💠 رمز بیسیم به دست دشمن نیفتاد !!
🔴 شهید بروجعلی شُکری، اوایل دهه 60 ، بیسیمچی گردان ضربت جندالله کردستان بود.
◾️ او در طی نبردی با ضدانقلاب، به اسارت گروهک کومُلِه درآمد و به طرز فجیعی به شهادت رسید.
♦️ این شهید بزرگوار، به محض اسارت، برگه کاغذ "کُد و رَمزِ" بیسیم را قورت داد چون نمیخواست به دست دشمن بیافتد؛ از این رو، آنها بیسیمچی غیور را زنده زنده مُثله (قطعه قطعه) کردند!!
✳️ ضد انقلاب برای پی بردن به "کُد و رَمزِ" بیسیم، وی را تحت فشار قرار داد ولی از آنجا که او میدانست با لو رفتن "کد و رمز"، دشمن از آن سوء استفاده نموده و عملیات به خطر میافتد، در برابر خواست آنها مقاومت نشان داد و حاضر به افشای کُد بیسیم نشد.
🔹 آنها با قساوت و بیرحمی، گوش و بینی و سپس لب بالایی او را بریدند! آنگاه چشمهای وی را از کاسه درآوردند!
🔺 پس از آن، تصمیم گرفتند شکم او را شکافته تا شاید کاغذ رمز را در آن پیدا کنند!
🔹 این بار هم ناکام ماندند، چرا که شهید شُکری، کاغذ را جویده و با آب دهان قورت داده و دیگر اثری از آن باقی نمانده بود!
🔸 او با زجر و شکنجه، جان داد؛ ولی نگذاشت کُد و رَمز عملیات به دست دشمن بیافتد!!
———————
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
(ایتا، روبیکا، تلگرام، واتساپ)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌱 ۸ خرداد ۱۳۳۸ - تهران - زادروز سردار شهید احمد نوزاد
🌷
🔹 شرح حال شهید :
• دیپلم ریاضی فیزیک
• کار روزمزدی در بانک ملی
• مطالعات فراوان غیردرسی در مورد مذهب و علم
• فعالیت های مستمر و مداوم در عرصههای مختلف انقلاب
• شرکت فعال در تظاهرات و راهپیماییها
• عضویت در سپاه در تیر ۵۹ گردان 8 سپاه
• برخورداری از توان نظامی خوب و اعزام به منطقه گيلانغرب و سرپلذهاب
• شرکت شجاعانه در عمليات بازیدراز
• رشادتهای ماندگار با سمت معاونت گردان مقداد در عملیات رمضان
• عملکرد موفق در عملیاتهای مسلم ابن عقیل و زین العابدین
• ازدواج در سال ۶۱ (قرائت خطبه عقد توسط حضرت آقا)
• حضوری تعیین کننده در عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک
• انتصاب به فرماندهی گردان مقداد به خاطر لیاقت و رشادتهای فراوان در عملیاتهای والفجر سه و والفجر چهار
• حماسه آفرینی در کانی مانگا
• توانمندی بالا در هدایت نیروها در عملیات درخشان والفجر هشت
• حضوری سرنوشت ساز در عملیات کربلای یک
..... و سر انجام
• شهادت در روز ۲۱ دی ماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه در عملیات کربلای۵ بر اثر اصابت ترکش
فرازی از وصیتنامه شهید:
خداوند منان نعمتی بر ما مردم نهاد و ما را در برههای از زمان قرار داده كه بتوانيم قدمی در راه اسلام عزيز بَرداريم
ما هم مثل ديگران، كار را به خودش واگذار میكنيم و فقط از او میخواهيم كه عاقبت ما را ختم به خير گرداند
و اين لياقت را به ما بدهد كه بتوانيم در راهش هرچه محكمتر و استوارتر قدم بَرداريم
دفاع مقدس
🌱 ۸ خرداد ۱۳۳۸ - تهران - زادروز سردار شهید احمد نوزاد 🌷 🔹 شرح حال شهید : • دیپلم ریاضی فیزیک • کا
در عکس بالا همه غیر از محمود عطایی، شهید شده اند
دفاع مقدس
🌱 ۸ خرداد ۱۳۳۸ - تهران - زادروز سردار شهید احمد نوزاد 🌷 🔹 شرح حال شهید : • دیپلم ریاضی فیزیک • کا
خاطرهای از #شهید_احمد_نوزاد.ogg
749.7K
خاطرهای از #شهید_احمد_نوزاد
🎙 راوی : حاج داوود احمدپور
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊
سروده_ایران_،_فدای_اشک_و_خنده_تو.mp3
6.62M
📢 سرود 🎼 ایران...🇮🇷
فدای اشک و خنده تو ...
