eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
949 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌈 نسیمی جان‌فزا می آید بوی کرب و بلا می آید... دوران 🎞 کلیپی که سالهاست آغازگر مستند "روایتِ فتح" سید مرتضی آوینی شده است 🎥 | مداحی ماندگار از🌷شهید حسن اردستانی لحظاتی قبل از شهادت🕊🕊 🌴 -- ساعاتی پیش از آغاز عملیات کربلای ۵ 🚩🚩 سینه زنی رزمنده ها به همراه نوحه خوانی شهید اردستانی 🌷حسن اردستانی، جمعی گردان عمار - لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🌱 متولد: خرداد ۱۳۴۷ - 🕊🕊 شهادت: ۲۳ دی ۱۳۶۵ ⚪️ خاک‌سپاری بهمن ۱۳۷۵ - مزار: بهشت‌زهرا (س) - قطعه‌ ۲۶ردیف ۶۹مکرر شماره‌ ۵۳ 📡 کانال 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 📡 کانال 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
حسین معلم شهادتم من (2).mp3
5.11M
یادمان دفاع مقدس حسین معلم شهادتم من سفینة النجاة امتم من شب اول محرم ۱۳۶۵ مصلی اهواز حاج صادق آهنگران شعر: مرحوم حاج حبیب الله معلمی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷عزاداری شب اول محرم در خانقاه عشق "بازی دراز" ☘️ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ هنوز هوا روشن بود که حرکت کردیم . سه تا وانت بچه های اطلاعات عملیات و 3 تا وانت هم بچه های تخریب و چند تا ماشین هم بچه ها عملیات و ستاد لشگر10 بودند که به سمت بازی دراز حرکت کردیم و به سختی توانستیم خود را به نزدیکی قله 1150برسونیم . دشمن از روی ارتفاعات "بمو" بر روی این قله دید کامل داشت.زمین مسطح محدودی بالای قله پیدا کردیم و چند تا پتو پهن کردیم و این شد حسینیه ما.بعضی از فرمانده هان میگفتند اینجاجان پناه نداره.اونها نگران بودند که اگر دشمن تیر اندازی کنه و یا با توپ و خمپاره بزنه بچه ها آسیب ببینند اما بچه ها اصرار داشتند که مراسم عزاداری بالای ارتفاع باشه. نماز مغرب و عشاء رو خوندیم و مشغول تعقیبات نماز بودیم که تیر های رسام دشمن بود که از روی ارتفاعات مجاور ما به سمت آسمان شلیک میشد. بعضی ها گفتند اینها برای این است که شب اول محرم شب اول سال قمری است جشن گرفتند و بعضی هم نظرشون بود که شلیک تیرها به خاطر ترس از عملیات رزمندگان است. قبل از عزاداری یکی از دوستان چند جمله از فلسفه قیام امام حسین علیه السلام بیاناتی فرمود و بعد من شروع کردم به روضه خوندن و بعد هم سینه زنی ، که یادمه اون شب از حضرت حر (ع) خوندم و این نوحه رو دم دادم که: من آمدم بر درگهت حسین جان. تاکه شوم خاک رهت حسین جان. ویی که آمال منی.مستحضر از حال منی مظلوم حسین جان. بچه ها سر پا شدند و سنگین سینه میزدند و بعد هم شور حسین جان گرفتیم و در آخر سینه زنی هم شور معروف جبهه رو که تازه رسم شده بود خوندم..قال رسول الله نور عینی...حسین و منی انا من حسینی...حسین جان کربلا...حسین حسین...حسین جان نینوا...حسین حسین... وقتی بچه ها حسین حسین میگفتند صداشون با برخورد به صخره ها و در تاریکی شب توی ارتفاعات میپیچید انگار روی تمام قله ها سینه زنی برپا شده .... از روی تمامی قله ها از قعر دره های بازی دراز صدای حسین جان به گوش میرسید به طوری که فرماندهان تذکر دادند زود جلسه رو تمام کنید..چون نگران بودند این سروصدا به دشمن برسه و ارتفاعات رو زیر آتیش بگیرند...اداره سینه زنی از دست من نوحه خون خارج شده بود و هیچ جور نمیشد بچه ها رو آروم کرد...تازه از وسط حلقه عزاداری نوحه شور عوض شد و دیدم بچه ها میخونند...شور شهادت به سرم آمده...کرببلا در نظرم آمده...و یک صدا فریاد میزنند ..حسین جان زیارت...حسین جان شهادت.... اونشب اونقدر بچه ها بر سر و سینه زدند تا از حال رفتند ... آنشب حال عجیبی بود . حتی بعد از اتمام عزاداری بعضی ها هنوز گریه میکردند. فردای اونروز یعنی روز اول محرم وقتی اومدیم حسینیه گردان تخریب لشگر10 در سرآبگرم برای نماز ظهرو عصر دیدیم شهید حاج کاظم رستگار به عنوان امام جماعت جلو ایستاده و نماز رو به امامت ایشون خواندیم و بعد از نماز ایشون چند دقیقه صحبت کردند و در آخر صحبتشون فرمودند که شنیدم دیشب برای عزاداری رفتید بازی دراز؟؟؟؟ عزاداری تون قبول باشه...اما اگرخدای نکرده اتفاقی می افتاد چی...من به فرمانده هاتون تذکر میدم که دیگه از این کارها نکنند... راوی:جعفرطهماسبی
چادرهای بچه های تخریبچی در حال و هوای محرم
من_به_زمین_کربلا_حسین_معلم_شهادتم_من (2).mp3
8.25M
یادمان دفاع مقدس من به زمین کربلا بهر فدا آمده ام حسین تشنه لب منم شب اول محرم ۱۳۶۵ مصلی اهواز بانوای حاج صادق آهنگران شعر: مرحوم حاج حبیب الله معلمی دوران
🏴 رنگ و بوی ماتم عزای امام‌حسین (ع) در جبهه‌ها 💠 ماه محرم در جبهه رنگ و بوی خاص خود را داشت و هر یگان در مقر خود مراسم ویژه‌ای برگزار می‌کردند. 🔹همزمان با گرفتن رنگ و بوی عزا در کل کشور روز‌های محرم در دوران دفاع مقدس و در جبهه‌های جنگ غرق در ماتم و عزاداری اباعبدالله می‌شد. محرم اوج دلدادگی رزمنده‌ها به خدا بود. با اینکه ذکر "یا حسین" از لب، و فکر کربلا از ذهن رزمنده‌ها جدا نمی‌شد، اما محرم بهانه‌ای بود برای یادآوری بیشتر قیام عاشورا. رزمنده‌ها در حسینیه‌ها و گاه در سنگر‌ها و مقر‌ها از هر فرصتی برای برپا داشتن عزاداری استفاده می‌کردند. 🚩فضای مقر‌ها رنگ عزا به خود می‌گرفت. نیرو‌های تبلیغات تمام سعی خود را برای فضاسازی‌های محرمی با نوشتن پلاکارد‌ها و پرچم‌های مشکی به کار می‌گرفتند. شعار‌ها و نوا‌های دسته جمعی صبحگاه متناسب با حال و هوای محرم گفته می‌شد، برای بسیاری از رزمنده‌ها محرم‌های جبهه منحصر به فردترین محرم‌ها در تمام عمرشان محسوب می‌شود. 🌷آرزو‌ها برای شهادت در این ماه رنگ و بویی دیگر می‌گرفت، و گویی مشتاقان شهادت در این ایام مشتاقانه‌تر آغوش خود را برای شهادت باز می‌کردند. هرکسی دوست داشت تا شهادت در این ماه نصیبش شود، آرزویی که برای برخی به وقوع می‌پیوست و آنان را همراه با اصحاب امام حسین (ع) بر سر یک سفره می‌نشاند. 🌴 هر یک از لشکر‌ها و یگان‌های رزمی در محل مقر‌های خود برنامه‌های ویژه‌ای در این ماه برگزار می‌کردند.
دفاع مقدس
🏴 رنگ و بوی ماتم عزای امام‌حسین (ع) در جبهه‌ها 💠 ماه محرم در جبهه رنگ و بوی خاص خود را داشت و هر ی
🔴 | محرم_در_جبهه | 🔻 رزمنده‌ها در ايام ماه محـرم و صفر بعد از نمازِ جماعتِ صبح، ظهر وعصر مراسم روضه‌خوانی برگزار و قبل‌از نماز مغرب وعشا بصورت دسته عزاداری برای برپايی نماز به سوی حسينيه هاحركـت می‌ كردند. هر گردان به طور جداگانه حسينيه‌ ای سرپا می‌كرد و رزمنده‌ها به برپايی عزاداری می‌پرداختند. 📍به‌اين ترتيب كه گردان‌ها بطور مخصوص برای خودشان چادر می‌زدند و از گردان‌های ديگر دعوت می‌شد تا در مراسم عزای سيد و سالار شهيدان شركت كنند.
شب اول محرم96 شوشتر.mp3
9.26M
یا حسین از غمت در خروشم می برم پرچمت را به دوشم صوتی شب اول محرم ۱۳۹۶ شوشتر حاج صادق آهنگران شعر: زنده یاد، محمد زمان گلدسته
هر شب محرم به نام کدام شهید کربلا است؟ شب اول:مسلم بن عقیل مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین (ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند. جناب مسلم بن عقیل برادرزاده حضرت علی(ع) است و همسر او، رقیه دختر حضرت علی(ع) و کلبیه بود. وی در مکه اقامت داشت و در سال 60 ه.ق به شهادت رسید. چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین(ع) اعلام کردند، امام حسین مسلم بن عقیل را روانه کوفه کرد تا به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت با امام حسین(ع) منع کرده و آنها را متفرق ساخت و در نهایت مسلم را به شهادت رساند.
Shab01Moharram1396[03] (2).mp3
12.99M
🎙مقاومت غریبانه شهید حسین قُجه ای و غربت و تنهایی مسلم بن عقیل در کوفه ( ) 🔺با نوای: حاج میثم مطیعی ( محرم الحرام ۱۳۹۶)
🍁 28 تیر سال 1376 — سالروز رحلت عبد صالح و عارف زمان، آیت الله العظمی بهاءالدینی ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📷 👆دیدار فرماندهان جنگ با علمای قم از جمله آیت‌الله العظمی بهاءالدینی ⚪️ ملاقات هایی که با هماهنگی شهید ردانی پور(طلبه حوزه و شاگرد ایت الله بهجت و بهاء الدینی- جانشین شهید خرازی در لشکر امام حسین-ع) انجام می شد فرماندهان منطقه در زمان هایی که برای شرکت در جلسه ستاد مرکز عازم تهران می شدند، در بین راه در قم زیارتی نموده و با برخی علما نیز دیدار می کردند آیت‌الله العظمی بهاءالدینی از جمله مراجعی بود که همواره آغوش پرمهر خود را به روی رزمندگان و فرماندهان رشید جبهه ها می گشود و گرمابخش محفل عاشقان الله بود💕
🌈 دیدار صمیمانه 📷 وقتی که عالم ربانی، آیت‌الله العظمی بهاءالدینی در خانه خود از مهمانان پذیرایی می کرد. ایشان در کنار سماور کوچک ذغالی می نشست و برای تک تک میهمانان چایی می ریخت و با رویی گشاده پاسخگوی سوالات آنان بود. ⚪️ این خانه محقر و ساده مکانی بود که آیت الله نزدیک به یک قرن با بی‌اعتنایی به زخارف دنیا در کمال غنا و بی‌نیازی روحی در آن زندگی کرد (ظاهرا این منزل محقر هم مال همسرش بود!!) فرماندهان جنگ از جمله شهید صیاد شیرازی نیز از مشتاقات پر و پا قرص ملاقات با ایشان بوده و هر از چند گاهی که به تهران می آمدند در بین راه به زیارت ایشان می رفتند. آقای بهاءالدینی ابتدا اگر آنها ناهار یا شام نخورده بودند می گفت بروند کبابی سرکوچه و پس از خوردن نان و کباب می آمدند و گرداگرد ایشان می نشستند و آن حضرت با چایی از میهمانانش پذیرایی می کرد💕