♥ #امام_زمانم ♥
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّہَا الْمُہَذَّبُ الْخائِفُ...
🌱سلام بر تو اے مولاے معصوم من، ڪہ بدون هیچ جرم و خطایے، از شّر دشمنان آوارہ بیابان ها شدہ اے!
سلام بر تو و بر غربت و تنہایے ات!
🌤اللہمعجللولیڪالفرج
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️آزیتا ترڪاشوند بازیگر: بہ واللہ بہ واللہ اگر بیگانہ اے ڪوچڪترین خیال باطل ڪند براے این آب و خاڪ، بہ حسین(ع) قسم، قلمم را زمین مے گذارم و تفنگم را بر مے دارم.
دمت گرم بانوے باغیرت و تراز ایران
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
✅ ۲۳ مرداد نباید فراموش شود...
✌️ انتشار با شما
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
💎 #قصہ_ننہ_علے 💎 فصل هشتم: پیڪ علے قسمت سوم امیر خوب بلد بود چطور با حرفهاے قلمبہ سلمبہ رجب را سا
💎 #قصہ_ننہ_علے 💎
فصل هشتم: پیڪ علے
قسمت چہارم
از طرف جہاد اردوے خانوادگے مشہد برایمان ترتیب دادہ بودند. رجب راضے نشد مغازہ را ببندد و همراہ ما بیاید. حسین تہران ماند و من همراہ علے رفتم مشہد. بعد از تحمل چند ماہ سختے و آنهمہ فشار روحے، فقط زیارت امام رضا (علیہ السلام) حالم را خوب مے ڪرد. سحر از حرم برگشتم. چشمم سنگین شد و خوابم برد. صبح از خواب پریدم؛ هوا روشن شدہ بود. رفتم دم اتاق خواهر خنجلے، یڪے از خانمهاے جہاد.
- خنجلے جان! مےشہ خانومها رو جمع ڪنے دعاے توسل بخونیم؟!
- چرا رنگت پریدہ شاهآبادے؟! حالت خوبہ؟!
- نہ، دلم مثل سیروسرڪہ مے جوشہ! دارم دیوونہ مےشم. شما فقط بچہ ها رو جمع ڪن دعا توسل بخونیم. یہ سؤال، اگہ امیر شہید شدہ باشہ، من مے تونم زودتر برگردم تہران؟!
- شاهآبادے!!! باز شروع ڪردے؟! هیچ معلوم هست چے مےگے؟!
- سحر خواب دیدم دست گذاشتم رو شڪمم و گفتم اگہ امیر شہید بشہ، این بچہ تو شڪمم میشہ امیر! از خواب پریدم. خنجلے! امیر شہید بشہ، رجب آبرو برام نمے ذارہ! با این خوابے ڪہ دیدم، مطمئنم باردار هم هستم.
خنجلے با عصبانیت گفت: «زهرا! بس ڪن! اومدیم زیارت. انقدر هزیون نگو حالم بد شد. باشہ اگہ شہید شد، تو برو تہران.» دو سہ روز بعد برگشتم. اشتباہ ڪردم خوابم را براے رجب تعریف ڪردم؛ خونش بہ جوش آمد، عصبانے شد و از خجالتم درآمد.
بیخبرے امانم را بریدہ بود. دل و دماغ سر ڪار رفتن نداشتم. مے رفتم جہاد، طاقت نمے آوردم و بر مے گشتم خانہ. مے آمدم خانہ، نفسم مے گرفت و بر مے گشتم جہاد. آرام و قرار نداشتم. دست بہ ڪار شدم. هرچہ ڪلہ قند در خانہ بود همہ را شڪستم، خاڪش را جوشاندم و شیرہ درست ڪردم، گفتم: «این براے حلوا!» برنجها را از انبار بیرون ڪشیدم، پاڪ ڪردم و گذاشتم دمِ دست، گفتم: «اینم براے شام و ناهار مہمونا...»
