eitaa logo
دهڪده ‌مثبت
2.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
13 فایل
یه دهڪده مثبت، تا توے اون یه زندگی آروم‌ و بدور از افڪار منفی رو تجربه ڪنی♥️ پیشنهادات وارسالی‌هاے زیباتون رو اینجا می‌خونم🌱 @Goolnarjes313 https://harfeto.timefriend.net/16851976543119 لطفامعرفی‌مون کن @Dehkade_mosbat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 هیچ وقت برای شروع دیر نیست از طبیعت بیاموز هیچ گاه ثابت نمی‌ماند. چرا تو باید بمانی؟ _________ @Mahdiyar114
🌱 موفقیت را ابتدا در ذهنتان تصور کنید. سپس با چشم تان ببینید، و بعد با جسم تان خلق کنید. ________ @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍جلسه‌ی اضطراری 🗣 من بیشتر می‌گویم و او بیشتر می‌شنود و کمتر می‌گوید. راستی، خودم را برایش معرفی نکردم. چه بگویم از خودم که خدا را خوش بیاید؟ می‌گویم:« من زیاد تلاش می‌کنم. آرمان‌گرا هستم. دست و دل بازم. اهل محبتم و خب، پاسدارم. پاسدار انقلاب اسلامی.» 🤝به گمانم برای امروز کافی است. تأیید اولیه را که گرفته‌ام. این یعنی مذاکرات خوب پیش می‌رود. این یعنی خیلی چیزها روی برگه‌ها باقی مانده که نگفته و نپرسیده‌ام. اصلا چه کسی با یک جلسه حرف زدن تصمیم می‌گیرد؟ درخواست جلسه‌ی اضطراری می‌دهم از طریق شورای عالی امنیت خانواده که خب، با آن موافقت می‌شود. 📅 روز موعود فرا می‌رسد. باید سر و ته قضیه را بهم بیاورم، فرصت زیادی باقی نمانده است. جلوی آینه می‌ایستم، به موهای سیاهم شانه‌ای می‌زنم. هرچه مادر می‌گوید: « کت و شلوار بپوش مثلا داری می‌ری جلسه خواستگاری! » ولی مرغ من انگار یه پا دارد! لب‌هایم کش می‌آید و اشاره می‌کنم به پیراهن سبز و ساده پاسداری‌ام: «مگه این چِشه؟ » مادر به عادت همیشگی‌اش زیر لب ذکر « لااله‌الاالله ‌» با چاشنی « از دست تو! » می‌فرستد. 🚔نزدیک خانه‌شان که می‌رسیم دلشوره به جانم می‌نشیند. حالت غریبی‌ست! داخل کوچه‌شان غُلغُله‌ای از جمعیت است. چراغِ ‌‌قرمز رنگِ آژیر ماشین پلیس را از راه دور می‌بینم که در حال چشمک زدن است. جمعیت را می‌شکافم و خود را به محل حادثه می‌رسانم. روی شخصی که غرق به خون روی زمین اُفتاده، با پارچه سفید پوشانده بودند. 🕊مردم از دخترخانمی می‌گویند که در مسیر مسجد به خانه توسط گروهک منافقین به قتل رسیده. باقی حرف‌هایشان را نمی‌شنوم یا نمی‌خواهم که بشنوم. وقتی که اشاره به آن خانه می‌کنند و می‌گویند: « خونه‌‌شون همینه » سرم گیج می‌رود، کنار دیوار روی زمین می‌نشینم. به سرنوشت و عاقبت نامعلوم خودم می‌اندیشم و به حال او غبطه می‌خورم. __________ @Mahdiyar114
🌱 خودت رو باور کن تو میتونی خدا ویژگی توانستن را در وجود تو قرار داده است.💚🪴 🌗 _______ @Mahdiyar114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️سلام ذخیره‌ی الهی آقاجان ارزش هرکس با آن چیزی سنجیده می‌شود که دوستش دارد. به تعلق‌های او در این دنیا فهمیده می‌شود. پدرمهربانم این فرزند بازیگوش خود را دریاب! کاری کن که دوستی‌هایش همانی شود که تو دوست داری! قلب و روحش به تو تعلق گیرد. دل‌دادن‌هایش همه برای تو باشد. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ☘🌸☘🌸☘🌸☘ عجل‌الله‌فرجه ________ @Mahdiyar114
⭕️ دعای روز هفتم 🔹 اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ‏ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ‏. 🔸خدایا ! مرا در اين روز بر روزه و اقامه نماز يارى كن و از لغزشها و گناهان دور ساز و ذكر دايم نصيبم فرما به حق توفيق بخشى خود اى رهنماى گمراهان عالم. ___________ @Mahdiyar114
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 حکایت سفر رهبری به زیمباوه که جریان‌ساز شد! 🌱 یک دقیقه با قرآن در 🎙حجت‌الاسلام راجی ________ @Mahdiyar114
🌱 یهومیومدمیگفت: «چراشماهابیکارید⁉» . میگفتیم: «حاجی! نمیبینےاسلحہ‌دستمونہ؟!یاماموریت‌هستیم‌ومشغولیم؟!» . میگفت: «نہ‌..بیکارنباش! زبونت‌بہ‌ذکرخدابچرخہ‌پسر...🍃 همینطورکہ‌نشستےهرکارےکہ‌میکنے ذکرهم‌بگو :)📿 . وقتےهم‌کنارفرودگاه‌بغدادزدنش‌تو ماشینش‌کتاب‌دعاوقرآنش‌بود ..💔 . 🌱 ____________ @Mahdiyar114
✍لحن صداتون چطوره؟ لحن صحبت ما به طرف مقابل می‌فهمونه یه گفتگوی صمیمانه😇 در انتظارشه یا یه دعوا🤬؟! 💡در برخورد با همسرت، به لحن خود آرامش تزریق کن و به نحوه‌ی چینش کلمات بیشتر دقت کن! 🌱لحن شما، می‌تونه به بالا بردن صمیمیت و محبتِ بین‌تون کمک کنه. _________ @Mahdiyar114
🌱 وقتی هزار بار شکست خوردے واسه بار هزارو یکم پاشو و بگو من تسلیم نمیشم، این شکست من نبوده، شکست راهی بوده که انتخاب کردم، حالا یه راه دیگه انتخاب میکنم. از نو برنامه‌ریزے میکنم و مصمم به سمت هدفم میرم. پس پاشو و واسه هدف‌ها و رویاهات بجنگ. __________ @Mahdiyar114