فدای حسرت و امیدت
ایران ...🇮🇷
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
🌸چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊
دفاع مقدس
در عکس بالا همه غیر از محمود عطایی، شهید شده اند
💠 خاطره ای از شهید حاج احمد نوزاد
🌱 فرمانده مخلص گردان مقداد
🔹عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه در تاریخ 18دی شروع شد و گردان مقداد در تاریخ 19دی وارد منطقه عملیاتی شد در تاریخ 20دی واردخط عملیات شد و روز 21دی به خط دشمن زد این در شرایطی بود که توی منطقه ای دشت رمل بدون حفا ظت سنگر صاف و قابل دید دشمن و در تیر رس مستقیم دشمن بود و در شرایطی بود که دشمن دو گردان رو محاصره کرده بود
این فقط از یک فرمانده دلاور بر می آمد که جلو حرکت کنه و نیروهایش به دنبالش در حرکت باشه
صحنه از آتش دشمن مثل جهنم بود ولی یرای دلاور مردانی مثل شهید نوزاد و جزمانی و بکشلو بهرامیو حاج مددی و اسماعلی و حاج اکبری و اثنی عشری و صید ابادی و غیره مثل بهشت بود
ساعت 7صبح به فرماندهی گروهان حاج اقای مددی وارد خط دشمن شدیم آتش با انواع اسلحه های دشمن سوی ما شلیک می شد به طوریکه خمپاره ها انقدر شلیک شده بود که دشت شده بود سوراخ سوراخ به طوری که گلوله های خمپاره در جای قبلی می خورد
با این آتش وارد خط دشمن شدیم
نیروهای به صورت دشتبان توی خط چیده شدند و نبرد سختی با دشمن شروع شد
دشمن مسلح به تانک های زیادی بود و نیروی خیلی زیاد که در مقابل ما صف ارائی کرده بود
هر کسی دیگه بود و دشمنو اینطور میدید شاید لرزه به تنش می افتاد
ولی شهید احمد نوزاد با اون صلابت و شجاعت و دید یک فرمانده بزرگ بدون اینکه پشت سنگر قایم بشه بالای سنگر بود بدون ترس از تیر و ترکش دشمن، بطوری که من چند بار گفتم حاج احمد بیا توی سنگر
می گفت: پس چطوری دشمنو باید رصد کرد از پشت خاکریز؟!! - خیلی حرفه ، این یعنی عین شجاعت و رشادت
درگیری ها به حدی بود که دشمن با تانکهاش نزدیک خاکریزهای ما می شد و مهمات ما منظور گلوله آر پی جی و گلوله خمپاره شصت تموم شده بود و با توجه به دشت بودن نه کسی جرات می کرد بره مهمات بیاره و نه میتونستن برامون بفرستن، فاصله هم تا پشت خط هزار و پانصد متر بود
حاج احمد گفت کی میره گلوله بیاره؟ تانک دشمن نزدیک خاکریزه!! شهید اصغر بهرامی به من گفت میای ما بریم؟ گفتم بریم
وقتی مهمات رو آوردیم تانکهای دشمن به خاکریرما چسبیده بودند
شهید نوزاد گفت سریع آر پی جی ها رو بردارین برین به شکار تانکها
چند نفر گلوله ها رو برداشتن به دنبال آر پی جی زن ها رفتند. نبرد جانانه با تانکها شروع شد. عراقی های بزدل که در اون غول های آهنی پناه گرفته بودند با دیدن شیرمردان بسیجی فرار را به قرار ترجیح دادند و به دنبال اون آتش سنگی بر روی نیروها فروکش کرد
— راوی: ززمنده گردان مقداد- لشکر27
دفاع مقدس
در عکس بالا همه غیر از محمود عطایی، شهید شده اند
🍃🌷بسم رب الشهداء والصدیقین🌷🍃
وصیت نامه شهداء
📄 این وصیتنامه هایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.امام خمینی (ره)
📄 به وصیت نامه جوانان نگاه كنید، این وصیتنامه ها انسان را میلرزاند و بیدار میكند.امام خامنه ای (مدظله العالی)
ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
🌷فرازی ازوصیت نامه شهید احمد نوزاد🌷
✅ "...خداوند منان نعمتي بر ما مردم نهاد و ما را در برهه اي از زمان قرار داده كه بتوانيم قدمي در راه اسلام عزيز برداريم ما هم مثل ديگران كار را به خودش واگذار مي كنيم و فقط از او مي خواهيم كه عاقبت ما را ختم به خير گرداند و اين لياقت را به ما بدهد كه بتوانيم در راهش هرچه محكم تر و استوارتر قدم برداريم.