سرخے غروب تازہ بہ آسمان افتادہ بود. وضو گرفتم و سجادهام را پہن ڪردم. خواستم نماز بخوانم ڪہ زنگ خانہ بہ صدا درآمد. پاے برهنہ با چادرنماز دویدم و در حیاط را باز ڪردم. دو جوان بلند قامت حزباللہے پشت در بودند. میخڪوب شدم. فہمیدند نفسم بند آمدہ. یڪے از آن دو بہ طرف مغازہ رفت. فورے اشارہ ڪردم برگردد. گفتم: «آقا! آقا! بیا اینجا. شما با من ڪار دارے؟! از ڪجا اومدے؟!»
- از پایگاہ مقداد اومدیم.
- پیڪ امیر شاهآبادے هستے؟!
- بلہ، امیر آقا زخمے شدہ توے بیمارستانہ.
- پسرم! بہ من دروغ نگو، راستش رو بگو. امیر شہید شدہ؟! فعلا بہ شوهرم چیزے نگید. پشت فر دارہ ڪار مےڪنہ، حالش بد مے شہ.
- نہ حاجخانوم! چرا باور نمے ڪنے، امیر زخمے شدہ.
محڪم گفتم: «پسر جان! من مادرم، خبر دارم. چند روزہ دلم آشوبہ. شما هرچے ڪہ مے دونے، بگو.» هر دو بہ هم نگاهے انداختند. یڪے شان گفت: «خوش بہ سعادتتون! بلہ، امیر آقا بہ آرزوش رسیدہ.» از خصوصیات امیر مے گفت و من بہ جنجالے ڪہ رجب مے خواست بہ پا ڪند فڪر مے ڪردم. شمارہ تماسے داد براے پیگیرے ڪارهاے مراسم. قبل از خداحافظے گفت: «چند نفر از رزمندگان جبہہ و بچہ هاے پایگاہ مقداد براے تشییع جنازہ میان.» در را بستم و آمدم داخل خانہ. چشمم سیاهے رفت، افتادم ڪنار سجادہ. سرم را گذاشتم روے مُہ ر و چند بار گفتم: «خدایا شڪرت بہم آبرو دادے! بہ شوهرم قدرت بدہ خودش رو ڪنترل ڪنہ. هر بلایے مے خواد سر من بیارہ راضے ام، من صبر مے ڪنم؛ فقط نذار حُرمت شہیدم جلوے مردم شڪستہ بشہ.»
روایت زندگے زهرا همایونی:
مادر شہیدان امیر و علے شاہ آبادے
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 #نعم_الرفیق 🌼
مے گفت:
سرباز آقا باید سالم باشد و بدنے قوے داشتہ باشد...🍃✨
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
🌧 #هر_روز_با_قرآن 🌧
ختم قرآن براے تعجیل در ظہور بہ نیابت از:
شہید محمدرضا دهقان امیرے
صفحہ : 64
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
♥ #امام_زمانم ♥
پدر مہربانم
شما آن ڪریم ترینے
براے بینوایان
و آن دلسوزترینے
براے واماندگان
و آن رفیق ترینے
براے بے ڪسان ...
آنڪس ڪہ شما را ندارد،
چہ دارد!!!
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةَاللَّهِفـٖےأَرْضِهِ..
#اینالطالببدممقتولبڪࢪبلا؟
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مے گفتن دهہ هشتادے ها و نسل زدے ها دیگہ مثل قدیم نیستن، احترام بہ بزرگتر براشون مہم نیس و دنبال رشد وپیشرفت نیستن...
اما هادے ساروے وقتے رسید ایران مدالش رو انداخت گردن مادرش و این صحنہ زیبا رو خلق ڪرد.
این بچہ ها ثابت ڪردن مے شہ
هم دهہ هشتادے بود
هم قہرمان
هم با ادب و با اخلاق
✍ خانم فردوس
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
هدایت شده از احسان عبادی | ما و او
❌ نه افراط کنیم و نه تفریط ❌
🔰 حضور زنان در پیاده روی اربعین
1️⃣ زنان در جامعه امروزی نقش مهم و پررنگی دارند ، مخصوصا زنان مسلمان که باید در صحنه و جامعه حضور داشته باشند ، پیاده روی اربعین صحنه شکوه تمدنی شیعه است . به چه دلیل یک عده عنوان می کنند زنان نباید حضور داشته باشند ⁉️
👈 مگر قرار است تنه به تنه مردان بزنند که برخی ها نگران برخورد با نامحرم هستند ⁉️
👌 بله ، در ایام نزدیک به اربعین ، صحن بین الحرمین و خیابان های اطراف به شدت شلوغ است که خوب است خواهران محترم در این موارد مراعات کنند . اما اصل حضور آنان در اربعین هیچ منع و ایرادی ندارد.
