دهڪده مثبت
#قسمت_چهاردهم #معیار_انتخاب_اصلح 💯از شیوه های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. 🌺به توانایی ها و نظرا
#قسمت_پانزدهم
#معیار_انتخاب_اصلح
💯از شیوه های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید.
✍️به توانایی ها و نظرات مردم ایمان داشته باشد
🌺نامزد انتخابات اولاً: باید به خدا و به این انقلاب و به قانون اساسى و به این مردم ایمان و اعتقاد داشته باشد؛ ثانیاً: داراى روحیه ى مقاوم باشد.
🍀این ملت اهداف بلندى دارد، کارهاى بزرگى دارد، تسلیم نیست، کسى نمی تواند با این ملت با زبان زور حرف بزند.
🔰بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور ۱۳۹۲/۰۲/۰۷
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#آیت_الله_خامنه_ای
#مقام_معظم_رهبری
#انتخابات
#داستان_بلند
#فقط_به_خاطر_تو
#قسمت_نود_و_چهار
🔹 به میز مرتب و گل قلمه نزده روی میز نگاه کرد. به تابلوی روی دیوار. ساعت. تخت معاینه. کمدها. همه چیز اتاق ساده بود. سرش را به پشتی صندلی تکیه داد. چشمانش را بست و فکر کرد اگر ضحی راضی نشد چطور او را ترغیب کند.
🔻صدای ضحی از پشت در بلند شد. دستگیره در به پایین رفت و در باز شد. فرهمندپور صاف تر نشست. دست چپ ضحی روی دستگیره در، خشک شد. از دیدن فرهمنپور جا خورد. رو به پرستاری که پشت سرش آمده بود کرد و ادامه داد:
- غیر از دو روز یکشنبه و سه شنبه.
- خانم دکتر گفتند عصرهاتون رو خالی بزارم. شیفت شب جمعه تون رو هم بردارم. ممنونم. پس برنامه رو تو کارتابل ببینین و تایید بزنین.
- حتما. متشکرم. لطف کردین.
🔸با رفتن پرستار، ضحی محافظ در را جلویش گذاشت. باد خنکی، داخل اتاق شد و رویی پلاستیکی میز جلوی صندلی ها را تکان تکان داد. با بلند شدن فرهمندپور و سلامی که داد، ضحی یک قدم داخل اتاق شد. خیالش از بسته نشدن در که راحت شد، به سمت کیفش رفت. طوری که فرهمندپور نبیند، تسبیح تربت را از کیف در آورد و هم زمان گفت:
- علیکم السلام. بفرمایید.
🔻پشت میزش رفت. قبل از اینکه بنشیند، فرهمندپور، پاکت نامه و گل را جلوی ضحی گذاشت.
- این چیه؟
- خودتون باز کنید.
🔹ضحی با کناره انگشتش، گل را از روی پاکت، عقب تر سُراند. پاکت را باز کرد. حکم مصوبه جلسه را خواند. امضای فرهمندپور را که پای حکم دید؛ راز آن اتاق عمل سرپایی خانه فرانک برایش کشف شد و با خودش گفت" پس ایشون دکترن." بدون اینکه سرش را بالا بیاورد و به چهره مصمم فرهمندپور که حالا ته ریش هم داشت نگاه کند؛ گفت:
- قبلا هم به خانم افشارلو عرض کردم بنده نمی تونم وارد این کار بشم. با توجه به چیزی که اینجا نوشته، شما باید تشریف ببرید طبقه اول، پیش خانم دکتر بحرینی، ریاست بیمارستان.
🔻نامه را داخل پاکت گذاشت. گل رز را برداشت و روی پاکت گذاشت. آن را روی میز به سمت فرهمندپور سُر داد:
- بفرمایید. طبقه اول اتاق ریاست.
🔹از جا بلند شد. کیفش را از سر جالباسی برداشت. مُهر پزشکی اش را از جیب روپوش سفید، در آورد و داخل کیف گذاشت. نگاهی به فرهمندپور کرد که هنوز روی صندلی نشسته بود. ببخشید آرامی گفت و از اتاق خارج شد. به یکی از خدماتی های که در حال بردن تخت خالی بیمار به سمت آسانسور بود گفت:
- اگه دیرتون نمی شه، اتاق 205، مراجعه کننده ای هست. ممنون می شم راهنمایی شون کنین به اتاق ریاست.