خواهران عزيزم بدانيد كه احترام به پدر و مادر از واجبات مي باشد و بدانيد كه مسؤوليت سنگيني در اين مورد به عهده آنان مي باشد. الحمدالله همگيتان به سن و سال بلوغ رسيده و مسائل را خوب درك مي كنيد. در حفظ حجاب و پوششتان بكوشيد و حد شرعي را رعايت كنيد ".
⏳ نهم خرداد ۷۹ - سالروز شهادت سردار عبدالله رودکی معاون نیروی دریایی سپاه
🔰 کلام شهید حاج عبدالله رودکی؛
۰خدایا معرفتمان ده که بس بی معرفتیم،صبرمان ده که بسیار عجولیم
بصیرتمان ده که ببینیم آنچه نادیدنی است.
کورمان کن که نبایسته ها را نبینیم و جز تو منظر نظر نباشد، بینشی عطا کن که اهل ثمر شویم و فکری بخش تا به عظمتت پی ببریم و معرفتی یابیم
دستی بخش تا دستگیر باشد و قطعش کن تا جز تو به سوی کسی دراز نکند
قدمی عطا کن که در راه تو بپیماید و قدرتی که در خدمت تو باشد.
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊
دفاع مقدس
⏳ نهم خرداد ۷۹ - سالروز شهادت سردار عبدالله رودکی معاون نیروی دریایی سپاه 🔰 کلام شهید حاج عبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بببنید به نام فاطمہ(س)
حساس بودند...
فقط نام #مادرشان ڪافی بود
تا چشـمانشان بارانـے شــود ...😭
🌷 ۹ خرداد ۱۳۷۹ ه.ش - سالروز شهادت سردار عبدالله رودکی معاون نیروی دریایی سپاه
شهیدی که نقشی بین المللی در جبهه مقاومت منطقه داشت.
حاج عبدالله نقش معاون عملیات حزب الله لبنان را داشت.
پایه گذار عملیات های استشهادی و تربیت این نیروها کار حاج عبدالله بود.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔰 کلام شهید حاج عبدالله رودکی؛
۰خدایا معرفتمان ده که بس بی معرفتیم،صبرمان ده که بسیار عجولیم
بصیرتمان ده که ببینیم آنچه نادیدنی است.
کورمان کن که نبایسته ها را نبینیم و جز تو منظر نظر نباشد، بینشی عطا کن که اهل ثمر شویم و فکری بخش تا به عظمتت پی ببریم و معرفتی یابیم
دستی بخش تا دستگیر باشد و قطعش کن تا جز تو به سوی کسی دراز نکند
قدمی عطا کن که در راه تو بپیماید و قدرتی که در خدمت تو باشد.