2️⃣ اما از طرفی دیگر هم برخی بدون هیچگونه مطالعه و پشتوانه علمی دینی ، رگ غیرت نشان می دهند که بله ، باید همه بروند ، اصلا حضور در اربعین همانند نماز صبح #واجب است !!!
آن یکی هم میگوید اگر نروید یعنی با امام زمان (عج) بیعت نکرده اید !!!
❌ نخیر آقاجان ، از این طرف بوم هم خواهشا پرت نشو ! #واجب نیست، پس زنی که شوهرش اجازه نمیدهد نمی تواند برود ، فرزندی که تحت تکفل والدین هست و آنها اجازه نمی دهند ، نمی تواند برود .
#اربعین
🔰انقلابی باید قوی شود🔰
http://eitaa.com/joinchat/4235001869C41c082b340
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
💎 #قصہ_ننہ_علے 💎 فصل هشتم: پیڪ علے قسمت چہارم از طرف جہاد اردوے خانوادگے مشہد برایمان ترتیب دادہ ب
💎 #قصہ_ننہ_علے 💎
فصل نہم: سلام آقا...
قسمت اول
امیر روے تپہ ایستاد. آسمانِ ابریِ آن شب را بہ همہ نشان داد و گفت: «رفقا! ببینید! شب عملیات خدا هواے ما رو دارہ. ابرها مأمور خدا شدن تا آسمون مہتابے امشب رو بپوشونن.»
زمین از نمنم باران خیس شد. بچہ ها رفتند داخل سنگر. امیر دفترچہ نوحہ اش را باز ڪرد و دَم گرفت. سینہ مے زدیم و قطرههاے باران از سقف سنگر روے ما چڪہ مے ڪرد. قطرهاے روے صورت امیر افتاد و آرام سُر خورد روے پیراهنش، درست روے همان تصویر امام ڪہ نزدیڪ قلبش سنجاق ڪردہ بود. دست از مداحے ڪشید. گفت: «خدایا! یعنے مے شہ یہ تیر وسط قلبم بخورہ منو بہ آرزوم برسونہ؟!» گریہ امیر وسط شور سینهزنے بچہ ها گم شد؛ اما نہ، مثل اینڪہ صداے او بلندتر از ضرب سینہ ما بود ڪہ خدا اجابتش ڪرد. ترڪش خمپارهاے قلب سوختہ امیر را شڪافت. خون بے امان فوارہ مے زد. امیر را بہ عقب منتقل ڪردیم. هنوز جان در بدن داشت. التماسمان ڪرد تا ایستادیم. بیرون آمبولانس رو بہ قبلہ شد و با نفسهاے آخرش گفت: «برادرها! شما برید، آقام اومد.» بہ حال خوش لحظات آخرش غبطہ خوردیم و گریہ ڪردیم. نشستیم بہ تماشاے عشقبازے امیر با مولایش. بهسختے خودش را جابهجا ڪرد و نیمخیز نشست؛ دست روے سینہ گذاشت و گفت: «اومدے آقا؟! السلام علیڪ یا اباعبداللہ.» باران شدیدتر شدہ بود. بلبل سیدالشہدا (علیہ السلام) در میان حسرت ما سلام بہ ارباب بے ڪفنش داد و پر ڪشید و رفت.
داستان شب شہادت امیر را همرزمانش برایم تعریف ڪردند و رفتند. یاد حرفهایے ڪہ قبل از رفتنش مے زد، افتادم. میگفت: «شہادت مگہ قسمت هر ڪسے مے شہ؟! مے دونے چہ شہادتے قشنگہ؟! سہ روز تشنہ و گرسنہ باشے، لبت از تشنگے ترڪ بردارہ، بعد شہید بشے! روے خاڪاے گرم، زیر آفتاب بیابون، غریب و تنہا روے زمین بیفتے؛ مثل امام حسین. حاجخانوم! من شہید شدم گریہ نڪنے! دشمن شادمون نڪنے! نذار مردم نالہ هات رو بشنون. محڪم باش. صبر ڪن مادرم.» در جوابش گفتم: «نہ پسرم، گریہ نمے ڪنم. خیالت راحت، مامان تا آخر پاے قولش هست.»