🔹در باز باز بود و باد خنکی از سالن، به صورت فرهمندپور می خورد. انتظار این عکس العمل را داشت. ترجیح داد فقط نگاهش کند و حرفی نزند. حرفی هم اگر می زد؛ فایده ای نداشت. اصلا انگار آمده بود صلابتش را ببیند. بی مهلی بشود. هدیه گل رزش برگشت بخورد و او از دیدن ضحی، لذت ببرد. قلبش کمی آرام تر شد. از جا برخاست. گل را داخل بطری آب، کنار ساقه پوتوس گذاشت. نامه را برداشت. خانمی را دید که برای بردن او آمده. قدرشناسانه، با او همراه شد. دوست داشت در مورد ضحی بپرسد و بشنود اما عاقلانه نبود. خودش را کنترل کرد و تا اتاق خانم دکتر بحرینی، سکوت کرد.
🔸ضحی از جلوی اتاق خانم دکتر بحرینی که رد شد، نگاهی به عقب انداخت. هنوز خبری از فرهمندپور نشده بود. خانم وفایی، ضحی را دید و از پشت صندلی بلند شد. ضحی به احترام، ایستاد و دست ارادت بر قلبش گذاشت و لبخند زد و به نشانه سلام، سرخم کرد. خانم وفایی هم عینا همان کارها را کرد. دست ضحی دراز شد و انگار که به صندلی پشت میز اشاره کند، خانم وفایی را به نشستن بفرمایید گفت. خانم وفایی سر تکان داد و نشست. ضحی باز هم دست ارادت بر قلبش گذاشت و به نشانه خداحافظی، سر تکان داد. آرام حرکت کرد و به این پانتومیمی که بازی کرده بود خندید و فکر کرد "خُب می رفتی جلو دست می دادی. حالا که نرفتی. و به سمت در خروجی حرکت کرد. صدای خانم خدماتی که بفرمایید می گفت آمد. فرهمندپور به سمت اتاق ریاست رفت.
🔹ضحی سراشیبی را پایین رفت. نگهبانی را رد کرد و با دیدن عباس، گل از گلش شکفت. دسته گل کوچک رُز و مریم در دستان عباس بود. آن را به سمت ضحی گرفت و سلام کرد. ضحی دسته گل را گرفت و پهلو به پهلوی عباس، از محدوده بیمارستان خارج شد. هنوز سوار ماشین نشده بودند که گوشی ضحی زنگ خورد
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#داستان_بلند
#رمان
#فقط_به_خاطر_تو
#تولیدی
#سیاه_مشق
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨سلام ای صاحب جمعه ظهور
🌺آقاجان آخرین جمعه ماه مبارک رمضان هم تمام شد. تمام شدنی متفاوت از هر سال، بدون راهپیمایی روز جهانی قدس این یادگار جاویدان امام خمینی(قدس سره).
🍀هر چند در ظاهر نتوانستیم خشم خود را بر سر اسرائیل جنایتکار فرود آوریم؛ ولی در واقع بغض گلوگیرتر و کینه مان شعله ورتر و پررنگ تر شده است.
آقاجان همه کینه ها و بغض ها را نگه می داریم تا به زودی در رکابتان برای آزادسازی فلسطین و نابودی اسرائیل به کار گیریم. ان شاءالله
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#مناجات_با_امام
#امام_زمان
✍️فراموشی یاد خدا
🔹و مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (1)
🔸و هر كه از ياد خداى رحمن روى گردان شود شيطانى بر او مى گماريم كه همراه و دمساز وى گردد.
🔹و إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (2)
🔸و آنها (شياطين) مردم را از راه (حقّ) باز مى دارند ولى گمان مى كنند كه هدايت يافته اند.
❄️سياست شيطان گام به گام است: «خُطُواتِ» *
▪️مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ»
▪️در مرحله دوم تماس مى گيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ»
▪️مرحله سوم در قلب فرو مى رود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ»
▪️مرحله چهارم در روح مى ماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
▪️مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مى دهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ» *
▪️مرحله ششم سرپرست انسان مى شود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا»
▪️مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مى شود. شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ ...
🔘 سلطه شيطان در اثر اعمال خود ماست.
🔘دل يا جاى رحمن است يا شيطان.
🔘كيفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شيطان سلطه گر است.
🔘 تلاش شيطان براى بازداشتن انسان از راه حقّ جدّى است.
🔘 بدتر از انحراف عملى، انحراف فكرى است.
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
1)زخرف/36
2(زخرف/37
📚تفسير نور، ج8، ص: 454
#قرآن_کریم
#جزء_بیست_و_پنجم
#سوره_زخرف
#فراموشی_یاد_خدا
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
دهڪده مثبت
#فضائل_امیرالمؤمنین #قسمت_پنجم 🔹ألاَ وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ وَجْهُه
#فضائل_امیرالمؤمنین
#قسمت_ششم
🔹ألاَ وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً كُتِبَ لَهُ بَرَاءَةٌ مِنَ اَلنَّارِ وَ جَوَازٌ عَلَى اَلصِّرَاطِ وَ أَمَانٌ مِنَ اَلْعَذَابِ وَ لَمْ يُنْشَرْ لَهُ دِيوَانٌ وَ لَمْ يُنْصَبْ لَهُ مِيزَانٌ وَ قِيلَ لَهُ اُدْخُلِ اَلْجَنَّةَ بِلاَ حِسَابٍ
🔸ألاَ وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً صَافَحَتْهُ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ زَارَتْهُ اَلْأَنْبِيَاءُ وَ قَضَى اَللَّهُ لَهُ كُلَّ حَاجَةٍ
🌸آگاه باشيد، هر كس على را دوست بدارد،براى او،دورى از آتش جهنم و جواز عبور از صراط و امان از عذاب دوزخ نوشته مى شود،نامۀ عملش گشوده نخواهد شد و كردارش سنجيده نمى شود و به او گفته مى شود: بدون حساب به بهشت وارد شو.
🌺بدانيد،هر كس على را دوست بدارد،ملائكه با او دست مى دهند و انبياء او را زيارت مى كنند و خداوند،تمام حاجتهايش را برمى آورد.
📚فضائل الشيعة ؛ ص4.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#حدیثی
#مناسبتی
#حُبّ_امیرالمؤمنین
#استفاده_از_بُخور و #ريختن_قطره در #بيني و #چشم در حال #روزه
‼️متن سوال: :
الف) بُخور دادن برای روزه دار چه حکمی دارد؟
ب) ریختن قطره در بینی برای روزه دار چه حکمی دارد؟
ج) ریختن قطره در چشم در حال روزه چه حکمی دارد؟🧐
⤵️⤵️⤵️⤵️
🔴 #امام_خمینی (رحمة الله علیه))
✅ الف) در صورتي كه بخار غلیظ به صورت آب در دهان درآيد و آن را فرو دهد، روزه را باطل مي كند.
✅ ب) مكروه است و درصورتي كه به حلق برسد، موجب بطلان روزه مي شود.
✅ ج) اگر بو يا مزهي آن به حلق برسد، كراهت دارد.
🌐 توضيح المسائل، ص230، م1605، و ص236 با استفاده از م1657
🔅🔅🔅🔅🔅
🔴آیت الله #خامنهای (دام ظله العالی)
✅ الف) اگر از طريق دهان و بيني چيز مبطلي وارد حلق نمي شود، مانعي ندارد.
✅ ب) اگر وارد حلق نشود مانعي ندارد.
✅ ج) اگر بو يا مزه آن به حلق برسد، کراهت دارد.
🌐با استناد به تحريرالوسيله، ج1، ص 260، الثامن و ص263، القول في ما يکره لصائم ارتکابه
🔅🔅🔅🔅🔅
🔴آیت الله #سیستانی (دام ظله العالی)
✅ الف) در صورتي كه بخار در دهان به صورت آب در آيد و داخل حلق شود و عرفاً صدق شرب كند، مبطل است والاّ بنابر احتياط مستحب مبطل است.
✅ ب) اگر نداند كه به حلق مي رسد و قصد رساندن آن را به حلق نداشته باشد باطل نمی کند ولی مكروه است و اگر بداند به حلق مي رسد، جايز نيست.
✅ ج) اگر بو يا مزهي آن به حلق برسد، كراهت دارد.
🌐 توضيح المسائل جامع، ج 1، ص 549، 554 و 564، م 1959، 1985 و 2032
🔅🔅🔅🔅🔅
🔴آیت الله #صافی (دام ظله العالی))
✅ الف) اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار و... داخل حلق شود، چنانچه اطمينان داشته كه به حلق نمي رسد، روزهاش صحيح است.
✅ ب) مكروه است و اگر به حلق برسد، روزه باطل مي شود.
✅ ج) اگر بو يا مزهي آن به حلق برسد، كراهت دارد.
🌐توضيح المسائل، ص316، م1615 و ص324، م1666.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔴آیت الله #مکارم_شیرازی (دام ظله العالی)
✅ الف) بنابر احتياط واجب اگر بخار غليظ به حلق برسد، روزه باطل مي شود ولی رفتن به حمام اشکال ندارد.
✅ ب) اگر نمي داند به حلق ميرسد، مكروه است و در صورتي كه مي داند به حلق مي رسد، جايز نيست.
✅ ج) مكروه است؛ اما اگر یقین دارد به فضای حلق می رسد و فرو می رود، برای روزه اشکال دارد.
🌐 توضيح المسائل، ص254و ص259، م 1362 و1398
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔴آیت الله وحید #خراسانی (دام ظله العالی)
✅ الف) احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ را به حلق نرساند.
✅ ب) انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مي رسد مكروه است و اگر بداند به حلق مي رسد جايز نيست.
✅ ج) دوا ريختن در چشم در صورتي كه مزه يا بوي آن به حلق برسد كراهت دارد.
🌐توضيح المسائل، 1389، ص284، م1613، ص290، مكروهات1و 3 .
∞═┄༻•✾✿❤️✿✾•༺┄═∞
#احکامی
#فقهی
#روزه
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
دهڪده مثبت
#قسمت_پانزدهم #معیار_انتخاب_اصلح 💯از شیوه های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید. ✍️به توانایی ها و نظ
#قسمت_شانزدهم
#معیار_انتخاب_اصلح
💯از شیوه های تبلیغاتی صحیح استفاده نماید.
✍️به توانایی ها و نظرات مردم ایمان داشته باشد
🌺مردم باید با چشم باز در این صحنه ى مهم حاضر شوند و ان شاءاللَّه خداى متعال کمک کند و دلهاى مردم را هدایت کند تا فرد با کفایت، شجاع، با اخلاص، داراى روح مردمى، شاداب و با نشاط، مؤمن به هدفها و ارزشهاى انقلاب، مؤمن به مردم، مؤمن به نیروى مردم و معتقد به حق مردم را انتخاب کنند.
🔰بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی ۱۳۸۴/۰۱/۰۱
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#آیت_الله_خامنه_ای
#مقام_معظم_رهبری
#انتخابات
#داستان_بلند
#فقط_به_خاطر_تو
#قسمت_نود_و_پنج
🔻ضحی به گوشی نگاه کرد و بلافاصله پاسخ داد:
- جانم خانم وفایی جان. نه نرفتم هنوز. باشه چشم... عباس آقا، می یاین بریم اتاق ریاست؟ ظاهرا کارم دارن.
- می خوای من بشینم تو ماشین؟
- اگه سختتون نیست با هم بریم.
🔹مجدد، ضحی از نگهبانی رد شد اما این بار با همسرش عباس محمدی. از سراشیبی بالارفتند. نزدیک اتاق خانم دکتر بودند که فرهمندپور، از اتاق خارج شد. پاکت هنوز در دستش بود. نگاهی به ضحی و عباس کرد. قدم سست کرد و ایستاد. دستش را به نشانه سلام، جلوی عباس آورد:
- سلام و ارادت. مبارک باشه.
- سلام علیکم. ممنونم.
🍀قبل از اینکه ضحی توضیح یا اعتراضی بکند و عباس، سوالی بپرسد که شما؟ گفت:
- دکتر فرهمندپور هستم. مزاحمتون نباشم. خیلی خوشحال شدم.
- خواهش می کنم. بنده هم خوشحال شدم آقای دکتر.
🔹فرهمندپور خواست حرف دیگری هم بزند اما جلوی خودش را گرفت. نگاه مهربانانه ای به عباس و ضحی کرد و از کنارشان رد شد. نفس عمیق کشید بلکه بوی تن ضحی مشامش را پر کند اما جز عطر گل نرگسی که موقع دست دادن عباس، فهمیده بود، بویی احساس نکرد. خودش را دلداری داد که صبر کن. در آینده، او را بیشتر خواهی دید.
از بیمارستان خارج شد. داخل ماشین شاسی بلندش نشست. سر روی فرمان گذاشت و بیصدا، اشک ریخت. به عباس حسودی اش شد. دلش سوخت. حالا ضحی مال دیگری ای بود که او، الان به او دست داده و لبخند زده بود. چقدر سخت بود دست دادن و لبخند زدن به کسی که عشقت را تصاحب کرده باشد. عقلش از این حال نزار، متعجب بود. قبل از اینکه سرش را بالا بیاورد، با گوشه آستین، اشک هایش را پاک کرد. نگاهی به عکس ضحی که در گوشی داشت کرد. روی صورتش دست کشید. دکمه کنار گوشی را فشار داد و تصویر ضحی، پنهان شد. سوئیچ را چرخاند و حرکت کرد.
🌸خانم دکتر از دیدن عباس بسیار خوشحال شد. حال و احوال پرسید و به ضحی گفت:
- آقای محمدی رو ما چند بار موقع آوردن مجروح تو اورژانس دیدیم. ایشون تا از روند درمان مجروحشون مطمئن نمی شدن، بیمارستان رو ترک نمی کردن؛ با اینکه وظیفه شون فقط رسوندن بیمار هست نه پیگیری اما پیگیری هم می کنند.
🍀بحرینی، ظرف ترافل های کاکائویی را به سمت ضحی گرفت و بفرما زد و ادامه داد:
- اصلا برای همین ویژگی شون هست که یادم مونده.
🔹و تعریف کرد که پیرمرد مجروحی را به سختی به بیمارستان آورده بود و به خاطر نبودن پسر و فامیلش، تمام کارهای درمانی را خود عباس انجام داد. از اینکه وقت این دو جوان را با خاطرات، از بین ببرد، شرم کرد و گفت:
- غرض از مزاحمت؛ مربوط به این نامه است. ملاحظه بفرمایین.
🔻و کپی آن نامه ای که فرهمندپور به ضحی داده بود را تحویل ضحی داد. ضحی آن را مجدد نگاه کرد و پرسید:
- چه عرض کنم؟
- به امضاهای پایین نامه نگاه کنین.
- هیئت مدیره بیمارستان آریا هستن.
- درسته. غیر از یک نفرشان. شما ایشون رو می شناسین؟
🔸ضحی به اسم فرهمندپور که ذیل عنوان مجری طرح، اسمش نوشته شده بود نگاه کرد. در کسری از ثانیه حواسش به عباس رفت و جمله ای که بر زبانش آمده بود. آن را عقب راند. نامه را تا کرد و به سمت خانم دکتر گرفت. به چشمان خانم دکتر خیره شد و بدون اینکه نگاهش را بردارد گفت:
- نمی شناسمشون خیلی. گذرا دیدمشون.
🔹خانم دکتر بحرینی به چشمان ضحی که چیزی را فریاد می کرد نگاه کرد. صدای فرهمندپور که ادعا کرده بود دکتر سهندی او را خوب می شناسد، در گوشش چرخ خورد. بدون اینکه چیزی بروز بدهد، نامه را گرفت. ظرف شکلات را به آقای محمدی تعارف کرد. عباس و ضحی شکلاتی برداشتند و از اتاق ریاست خارج شدند. عباس به عکس نوشته های روی دیوار کرد و گفت:
- فکر کنم هر ماه یا هر چند ماه عکس رو عوض می کنند. حدیث های قبلیو من خونده بودم. اینا نبودن.
- واقعا؟ جالبه. نمی دونستم. خیلی اینجا نبودم آخه.
- حالا کجا بریم؟
- شما پیشنهادتون چیه؟
- پیشنهادم اینه که بریم..