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
1_1605987117.mp3
26.14M
#بشنوید 👇👇
#صوت_سخنرانی استاد حسن عباسی (از بیژن تا عبدالله)
🔹 به مناسبت سالروز شهادت دریادار عبدالله رودکی
🗓 تاریخ سخنرانی: ۱٠ خرداد ۱۴٠۱
#روشنگری_اسلامی... الگوی ما زندگی شهداست نه سلبریتیهای بی مایه و بازیگری صرف در صحنه زندگی... 👆🤔
🌷 ۹ خرداد ۱۳۷۹ ه.ش - ترور و شهادت سردار عبدالله رودکی معاون نیروی دریایی سپاه
#اعجوبه_سپاه_در_دریا
♦️وی به قصد دفاع از مسلمانان جهان به جمع «حزب الله» لبنان پیوست. توان بالای او در رزم دریایی، غواصی، موشک اندازی و تسلط بر زبان عربی، او را در جایگاه یکی از مربیان آموزشی حزب الله لبنان قرار داد. نقش رودکی به گونه ای بود که صهیونیست ها بارها در صدد ترور ایشان برآمدند ولی هر بار در این امر ناکام ماندند
♦️او که آرزوی شهادت را از سالهای جنگ در قفس تنگ جسمانی اش جای داده بود سرانجام چند روز پس از پیروزی لبنان هنگامی که برای معارفه فرمانده جدید نیروی دریایی استان بوشهر به این استان سفر کرده در روستای «آب پخش» براز جان از توابع شهرستان دشتستان در وقت اذن و در کمال بندگی در حالیکه وضو می گرفت مورد اصابت گلوله یکی از ایادی منافقین قرار گرفت و در 45 سالگی این چنین نام دریادار دوم پاسدار عبدالله رودکی در تاریخ 79/3/9 در صحیفه شهادت به ثبت رسید
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید🕊🕊
دفاع مقدس
⏳ نهم خرداد ۷۹ - سالروز شهادت سردار عبدالله رودکی معاون نیروی دریایی سپاه 🔰 کلام شهید حاج عبدالله
به یاد امام و شهدا
به یاد مجاهد بدون مرز
اسطوره و الگوی ما
سردار فراموش نشدنی سپاه اسلام
نابغه بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
فرمانده عارف و دلسوخته
اسطوره مقاومت
خار چشم منافقین و کفار
🇮🇷"شهید حاج عبدالله رودکی"
امام خامنه ای :
« الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست
یعنی می توان با مقاومت و مبارزه
و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید
در عین حال الگوی شکست نیز پیش روی ماست
و آن دل بستن به روش های سازشکارانه
و کاسه گدایی صلح در دست گرفتن است
نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن
و در نهایت تحمیل یکطرفه خواستههای اسرائیل است
که این را نیز عیناً مشاهده کردیم »
سلام و صلوات هدیه به تمام شهدای راه اسلام ناب محمّدی {ص}
به خصوص مجاهد نستوه، شهید حاج عبدالله رودکی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
دفاع مقدس
به یاد امام و شهدا به یاد مجاهد بدون مرز اسطوره و الگوی ما سردار فراموش نشدنی سپاه اسلام نابغه بزرگ
خاطره حاج سعید قاسمی
از آرزوی شهید حاج عبداللّه رودکی :
« عبداللّه رودکی که تا قبل از شهادتش همه آمال و آرزویش این بود
به خود من گفت، روی قایق در خلیج فارس
دست برد طرف آسمان و گفت :
یا فاطمه زهرا {س} از تمام عمرم اگر یک روز مانده
به من این فرصت را بدهید که یک ناو برایتان بزنم »
حاج عبداللّه، به شرف پاسداری قسم
به کوری چشم واداده ها و خائنین و غرب زده های بزدل
آرزویت را برآورده می کنیم
فرقی نمی کند، عملیات تاکتیکی یا عملیات استشهادی
جلوی چشم همه دنیا
ناو بدهیبت مستکبر اعظم و شیطان اکبر
آمریکای لعنتی را به قعر خلیج فارس می فرستیم
مرگ بر آمریکا و آمریکاپرست کذاب
حضرت امام خمینی {قدس سره الشریف} :
« امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است
كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت
و آرايش ناوهاى جنگى آمريكا و اروپا
در خليج فارس صف آرايى نمود
اينجانب به نظام هاى آمريكايى و اروپايى اخطار مى كنم
كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته ايد
از خليج فارس بيرون رويد
هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما
توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود
ممكن است فرزندان انقلاب