روایت زندگے زهرا همایونی:
مادر شہیدان امیر و علے شاہ آبادے
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #نعم_الرفیق 🌼
دنیا چو شبو🌖✨
تو آفتابے...☀️
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
🥀 #خاطرات_شہدا 🥀
دهہ هفتادے بود و بزرگ شدہ ڪانادا، در دل فرهنگ غرب؛ اما پرواز را نمے توان از مرغ باغ ملڪوت دریغ ڪرد!
شہید حمزہ علے یاسین، رزمندہ ۲۰ سالہ حزب اللہ لبنان و برادرزادہ همسر سیدحسن نصراللہ بود ڪہ در سوم مرداد ۹۳، در دفاع از حرم عمہ امام زمان(عج)، در سوریہ بہ شہادت رسید.
مادرش ابتدا مخالف حضورش در جبہہ بود، بہ همین خاطر بعد از شہادتش، فرماندهان حزباللہ نمے دانستند چطور خبر شہادت پسر را بہ مادر برسانند.
وقتے درِ خانہ شہید رسیدند، در ڪمال تعجب دیدند بر دیوارهاے خانہ پارچہ مشڪے نصب شدہ، در حالے ڪہ هنوز آن خبر مہم اعلام نشدہ بود! در زدند و مادر حمزہ در خانہ را باز ڪرد، نوع تعارف او نشان داد انگار از همہ چیز با خبر است.
تعجب فرماندهان زیاد طول نڪشید، مادر شہید بعد از پذیرایے از میہمانان، با آرامش تمام گفت: « دیشب در رویاے صادقانہ اے دیدم ڪہ وجود نازنین پنج تن آل عبا وارد منزلم شدند و درست همین جایے ڪہ شما نشستہ اید، نشستند و بہ من بشارت دادند و گفتند فرزندت در راہ ما اهل بیت(ع) بہ شہادت رسیدہ و امروز خبرش خواهد رسید
شہید حمزہ علے یاسین
🥀 شادے روح شہدا صلوات 🥀
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
📝 #داستان_ڪوتاہ 📝
🔹 شخصى محضر پيامبر اسلام (صلى اللہ عليہ و آلہ ) مشرف شد. حضرت بہ او فرمود: آيا مى خواهى تو را بہ كارى راهنمايى كنم كہ بہ وسيلہ آن داخل بہشت شوى؟ مرد پاسخ داد: مى خواهم يا رسول اللہ. حضرت فرمود: از آن چہ خداوند بہ تو دادہ است انفاق كن و بہ ديگران بدہ. مرد: اگر خود نيازمندتر از ديگران باشم، چہ كنم؟
فرمود: مظلوم را يارى كن.
مرد: اگر خودم ناتوان تر از او باشم، چہ كنم؟ فرمود: نادانى را راهنمايى كن.
مرد: اگر خودم نادان تر از او باشم، چہ كنم؟
فرمود: در اين صورت زبانت را جز در موارد خير نگہ دار! سپس رسول خدا فرمود:
آيا خوشحال نمى شوى كہ يكى از اين صفات را داشتہ باشى و بہ بہشت داخلت نمايند؟
📚 بحار، ج۷۱، ص۲۹۶
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
43.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️من فقط با تو یڪ سخن دارم : تو را نخواهم بخشید، نہ در این دنیا و نہ در آخرت و از خدا هم مے خواهم ڪہ تو را نبخشد...
#قیامت
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
🌼 #نعم_الرفیق 🌼
+این فیلما رو بعد شہادتم پخش ڪن!☺️
_شہادت...حالا قرارہ ڪجا شہید بشے؟؟😁
+سوریہ....حلب....🥀
++یڪ گفتگوے عادے خواهر و برادرے
وقتے دلت زودتر از خودت
زائر حسین علیہ السلام شدہ....❣
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈
@dehghan_amiri20
┈•••••✾•••❀🖤❀•••✾•••••┈