eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
838 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | یادی از دوران دفاع مقدس 🎤با صدای حاج صادق آهنگران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | سینه زنی غواصان رزمنده بوشهری 🌊 😢🐟 ساعاتی قبل از عملیات کربلای ۴ دوران کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌷 🕊🕊 یکم مرداد ۱۳۶۷ - سالروز شهادت حاج سعید تراب 🌿 فرمانده گردان امام حسن(ع) - لشگر سیدالشهداء (ع)
دفاع مقدس
🌷 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ 🕊🕊 یکم مرداد ۱۳۶۷ - سالروز شهادت حاج سعید تراب 🌿 فرمانده گردان امام حس
🚩 به یاد علمدار "یک دست" گردان امام‌حسن (ع) سهمیه‌ی حاج سعید از عملیات الی بیت المقدس ،دست راستی بود که از پیکر افتاد.. در جبهه شاخص شناسایی حاج سعید آستین خالیش بود و در عملیات‌هـا همه حیران بودند که این رزمنده تک‌دست چگونه با تیربار و آرپی‌ جی به دشمن حمله می‌کند!! مگر با یک دست و آن هم دست چپ می‌توان قلب دشمن را نشانه رفت .... 🌷شهید حاج سعید تراب🌷 فرمانده گردان امام‌حسن(ع) لشکر۱۰ سیدالشهداء شهادت: ۱۳۶۷/۵/۱ ،جاده اهواز_خرمشهر
دفاع مقدس
🚩 به یاد علمدار "یک دست" گردان امام‌حسن (ع) سهمیه‌ی حاج سعید از عملیات الی بیت المقدس ،دست راستی بو
💠 روایتی از آخرین روزهای جنگ 🌷 شهادت حاج سعید تراب 31 تیرماه سال 67 بود که دشمن بعثی به جهت اشغال اهواز و خرمشهر با ستونی از ادوات رزهی به سمت جاده اهواز و خرمشهر یورش برد. لشگر سیدالشهداء(ع) ماموریت پیدا کرد که با تیپ حضرت زهرا (س) دشمن را در سه راهی کوشک سرکوب کند و گردان امام حسین (ع) اولین گردانی بود که ساعت 5 صبح روز اول مرداد 67 خود را به محل درگیری رساند و طی درگیری سختی توانست ستون زرهی دشمن را متفرق کند و با تعقیب دشمن از سه راهی کوشک به طرف خرمشهر به نبرد با دشمن پرداخت. طرح دشمن این بود که بخش اعظم توان رزهی، برای تصرف اهواز به کار گرفته شود و از مسیر جاده اهواز خرمشهر به پیشروی به سوی اهواز ادامه داد و گردان امام حسن (ع) به فرماندهی حاج سعید تراب مامور شد جلوی دشمن را سد کند و رزمندگان این گردان بعد از پادگان حمید و بر روی جاده اهواز خرمشهر در حوالی ظهر با دشمن درگیر شدند. آفتاب در وسط آسمان بود و گرمای بیش از ینجاه درجه. درگیری بر روی زمین داغ و تعقیب و گریز. فاصله بچه ها با دشمن چند متری بیشتر نبود به طوری که منافقین همراه دشمن بعثی با بلندگو از بچه های گردان امام حسن(ع) می خواستند که تسلیم شوند. آنقدر درگیری نزدیک بود که کار به پرتاب نارنجک کشید. تا اینکه سعید تراب با قبضه آربی چی از خاکریز بالا رفت و تانک دشمن را مورد هدف قرار داد و فریاد میزد دشمن را به کناره جاده بکشانید و خودش هم با بخشی از بچه های گردانش به سمت راست جاده حرکت کردند. تعدادی تانک و نفربر دشمن هم به دنبال آنها تغیر مسیر دادند. سعید و یارانش توانستند دشمن را قبل از سه راه جفیر معطل کنند تا نیروی کمکی برسد. ساعت یک بعد از ظهر روز عرفه بود که تانکها و نفربرهای زرهی که تیربارهای سنگین بر روی آن نصب بود سعید و یارانش را به محاصره خود درآوردند و به آنها حمله کردند و عده ای از آنها به شهادت رسیده و تعدادی را نیز اسیر کردند. سعید نیز جزء شهدای این نبرد نابرابر بود. گردان امام حسن (ع) توانست دشمنی که قصد داشت قبل از ظهر به اهواز برسد تا ساعت 3 بعد از ظهر بین سه راه جفیر تا سه راهی صاحب الزمان در جاده اهواز-خرمشهر مشغول کند. تا اینکه سایر گردانهای لشگر ده و سایر یگان ها و جوانان اهواز هم به کمک آمدند و ورق برگشت و دشمن پا به فرار گذاشت. کسی از سرنوشت بچه های گردان امام حسن و حاج سعید خبر نداشت تا اینکه آنها را در بین خاکریزهای قرارگاه مهندسی ارتش بعد از پادگان حمید پیدا کردند. پیکر بی جان علمدار بی دست گردان امام حسن(ع) در حالی پیدا شد که آثار شکنجه بر بدنش پیدا بود و دشمن کینه توز به تلافی مقاومت سعید و یارانش صورت این جانباز شهید را با ضربات لگد و شلیک گلوله خرد کرده بود و اینگونه حماسه عاشورایی رزمندگان گردان امام حسن (ع) در روز عرفه و شب عید قربان در تاریخ به ثبت رسید و پیکر مطهر سردار جانباز شهید حاج سعید تراب در قطعه 29 گلزارشهدای بهشت زهرا مهمان خاک شد و فرزندان خردسالش سلمان و سجاد را برای همیشه تنها گذاشت. ✍️ راوی:
📊 🗓 ۱ مرداد ۱۳۶۷ عملیات لبیک یا خمینی (ره)
دفاع مقدس
اول مرداد 1367 جاده اهواز- خرمشهر #سه_راهی_کوشک 🕊🕊 #سکوی_پرواز_سادات_شهید #سید_صاحب_محمدی #سید_علی
🌷در تاریخ اول مرداد ١٣٦٧ ، در جاده اهواز – خرمشهر كه عراقی‌ها آن‌جا را گرفته بودند با تیپ الزهرا، از لشكر ده سید‌الشهدا درگیر می‌شوند و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده كه عبارت تن برابر تانك در این‌جا مصداق علنی پیدا می‌كند، آن‌هم در صبح روز عید قربان! 🌷قضیه از این قرار است كه آن روز در حدود ٣٠ رزمنده، سوار بار كامیونی می‌شوند، به قصد جاده اهواز - خرمشهر، كه تیر مستقیم تانك بعثی‌ها كه تا آن‌جا هم راه پیدا كرده بودند به وسط كامیون، اصابت می‌كند و خیلی از بچه‌ها زخمی می‌شوند ولی فقط ٥ سید شهید می‌شوند. 🌷این از نظر من نكته‌ عجیبی است به خصوص وقتی در میان این رزمنده‌ها كسی مثل محسن اسحاقی هم بوده كه ده‌ها تركش می‌خورد اما به شهادت نمی‌رسد، گو این‌كه فقط شهادت در تقدیر تمام ساداتی بوده كه در آن كامیون نشسته بودند، آن‌هم به تعداد ٥ نفر! 🌷نام این شهدای خمسه سادات كوثر: سیدعلیرضا جوزى، سیدداود طباطبایى، سیدصاحب محمدى، سیدمهدی موسوی و سیدحسین حسینی است. 🌷پیکرهای مطهرشان از سر تا کمر چون اجداد طاهرینشان در کربلا بی‌سر و دست، به گونه‌ای قطعه قطعه می‌شود که قابل شناسایی و تفکیک نبودند؛ به همین دلیل پس از عقب‌نشینی دشمن، قطعات مطهر پیکر این پنج شهید توسط دیگر همرزمان در همان محل شهادت به خاک گرم و خونین خوزستان سپرده می‌شود. 🌷با اتمام جنگ و بازگشت اهالی بومی منطقه که در پی اتفاقاتی با توسل به این قبر مطهر (واقع در سه راه كوشك _ خرمشهر) حاجت می‌گرفتند، بنا به درخواست اهالی از مسئولان منطقه، هویت این قبور مطهر مشخص شد و در سال ۷۶ با اصرارهایی مبنی بر ساخت مقبره با همت خانواده معظم شهدا و جمعی از همرزمان، بقعه کنونی که دارای پنج ستون است احداث شد. این بقعه در میان اهالی منطقه کوشک به بقعه فاطمیه(س) نام گرفته است و زیارتگاه خیل عظیمی از اهالی است.
روزهای پرالتهاب پایان جنگ عراق که با پشتیبانی‌های مالی و تسلیحاتی و نیز حمایت های سیاسی غرب و شرق و کشورهای مرتجع از اوایل سال ۶۷ دست به تحرکاتی در سراسر جبهه ها زد که اولین آنها بازپسگیری بود سپس سعی در تصرف شلمچه، جزایر مجنون، طلائیه،کوشک، فکه، شرهانی، تمرچین در شمالغرب و در ۳۱ تیر مجدداً حمله به طلائیه، کوشک، ونیز قصر شیرین وشمال مهران تهاجمات عرااق در این روزها درحالی انجام گرفت که ایران در روز ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را اعلام کرده بود صدام بتصور اینکه ایران در موضع ضعف میباشد، دوباره هوس اشغال خوزستان را در سر می پروراند (۳۱ تیر ۶۷) آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان امام‌جمعه تهران با درک شرایط خطیر کشور علاوه بردعوت همه ائمه جمعه به جبهه،خود از امام اجازه و همچون روزهای نخست جنگ رهسپار جبهه‌های جنوب شده تا با حضور در یگان‌ها عزم سست شده برخی رزمندگان را دوباره جزم کنند و روحیه رزمندگان را بالا ببرند-۲ مرداد۶۷ در این اثنا و همزمان ناگهان اتفاق عجیب و غیرمنتظره‌ای رخ می‌دهد عملیات فروغ جاویدان از سوی منافقین آغاز می‌شود.عملیاتی باپشتیبانی کامل عراق و غرب و به‌منظور فتح ۴۸ساعته تهران-۳ مرداد۶۷
طلایی_در_دفاع_مقدس 31 تیرماه تا 15 مرداد 67 روزهای طلایی ما در دفاع مقدس بود که رزمندگان فقط و فقط به امر امام گوش کردند و بس و به اعتراف همه فرماندهان این 15 روز سال دفاع مقدس بود این 15 روز ماشین جنگی دشمن را منهدم کرد و بینی صدام و حزب بعث را به خاک مالید. شاید نسل امروز سووال کنند که ??? چرا کسی این پانزده روز رو تحلیل نمیکنه. یک جواب این است که تحلیل گری توی صحنه نبرد وجود نداشت و تحلیل گرها فرار رو بر قرار ترجیح دادند. در مصاف دشمن فقط امام بود و امت امام . روز عید قربان سال67 که مصادف با سوم مرداد ماه بود همه ی اسلام در مقابل همه کفر قرار گرفت. گرمای 55 درجه و تشنگی هم چیزی برای عرضه نداشتند. رزمنده ها آمده بودند با دشمن بجنگند ، هرچه خوبی و خیر بود در صحنه بود. توکل. توسل. تحمل. تهور... عجیب تر از همه بدن هایی بود که هر ساعت از تن پوش سبک تر میشد نزدیکی های ظهر انگار همه محرم شده بودند و برای قربانی به منا میرفتند. از فرط گرما لباسها رو کنده بودند و با زیر پیراهن آرپی جی بدوش و تیر بار به دست توی جاده اهواز خرمشهر و کنارهای جاده دنبال دشمن میدویدند. سفیدی زیر پیراهن هاشون حوله احرام رو تداعی میکرد و لبیک گویان به فرمان امام شون میرفتند برای ذبح شدن. روز عجیبی بود. آنقدر سریع بچه ها به دل دشمن زدند که جبهه قاطی پاطی شد . دیگه تیربار و آرپی جی به کار نمیومد ، اونهایی که سرنیزه و یا نارنجکی در دست داشتند حمله میکردند و یک جاهایی هم کار به مشت ولگد کشید. دشمن با تاریکی هوا فرار رو برقرار ترجیح داد. توی درگیری های تن به تن بعضی از بچه ها گرفتار نفر برها و زره پوش های دشمن شده و به اسارت رفتند ، اونها میگفتند وقتی ما رو عقب میبردند دیدیم تا شهر بصره دشت از تانک و نفربر سیاهی میزد.همه آماده شده بودند به ما حمله کنند. اما سرو ته کردند و به گاز از معرکه فرار میکردند. اون پانزده روز افسانه ای ، امام در جماران دست بر دعا و امتش دست بر سلاح ، تکلیف جنگ رو یکسره کردند. در این چند روز تابلویی از وفاداری رزمندگان به امامشون ترسیم شد و سندی در تاریخ ثبت شد رزمنده ها از این میدان هم سر بلند بیرون اومدند. جایی که جنگ مغلوبه شد.. و دشمن خوار ذلیل با تتمه نیروهای شاخ شکسته و تانک های برجک پریده میرفت که خبر شکست را به صدام افلقی و اربابانش برساند . فرمان امام رسید که رزمنده ها در تعقیب دشمن در مرز متوقف شوند و اجازه شرعی عبور از مرز رو ندارند. همه میدونستند که اگر دنبال دشمن کنند براحتی میتوانند به بصره و العماره برسند . بقول دوستان اگر، اینطرف مرز گلوله بخوری به لقاء خدا میرسی و اگر اونطرف مرز گلوله ای نوش جان کنی در اسفل سافلین مهمان میشوی. 11 مرداد روز عید غدیر و عملیات غدیر تیر خلاص در دفاع مقدس 8 ساله بود . دشمن تمام توانش رو هم به میدان آورد و نصرت خدا شامل حال رزمندگان شد و تقریبا جبهه جنوب به سکون رسید و از آنروز به بعد دشمن بعثی بساطش رو جمع کرد و پشت مرزهایش مستقر شد... و اینگونه نصرت سربازان خمینی عزیز در با قربان شروع و به غدیر ختم شد و آبرویی که امام با خدا معامله کرد ضامن پیروزی شد. کانال
۳۱ تیر ۱۳۳۲ - زادروز 🍃خاقانی بسیار شیوا بیان میکند، که در جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند♡ 🍃بدرستی اگر نیکو سرشت نباشی نمیتوانی در قتلگاه عشق جان عزیزت را فدای جانانت کنی، اگر در عشق، صاف و نباشی نمیتوانی حتی لحظه ای گمانت را به سوی پرواز دهی😌 🍃اصلا کدام روبه صفتی میتواند این مسیر را بپیماید، مگر غیر این است که مسلخ عشق با معنای حقیقیش را پیدا میکند. 🍃احمد کشوری جوان و تیز پروازی که زیرکانه و توانست مسیر عاشقی را تمیز دهد. ۲۷سال بیشتر نداشت، اما چون عارفی راه بلد مسیر را در کوتاهترین زمان‌ ممکن به انتهایش رسانید❣️ 🍃میدانی، انتهای جاده ی عاشقی است و این مسیر را با تیز ترین پرواز ممکن به باند فرودگاهش رسانید. 🍃آری، حقیقتا عشق را باید زِ آموخت، ورنه ما ، چه میدانیم؟ 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۱ تیر ۱۳۳۲ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹.میمک 🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س)
🕊 اول مرداد ۱۳۶۱ - سالروز شهادت علی جنگروی (برادر سردار شهید جعفر جنگروی) در عملیات رمضان ⚪️ او بعنوان روابط عمومی تیپ المهدی خدمت می کرد، زمانی که حاج علی فضلی فرمانده تیپ بود. در یکی از مراحل رمضان وقتی علی شهید می‌شود, یکی از برادران شهید افراسیابی بالای سرش بوده. شک داشت که شاید علی اسیر شده😰 است . ما یکی دوبار با اسیر دنبالش رفتیم, تا اینکه❗️ آقای افراسیابی به مادرم گفت که «من بالای سر علی بودم😭 و علی در لحظه آن قدر از آن خون رفته بود طلب آب کرده بود و لب تشنه شهید شد🕊 و شرایط و وضعیت عملیات طوری بود که من باید می‌آمدم عقب و علی را بغل یک گذاشتم». بعد از شهادت علی یکی دو 👥تا از برادرهایم برای پیدا کردن به منطقه رفتند ولی اثری از او پیدا نکردند و عراق آن نقطه را آب🌊 انداخته بود. برای علی یادبودی در قطعه 26 بهشت‌زهرا🌷 گذاشتیم و چون در دفعه آخری😢 که از جبهه برگشته بود لباسهایی که به خود آغشته شده بود را نبرد همان‌ها را به عنوان در مزارش به خاک🌺سپرد (راوی: برادر شهید)
دفاع مقدس
🕊 اول مرداد ۱۳۶۱ - سالروز شهادت علی جنگروی (برادر سردار شهید جعفر جنگروی) در عملیات رمضان ⚪️ او
در سال 1380 تعدادی از پیکرهای تفحص شده دوران جنگ را به عنوان "شهدای گمنام" در شهرک ولایت دانشگاه امام حسین(ع) تهران دفن کردند سال 1396 از طریق آزمایش DNA مشخص شد که یکی از آنها، شهید علی جنگروی است که در سن 21 سالگی در عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان در اول مرداد 61 به فیض شهادت نائل آمد ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ روایتی از سردار حسین الله کرم👇👇 شب عملیات بود و من هم فرمانده گردان عملیاتی، داشتم آخرین تذکرات را به رزمندگان میدادم که در میان صحبت‌هایم دیدم شهید «علی جنگروی» کفش‌هایش را درآورده و به سمت گردان می‌آید شهید جنگروی را صدایش کردم و گفتم: تو مسئول تبلیغات تیپ هستی، چرا به این‌جا آمدی؟ تو بایستی به رزمندگان قرآن آموزش بدهی . شهید جنگروی که پشت لباس نوشته بود : یا جنگ، یا زیارت؛ گفت: وقتی سر بریده سیدالشهدا(ع) بر سر نی قرآن خواند، تو میخوای جلوی رفتن یک قرآن خوان به جنگ را بگیری؟ گفتم: حالا چرا کفش‌هایت را درآوردی؟ گفت: من میخواهم «حُرّ» امام حسین(ع) باشم و جز شهادت چیز دیگری نمیخواهم . گفتم: چرا حر را انتخاب کردی؟ گفت: مسئله هر کسی با خودش است، من میخواهم امشب این‌گونه به شهادت برسم .
دفاع مقدس
🕊 اول مرداد ۱۳۶۱ - سالروز شهادت علی جنگروی (برادر سردار شهید جعفر جنگروی) در عملیات رمضان ⚪️ او
"خوانده تو را چشمِ دوست ..." سردار شهید، حاج جعفر جنگروی اولین فرمانده سپاه خرمشهر، از همرزمان حاج احمد متوسلیان در سوریه و لبنان، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) 🔵 .... و اخوی شهید علی جنگروی 🌷تولد: ۱۳۳۳ 🌷شهادت: ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ 🌴 عملیات والفجر ۸ ✍️ دستنوشته شهید: ❇️ خدایا! خود آگاهی که در شب‌هایی که خواب دوستانت، یعنی شهدا را می‌بینم چقدر افسوس می‌خورم که نمی‌توانم خود را به قافله آن بزرگواران برسانم و در اوقاتی فکر می‌کنم آیا این نعمت بزرگ نصیب من درمانده هم خواهد شد یا نه، در این مطلب می‌مانم و فقط مجدداً از آن شهدا می‌خواهم که به خوابم بیایند…" ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ ✍️نامه شهید به فرزندش: ای حسین عزیزم ، بدانید که فرزندان خلف، عزیزترین مال دنیا و ذخیره آخرت برای پدران و مادرانشان هستند و هیچ پدر و مادری نمی‌تواند دوری فرزندان خود را تحمل کند. الا در یک صورت در یک طریق آن هم طریق خدا، وقتی صحبت از خداست و طریق او، هیچ چیز معنا ندارد چرا که همه چیز از او شروع می‌شود و به او ختم می‌شود. برای همین انسان وظیفه دارد با کمک خداوند این راه را راه خود قرار دهد و این سعادتی است که خدا نصیب ما کرده و ما را به خانه خودش و شهر پیامبر گرامیش دعوت کرده. حسین جان! اینقدر عظمت مکه و مدینه زیاد است که شاید انسان دیگر فکر جای دیگری را نکند، اما هر موقع بچه کوچکی و یا طفل نوزادی را می‌بینم به یاد تو و خواهرت می‌افتم....
دفاع مقدس
"خوانده تو را چشمِ دوست ..." سردار شهید، حاج جعفر جنگروی اولین فرمانده سپاه خرمشهر، از همرزمان حاج
40.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | توسل شهید جنگروی به حضرت زهرا (سلام الله علبها) 🌴 در جلسه مسئولین لشکر۱۰سیدالشهدا(ع) - قبل از عملیات والفجر ۸ (آزادسازی "فاو") ⚪️ اردوگاه کوثر - روستای ام النوشه -بهمن۶۴- چادر تبلیغات گردان تخریب سردار شهید، حاج جعفر جنگروی اولین فرمانده سپاه خرمشهر، از همرزمان حاج احمد متوسلیان در سوریه و لبنان، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) 🎞 در فیلم👆، سردار علی فضلی، فرمانده لشکر (فردی که کلاه به سر دارد) نیز دیده می شود دوران
دفاع مقدس
🌴 #روضه_عبدالله_الحسن (ع) 🌷 #روضه_گودال_قتلگاه 🎤 با نوای #حاج_منصور_ارضى 🌓 شب پنجم محرم
🌴ذاکر اهل بیت حاج منصور ارضی در اردوگاه لشکر ده سیدالشهدا(ع) 🌿 قلاجه – تابستان 1365
🌴 کربلا اینجاست 🌴 به آنهائیکه قصه ی کربلا را باور ندارند بگویید ما کربلا را دیده ایم . ما همراه و همرزم اصحاب عاشورایی امام عشق بودیم . دوران
🏴 روایت کربلا | شهادت عبدالله‌بن‌الحسن در راه دفاع از امام حسین علیه السلام رهبر معظم انقلاب: ▪️عبدالله بن الحسن، وقتی فهمید عمویش در میدان روی زمین افتاده است، با شتاب آمد و رسید بالای سر ابی عبدالله علیه السلام. هنگامی که رسید، یکی از سربازان خبیث و قسیّ القلب ابن زیاد، شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابی عبدالله علیه السلام فرود بیاورد. ▪️ دستهای کوچک خود را بی اختیار جلوی شمشیر گرفت، دست این بچّه قطع شد. فریادش بلند شد. اینجا بود که امام حسین علیه السلام خیلی منقلب شد؛ کاری هم از او برنمی آید. دست به دعا برداشت و از ته دل مردم را نفرین کرد. صدا زد: «أللَّهُمَّ أَمْسِکْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ»؛ خدایا! باران رحمتت را بر این مردم حرام کن. ۱۳۶۴/۷/۵
صوت اذان بسیار زیبایی داشت. در سال 58 همراه با گروه دستمال سرخها در یکی از شهرهای کردستان محاصره شدیم. اصغر وصالی به سختی نیروها را مدیریت می کرد. گلوله از همه سو به سمت خانه ی ما می آمد. ✳️در این وضع ابراهیم به بالای پشت بام رفت و با بلندگوی دستی مشغول اذان شد‼️ همه داد می‌زدند ابراهیم بیا پایین... ابراهیم پس از پایان اذان به داخل حیاط برگشت. همه از کار او تعجب کردند. ابراهیم رو به آنها گفت: جنگ ما با آنها به خاطر همین اذان و نماز است. 💢شخص دیگری پرسید نمی‌شد از همینجا اذان بگویی؟ 🌷ابراهیم مکثی کرد و گفت: چرا در عاشورا علی اکبر اذان گفت؟ چرا امام جلوی لشکر نماز خواند؟ 💐آن روز بعد از اذان، فشار دشمن کم شد و توانستیم از محاصره خارج شویم. 📙 سلام برابراهیم۲
⚪️ وقت های خالی خودت را با کار و ورزش پرُر کن. ◽️ تا وقتی که زمان ازدواجت نرسیده، 📛 دنبال ارتباط کلامی با نامحرم نرو؛ 🔥چون کم کم خودت رو به نابودی می‌کشی... 🌷
✍️ دست نوشته عارف و پهلوان شهید ابراهیم هادی، به رفیق خود، از خطوط مقدم جبهه: 🌿 راستی اینجا به ما خیلی خوش میگذرد 🌱 چون رزق مومنین دائما برقرار می باشد، رزق مومن که می دانید چیست؟ از همان سورهای امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ می زنیم که قوت بگیریم که اگر با دشمن روبرو شدیم، با یک مشت به درک واصلشان کنیم. والسلام ابراهیم هادی
قاسم رزم آورم دین حق را یاورم (2).mp3
2.39M
📢 صوت | سرایی صادق آهنگران در وصف حضرت قاسم بن الحسن عليه السلام 🌓 شب ششم محرم — قاسم بن الحسن عليه السلام