ناوهاى جنگى شما را به قعر آب هاى خليج فارس بفرستند
به دولت ها و حكومت هاى منطقه
خصوصا به عربستان و كويت مى گويم
كه همه شما در ماجراجویی ها
و جناياتى كه آمريكا مى آفريند
شريک جرم خواهيد بود »
سیّدنا و قائدنا
حضرت امام خامنه ای {روحی له الفداء} :
« گاهی جهاد
جهاد سیاسی است
گاهی جهاد فرهنگی است
گاهی جهاد نرم است
گاهی جهاد سخت است
گاهی با سلاح است
گاهی با علم است
همه اینها جهاد است
اما در همه اینها باید توجه داشت
که این جهاد، علیه دشمن است
علیه دشمن بشریت است
علیه دشمنانی است
که به اتکا قدرت خود
و زر و زور خود
وجود سنگین و مطامع خودشان را
بر بشریت تحمیل می کنند
سازش با آنها معنا ندارد
اِتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الکافِرینَ وَ المُنافِقین »
سلام و صلوات هدیه به امام و شهدا
سلام و صلوات هدیه به
شهدا و مجاهدان گمنام نیروی دریایی
به خصوص سردار پرافتخار سپاه اسلام
شهید حاج عبداللّه رودکی
(راهش ادامه دارد)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
دفاع مقدس
خاطره حاج سعید قاسمی از آرزوی شهید حاج عبداللّه رودکی : « عبداللّه رودکی که تا قبل از شهادتش همه آم
♦️شهید رودکی در شکل گیری گردانهای غواص لشکر 19 فجر و همچنین تشکیل قرارگاه نوح نبی (ع) نقش مؤثری ایفا نمود. او علاوه بر آموزش نیروها، خود در طراحی و اجرای عملیات حاضر می شد. رودکی در شناسایی منطقه عملیاتی والفجر 8 رشادتهای زیادی از خود نشان داد و با تشکیل نیروی دریایی سپاه همواره به عنوان یکی از فرماندهان عملیاتی مناطق دریایی سپاه در شکل گیری و بکارگیری استراتژی قایقهای تند رو و مین گذاری های دریایی نقش کلیدی داشت، در کلیه عملیاتهای دریایی شرکت کرد، با وجود مجروحیت از قسمتهای مختلف به ویژه مجروحیت شیمیایی و شرایط سخت جسمی با 89 ماه سابقه حضور در جبهه، پس از جنگ نیز در کاربردی کردن تکنولوژی و صنایع نظامی و در توانمند سازی تسلیحاتی نیروها کوشا بود
♦️وی به قصد دفاع از مسلمانان جهان به جمع «حزب الله» لبنان پیوست. توان بالای او در رزم دریایی، غواصی، موشک اندازی و تسلط بر زبان عربی، او را در جایگاه یکی از مربیان آموزشی حزب الله لبنان قرار داد. نقش رودکی به گونه ای بود که صهیونیست ها بارها در صدد ترور ایشان برآمدند ولی هر بار در این امر ناکام ماندند
♦️او که آرزوی شهادت را از سالهای جنگ در قفس تنگ جسمانی اش جای داده بود سرانجام چند روز پس از پیروزی لبنان هنگامی که برای معارفه فرمانده جدید نیروی دریایی استان بوشهر به این استان سفر کرده در روستای «آب پخش» براز جان از توابع شهرستان دشتستان در وقت اذن و در کمال بندگی در حالیکه وضو می گرفت مورد اصابت گلوله یکی از ایادی منافقین قرار گرفت و در 45 سالگی این چنین نام دریادار دوم پاسدار عبدالله رودکی در تاریخ 79/3/9 در صحیفه شهادت به ثبت رسید
به یاد مجاهد بیمرز
کابوس صهیونیست ها
خار چشم منافقین و کفار
فرمانده بلند آوازهی جبههها
مغز متفکر نیروی دریایی سپاه
از بنیانگذاران رزم های نوین دریایی
قهرمان سه دوره بوکس جوانان ایران
حامی بزرگ گروههای مقاومت در منطقه
#شهید_دریادار_حاجعبدالله_رودکی
۸۹ ماه حضور بیامان در جبههها ...!
از گردانهای غواص لشکر ۱۹ فجر گرفته تا تشکیل قرارگاه نوح نبی و شناسایی منطقه عملیاتی والفجر۸ از حاجعبداله چهرهای نامدار در پشت خاکریزها ساخته بود ...
او از بنیانگذاران نیرو دریایی سپاه و پیشگام در علم موشکی ایران و همچنین نقشآفرین در جبهههای مقاومت بود. صهیونیستها او را عبدالقادر ایرانی نام نهاده بودند حتی چندین بار اقدام به ترور او کردند اما او هر با چابکی از مهلکه رهیده بود. تا سرانجام در نهم خرداد سال ۱۳۷۹ منافقین کوردل با ترور او در شهر آب پخش، شهرستان دشتستان درصدد حذف این چهره برجسته برآمدند.
#سالروز_شهادت
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
هر که هستم، هر که بودم
به کسی مربوط نیست
چون امام مهربانی
چون رضا آورده ام...
دفاع مقدس
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 حرم مطهر امام رضا (ع) در سالهای دفاع مقدس یکی از مراکز اصلی برای اعزام به جبههها بود و رزمندگانی که از خراسان راهی جبهه بودند با حضور در این آستان نورانی و مدد گرفتن از امام رئوف به جنگ با دشمن متجاوز میرفتند.
همچنین بسیاری از رزمندگان دیگر شهرها هم برای تقویت روحیه، گروه گروه به مشهد میآمدند و پس از زیارت آن امام همام راهی منطقه میشدند.
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊
🌷 رزمنده دلاور "رضا نادری"؛ شهیدی که در روز میلاد #امام_رضا (ع) به دنیا آمد
🌱 متولد سال 1346 - شهرستان شاهرود
مسئول تیم شناسایی و اطلاعات تیپ قائم(عج)
💠 در ریاضی و محاسبات استاد بود. مدال قهرمانی دومیدانی کشور را داشت. 21 ساله بود، اما کارهای او کارشناسان جنگی را به حیرت وامیداشت.
🌷در هر منطقه، بهترین طرحها را اجرا میکرد. در عملیاتی در منطقه کردستان به مأموریت شناسایی رفت. بعد از آن دو روز در داخل چادر مشغول بود، به همراه مقدار زیادی کاغذ و مقوا و چسب!!!
روز بعد فرماندهان گردانها را به داخل چادر دعوت کرد. چیزی که میدیدند باور کردنی نبود. ماکت کل منطقه عملیاتی را با مقوا و چسب به زیبایی ساخته بود!
هر سؤالی فرمانده گردانها داشتند از روی ماکت جواب میداد! او یک نابغه جنگی بود. در شلمچه کاری کرده بود که آتش دشمن روی نیروهای ما نباشد. سنگرهایی طراحی کرد که هم از دید دشمن محفوظ بود و هم دیدهبان می توانست بدون مشکل به دیده بامی بپردازد.
رضا نادری همچنین یک خطاط بود. تابلوهای شهدا را مینوشت. یک نویسنده بود، یک استاد ادبیات! زیباترین متن ادبی را چند روز قبل از شهادت، به مناسبت عید قربان نوشته بود که از قضا در همان روز بشهادت رسید🕊در 5 رداد67 — در سن 21سالگی
💌قسمتی از وصیت نامه شهید نادری که بر روی سنگ مزار این شهید نوشته شده است:
ای برادر، به کجا میروی؟
کمی درنگ کن!
آیا با کمی گریه و یک فاتحه خواندن، بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد؟
ما نظاره میکنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد
و اما مسئولیت، ادامه دادن راه ماست
دفاع مقدس
🌷 رزمنده دلاور "رضا نادری"؛ شهیدی که در روز میلاد #امام_رضا (ع) به دنیا آمد 🌱 متولد سال 1346 - شهرس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 وصیت نامه تکان دهنده یک شهید🌷
#استاد_رائفی_پور
📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شوخی های زمان جنگ 😊
🎤 استاد رائفی پور از مزاح و شوخ طبعی های رزمنده ها می گوید
بچه هایی بودند که به شوخی، دیگران را اذیت می کردند ولی به هیچکس هم بر نمی خورد😊
دفاع مقدس
🎞 شوخی های زمان جنگ 😊 🎤 استاد رائفی پور از مزاح و شوخ طبعی های رزمنده ها می گوید بچه هایی بودند ک
😊😊 #شوخ_طبعی
⏳#زمان_جنگ
⚠️ کنسرو ماهی با نفت !!
🔺 سال 1363 در بخش مخابرات سپاه کامیاران خدمت میکردم.
🔹 یک روز، مسئولین مخابرات سپاه کردستان، پرویزی، امامقلی و رَوِشی از سنندج به کامیاران آمدند.
🔸 قرار بود عملیاتی به منظور پاکسازی منطقه اورامانات انجام شود. در آن زمان، هیزهای وابسته به حزب دمکرات در ارتفاعات اورامانات و روستاهای اطراف، با درگیریهای مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت، امنیت و آرامش را از مردم بومی کُرد سلب کرده بودند.
▪️در آن روز، سهمیۀ ناهار را به تعداد افراد، داده بودند و چون میهمان رسیده بود، به سنگر تدارکات مراجعه کرده و دو عدد کنسرو ماهی و بادمجان از آنها گرفتیم. قوطی کنسروها را روی چراغ گرم کردیم، سپس در بشقاب ریخته و در میان سفره گذاشتیم.
