𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
مولای من ؛ دارم اول مجلس مےخونم ..
از دو چشم ِ یاس مےخوانم ؛ بیا ..
شعری از احساس مےخوانم ؛ بیا ..😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
از دو چشم ِ یاس مےخوانم ؛ بیا .. شعری از احساس مےخوانم ؛ بیا ..😭
نیستم لایق به دیدارت ولے ..
روضهی عباس (؏) مےخوانم ؛ بیا ..😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
آقا امام زمان (عج) فرمودن «هر جا که روضهی عموجانم حضرت عباس (؏) رو بخونن، من خودمو مےرسونم !»
روضه حضرت عباس (؏) بخوانم ؛ مےآیید ؟✨
روی ِ دو چشمم آقا ..✋🏻
ــــــــــــــــــــ
رفیق ِ هیئتے تصور کن ..
دشت کربلا ؛ علمدار و ارباب !
آقا امام حسین (؏) مےخوان وداع کنن !💔
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
تو مگر وعدھ ندادی به حرم آب بری ..؟ پس چرا جایگهت سینه صحرا شدھ است؟😭
یه جا تو روضه ها هست که میگه :
حضرت رقیه (س) وقتے دیدن عموشون دیر کردن ، گفتن: من دیگه آب نمےخوام ؛ بگید عموم بگردھ! من عمومو مےخوام!💔
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
یه جا تو روضه ها هست که میگه : حضرت رقیه (س) وقتے دیدن عموشون دیر کردن ، گفتن: من دیگه آب نمےخوام ؛
آقا جان ؛ برگردین! بچه ها دیگه آب نمےخوان!
آقا پس چرا بین میدان موندین ..؟
آقا چرا از اسب افتادین ..؟
آقا رقیه (س) دارھ گریه مےکنه !
برگردین ..!😭💔
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
تو مگر وعدھ ندادی به حرم آب بری ..؟ پس چرا جایگهت سینه صحرا شدھ است؟😭
تیرهایے که همه از پس نخلستان ریخت ؛
با چه نظمے به میان بدنت جا شدھ است😭!
جگرم پارھ نکن پای نکش روی زمین ..!
به خدا پشت و پناهم کمرم تا شدھ است ..💔😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
جگرم پارھ نکن پای نکش روی زمین ..! به خدا پشت و پناهم کمرم تا شدھ است ..💔😭
میگن آقا اباعبدالله دولا دولا از میدان برگشتن سمت خیمه ها ..😭
عمود خیمه علمدار رو روی خاکا گذاشتن ..
همه فهمیدن عمو دیگه برنمےگردھ !
همون موقع که ارباب صدا زدن :
الان انڪسر ظهری !😭💔
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
جگرم پارھ نکن پای نکش روی زمین ..! به خدا پشت و پناهم کمرم تا شدھ است ..💔😭
چون که در بین حرم خوش قد و بالا بودی ؛باورم نیست که اینگونه سرت وا شدھ است !😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
چون که در بین حرم خوش قد و بالا بودی ؛باورم نیست که اینگونه سرت وا شدھ است !😭
چقدر فاصله افتاد به ابروهایت ..
از چه رو خوردھ به هم حالت گیسوهایت!😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
چقدر فاصله افتاد به ابروهایت .. از چه رو خوردھ به هم حالت گیسوهایت!😭
برادر ؛ چقدر شبیه بابا شدھ ای !💔😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
چقدر فاصله افتاد به ابروهایت .. از چه رو خوردھ به هم حالت گیسوهایت!😭
خواستم بعد ظفرهای تو تکبیر کشم ..
مرهمی بر جگر مادر بےشیر کشم ..💔
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
حال باید بنشینم به کنار بدنت .. با دلے سوخته از چشم ترت تیر کشم!😭
ماندھ ام فرق تو با تکه عبایے بندم ؛
یا که از پیکر تو نیزھ و شمشیر کشم !😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
باید اینبار به زینب عوض پاسخ خود ، جسم صد چاک در آیینه به تصویر کشم!😭💔
کودکان تا خبر از حال عمو پرسیدند ؛
عکس شیر حرمم بسته به زنجیر کشم!💔
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
تیر ها یک به یک از پای درت آوردند .. ای برادر چه بلایے به سرت آوردند؟😭
دیگه از اینجا انگار که ارباب، علمدار رو سفت تر بغل مےگیرن ..
برای بار آخر ، یک بار دیگر با ناله برادر رو صدا مےزنن میگن بدون تو نمےتونم عباسم ..
انگار همون بیت هاست که ارباب صدا میزنن : اویان ؛ اویان ای یار وفاداریم ..
اویان ..!💔😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
تیر ها یک به یک از پای درت آوردند .. ای برادر چه بلایے به سرت آوردند؟😭
باز برخیز که در معرکه گرداب کنے!
لب خشکیدھ بر علقمه سیراب کنے!
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
باز برخیز که در معرکه گرداب کنے! لب خشکیدھ بر علقمه سیراب کنے!
پاشو برادرم ! اویان عباس ِ زیبایم !💔😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
پاشو برادرم ! اویان عباس ِ زیبایم !💔😭
پا بچسبان به رکاب! علمت را بردار؛
تا که مشک حرم و قلب مرا آب کنے😭
چشم بر راھ تو بر خیمه رباب است هنوز؛
تا به آغوش خودت اصغر او خواب کنے!😭
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
پا بچسبان به رکاب! علمت را بردار؛ تا که مشک حرم و قلب مرا آب کنے😭 چشم بر راھ تو بر خیمه رباب است هنو
چقدر این بیت قشنگه ..((:
ارباب نمےگن: «تا به علےاصغر (؏) آب بدی!»
میگن: «تا علےاصغر (؏) رو تو آغوشت بخوابونے!»
یعنے میگن: «عباسم! دیگه علےاصغرمم آب نمےخواد؛ تو رو مےخواد! پاشو برادرم! پاشو تو خیمه همه منتظرتن!😭💔»
𝑻𝒂𝒃𝒂𝒕𝒕𝒂𝒍 |تبتـل
پا بچسبان به رکاب! علمت را بردار؛ تا که مشک حرم و قلب مرا آب کنے😭 چشم بر راھ تو بر خیمه رباب است هنو
شک ندارم که قرار است تو در نخلستان،
داغ خود را وسط سینه من قاب کنے!💔