🍀از در بیمارستان خارج شدند. عباس نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
- گلزار شهدا
🌸سوار ماشین عباس شدند. ماشین ضحی، همان جا کنار بیمارستان ماند. عباس سریع و دقیق رانندگی می کرد. ضحی به دنده عوض کردن عباس نگاه کرد و از سرعت عمل دستانش، خوشش آمد:
- با این سرعت عمل، شما باید پرسنل اتاق عمل می شدین. نمی خواستی پزشکی بخونی؟
🍀عباس گلو صاف کرد و گفت:
- چرا اتفاقا پزشکی رو دوست دارم
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
#داستان_بلند
#رمان
#فقط_به_خاطر_تو
#تولیدی
#سیاه_مشق
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🌺خدای مهربان گاهی احساس می کنم چقدر به من نزدیک شده ای مثل اینکه تو آغوشت باشم تنگ تنگ
🌸و گاهی احساس می کنم چقدر از تو دور شده ام مثل کسی که در دریا در حال غرق شدن و دست و پا زدن است ؛ ولی کسی را ندارد که او را نجات دهد او همه پُل های پشت سرش را خراب کرده است.
🍀خدای عزیزم اینچنین بین خوف و رجاء در حال رفت و برگشت هستم تا پسندم آن چه را جانان پسندد.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
#ماهی_قرمز
✨السلام علیک یا بقیةالله
🌺آقاجان در این شب ها و روزهای مبارک بیشتر برایتان دعا می کنیم. وقتی می شنویم آن کسی که بیشتر به یادتان است و دعایتان می کند بیشتر در شعاع پرتوهای نورانی دعا و توجه خاصتان است، احساس شادمانی و شعف سراسر وجودمان را می گیرد.
🌸آقاجان به گفته خودتان دعا کردن برای فرجتان در حقیقت دعا کردن برای فرج خودمان است. ببین آقاجان در همین دعا هم باز خودمان را می بینیم و سهمی در آسایش و راحتی خودمان دارد ؛ ولی تو چه خالصانه، بدون نیاز و چشمداشتی برایمان دعا می کنی. فدایتان شوم مهدی جان
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#سلام_صبحگاهی
#مناجات_با_امام
#امام_زمان
#ماهی_قرمز
✍️هر خبری را نپذیرفتن
✨يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ (1)
🌺اى كسانىكه ايمان آورده ايد! اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد، مبادا (از روى زودباورى و شتاب زدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد، سپس از كرده ى خود پشيمان شويد.
🍀افراد مؤمن بايد اهل تحقيق و بررسى باشند، نه افرادى زودباور و سطحى نگر.
🌸همه ى اصحاب پيامبر عادل نبوده اند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بوده اند.
🍀افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد.
🌸زمينه فتنه دو چيز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن.
🍀اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست.
🌸افراد فاسق، در صدد ترويج اخبار دروغ و نوعى شايعه پراكنى هستند.
🍀ايمان، با خوش باورى سازگار نيست.
🌸جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند.
🍀يكى از اهداف خبرگزارى هاى فاسق، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است.
🌸اقدام بر اساس يك گزارش بررسى نشده، مىتواند جامعه اى را به نابودى بكشاند.
🍀اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است.
🌸عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم.
1)حجرات/6.
📚تفسير نور، ج9 ، 166
#قرآن_کریم
#جزء_بیست_و_ششم
#سوره_حجرات
#خبر_مهم
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
دهڪده مثبت
#فضائل_امیرالمؤمنین #قسمت_ششم 🔹ألاَ وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً كُتِبَ لَهُ بَرَاءَةٌ مِنَ اَلنَّارِ و
#فضائل_امیرالمؤمنین
#قسمت_هفتم
🔹ألاَ وَ مَنْ أَحَبَّ آلَ مُحَمَّدٍ أَمِنَ مِنَ اَلْحِسَابِ وَ اَلْمِيزَانِ وَ اَلصِّرَاطِ
🔸ألاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فَأَنَا كَفِيلُهُ بِالْجَنَّةِ مَعَ اَلْأَنْبِيَاءِ
🔹ألاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ اَلْجَنَّةِ
🌺آگاه باشيد،هر كس آل محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد،از حسابرسى و سنجش كردار و عبور از صراط،در امان است.
🌸بدانيد،هر كس بر دوستى آل محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم بميرد،من(رسول خدا) همنشينى او را با انبياء در بهشت ضمانت مى كنم.
🍀آگاه باشيد،هر كس بر بغض و كينه آل محمّد بميرد،بوى بهشت را استشمام نمى كند.
📚فضائل الشيعة ؛ ص4.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#حدیثی
#مناسبتی
#حُبّ_امیرالمؤمنین