🔺 در بین افراد میهمان، رَوِشی آدم خاصی بود. او از دو چشم نابینا بود و با وجود این، مسئولیتِ تعمیر و نگهداری خطوط تلفن را برعهده داشت و همچنین اپراتور مرکز تلفن بود و تمام شمارههای مشترکین را از حفظ داشت!! – رَوِشی در عین حال، بذلهگو و شوخطبع بود و بچهها را با صحبتها و حرکات خود میخنداند و به آنها روحیه میداد.
♨️ حالا او از همه گرسنهتر بود. غذا هم که داغ بود، منتظر نماند و کورمال کورمال بشقاب را برداشت و به کنار سنگر بُرد و از دبّهای که در آنجا بود، روی غذا ریخت تا کمی سرد شود. تصور میکرد این دبّۀ آب است؛ غافل از آن که ظرف نفت بود!!
⚪️ تا آمدیم به او بگوییم که نریز! . . . ، این نفته! . . . . ، دیگر کار از کار گذشته بود!!
⭕️ در اینجا رَوِشی، که طاقت از کف داده بود، بدون توجه به حرف دیگران، به تنهایی شروع کرد به خوردن کنسروی که روی آن نفت ریخته بود!!
🔺 هر چه گفتیم نخور! . . . این غذا نفتیه!، گوشش بدهکار نبود و میگفت: اگه این رو بریزیم دور، اسراف میشه!!
✳️ او تمام بشقاب را با حرص و وَلعِ تمام خورد! و بقیه هم با همان غذای سهمیهای پادگان، که نان و دوغ بود، سدّ جوع کردیم! دوغ را در کاسهای ریخته، مقداری نان در آن ترید کردیم و به عنوان غذا خوردیم!
♦️در این میان، رَوِشی که غذای نفتیاش را تمام کرده بود، ظرف دوغ را که تا نصفه پُر بود، نزدیک دهان برد و تا ته سرکشید!!
▪️ بعدش هم رفت گوشهای از سنگر و دراز کشید! – پرویزی رفت کنار او و دستی به شکمش کشید و گفت: رَوِشی با کنسروهای نفتی و دوغی که خوردی، یه وقت منفجر نشی ها ؟؟!!
🌀خلاصه هر کس چیزی میگفت. . . . – ماجرای رَوِشی به سنگرهای مجاور هم دَرز کرده و دهان به دهان بین بچهها نقل میشد و همه را حسابی به خنده واداشته بود!
🔹 صبحِ آن روز، رزمندگان، عازم عملیات شدند و چون از وقایع دیروز کلّی خندیده بودند، با نشاط و روحیۀ شاد، به طرف منطقۀ عملیات حرکت کردند.
💢 در حین درگیری با دشمن نیز، بچههای مخابرات از پشت بیسیم مزاح نموده و ماجرای رَوِشی را برای یکدیگر تعریف میکردند!
🌺 شوخطبعیها و بذلهگوییهای رَوِشی، نُقلِ محفل رزمندهها بود و در شرایط سخت و خطرناک آن زمانِ، به آنها روحیه میداد.
(راوی: علی غلامی)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🌸 روِشی، نیروی روشندل سپاه بود که در اوایل انقلاب و زمان درگیریهای گروهکهای ضدانقلاب (دمکرات، کومله ...)، به کردستان اعزام شده بود.
🍀 او با این که از قدرت بینایی محروم بود، مسئولیت تعمیر و نگهداری خطوط تلفن سپاه ناحیۀ کردستان را برعهده داشت!!!
🌻 و همچنین اپراتور مرکز تلفن بود و تمام شمارههای مشترکین را از حفظ بود!!
☘️ روِشی قبل از انقلاب، در شرکت مخابرات کار میکرد و با تعمیرات مراکز تلفن آشنایی داشت! وی با گوش کردن به صدای گوشی تلفن، متوجه نوع خرابی مرکز سانترال میشد و به افراد تعمیرکار میگفت مثلاً رلۀ فلان قطعه را تعویض کنید تا درست شود!
🌼..... و این حکایت از هوش و استعداد این برادر روشندل داشت.
➖ از طرفی دیگر، تعهد و دلبستگی او به انقلاب، وی را به کردستانِ آن زمان، که سراسر آشوب و ناامنی بود، کشانده بود.
