رحمی به حال سائل بیچاره‌ ای که غیر از تو و غیر از خدا چیزی ندارد حتی برای این که چشمت را بگیرد دل در بساطش چیز ناچیزی ندارد داراترین دارای دنیا هم که باشد هر کس نمی‌ خواهد تو را چیزی ندارد خالی‌ ست دستان من اما چشمهایم جز اشک در این روضه‌ ها چیزی ندارد حرف دل ما را بخوان از چشمهامان جز آرزوی کـربـلا چیزی ندارد : 💔 ظهور کن که به تنگ آمدیم از ز دستِ خلاص کن مـا را سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟ چشمپوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم، که آمد از او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم، ضامن ما خواهد شد لطفها نوکـر از آقای خراسان دیده زیرورو کن دل آلوده ی ما را،به علی ذکر او را لب ما آیه ی دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم، به ما رزق را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده : 💔 آخرین جمعه‌ی رمضان چشم به راهیم هنوز تــا مگــر بــاد صبــا عطر تو آرد زِ حجاز سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
این غربت آغشته با تحقیر کافی نیست؟ زخم زبان؛ کاری تر از شمشیر کافی نیست؟ هر روز قومی میشود قربانی سلطه روز مبادا هم که شد، تأخیر کافی نیست؟ پروانه جرمش عشق ورزیدن به گلها بود آیا برای بستنش زنجیر کافی نیست؟ هرزه علفها تا به کی مغرور و پابرجا سرهای سرخ ِ لاله باشد زیر کافی نیست؟ حرف خدا را بر زمین زد آدم از اول انسان شود بااصل خوددرگیر کافی نیست؟ حال جهان خوش نیست هذیان گفتن ِمحض است این واژگونی و ‌تبِ تغییر کافی نیست؟ تسبیح ِ طرح نرگسی را دست من دادی این خوابهای خالی از تعبیر کافی نیست؟ : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چقدر حرف دلم را به جاده ها بزنم اجازه هست کمی حرف با شما بزنم؟ اجازه هست کمی درد دل کنم یا نه؟ اجازه هست که قید من و تو را بزنم؟ بنا نبود نیایی، خدا وکیل آقا چقدر دست به دامان ندبه ها بزنم؟ دلم قرار ندارد خودت که می دانی چقدر مانده همینطور دست و پا بزنم؟ ببین به جان عزیزت قسم کم آوردم بعید نیست همین روزها که جا بزنم اگر دروغ نگویم فقط کمی مانده رکورد مردم نامرد کوفه را بزنم خدا کند که بیایی وگرنه از سمتِ کدام پنجره باید تو را صدا بزنم؟ به بازگشت من آقا دگر امیدی نیست مگر دوباره سری رو به کـربلا بزنم : اگر حجاب ظهورت وجود تار من است خـدا کند که ، چـرا نمیایـی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دلم گرفته از این روزها که تکراریست که سهم روزوشبم بی شماگرفتاریست گناه پشت گناه و...گناه پشت گناه گناه:نقل ونباتی که بینمان جاریست ببین به منتظران طعنه میزند هرکس که انتظار شما وعده ای سرکاریست در این زمانه ی پستی که کارمان هر روز دروغ وغیبت وفحاّشی و رباخواریست چقدر بخوانم برای آمدنت اگرچه این همه ندبه فقط ریاکاریست و دکتران همه، ما  را جوابمان کردند فقط ظهور تو آقا علاج بیماریست : 💔 خسته‌ایم از غم هجران و جدایی آقا ذکر ما صبح و شب این است، کجایی آقا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
دل کنده ایم از همه ی اشتیاقها خوش کرده ایم دل به همین اتفاقها حتما گناه باعث دوری ما دوتاست آری منم دلیل تمام فراقها دارد برای آمدنت به لب هر گوشه ای نشسته کسی در رواقها ای علت حیات تمامی ِ کائنات رنگ خزان گرفته بدون تو باغها در خانه ها نبودنت احساس می شود خالیست جای عکس تو بین اتاقها برگرد بی تو کل جهان نامنظم است خوش کرده ایم دل به همین اتفاقها : آخراین چشم انتظاری کاردستم میدهد ترسم ازاین است بمیرم روی زیبایت نبینم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چه دیده ها که دوخته به در شد و نیامدی چه عمرها ز دوری تو سر شد و نیامدی چه روزها که تا به شب نام تو برده شد به لب چه چشمها که از غم تو تر شد و نیامدی شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان اسیر فتنه ی زمان، بشر شد و نیامدی تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی صبا به یار آشنا بگو که نوکر شما ز دوری رخ تو خونجگر شد و نیامدی از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام به حق مادری که منتظر شد و نیامدی : 💔 شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلـم، جمعه شد، بیا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
در من هزار موج دعـا گريه میکند باران ز چشم پنجره ها گريه میکند در گوشه ی حياط تو در حوض جمکران باشوق و بیصدا و رهـا گـريه میکند از من چه مانده است به جز شوق وصل تو فواره‌ای که سر به هـوا گريه میکند تا کـی به بـومـهـا بکشم را اين شعر ناسروده کجا گريه میکند؟ موسی بيا که بشکنی اين نيل درد را اين چشمه با صدای عصا گريه میکند آقا بيا ستاره فراوان به حوض ريخت هفت آسمان به پای شما گريه میکند : چقدر ساده گذشتند، از تـو مردم شهر میان اینهمه بودن،نبودنت سخت است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت‏ دست مرا بگیر كه آب از سرم گذشت‏ مانند مرده‏ای متحرک شدم، بیا بی تو تمام زندگی‏ام در عدم گذشت‏ می‏خواستم كه وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه كه می‏خواستم گذشت‏ دنیا كه هیچ، جرعه ی آبی كه خورده‏ام‏ از راه حلق تشنه ی من، مثل سم گذشت‏ بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده‏ایم‏ از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت‏ مولا، شمار! درد دلم بی‏نهایت است‏ تعداد درد من به خدا از رقم گذشت‏ حالا برای لحظه‏ای آرام می‏شوم‏ ساعات خوب زندگی‏ام در حرم گذشت‏ : 💔 دِلی گـرفته، چِشمـی به راه دارم مـن مَخـواه بـی تو بِمـانـم، گُنـاه دارم مـن سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
خشکیده است در گذرِ روزگارها شور هزار رود در این شوره‏ زار‏ها بیدار مانده ‏ای و تو را خواب دیده ‏اند در بامدادهای مه‏ آلود، دارها وقت بهار بود ولی باز هم زمین چرخید بر خلاف قرار و مدارها بختش سیاه بود، سپیدار و دار شد تا سهم ما چه باشد از این گیر و دارها جنگی نمانده‏ است مگر جنگ زرگران خو کرده دست تیغ به نقش و نگارها ما مانده‏ ایم و چشم و دلِ رو به قبله‏ ای ای قبله ی قبیله ی چشم انتظارها : شهر من پر شده از جنگ هواها و هوس دل خودرابه که خوش کرده ای ای صاحب عصر؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در عاشقی، تحمّلِ هجران به من رسید سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید کشتیِ دل، به نیل و فراتم به گِل نشست از دوری ات، دو دیده ی گریان به من رسید هر روز شعله های فراقِ تو گُر گرفت قلبِ کباب و سینه ی سوزان به من رسید دندان گرفته ام جگرم را که خون شده دردی که ره نداشت به درمان، به من رسید جانم اگر چه هدیه ی باارزشی نبود شکر خدا نگاهِ سلیمان به من رسید باید فقط به سَر بزنم، چاره ای که نیست دستی که مانده دور زِ دامان، به من رسید گفتم که میرسی و دل آباد می کنی آخر چه کردم این دلِ ویران به من رسید آشفتگی به خاطر تو مَسلکِ من است من شاکرم که حالِ پریشان به من رسید خونها به خاک ریخت و سَرها به نیزه رفت تااینکه ذکرِ نابِ به من رسید : 💔 چقدر ساده گذشتند، از تـو مردم شهر میان اینهمه بودن،نبودنت سخت است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم شهرمان رنگ تورا کم به خودش دیده و من دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم باز هم جا نشدم بین گـدایانِ حـرم پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و راهی ام کن حرم کرب و بلا خسته شدم : 💔 کار اگر غیر گدایی ز در خیمه ی توست راضی ام من همه ی عمر به بیکار شدن سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام