eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
838 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 یک قدم عقب نخواهیم نشست ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 📹 حاج قاسم عزیز در باره شهید خرازی (فرمانده لشگر مقدس امام حسین-ع) می گوید☝️ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 حوزه‎های علمیه در خط مقدم جهاد و شهادت ⚪️ چکیده خروجی حوزه‌های علمیه ذیل تربیت ولایت در دوران دفاع مقدس: 🔹 ۳ هزار و ۸۹۰ شهید ▫️ ۳ هزار جانباز 🔹 ۳۰۰ آزاده ▫️ ۹۳ شهید روحانی مفقود الاثر 🔹 ۱۵۶ شهید روحانی ترور ▫️ ۳۰ شهید مجتهد مسلّم 🔹 ۷۰ شهید روحانی غواص ▫️ ۵۶۷ شهید تنها در عملیات کربلای ۵ ♦️جامع روحانیت از حیث جمعیت، ۶ برابر و طبق سایر آمارها ۱۰ برابر دیگر اقشار جامعه، رزمنده، شهید، جانباز و آزاده تقدیم نظام اسلامی، ولایت فقیه و وطن کرده است ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
یکی از شخصیت های عجیب تاریخ دفاع مقدس ما شهید حاج محمد طاهری است. او چوپانی کم سواد در روستاهای دور افتاده خراسان بود. روستای مهدی آباد در پنجاه کیلومتری کاشمر، اما ... اهل مطالعه بود. از روستا تا کاشمر را رکاب می زد تا به کتابخانه برود و کتاب امانت بگیرد. تقریبا بسیاری از کتب معتبر شیعه را اینگونه خوانده بود. گله گوسفند را به صحرا می برد و مشغول مطالعه میشد. 📙کتاب با بابا
دکتر حمید داودآبادی! جراح مغز و اعصاب هستم! چیه تعجب کردید؟ فکر کردید از آن دست مدارک کیلویی و اهدایی دانشگاه جاسبی گرفتم؟ اون که رفت خدایش ... پول هم که نداشتم بتوانم با مبلغ بالا از دانشگاههای معتبر بی اعتبار و آبرو! مدرک دکتری بخرم! اگر این بود که می رفتم وزیر دولت یا نماینده مجلس می شدم! گفتم "جراح مغز و اعصاب" می دونید یعنی چی؟ پس بفرمایید این هم مجوز دکتری بنده. آن هم نه امروز، که 22 سال پیش! فروردین 1375 بود و تازه کاروانهای راهیان نور راه افتاده بودند. همراه خانواده، با کاروان "دانشگاه علوم پزشکی ایران" که همه دکتر و دانشجوی دکتری بودند، رفتیم خوزستان. شب جمعه، در حسینیه شهید حاج همت پادگان دوکوهه، همه کاروانها جمع بودند. قرار بود حاج منصور ارضی دعای کمیل بخواند. کنار "مرتضی شادکام" جانباز تخریبچی قدیمی و تفحصگر، به دیوار حسینیه تکیه داده بودیم. مرتضی گفت: - حمید، می تونم ازت خواهش کنم یه کاری برای من بکنی؟ - خب بله. چه کاری باید بکنم؟ پیشانی اش را آورد جلو که یک برجستگی غیرعادی داشت و گفت: - چند سال پیش توی عملیات، یه ترکش کوچولو خورد توی سر من. این جای پیشونیم. هیچ دکتری حاضر نشد به آن دست بزنه چه برسه بخواهند دربیاورند. میگن دست زدن به این ترکش خیلی خطرناکه و هر امکانی داره. اخیرا خیلی اذیتم می کنه. - خب؟ - خب که یه زحمت بکش و این ترکش رو از کله ام بکش بیرون. با اشتیاق گفتم: - آخ جون، دکتربازی. به روی چشم. با شیطنت گفتم: - فقط بذار چراغها رو که برای دعا خاموش کردند، تا رسید به جایی که حاجی صداش رو بلند کرد، عمل جراحی رو انجام می دم. فقط تو چفیه رو محکم لای دندونات فشار بده که صدات درنیاد و تا ترکش رو کشیدم بیرون، بذار روش که خونش ما رو نجس نکنه! چند دقیقه بعد تا حاجی گفت: - حالا که تا این جا اومدی، دلت رو بسپر به خدا و با صدای بلند بگو الهی العفو ... ناخن هایم را به لبه ترکش که بیرون بود فشار دادم و به یکباره در اوج خباثت و شیطنت و هرچی که بگید، ترکش را از کله مرتضی کشیدم بیرون. خب اون جا که دیگه بیهوشی و ضدعفونی و از این سوسول بازیها نداشتیم. همچین دادی زد که همه اطرافیان با خودشون گفتن این داداش عجب گناهای سنگینی داره که این جوری عربده میزنه! فردا جای ترکش کله مرتضی بدجوری باد کرده بود. همچنان می نالید و می گفت: - لامصب من گفتم بکش بیرون، نه این جوری. خدا رحم کرد همراه ترکش، مغزم رو نکشیدی بیرون! و از آن روز به بعد، مرتضی هر جا می خواست من را معرفی کند می گفت: "حمید داودآبادی جراح مغز!" حمید داودآبادی عکس: مرتضی شادکام و حمید داودآبادی بهار 1378 فکه، مقتل شهدای والفجر مقدماتی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت اول قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من... به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، یحیی نیازی مجری تاریخ شفاهی سردار دکتر علی‌اصغر زارعی به مناسبت درگذشت ایشان با اشاره به جنگال و نقش سردار زارعی در این حوزه نوشته است: ارتباطات مخابراتی و الکترونیکی به‌منزله سلسله اعصاب سیستم فرماندهی و کنترل جنگ نقش بسیار تعیین کننده‌ای بر صحنه نبرد دارد، درعین‌حال می‌تواند مسیری برای نشت و هدر رفت اطلاعات بوده و فعل‌وانفعالات صحنه‌های نبرد را خواسته یا ناخواسته در اختیار دشمن قرار دهد. بر این اساس «جنگ الکترونیک» در ارتش‌های دنیا شکل گرفت تا از این ظرفیت ارتباطی استفاده نموده و علاوه بر کسب اطلاعات از ارتباطات دشمن در صورت لزوم عملیات اختلال، جهت‌یابی و قطع ارتباط را نیز انجام داده و در مقابل با انجام جنگ ضدضد الکترونیک مانع دسترسی طرف مقابل به اطلاعات خودی گردد. به همین دلیل امروزه موضوع جنگ الکترونیک از عناصر تأثیرگذار و کلیدی نبردهای جهانی و منطقه‌ای به‌حساب می‌آید. در دوران دفاع مقدس درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران با تنگناهاي بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرزوبوم راه هرگونه استفاده از فن‌آوری‌های نوین را بر ایران بسته بودند، ابتکارات و خلاقیت‌ها توانست عملکردی را بجای بگذارد که دنیا را به حیرت وا دارد. یگان جنگ الکترونیک سپاه که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود، ازجمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعین کننده در زمان جنگ، اکنون نیز یک تجربه قابل‌اتکا برای برون‌رفت از مشکلات موجود به‌ویژه در حوزه‌های فن‌آوری و ارتباطات می‌باشد. @GRARGAHSAF2 زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، حمایت می‌شد و 14 گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورداستفاده ناتو (ساخت کشور انگلستان) را در اختیار او قرار داده شد، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست‌خالی و در میان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند به یک اقدام ماندگار و مؤثر دست‌زده و بر تکنولوژی پیش رفته دشمن فائق آیند. ایده تأسیس یگان جنگال سپاه زمانی به وجود آمد که دست‌اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقاء دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کنند. تجهیزات موردنیاز نیز عموماً از وسایل به غنیمت گرفته شده از دشمن تأمین‌شده بود؛ یعنی جنگال سپاه توانست با استفاده از تجهیزات غربی در اختیار صدام، سیگنال‌های مورد نیاز را شناسایی کرده و به فراخور شرایط صحنه نبرد از محتوای مکالمات آن‌ها استفاده نموده و یا در صورت لزوم ارتباطات او را قطع یا مختل نماید. اقدامی که در یک تلاش مجاهدانه با کشف الگوریتم رمز دستگاه‌های مدرن و پیشرفته شرکت راکال انگلستان به ثمر رسید و نهایتاً بی‌آنکه دشمن متوجه شود، رمز دستگاه‌های پیشرفته‌اش به‌وسیله فرزندان امام امت شکسته و رحمت واسعه خداوند نصیب رزمندگان اسلام شد. به‌نحوی‌که پس‌ازاین اقدام، همواره ارتباطات دشمن در دسترس نیروهای خودی بوده و هرگونه فعل‌وانفعالات آن‌ها رصد اطلاعاتی شده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در راستای انجام رسالت تاریخ‌نگاری مستدل و مستند؛ برای بازخوانی و واکاوی حوادث مهم جنگ الکترونیک در دفاع مقدس گفتگو با سردار سرتیپ پاسدار دکتر علی‌اصغر زارعی از مسئولان ارشد و از تأثیرگذاران تشکیل و توسعه یگان جنگال سپاه در دفاع مقدس از 25 دی‌ماه 1397 شروع و طی حدود 2 سال و 22 جلسه گفتگوی فعال به زوایای پیدا و پنهان این یگان مهم پرداخته است. حاصل این گفتگو در قالب تاریخ شفاهی آماده چاپ آماده است و گوشه‌ای از نقش برجسته‌ی این سردار برومند سپاه اسلام و رزمندگان جنگال را در تاريخ پرافتخار دفاع مقدس ثبت و ضبط و به نسل آینده منتقل نماید. در ادامه به فرازهای کوتاهی از متن کتاب «رمز جنگ» اشاره می‌شود: ملاقات با امام خمینی (ره): «وقتی در خرمشهر مجروح شدم و برای مداوا به تهران آمدم، مرحوم آقای جمی با دفتر حضرت امام هماهنگ کرد که تعدادی از مسئولان آبادان با امام ملاقات کنند. برای همین آقای ده‌دشتی، شهید جهان‌آرا، آقای رشیدیان، آقای حیاتی‌مقدم و آقای رکن‌الدین جوادی از سپاه آبادان به منزل ما در تهران آمدند و گفتند «هماهنگ شده که فردا به ملاقات حضرت امام (ره) برویم.» آن زمان آقا محسن رضایی مسئول اطلاعات سپاه و در واقع مسئول اطلاعات کل کشور بود. چون هنوز وزارت اطلاعات نداشتیم. ادامه👇
دفاع مقدس
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت اول قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت دوم قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن این بحث را داشت که حالا که هماهنگ شده و شما می‌خواهید خدمت حضرت امام بروید به ایشان صریح و روشن بگویید «واقعیت چیست! و چه اتفاقی افتاده!» چون حضرت امام هنوز نمی‌پذیرد که بنی‌صدر کمک نمی‌کند. خلاصه من هم با دو عصایی که دستم بود با دوستان به جماران رفتم. با هم هماهنگ کرده بودیم که مثلاً شهید جهان‌آرا چه بگوید! و آقای رشیدی و آقای جوادی چه بگویند! قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من زمین نشستم. بعد هم جلسه شروع شد و ما شرایط را خدمت امام توضیح دادیم. فکر می‌کنم بیشتر از نیم ساعت طول نکشید. حضرت امام هیچ‌چیزی نگفت، فقط فرمودند «شما برید و فردا دوباره بیایید.» هیچ‌چیز دیگری نفرمودند. دوستان بلند شدند و یکی‌یکی حضرت امام را بوسیدند و من هم رفتم و دست حضرت امام را بوسیدم و جلسه تمام شد. وقتی از اتاق ملاقات با امام بیرون آمدیم چند لحظه بعد سید احمد آقا آمد و پرسید «شما به حضرت امام چه گفتید که حضرت امام دستور دادند؛ جلسه شورای عالی دفاع باید فردا تشکیل شود.» آن شب هم همه بچه‌هایی که از آبادان آمده بودند به منزل ما آمدند و فردا صبح دوباره به جماران رفتیم. ما در دفتر امام نشسته بودیم که گفتند «دیروزی‌ها بیایند داخل.» دوباره رفتیم خدمت امام و مجدداً حرف‌های دیروز را در همان نیم ساعت توضیح دادیم. وقتی هم که ما وارد شدیم حضرت امام نشسته بودند، بنی‌صدر هم کنار حضرت امام روی کاناپه نشسته بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم تشریف داشتند، آقای هاشمی رفسنجانی، شهید رجایی، شهید فلاحی و مرحوم ظهیر‌نژاد هم بودند؛ یعنی اعضای شورای عالی دفاع همه بودند. جلسه ساکت بود تا ما وارد شدیم و نشستیم و دوباره حرف‌های دیروزمان را زدیم. تا حرف‌های ما تمام شد، حضرت امام جلوی ما از اعضای شورای عالی دفاع توضیحی نخواستند، وقتی صحبت‌های ما تمام شد، امام دوباره فرمودند «شما بروید.» ما از جلسه خارج شدیم و در دفتر ایشان منتظر نشستیم. مدتی طول کشید که گفتند «جلسه تمام شد.» جلسه که تمام شد ما به دنبال این بودیم که بپرسیم «بالاخره چه‌کار کنیم؟ آیا به آبادان برویم؟» اما تا به درب کوچک بیت حضرت امام (ره) رسیدیم، دیدیم بنی‌صدر و بقیه رفته‌اند و فقط آقای هاشمی در چهارچوب درب داشت بیرون می‌آمد. به آقای هاشمی گفتیم «چه شد؟» آقای هاشمی گفت «خوب شد که شما آمدید و مطالب را گفتید. حالا شما بروید.» گفتیم «کجا برویم؟ بالاخره حضرت امام یک پیامی بدهد که ما به مردم چه بگوییم؟ به ما بفرمایند که مردم تخلیه کنند یا نکنند. ما الآن به مردم چه بگوییم؟ بگوییم نظر حضرت امام چه هست؟» گفت «نه، این‌که نمی‌شود. حضرت امام که این‌طور پیام نمی‌دهد. کار شما خوب بوده و اثر کرده و آقایان قول داده‌اند که اجازه ندهند حصر آبادان کامل شود و کمک کنند که این اتفاق رخ ندهد.» اما ما دست برنداشتیم و مصمم بودیم پیام مردم آبادان و خرمشهر به گوش مسئولان برسانیم. شهید جهان‌آرا خیلی اصرار کرد که ما نمی‌توانیم همین‌طور برویم و شما باید یک جوابی به ما بدهید، آقای هاشمی گفت «پس امشب به محل شورای عالی دفاع بیایید تا آنجا یک جوابی به شما بدهیم» این را که گفت ما تقریباً قانع شدیم و منتظر شدیم تا عصر که به مقر شورای عالی دفاع که آن زمان در سیدخندان بود، رفتیم. وقتی به آن‌جا رفتیم ابتدا راهمان نمی‌دادند و می‌گفتند «شما برای چه آمدید؟» تا این‌که باز اصرار کردیم تا به دژبانی تلفن کردند و گفتند «آبادانی ها بیایند داخل» در اتاق انتظار نشستیم، گفتند «آقای میرسلیم رئیس شهربانی وقت، پیش آقای بنی‌صدر است و قرار بود که بلافاصله جلسه‌ی شورای عالی دفاع بعدازآن جلسه دونفره آن‌ها تشکیل شود.» به ما گفتند «وقتی جلسه تشکیل شد شما هم بیایید توی جلسه.» ما که رفتیم تا مستقر شدیم دیدیم اعضای شورای عالی دفاع یعنی مقام معظم رهبری، آقای هاشمی و فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد و اگر اشتباه نکنم آقای آذین که فرمانده هوانیروز بود و آقای غرضی آمدند. فردای آن روز کیهان یک عکسی از شورای عالی دفاع چاپ کرد که ما هم نشسته بودیم و آن عکس هنوز هم هست. در آن جلسه که مستقر شدیم، آقای بنی‌صدر که یک لباس نظامی هم پوشیده بود با یک تکبری گفت «شما امروز در خدمت حضرت امام 16 مورد دروغ گفتید.» ما تعجب کردیم و همه از کوره دررفتند. گفتیم «ما دروغ گفتیم؟» گفت «بله.» با این برخورد آقای بنی‌صدر دعوا را شروع شد. ادامه👇
دفاع مقدس
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت دوم قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت سوم (پایانی) پرسیدم «ما دروغ گفتیم یا شما دروغ می‌گویید؟» عراق از رودخانه مارد واردشده است و دیشب از کارون عبور کرده است. شما چرا این‌ها را به امام نمی‌گویید؟ گفت «شما اصلاً نظامی نیستید. اصلاً چه کسی به شما گفته در این کارها دخالت کنید؟ شما بی‌خود آمده اید؛ چرا اجازه نمی‌دهید نظامی‌ها کارها را انجام دهند؟» در همین اوضاع‌واحوال شهید فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد به حمایت از آقای بنی‌صدر شروع به دادوفریاد کردند. در خاطر من هست که شهید جهان‌آرا با شهید فلاحی دعوایش شد. آن‌ها روبروی هم نشسته بودند و مرحوم ظهیرنژاد هم با آقای جوادی دعوا می‌کردند. مرحوم ظهیرنژاد لهجه‌ی ترکی داشت و جوادی هم ترکی بلد بود. یک مقدار باهم تند صحبت کردند و سر هم داد کشیدند و من هم که نشسته بودم مرتب عصا را روی میز می‌زدم و می‌گفتم «ما دروغ نمی‌گوییم، شما دروغ می‌گویید! شما دروغ می‌گویید که کمک نمی‌کنید؟» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم روی یک مبلی نشسته بودند و ماجرا را رصد می‌کردند. اوضاع خیلی درهم‌ریخته شد و یک مقدار هم حرف‌های تند بین برخی افراد ردوبدل شد. به‌هرحال جنگ شده بود و ما تحت‌فشار بودیم و آن‌ها هم حرف خودشان را می‌زدند و به ما می‌گفتند «شما بلد نیستید و می‌خواهید مملکت را به باد دهید» و از این‌طرف هم جهان‌آرا گفت «شما اصلاً کمک نمی‌کنید و خیانت می‌کنید» حرف‌های این‌چنینی تند ردوبدل می‌شد. یکباره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که تا آن زمان ساکت بودند و اوضاع را رصد می‌کردند فرمودند «شما بلند شوید و بروید تا ما جلسه‌ی خودمان را داشته باشیم و بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم» تا ایشان این را گفت همه‌ی ما ساکت بلند شدیم و از جلسه بیرون آمدیم. همین‌طور که من از جلسه بیرون می‌آمدم به آقای غرضی که استاندار خوزستان بود و در جلسه شورای عالی دفاع شرکت داشت، گفتم «آقای مهندس جنگ یعنی جنگ و تا بخوای به اصولش بپردازی نصف مملکت ازدست‌رفته است.» چون ایشان می‌گفت جنگ اصول و قانون دارد. او هم به من تشر زد و گفت «برو بیرون.» فردای آن روز هم من گچ پا را باز کردم و فکر می‌کنم پس‌فردای آن روز هم به آبادان برگشتم تا در مبارزه با دشمن اشغالگر در کنار رزمندگان اسلام باشم.» ▪️ سردار دکتر علی‌اصغر زارعی ،مسئول سپاه در دوران جنگ تحمیلی (جنگال: جتگ الکترونیک) پس از یک عمر تلاش و مجاهدت، سرانجام در آذرماه 99 دعوت حق را لبیک گفت و به برادر شهیدش، حسن زارعی پیوست ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
⚪️ جنگال رمز جنگ 🔹 قسمت سوم (پایانی) پرسیدم «ما دروغ گفتیم یا شما دروغ می‌گویید؟» عراق از رودخان
47.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-📹 مستند | شنود در دفاع مقدس روایت شنود از ارتش عراق و صدام در بغداد در هشت سال جنگ تحمیلی 🎞 بهمراه تصاویر کمتر دیده شده از اتاق شنود ایران در زمان جنگ و مکالمات ضبط شده بیسیم ارتش عراق ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
-📹 مستند #راکال | شنود در دفاع مقدس روایت شنود از ارتش عراق و صدام در بغداد در هشت سال جنگ تحمیلی
📷👆 سایت جنگال سپاه در دوران جنگ تحمیلی مکانی بسیار حساس و سری در نقطه ای نامعلوم در جبهه که عملیات جنگ الکترونیک و شنود در آنجا انجام می شد مسئولیت تاسیس و مدیریت جنگال سپاه در دوران دفاع مقدس بر عهده شهید زنده، مدیر دغدغه مند و انقلابی، علی اصغر زارعی بود (فرد سمت راست تصویر) ۱۶ آذرماه ۱۳۹۹ -- سالروز درگذشت دکتر علی اصغر زارعی، همرزم شهید جهان آرا در خرمشهر .... و همو که تیم تحت امرش توانستند با شکستن قفل کد و رمز بیسیم راکال به سامانه کنترل و هدایت ارتش بعث عراق و ..... // کاری نشدنی، بسیار پیچیده و محیرالعقول که توسط جوانان مومن صورت گرفت و خبر آن تا چند دهه محرمانه باقی ماند.
دفاع مقدس
📷👆 سایت جنگال سپاه در دوران جنگ تحمیلی مکانی بسیار حساس و سری در نقطه ای نامعلوم در جبهه که عملیات
حضور آیت الله خامنه ای در مقر سرّی جنگال سپاه سمت راست: سرلشگر سلیمی (مشاور رهبر) که با اذن و موافقت حضرت آقا توانست وارد این مکان حساس شده و در جریان اقدامات بشدت طبقه بندی شده جنگال قرار گیرد سمت چپ: علی اصغر زارع، مسئول جنگال دوران جنگ تحمیلی
💠 اهمیت مخابرات در جنگ 🔹 در عملیات‌های نظامی و به طور کلی در جنگ، ارتباطات به مثابه سلسله اعصاب بوده که فرمان را از مغز گرفته و به یکایک اعضای بدن می‌رساند. 🔸 به عنوان مثال، گُردانی که شبانه، به منظور فتح سنگرهای دشمن، کیلومترها راه را می‌پیماید، ضرورت دارد که به طور دائم با قرارگاه در تماس بوده و با راهنمایی‌های فرمانده هان خود عمل کند، در غیر این صورت، امکان گم شدن، کمین خوردن یا به تله افتادن ... وجود دارد؛ 🔹 لذا ارتباط بی‌سیم برای انتقال دستور فرمانده و نیز گزارش به مافوق و همچنین ارتباط با یگان های مجاور عمل کننده، امری کاملاً حیاتی در عملیات ها به شمار می‌آید. ➖ امروزه شاهد تحول بزرگی در عرصه فن آوری ارتباطات هستیم و این امکان فراهم آمده که همگان به آسانی به تکنولوژی های نوین ارتباطی دسترسی داشته باشند. 🔺 لذا نمی‌توان شرایط فعلی را با شرایط سه و چهار دهه پیش مقایسه نمود.
💠 بیسیم مظامی PRC 77 که در دوران جنگ تحمیلی بسیار مورد استفاده قرار می‌گرفت
💠 مرکز تلفن صحرایی در قرارگاه اصلی که توسط سیم جنگی با قرارگاه‌های فرعی در ارتباط بود ⚪️ دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 یادش بخیر.. روزهای کتک خوری روزهایی که سیلی خوردیم و دم برنیاوردیم ولی برای دشنام نگفتن به امام‌مان تا پای جان ایستادیم. روزهایی که همه سختی‌ها را به جان خریدیم تا نشان دهیم ملت مقاوم و شکست ناپذیری هستیم. ....و یادش بخیر آن صلوات بلندی که در رمادی، پیش چشم دژخیمان فرستادید! یاد آن قدم زدن های پشت سیم خاردار! یاد آن صف گرفتن‌ها و یاد لحظات آزادی! یاد سینه خیز رفتن‌ها تا مرقد عشق(ره) یاد اولین دیدار با آقا جانمان و یاد همه آن لحظاتی که رنگی خدایی داشت بخیر. یاد آزادگان قهرمان در هفته دفاع مقدس گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷صدای ماندگار از تیمسار خلبان «منوچهر محققی» خانمم زنگ زد که بچه‌مون داره میمیره، بیا ببین چیکار می‌تونیم بکنیم. گفتم هر روز جلوی چشم من ۲ هزار نفر می‌میرن اگر بخوام بیام این ۲هزار نفر می‌میرن. تیمسار محققی خلبان شجاع تبریزی است که با ۱۸۲ ماموریت پروازی در دفاع مقدس حماسه آفرید و بخاطر همین تعدد ماموریت سال ۱۴۰۰ با مشکل ستون فقرات به یاران شهیدش ملحق شد ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
هفته دفاع مقدس را باید به پدر و مادرانی تبریک گفت که ، این چنین فرزندانی پرورش داده اند...🌷 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 💠 قسمت اول 📽 فیلمی از تجاوز نیروهای رژیم بعث عراق به خاک مقدس ایران اسلامی در اولین روزهای جنگ تحمیلی این قسمت خرمشهر مقاوم و غنیمت های جنگی بعثی ها ( پخش از تلویزیون عراق ) 🇮🇷 زنده و جاوید باد یاد مردان مردی که مقابل این متجاوزین وحشی صفت سینه سپر کرده و با نثار جان شیرین خود از مرز و بوم کشورمان پاسداری کرده و داغ ناکامی و شکست را بر دل بعثی ها نهادند. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