—————————
📡 کانال "دفاع مقدس"
#تبریزی_که_اهواز_بود!!
🌷یکی از برادران بسیجی که به تازگی با هم دوست شده بودیم، یک روز مرا کنار کشید و گفت: اگر کاری نداری بیا با هم برویم تا مخابرات. پرسیدم: تو که خیلی وقت نیست اعزام شدی. گفت: درست است، اما حقیقت اش این است که خانواده ام موافقت نمیکردند بیایم، من هم برای اینکه از دستشان خلاص بشوم گفتم جبهه نمیروم، میروم برای کار.
🌷....پرسیدم: حالا میخواهی چه کنی؟ گفت: میرویم مخابرات شماره میدهم شما صحبت کن، بگو که دوستم هستی و ما در تبریز هستیم و با هم کار میکنیم، من نتوانسته ام بیایم، بعداً خودم تماس میگیرم. آقا رفتیم مخابرات، شماره را دادیم تلفنچی گرفت: الو، منزل فلانی، با اهواز صحبت کنید! گوشی را دادم دست خودش گفتم: مثل اینکه دیگر کار خودت است😂😂
📚 کتاب "فرهنگ جبهه" جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊
دفاع مقدس
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی #شهید_شاهرخ_ضرغام
#زبان_فرمانده_عراقی_در_دستان_شاهرخ !!
مرتب میگفت: من نمیدونم، باید هر طور شده کله پاچه پیدا کنی! گفتم: آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذا هم درست پیدا نمیشه چه برسه به کله پاچه!؟ بالاخره با کمک یکی از آشپزها، کله پاچه فراهم شد. گذاشتم داخل یک قابلمه، بعد هم بردم مقرّ شاهرخ و نیروهاش. فکر کردم قصد خوشگذرانی و خوردن کله پاچه دارند. اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند. آنها را آورد و روی زمین نشاند. یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد.
بعد شروع به صحبت کرد: خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان های شما اسیر شد. اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند. بعد ادامه داد: شما متجاوزید. شما به ایران حمله کردید. ما هر اسیری را بگیریم، میکُشیم و میخوریم!! مترجم هم خیلی تعجب کرده بود. اما سریع ترجمه میکرد. هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه میکردند. من و چند نفر دیگر از دور نگاه میکردیم و میخندیدیم.
شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت. بعد هم زبان کله را درآورد. جلوی اسرا آمد و و گفت: فکر میکنید شوخی میکنم؟! این چیه!؟ جلوی صورت هر چهار نفرشان گرفت. ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود. مرتب ناله میکردند. شاهرخ ادامه داد: این زبان فرمانده شماست!! زبان، میفهمید؛ زبان!! زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد. بعد بدون مقدمه گفت: شما باید بخوریدش! من و بچه های دیگه مرده بودیم ازخنده ،برای همین رفتیم پشت سنگر.
شاهرخ میخواست به زور زبان را به خورد آنها بدهد. وقتی حسابی ترسیدند خودش آن را خورد! بعد رفته بود سراغ چشم کله و حسابی آنها را ترسانده بود. ساعتی بعد در کمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد. البته یکی از آنها که افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد. بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا تا آخرش را خوردند. آخر شب دیدم تنها درگوشه ای نشسته. رفتم و کنارش نشستم. بعد پرسیدم: قا شاهرخ یک سئوال دارم؛ این کله پاچه، ترسوندن عراقی ها، آزاد کردنشون!؟ برای چی این کارها رو کردی؟!
شاهرخ خنده تلخی کرد. بعد از چند لحظه سکوت گفت: ببین یک ماه و نیم از جنگ گذشته، دشمن هم از ما نمیترسه، میدونه ما قدرت نظامی نداریم. نیروی نفوذی دشمن هم خیلی زیاده. چند روز پیش اسرای عراقی را فرستادیم عقب، جالب این بود که نیروهای نفوذی دشمن اسرا رو از ما تحویل گرفتند. بعد هم اونها رو آزاد کردند. ما باید یه ترسی تو دل نیروهای دشمن میانداختیم. اونها نباید جرات حمله پیدا کنند. مطمئن باش قضیه کله پاچه خیلی سریع بین نیروهای دشمن پخش میشه....
🌹خاطره ای به یاد شهید جاویدالاثر شاهرخ ضرغام
📚 از کتاب "شاهرخ، حر انقلاب"