🔴شهید حسین قجه ای
💢بمناسبت سالروز شهادت
در سال ۱۳۳۷ در زرین شهر از شهرهای استان اصفهان به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۳از سن شانزده سالگی وارد عرصه مبارزات سیاسی شد.
تحصیلات مقدماتی را تا اخذ دیپلم در زادگاهش ادامه داد سپس به خدمت سربازی اعزام شد. وی از قهرمانان رشته کشتی آزاد در اوزان ۴۸ و ۵۲ کیلوگرم بود. از جمله قهرمانیهای وی قهرمانی در مسابقات کشتی جوانان کشور به مدت سه سال و مسابقات کشتی آموزشگاههای استان اصفهان به مدت چهار سال است.
💢مسئولیتها و فعالیتها:
▪️فرماندهی سرکوب گروههای آشوبگر کردستان در سال ۵۷ و قلع و قمع ۶۰۰ نفر از آنان در تپههای اطراف سنندج
▪️فرماندهی شکست حصر باشگاه افسران سنندج در سال ۵۷
▪️پاکسازی و آزادسازی دزلی و قلعه هادی از دست کومله و دموکرات
▪️فرماندهی آزاد سازی و پاکسازی تنگه تنگه چزابه در عملیات عملیات طریقالقدس که یکی از شاهکارهای تمام جنگ لقب گرفت.
▪️فرماندهی گردان سلمان در عملیات بیتالمقدس که به عنوان کلید فتح خرمشهر نام گرفت
💢شهادت:
در سن ۲۵ سالگی در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ به همراه گردان سلمان که از اولین روز عملیات بیتالمقدس وظیفه پدافند در منتهیالیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷ تیپ محمد رسولالله در حاشیه جاده اهواز خرمشهر را بر عهده گرفته بود در مورخه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ در محاصره گاز انبری دو تیپ عراقی گرفتار آمده و با اصابت ترکش به ناحیه سر و گردن شهیدشده و در گلستان شهدای زرین شهر به خاک سپرده شد.
1_7664382.pdf
375.8K
📚 عنوان کتاب : حماسه گردان سلمان در عملیات بیت المقدس
📖موضوع : خاطرات شهیدان
📄تعداد صفحات : 12 صفحه
🌷شهید حسین قجه ای، فرمانده دلاور گردان به همراه نیروهایش تا پای جان در برابر ارتش تا دندان مسلح عراق مقاومت کردند و نگذاشتند خط شکسته شود
🔹که اگر خط شکسته می شد عملیات آزاد سازی خرمشهر بی نتیجه میماند و تا سالها امکان بازپسگیری خرمشهر وجود نداشت
#دفاع_مقدس
#بصورت pdf
#کتاب_آموزشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سخنرانی فاتح خرمشهر سردار شهید حسین قجه ای در نماز زرین شهر اصفهان - اوایل دهه شصت
#سالروز_شهادت
ا🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💠روایت حاج عباس برقی
(رانندهی حاج احمد متوسلیان) از دلدادگی حاج احمد و شهیدحسین قجهای:
🌷شبی که صبح آن عازم سوریه بودیم، منزل حاج احمد بودیم. یک ضبط صوت داخل اتاق بود. ضبط را روشن کردم. آقایی مشغول سخنرانی بود.حاج احمد وارد شد و گفت:
«برادر برقی! فهمیدی کیه؟»
گفتم: «نه.»
گفت: «حسینِ، حسینِ من، حسینِ قجهای، عزیزِ من. عملیات فتحالمبین را در نماز جمعهی شهرشون داره توضیح میده.»
حاجی شروع کرد گریه کردن.
گفتم: «حاجی! دلت تنگ حسین شده؟»
گفت: «نه، من حق حسین را ضایع کردم؛ تو فتحالمبین باید تیپ تحویل میگرفت، من بهش گردان تحویل دادم.»
من خندیدم و گفتم: «حسین الان اون دنیا پیش مولاش داره صفا میکنه. ما هنوز درگیریم حسین باید به جایی که می رسید٬ رسیده؟!»
گفت: البته٬ بله٬ ولی حقش ضایع شد
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
👇👇 فایل صوتی سخنرانی شهید حسین قجه ای در نماز جمعه زرین شهر اضفهان (زادگاه او)
صدای مردی که ایران مدیون اوست.mp3
7.2M
#صدای_مردی_که_ایران_مدیون_اوست 💕
📢 صوت | بخشی هایی از سخنرانی شهید حسین قجه ای در نماز جمعه زرین شهر اضفهان
🎤 اوایل دهه شصت
دوران #جنگ_تحمیلی
پس از عملیات محمدرسول الله (ص) در محور پاوه_مریوان (در خاک عراق) -بفرماندهی حاج احمد متوسلیان و شهید همت
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
shahid gojei.mp3
20.08M
#صدای_مردی_که_ایران_مدیون_اوست 💕
📢 صوت | فایل اصلی: سخنرانی شهید حسین قجه ای در نماز جمعه زرین شهر اضفهان
او از روحیات رزمندگان اسلام و عملیات انجام شده در جبهه کردستان می گوید
🎤 20 فروردین 1361
دوران #جنگ_تحمیلی
پس از عملیات محمدرسول الله (ص) در محور پاوه_مریوان (در خاک عراق) -بفرماندهی حاج احمد متوسلیان و شهید همت
ا🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💠روایت حاج عباس برقی
(رانندهی حاج احمد متوسلیان رزمنده سپاه مریوان و تیپ 27) از دلدادگی حاج احمد و شهیدحسین قجهای:
🌷شبی که صبح آن عازم سوریه بودیم، منزل حاج احمد بودیم. یک ضبط صوت داخل اتاق بود. ضبط را روشن کردم. آقایی مشغول سخنرانی بود.حاج احمد وارد شد و گفت:
«برادر برقی! فهمیدی کیه؟»
گفتم: «نه.»
گفت: «حسینِ، حسینِ من، حسینِ قجهای، عزیزِ من. عملیات فتحالمبین را در نماز جمعهی شهرشون داره توضیح میده.»
حاجی شروع کرد گریه کردن.
گفتم: «حاجی! دلت تنگ حسین شده؟»
گفت: «نه، من حق حسین را ضایع کردم؛ تو فتحالمبین باید تیپ تحویل میگرفت، من بهش گردان تحویل دادم.»
من خندیدم و گفتم: «حسین الان اون دنیا پیش مولاش داره صفا میکنه. ما هنوز درگیریم حسین باید به جایی که می رسید٬ رسیده؟!»
گفت: البته٬ بله٬ ولی حقش ضایع شد
-------------------------------------------
📡 کانال "دفاع مقدس"
(ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆شهید حسین همدانی از دلاور مردی های شهید حسین قجه ای فرمانده گردان سلمان و نجات دهنده عملیات بیت المقدس می گوید
🌹 #زیارت_خانواده_های_شهدا 🙂
💠 [ بعد از پایان عملیات #فتح_المبین ] ، شب آخری که در #دوکوهه بودیم، #حاج_احمد_متوسلیان با تاکید به همه ما گفته بود شما موظفید در بازگشت به شهر و دیارتان، پیش از هر کار دیگری، اوّل به زیارت خانواده های معظّم #شهدا بروید. آقای سماوات یک لبخند قشنگی زد و پرسید: "این تعبیرِ #زیارت را #حاج_احمد به کار برد؟" گفتم: "بله، عادت ندارد بگویند ملاقات با #خانواده_های_شهدا ."
آقای سماوات گفت: "احسنت به این همه معرفت! همین است که این مرد را " #حاج_احمد " کرده. بسیار خوب، پس ما الآن تلفنی به منازل #شهدا اطلاع می دهیم که قرار است شما به قول #حاج_احمد ؛ به زیارتشان بروید.
📘 برگرفته از کتاب جذاب و دوست داشتنی #پیغام_ماهی_ها، سرگذشت نامه #حبیب_سپاه سردار #شهید_حاج_حسین_همدانی، صفحه ۲۳۱ ✔️
📸 اطلاعات عکس: خرداد ۱۳۶۱ ، پس از فتح خرمشهر، #زرین_شهر_اصفهان، منزل سردار #شهید_حسین_قجه_ای
از راست: نفر دوم، سردار #شهید_محسن_نورانی - نفر سوم، سردار #حاج_احمد_متوسلیان
نفر دوم از چپ: پدرِ #شهید_قجه_ای
#زیارت_خانواده_شهدا
#احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# فیلم
" سرلشکر رحیم صفوی در حال دریافت آخرین وضعیت نیروها حین انجام عملیات پیروز بیت المقدس - قرارگاه فتح اردیبهشت ۱۳۶۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی: (حسین پسر غلامحسین)
(به یاد عارف شهید محمد حسین یوسف الهی)
🚩 حسین: تو این عملیات قراره پیروز بشیم قاسم جان
▫️قاسم سلیمانی: دیوانه شدی حسین؟ عملیاتهای قبلی که آسون بود و هیچ مشکلی نداشتیم، نتونستیم کاری کنیم. این یکی که اصلا حرفشم نزن. نکنه سرت خورده به جایی؟
🚩 حسین : حسین پسر غلام حسین داره بهت میگه، این عملیاتو برده تصور کن
..............
📢 سلسله داستانهای صوتی / دفاع مقدس
۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ -سالروز شهادت رزمنده بسیجی عبدالحسین نوروزی نژاد
🌱 متولد دزفول-۱۳۴۳
🕊عروج:مرحله دوم عملیات بیتالمقدس
آشنایی او با احکام شرعی و تکالیف دینی همزمان با دوران نوجوانی و آغاز سن بلوغش بود
با شروع جنگ تحمیلی سریعا خود را به ستاد نیروهای ذخیره سپاه معرفی کرد،آموزشهای نظامی لازم را دید و عضو فعال بسیج شد
در مرحله دوم عملیات آزادسازی خرمشهر در اردیبهشت ۶۱ هنگامیکه عراق برای بازپسگیری مواضع خود، پاتک را آغاز کرد، او که فرمانده دسته بود، مجبور شد براثر فشار بی امان دشمن و بنا به دستور فرماندهی، نیروهای خود را عقب بفرستد.
بقیه ماجرا از زبان شهید محمد گل اکبر:
آنروز که دشمن پاتک سنگینی کرد.دشمن با تانک بما هجوم آورد، دستور عقبنشینی صادر شد، من معاون دسته بودم. عبدالحسین گفت: تو نیروها را به عقب ببر! و خودش با آرپیجی مقابل دشمن ایستاد وگفت من شلیک میکنم تا شما فرصت عقب رفتن پیدا کنید.
و اینگونه او در آخرین لحظات، خود را سپر جان همرزمانش نمود و در عنفوان جوانی بال در بال ملائک گشود🕊🕊
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
درمکتب ما،در اسلام عزیز ما سکوت خوار وننگین است،پس بپاخیزیم و برعلیه کفر و علیه باطل بجنگیم که خدا با ماست و وعده خدا راست و درست است
. . . و اما ای بازماندگان عزیز، شما که رسالت خون شهیدان را برعهده دارید باید با کمال صداقت آنرا انجام دهید و از آن غافل نشوید.امام را الگو وسرمشق خودقرار دهید و از رهنمودهای او پیروی کنید که راه امام، راه اسلام و قرآن است
به پرورش چهره های تازه و اسلامی همت گمارید و مسجد را که بقول امام سنگر است حفظ کنید و آنرا خالی نگذارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماه_پاره
🌷شهید عبدالحسین نوروزی نژاد
او در وصیت نامه اش می نویسد: « خانواده عزیزم! اگر در جبهه شهید شدم، جسم مرا بدون غسل و کفن و با همان لباس هایم به خاک بسپارید » ...وسپس با بقیه رفقایش از سپاه دزفول، راهی عملیات می شود...
🌴 اردیبهشت ۶۱ _ عملیات بیت المقدس - نبرد برای #خرمشهر
#کلاه_نیم_سوخته
همرزم شهید می گوید:
قبل از عملیات، بخاطر گرمای هوا، همراه با تعدادی از بچه ها کلاه های پارچه ای تهیه کردیم و هر کدام اسم و مشخصات خود را روی لبه آنها نوشتیم و به شوخی می گفتیم اگر چیزی از بدنمان نماند، لااقل از روی کلاهمان شناسایی شویم!
این شوخی ما در مورد این شهید عزیز واقع شد.
پاتک عراق سنگین بود بطوری که دشمن برای هر نفر یک گلوله ی تانک شلیک می کرد ...
در آن شرایط که بچه ها مجبور می شوند که به خاکریز عقب برگردند، «عبدالحسین» با شلیک آر پی جی سعی در مقابله با دشمن داشت ک ناگهان . . . 🕊🕊
غروب شد اما خبری از «عبدالحسین» نداشتیم. شب بچه ها دوباره برای بازپسگیری مواضع قبلی و شناسایی و انتقال پیکر شهدا رفتند، پیکر او را نیافتند، ... تنها نشانه ای که از عبدالحسین پیدا شد، فقط یک کلاه نیم سوخته بود که نامش روی آن نوشته شده بود.
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
01_vns-norozi_mojodi_980611.mp3
17.05M
🔰 دلنوشته ی شهید جاویدالأثر عبدالحسین نوروزی نژاد؛
تو را باید به آن کلاه نیمه سوخته قسم داد.
آن کلاه نیم سوخته ای که حاج مصطفی بعد از ۳۲ سال بالاخره رازش را برملا کرد و آورد و داد به برادرت...
درد نرسیدن از درد جاماندن سنگین تر است و تو دوباره می پرسی: مگر نرسیدن با جاماندن تفاوت دارد؟
دارد. تفاوت دارد. به سه رنگ تابوتت قسم تفاوت دارد.
آخ ! یادم نبود برادر! نباید تو را به سه رنگ تابوتت قسم می دادم ، آخر تابوتی در کار نبوده و نیست.
۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ -سالروز شهادت رزمنده بسیجی عبدالحسین نوروزی نژاد
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
⚪️ ماجرای مجروح شدن سردار قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس
#خاطره
در مرحله اول عملیات آزادسازی خرمشهر دلیرمردان تیپ ثارالله (هنوز لشکر نشده بود) علیرغم پیشروی اولیه موفق به تثبیت موقعیت خود نشدند و ناچار به بازگشت شدند. درحالیکه پیکر تعدادی از شهدای عزیز بین دو خاکریز مانده بود؛ و چون منطقه در تیررس و آتش بی وقفه دشمن بود، انتقال اجساد مطهر غیر ممکن می نمود و این مسئله هم مزید بر علت شده بود که تاثیر منفی بر روحیه تعدادی از رزمندگان بگذارد و آنان را نسبت به پیروزی مردد سازد!
یک روز که باموتور در خط مقدم در تردد بودم، خودروی روبازِ فرمانده ی شجاع؛ "حاج قاسم سلیمانی" را دیدم که شخصا برای تقویت روحیه بچه ها و شناسایی منطقه برای مرحله دوم عملیات آمده بود. بعثی ها از ترس آغاز مرحله ی بعدی عملیات بیت المقدس، به شدت منطقه را زیر آتش توپ و خمپاره قرار داده بودند که ناگهان یکی از خمپاره ها کنار خودروی حاج قاسم خورد و گرد و غبار و دود غلیظی، سردار و راننده را دربر گرفت.
لحظاتی چند نفس درسینه حبس شد که گویا فرمانده هم به خیل شهدا پیوست! ثانیه ها به کندی گذشت تا اینکه خودرو و دو سرنشین آن نمایان و معلوم شد. به لطف الهی به خیر گذشته بود. البته حاج قاسم بی نصیب نمانده بود و چند ترکش به بدن و بخصوص پایش اصابت کرده بود. اما انگار نه انگار که اتفاقی افتاده، خودرو به راه خود ادامه داد. ماهم با موتور در جاده ی مارپیچ به دنبال آن رفتیم تا به چادرهای اورژانس صحرایی رسیدیم.
سردار با زحمت از خودرو پیاده شد، چندسوراخ بر لباس رزم او، نشانگر تعداد ترکشهابود. بنده و دوستم رفتیم که زیر بازویش را بگیریم تا احساس درد کمتری بکند؛ اما در آن حال که بالطبع، رنجوری و ضعف بر بدن مستولی است، اجازه نداد به او کمک کنیم و اشاره کرد که با پای خود می رود تا در روحیه ی رزمندگان، اندک بازتاب منفی نداشته باشد!
(راوی: سیدمحمد حسینی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ — سالگرد آغاز مرحله دوم عملیات بیتالمقدس
📹 ببینید | رهبر انقلاب از تاکتیک های فتح خرمشهر می گویند
🌴 دوران دفاع مقدس و فرهنگ جهاد و شهادت به روایت رهبر انقلاب
🔅 تاکتیکهای فتح خرمشهر
🔻 تاکتیک هایی که #جوانهای_مؤمن در عملیات بیتالمقدس - که منتهی شد به آزادی #خرمشهر - به کار بستند و طراحیای که آنها کردند، تا امروز هم برای آن کسانی که در مقولههای نظامی صاحب فکر و نظرند، درسآموز است؛ تاکتیکهای پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنی، اما به دست معجزهگر #جوان_مؤمن_ایرانی، جوان مبتکرِ متکی به خدا، عملی و شدنی و واقع شده، بیسابقه بود.
🔹 این معنویت، این تکیهی به نیروهای معنوی و ایمانی، این اعتماد به نفس، این شجاعت، این حقیر شدن همهی جلوههای ظاهر زندگی مادی، حرکت در راه رضای خدا، در هیچ جا سابقه نداشت؛ همچنانیکه که خودِ انقلاب اسلامی هم نظیری و سابقهای در تاریخ نداشت. ۱۳۸۶/۰۹/۰۵
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | بحث و محاجّه شهید حسن باقری و رحیم صفوی از فرماندهان قرارگاه در اتاق جنگ
🌴 در آستانه مرحله دوم عملیات بیت المقدس
(آزادسازی خرمشهر)
عملیات بیت المقدس در چهار مرحله طرحریزی شد که اولین مرحله عملیات بامداد ۱۰ اریبهشت سال ۶۱ با عبور از کارون آغاز شد. مرحله دوم عملیات ۱۶ اردیبهشت شروع شد و در کمتر از دو روز به مرز بینالمللی رسیدیم. در این مرحله بود که عراق به لشکرهای زرهی خود دستور عقبنشینی داد و قرارگاه قدس ما به تعقیب آنها پرداخت. مرحله سوم عملیات از ۱۹ اردیبهشت شروع شد و نیروهای اسلام با چرخش از گرای 270 درجه به 180 درجه به سمت خرمشهر حرکت کردند اما تا روز اول خرداد در این مرحله متوقف شدیم و در همین مرحله بود که تلفات زیادی دادیم. و مرحله چهارم عملیات نیز در ساعت ۲۲ اول خرداد ۱۳۶۱ شروع شد.
-------------------------------------------
📡 کانال "دفاع مقدس"
(ایتا، روبیکا،تلگرام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جزیره ام الرصاصِ عراق دیماه 1395 دقیقا سی سال بعد از عملیات کربلای 4 هنوز نیزه و شمشیر شکسته های قتلگاه غواصان با ما سخن میگویند و حدیث عشق میسرایند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب از تاکتیکهای فتح خرمشهر میگویند
🗓 بهمناسبت ۱۶ اردیبهشت؛ سالگرد آغاز مرحله دوم عملیات بیتالمقدس
🔸دوران دفاع مقدس و فرهنگ جهاد و شهادت به روایت رهبر انقلاب
🔅 رهبر انقلاب از تاکتیکهای فتح خرمشهر میگویند
🔻 تاکتیکهائی که #جوانهای_مؤمن در عملیات بیتالمقدس - که منتهی شد به آزادی #خرمشهر - به کار بستند و طراحیای که آنها کردند، تا امروز هم برای آن کسانی که در مقولههای نظامی صاحب فکر و نظرند، درسآموز است؛ تاکتیکهای پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنی، اما به دست معجزهگر #جوان_مؤمن_ایرانی، جوان مبتکرِ متکی به خدا، عملی و شدنی و واقع شده، بیسابقه بود.
🔹 این معنویت، این تکیهی به نیروهای معنوی و ایمانی، این اعتماد به نفس، این شجاعت، این حقیر شدن همهی جلوههای ظاهر زندگی مادی، حرکت در راه رضای خدا، در هیچ جا سابقه نداشت؛ همچنانیکه که خودِ انقلاب اسلامی هم نظیری و سابقهای در تاریخ نداشت. ۱۳۸۶/۰۹/۰۵
وقتی رسیدم دستشویی، دیدم آفتابهها خالی هستن. باید تا هور میرفتم، زورم اومد.
یه بسیجی اون اطراف بود. گفتم دستت درد نکنه؛ این آفتابه رو آب میکنی؟
رفت و اومد. آبش کثیف بود.
گفتم برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب میکردی، تمیزتر بود!
دوباره آفتابه رو برداشت و رفت. بعدها شناختمش. زینالدین بود؛ فرمانده لشکر!!!
#درس_اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ -- سالروز ولادت
نوجوان پنجاه ساله !!!
🎥 #فیلم | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی همدانی، شهید حمید هاشمی، قبل از عملیات والفجر ۸
⚪️ دزفول - پایگاه قهرمان، در جمع بسیجیان و فرماندهان سپاه - سال ۱۳۶۴
آمریکا کیست؟!
شوروی کیست؟!
ابرقدرتها کیستند؟!
💠 ابرقدرت خداست!
این است آرمان و شعار و اهداف ما!
🌴 خلاصه جهان بینی و ایدئولوژی توحیدی👆👆
🎤 در بیان رسای رزمنده بسیجی، پیش از شهادت، در عملیات والفجر هشت
🌿 دوران جنگ تحمیلی
----------------------------------------
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇👇ادامه پست
دفاع مقدس
🌱 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ -- سالروز ولادت نوجوان پنجاه ساله !!! 🎥 #فیلم | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی همدا
در باره شهید:👇
🌷شهید حمیدهاشمی داستان زندگی خود را اینگونه نقل میکند:
«در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ درهمدان در خانواده ای کم بضاعت و در عین حال مستغنی از معنویت و روحانی زاده بدنیا آمدم. از زمان کودکی چیزی بیاد ندارم و چیز مهمی نیز از خانواده نشنیده ام. دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه باباطاهر پشت سر گذاردم
سال چهارم ابتدایی بودم که پدرم را از دست دادم و از وجود این نعمت بزرگ محروم شدم ونتوانستم استفاده چندانی از ایشان ببرم. پدرم کسبه بازار و فردی مؤمن و همیشه بیاد خدا و معاد بود و در زندگی اش، بخود اجازه اینکه پا از گلیمش بیرون ببرد نداد
از راه حلال کسب میکرد و راه حرام را بر خود بسته بود. با وجود اینکه با سختی امرار معاش می کرد و ناراحتی مزاجی نیز داشت، ولیكن به لقمه نان اندک خود عادت و قناعت کرد و به ما نیز حلال زندگی کردن را آموخت. ایشان عاشق ائمه اطهار(ع) بودند وهنگام وفات با اندک مالی که داشت، در حالی که آسوده خیال بود، ما را بخدا سپرد و دنیا را وداع کرد»
حمید در نهمین بهار زندگی، پدرش را از دست داد، اما این واقعه نه تنها او را متزلزل نکرد، بلکه با فداکاری های مادر، محکم تر و با صلابت تر شد
او دیگر کودک نبود، بلکه از همان لحظه بزرگ شد و مانند بزرگان می اندیشید. هرگز در دوران طفولیت حالات کودکانه ای از خود نشان نداد و اگر در جمع بچه ها قرار می گرفت، نقش رهبری آنها را عهده دار می شد. از همان اول، ابهت و نورانیتی در سیمایش بچشم می خورد
از وقایع این دوران از زندگی او رویای حقّه ای است که تعبیر آن ده سال بعد، یعنی شهادت اوست.در همان زمانی که حمید پدرش را از دست داد شبی در خواب دید که پدرش به ملاقاتش آمده و به او می گوید: حمید جان!! ناراحت نباش، اولین کسی که از این خانواده بمن ملحق شود تو هستی!
این خواب را حمید نیمه شب،برای مادرش نقل میکند و جز این دو کسی از آن خبر نداشت، تا اینکه در جریان شهادتش نقل قول شد و تعجب همگان را برانگیخت
حمید همچنین در نقل خود از معلمی در دوران تحصیل ابتدایی اش یاد می کند که گویا در روحیه اش تاثیر داشته. شعر فرشته زندانی را برایش خوانده و میگوید که در همین دوران، مسائلی راجع به حکومت شاه را فهمیده بود
حمید هاشمی که از استعداد سرشار خدادادی برخوردار بود، دوران تحصیل ابتدایی را بدون وقفه با موفقیت پشت سر گذاشت و به تحصیلات راهنمایی پرداخت. این برهه مصادف بود با بهار انقلاب اسلامی. دوران نوجوانی او مصادف بود با شکوفایی انقلاب و با اینکه سن کمی داشت، در تمام راهپیمایی ها و فعالیت های نهضت حضوری جدی داشت. آنطور که خودش می گوید در مدرسه با نوشتن مقاله های انقلابی و اسلامی و در محله نیز با شرکت در فعالیت های مسجد و کتابخانه، به ایفاء نقش پرداخته...
پس از دوره راهنمایی، وارد دبیرستان شد. این زمان مصادف بود با فعالیت های شدید گروهک ها در کشور، بخصوص در مراکز آموزشی. حمید وجهه اصیل اسلامی داشت و با اسلام ناب از طریق خانواده آشنایی پیدا کرده بود. در مقابل هیچ یک از گروهک ها کوتاه نیامد، بلکه رویاروی آنها نیز ایستاد و به مقابله و مبارزه با آنها پرداخت
در همه جا افشاگر توطئه گروهکها و فرصت طلبان بود. با پیوستن به انجمن اسلامی دبیرستان، صف مقابله با خطوط انحرافی را قوت بخشید و چون از استعدادی سرشار و روحیاتی ممتاز برخوردار بود، دیری نپایید که در انجمن اسلامی بصورت یک محور در آمد، طوری که دیگران گردش جمع شدند و همچون کانونی گرم و پر حرارت و پر جاذبه بود
هر چقدر از عمر گرانبارش را پشت سر می گذاشت، مشعل وجودش فروزان تر می شد، طوری که سال های پایانی دبیرستان که مسئولیت انجمن دبیرستان را پذیرفته بود، کمتر به خانه می آمد و یکپارچه فعالیت شده بود و هیچ چیز جز حرکت ورزشی تلاش در راه انقلاب، در نظر او مفهوم نداشت. در سالهای آخر، با اینکه سنی نداشت، به یکی از مدارس استان همدان نیز میرفت و تدریس می کرد. او همواره در فکر جوانان و نوجوانان بود و به آنها می اندیشید.
☀️در تابستان پایانی عمرش احساس کرد که در محله منوچهری بچه ها در کوچه سرگردان می شوند و کانونی نیست که آنها را دور خود جمع کند. بنابراین سریع با وجود اینکه امکاناتی نداشت، چند چادر به صورت خیمه تهیه کرد و در زمین های خالی محله، بچه ها را جمع کرد و برای آنها کلاس و جلسات و اردو تشکیل داد
بعد از اتمام تابستان، تصمیم گرفت به جبهه برود. در آنجا بجز کارهای رزمی به فعالیت های فرهنگی می پرداخت، از جمله سخنرانی در جمع رزمندگان که در آنزمان زبانزد بود. وی پس از چند ماه حضور پرشور در منطقه، در ادامه عملیات والفجر ۸ ( #فاو ) در بهمن ماه ۱۳۶۴ در طی رزم شجاعانه با کفار بعثی بفیض شهادت نایل آمد🕊🕊
این شهید عزیز تا ۱۰سال مفقودالجسد بود تا اینکه درخرداد ۷۴ پیکر مطهرش در منطقه شناسایی و موطن به بازگشت و در طی تشییع باشکوهی در گلزار شهدای باغ بهشت همدان بخاک سپرده شد