✌🏻 #انتخابات ✌🏻 🎥 افشاگرے هاے یڪ قربانے سخنان قابل تامل خانم مینا مہرنوش از آزار و اذیت هاے آذرے جہرمے قائم مقام ستاد پزشڪیان نسبت بہ ایشان در زمانے ڪہ وے بعنوان اولین زن مدیرعامل یڪ اپراتور تلفن همراہ منسوب شدہ بود‌. ⏪چہ تعداد دیگر باید دوبارہ قربانے شوند؟ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈ ☘️ @dehghan_amiri20 ☘️ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈

✌🏻 #انتخابات ✌🏻 😳 اغتشاش در ڪشور در دوران #خاتمے بخاطر بحران آب ! 👆سہ سال از دولت خاتمے گذشتہ بود ڪہ وضع ڪشور این بود.... بعد اقاے پزشڪیان میگہ مے خواهم دولت خاتمے را تڪرار ڪنم ‼️‼️ 👈 اگہ تاریخ درست رو نگیم ، این جماعت با تحریف و جعل ، گنجشڪ رو جاے قنارے بہ قشر خاڪسترے قالب مے ڪنند ! 👌راستے ، خاطرات هاشمے تا سال ۸۰ فعلا دارہ در ڪانال تلگرامیش بارگزارے مےشہ، بہترین منبع هست براے اثبات ناڪارامدے دولت خاتمے ڪہ از سال ۷۶ شروع شد . 👈 چون هاشمے هست و دیگہ اصلاح طلب ها هم قبولش دارن 😅 ✅ تا مےتونین از ضعف دولت خاتمے و ناڪارامدیش بگین تا قشر نوجوان و‌جوان فڪر نڪنہ اون زمان طلایے بود ! ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈ ☘️ @dehghan_amiri20 ☘️ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈

💎 #قصہ_ننہ_علے 💎 فصل دوم : آن دو چشم آبے! قسمت دوم با اخم گفت: «دیگہ این حرف رو نزن! تا الان ڪلے خواستگار داشتے، اما آدماے سالمے نبودن؛ وگرنہ زودتر شوهرت مے دادم. داییت، آقا رجب رو تأیید ڪردہ؛ پسر سالمیہ، اهل ڪارہ. بزرگ ما داییتہ، نمے تونیم رو حرفش حرف بزنیم. تا ڪے مے خواے تو خونہ مردم ڪار ڪنے؟! زشتہ! دیگہ نشنوم چیزے بگے!» سرم را پایین انداختم و تا خانه‌ے دایے ساڪت شدم. داشتم از پله‌ها بالا مے رفتم ڪہ رجب جلویم سبز شد و سلام ڪرد. مثل اینڪہ جن دیدہ باشم، بسم اللہ گفتم و فورے از ڪنارش رد شدم. همیشہ از چشمان آبے بدم مے آمد، بہ نظرم ترسناڪ مے رسید. دختر ته‌تغارے دایے بہ طرفم آمد و گفت: «زهرا! رجب رو دیدے؟! تو رو مے خواد!» نگاهے بہ پایین پلہ ها انداختم و گفتم: «این منو مے خواد؟! غلط ڪردہ با اون چشماے رنگیش!» دختر دایے لبش را گاز گرفت و گفت: «نہ! نگو دختر عمہ! چشماش خیلے قشنگہ، موهاش هم فرفریہ! چطور دلت میاد این‌جورے بگے؟!» - عہ! قشنگہ؟ حالا ڪہ دل تو رو بردہ چرا زنش نمے شے؟! با ناراحتے گفت: «بابام میگہ زهرا بزرگ‌ترہ، اول تو باید شوهر ڪنے. تو رو خدا نگاہ ڪن چقدر خوش‌تیپہ!» با تندے گفتم: «بہ شوهر ڪردن ڪہ رسید، قبالہ رو مے زنید بہ نام من؟! شوهر نمے خوام، ارزونے خودتون.» رفتم داخل اتاق و بدون اینڪہ با ڪسے حرف بزنم گوشہ اے نشستم. ڪمے ڪہ آرام شدم، تازہ فہمیدم مراسم بله‌برون من است! روایت زندگے زهرا همایونی: مادر شہیدان امیر و علے شاہ آبادے ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈ ☘️ @dehghan_amiri20 ☘️ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈

😂 #خندہ_حلال 😂 وقتے مے فهمہ بہ جاے روحانے میخوان اعدامش ڪنند:)) ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈ ☘️ @dehghan_amiri20 ☘️ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈

🕊 #پندانہ 🕊 ✍️ سلامتے، خانوادہ و عشق نعمت‌هاے واقعے زندگے هستند 🔹مردے درحالی‌ڪہ بہ قصرها و خانہ هاے زیبا مے نگریست، بہ دوستش گفت: وقتے این همہ اموال را تقسیم مے ڪردند، ما ڪجا بودیم. 🔸دوست او دستش را گرفت و بہ بیمارستان برد و گفت: وقتے این بیمارے ها را تقسیم مے ڪردند، ما ڪجا بودیم! 🔹زمانے ڪہ انسان پیر مے شود تازہ مے فہمد نعمت واقعے همان سلامتے، خانوادہ، عشق، شادے، باهم‌بودن، انرژے جوانے و... است. 🔸نعمت واقعے همین چیزهاے سادہ بودہ ڪہ همیشہ داشتہ ولے هرگز بہ آن‌ها اهمیت ندادہ و دنبال نداشته‌ها بودہ. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈ ☘️ @dehghan_amiri20 ☘️ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