eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
14.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشيده خواهند شد اما باز نشسته اند و دست بر روی دست ، می خورند و می خوا بند وآسوده و بی خيال! 👆 ای حکمت آمیز از ، ✏️ ▪️▫️▪️▫️▪️ا 📄 غالب های این شهید، تجلی فطرت پاک اوست و برگرفته از آیات و روایات و توجه به مبدأ و معاد 🌷 حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📄 آنچه در زیر می آید، فرازی از اوست که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است👇👇👇👇
دفاع مقدس
🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشيده خواهن
📄 فرازی از "شهید حسین بیدخ" که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است: 📝 چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی ▫️آنان که به هزاران دلیل زندگی می‌کنند، نمی‌توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می‌کنند، با همان دلیل نیز می‌میرند هر نفسی مزۀ مرگ را خواهد چشید برای عده‌ای، مرگ گلوبند زیبایی است بر گلوی دختران، و برای عده‌ای، مرگ خاری است در گلو که هرگز پایین نمی‌رود ای میراننده‌، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز، برای ملتم، دینم و امّتم دوربین فیلمبرداری خدا را که هیچگاه ندیدم، حالا دیدم گویی فرشتگان مأمور درحال گرفتن فیلم از مایند برادرم، چنان زندگی کن که همیشه دوربین خدا را در حال گرفتن فیلم از خود ببینی زیاد مخواب، که فردا باید سالها در زیر خاک بخوابی زیاد مخور، که برای خوردن وقت هاست زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست به هر کجا می‌روی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی داستان قیامت، داستان حقیقی است اگر نمی‌دانی، سعی کن بدانی و اگر می‌دانی، سعی کن ببینی و اگر می‌بینی، سعی کن عمل کنی در کودکی بازی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خداپرستی؟ از کسی کینه‌ای ندارم جز دشمنان خدا، آمریکا، شوروی و ابرقدرتهایی که حاضرند هزاران نفر بمیرند، تا خود بر مسندی که مسند نیست، تکیه زنند به همه مهر می‌ورزم، جز دشمنان دینم، ملتم، مذهبم، مکتبم و راهم خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی، رحم کن که محتاج یک راحمم حسین بیدخ ـ پادگان دوکوهه ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌷شهید حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
🌴روز ۱۲ فروردین ۱۳۶۱ - سه روز بعد از پایان عملیات #فتح_‌المبین - پادگان دوکوهه 🌿 نیروهای تیپ محمدر
💠 خاطره بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین 🌴 در محاصره بسیجی ها😊 ▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط به فرماندهان گردان های ، و ابلاغ شد. رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند. غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع و را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز. با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی ؛ ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند: 🔹«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات ، من به عنوان برادر ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که با ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه. این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به فشار می آوردند که چرا نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند. به ناچار با رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، را پیدا کردیم. حسین، را کنار کشید و گفت: « ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.» گفت: «خاطر جمع باشید، میام.» حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذلّه کردن!» بالاخره رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند. قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂 📚کتاب: ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
15.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چهارم آبان -- سالروز موشکباران دوران جنگ تحمیلی در چنین روزی، محله های مسکونی شهر مقاوم دزفول توسط ارتش بعث عراق مورد اصابت پنج فروند موشک دوربرد قرار گرفت. فاجعه آمیزترین این حملات در تقاطع فردوسی و ۴۵ متری فتح المبین بوقوع پیوست. 🎞 حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان تسلای خاطر مصیبت زدگان، در جمع مردم حاضر شده و برای آنها صحبت کردند👆 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ در دهه ۶۰ صدام به پشتیبانی آمریکا دست به جنایت بر علیه مردم ایران می زد ..؟ و اکنون نیز رژیم غاصب اسرائیل با سلاح های آمریکایی و با مدیریت میدانی آنها حمام خون در راه انداخته و دست به کشتار وسیع مردم مظلوم فلسطین می زند!! ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا ✅ روبیکا ✅ تلگرام
دفاع مقدس
📗کتاب #عملیات_فتح_المبین 🔹فروردین ماه 1361 - عملیات ظفرمند فتح المبین در جبهه جنوب -------------
💠 خاطره بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین 🌴 در محاصره بسیجی ها😊 ▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط به فرماندهان گردان های ، و ابلاغ شد. رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند. غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع و را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز. با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی ؛ ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند: 🔹«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات ، من به عنوان برادر ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که با ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه. این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به فشار می آوردند که چرا نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند. به ناچار با رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، را پیدا کردیم. حسین، را کنار کشید و گفت: « ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.» گفت: «خاطر جمع باشید، میام.» حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذلّه کردن!» بالاخره رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند. قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂 📚کتاب: ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشيده خواهند شد اما باز نشسته اند و دست بر روی دست ، می خورند و می خوا بند وآسوده و بی خيال! 👆 ای حکمت آمیز از ، ✏️ ▪️▫️▪️▫️▪️ا 📄 غالب های این شهید، تجلی فطرت پاک اوست و برگرفته از آیات و روایات و توجه به مبدأ و معاد 🌷 حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 📄 آنچه در زیر می آید، فرازی از اوست که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است👇👇👇👇
دفاع مقدس
#تلنگر 🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشي
📄 فرازی از "شهید حسین بیدخ" که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است: 📝 چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی ▫️آنان که به هزاران دلیل زندگی می‌کنند، نمی‌توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می‌کنند، با همان دلیل نیز می‌میرند هر نفسی مزۀ مرگ را خواهد چشید برای عده‌ای، مرگ گلوبند زیبایی است بر گلوی دختران، و برای عده‌ای، مرگ خاری است در گلو که هرگز پایین نمی‌رود ای میراننده‌، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز، برای ملتم، دینم و امّتم دوربین فیلمبرداری خدا را که هیچگاه ندیدم، حالا دیدم گویی فرشتگان مأمور درحال گرفتن فیلم از مایند برادرم، چنان زندگی کن که همیشه دوربین خدا را در حال گرفتن فیلم از خود ببینی زیاد مخواب، که فردا باید سالها در زیر خاک بخوابی زیاد مخور، که برای خوردن وقت هاست زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست به هر کجا می‌روی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی داستان قیامت، داستان حقیقی است اگر نمی‌دانی، سعی کن بدانی و اگر می‌دانی، سعی کن ببینی و اگر می‌بینی، سعی کن عمل کنی در کودکی بازی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خداپرستی؟ از کسی کینه‌ای ندارم جز دشمنان خدا، آمریکا، شوروی و ابرقدرتهایی که حاضرند هزاران نفر بمیرند، تا خود بر مسندی که مسند نیست، تکیه زنند به همه مهر می‌ورزم، جز دشمنان دینم، ملتم، مذهبم، مکتبم و راهم خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی، رحم کن که محتاج یک راحمم حسین بیدخ ـ پادگان دوکوهه ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌷شهید حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
هدایت شده از دفاع مقدس
🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشيده خواهند شد اما باز نشسته اند و دست بر روی دست ، می خورند و می خوا بند وآسوده و بی خيال! 👆 ای حکمت آمیز از ، ✏️ ▪️▫️▪️▫️▪️ا 📄 غالب های این شهید، تجلی فطرت پاک اوست و برگرفته از آیات و روایات و توجه به مبدأ و معاد 🌷 حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 📄 آنچه در زیر می آید، فرازی از اوست که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است👇👇👇👇
دفاع مقدس
#تلنگر 🔴 عجیب است! ✍️ عجيب است حال انسان‌هایی كه می دانند می ميرند و می دانند محاكمه و به بند كشي
📄 فرازی از "شهید حسین بیدخ" که در پادگان دوکوهه و قبل از عملیات نوشته است: 📝 چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی ▫️آنان که به هزاران دلیل زندگی می‌کنند، نمی‌توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می‌کنند، با همان دلیل نیز می‌میرند هر نفسی مزۀ مرگ را خواهد چشید برای عده‌ای، مرگ گلوبند زیبایی است بر گلوی دختران، و برای عده‌ای، مرگ خاری است در گلو که هرگز پایین نمی‌رود ای میراننده‌، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز، برای ملتم، دینم و امّتم دوربین فیلمبرداری خدا را که هیچگاه ندیدم، حالا دیدم گویی فرشتگان مأمور درحال گرفتن فیلم از مایند برادرم، چنان زندگی کن که همیشه دوربین خدا را در حال گرفتن فیلم از خود ببینی زیاد مخواب، که فردا باید سالها در زیر خاک بخوابی زیاد مخور، که برای خوردن وقت هاست زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست به هر کجا می‌روی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی داستان قیامت، داستان حقیقی است اگر نمی‌دانی، سعی کن بدانی و اگر می‌دانی، سعی کن ببینی و اگر می‌بینی، سعی کن عمل کنی در کودکی بازی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خداپرستی؟ از کسی کینه‌ای ندارم جز دشمنان خدا، آمریکا، شوروی و ابرقدرتهایی که حاضرند هزاران نفر بمیرند، تا خود بر مسندی که مسند نیست، تکیه زنند به همه مهر می‌ورزم، جز دشمنان دینم، ملتم، مذهبم، مکتبم و راهم خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی، رحم کن که محتاج یک راحمم حسین بیدخ ـ پادگان دوکوهه ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌷شهید حسین بیدخ در سال۴۲ در چشم به جهان گشود و در دوم فروردین ۶۱ در عملیات در سن ۱۹ سالگی به رسید.🕊🕊محل شهادت: تپه چشمه - مزار: شهیدآباد دزفول 🖌وی قلمی پر توان و بيانی شيوا داشت و توانایی فوق العاده در انتقال مفاهیم، به طوری که هر شنونده و مخاطبی را مجذوب خود می كرد. بی شک اگر او بشهادت نمی رسید، منشأ آثار ادبی بسیار می شد و سخن او مبیّن حقایق و هدایت گر جامعه، بویژه نسل جوان بود ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
⌛️ دو روز مانده به عملیات بزرگ 👆📷 احمد متوسلیان، فرمانده تیپ۲۷ محمدرسول الله(ص) ▫️۱۲۳ قبضه توپ عراقی ها پشت این ارتفاعات بود و با اینها منطقۀ رودخانه و و اطراف را زیر آتش قرار می دادند و طی حمله شب اول ، رزمنده های تیپ۲۷ همۀ اینها را سالم گرفتند برای بازدید به خط مقدم نبرد آمده است ⚪️💠⚪️💠⚪️💠⚪️ بفاصلۀ ۴۰ ساعت قبل از عملیات، ساعت ۸ صبح روز ۲۹ اسفند سال۶۰ متوسلیان، تمامی فرماندهان گردانهای تیپ۲۷ را جهت شرکت درجلسه اضطراری بقرارگاه فرعی نصر۲ فراخواند؛ چرا که بنا بود رزمندگان این تیپ، نقشی حساس در نبرد گسترده ایفا کنند.در این میان،نوک پیکان حمله تیپ را گردان حبیب و سلمان و حمزه تشکیل می دادند. بر اساس توجیه مانور از سوی حاج احمد ، این ۳گردان می بایست پس از ۸ کیلومتر پیشروی بموازات سنگرهای کمین و دیگر استحکامات دشمن در ارتفاعات ،دست بکار اجرای مأموریت اصلی خویش می شدند مأموریت اصلی این گردان ها عبارت بود از: پیشروی در عمق ۱۲ کیلومتری مواضع اشغالی دشمن،ضربه وارد آوردن از پهلوی خصم و تصرف مقر توپخانه عراق متوسلیان بر ضرورت اجرای اصل غافلگیری تأکید زیادی داشت.او در این جلسه گفت: اگر این گردان ها قبل از رسیدن به تپه های کنار جاده عین خوش--اندیمشک ، یعنی توی این دشت باز ۸ کیلومتری درگیر بشوند،احتمال اینکه حتی ۳۰ درصد نبروهای آنها هم بتوانند بجاده برسند، ضعیف است.حتی بعد از رسیدن آنها به جاده هم،درگیری؛ ۵۰ درصد از گردانها تلفات می گیرد.بخاطر همین مسائل، اصل غافلگیری باید صد در صد اجرا شود»
📷 🌿 ، فرمانده تیپ۲۷ محمدرسول الله(ص) ۱۳۶۱ (ص) ▫️۱۲۳ قبضه توپ عراقی ها پشت این ارتفاعات بود و با اینها منطقۀ رودخانه و و اطراف را زیر آتش قرار می دادند. و طی حمله شب اول ، رزمنده های تیپ۲۷ همۀ اینها را سالم گرفتند. برای بازدید به نبرد آمده است. آن کسی هم که با سر توی شکم حاج احمد رفته است، حمیدرضا فرزاد می باشد. به محض اینکه حاجی از ماشین پیاده می شود، رزمنده‌ها به سمت ایشان می روند تا با ایشان روبوسی بکنند. فرزاد می گوید: «با هجوم شدید بچه ها، بنده با سر رفتم تو شکم حاج احمد .»😊 👇👇👇
دفاع مقدس
🌿 نیروهای تیپ محمدرسول الله(ص) در حال آماده شدن جهت بازگشت به تهران برای مرخصی سه روز بعد از پای
💠 خاطره بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین 🌴 در محاصره بسیجی ها😊 ▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط به فرماندهان گردان های ، و ابلاغ شد. رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند. غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع و را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز. با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی ؛ ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند: 🔹«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات ، من به عنوان برادر ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که با ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه. این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به فشار می آوردند که چرا نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند. به ناچار با رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، را پیدا کردیم. حسین، را کنار کشید و گفت: « ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.» گفت: «خاطر جمع باشید، میام.» حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذلّه کردن!» بالاخره رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند. قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂 📚کتاب: