📿♡📿رمان-ایمان-عشق-شهادت📿♡📿
•بسم رب شهدا •
◇فصل اول◇
#23
بیتا: خوب من توی خانواده ی غیر مذهبی وغیر دینی به دنیا اومدم هر کدوممنون یه جور زندگی میکنیم یعنی نه من به پدر مادرم کار دارم نه اونا به من ما هر ماه مهمونی توی ویلای کیش پدر بزرگم میگرفتیم که همه دوستا آشنا هامون میومدن خیلی خوش میگذره ومختلط هست
ویه طبقهش مال مادختر پسراس که اونجا بازی داره بازیایی مثل شنا - شطرنج- و....
من: یعنی دختر پسر یه جا هستید
بیتا :آره ما کلا برا شنا هم باهمیم
آروم زدم تو سرم و گفتم : خاک توسرم خدا لعنت کنه شیطونو
آروم گفتم اما فکنم شنید
بیتا : چیزی گفتی
من: نه عزیزم ادامه بده
بیتا : آره دیگه داشتم می گفتم ما اینجوری هستیم ااممممم بعد آهان راستی من دوتا اسم دارم
باتعجب گفتم : دوتا اسم!
از تعجب من خندش گرف وگفت : خوب آره راستش من قبل از اینکه به دنیا بیام مادرم میخواست برام اسم انتخاب کنه شب که میخوابه خواب میبینه یه خانم نورانی با لباس سفید زیبا یه نوزاد دختر که من باشم رو در بغلش میزاره و به مادم میگه : زینب من امانت تو زینب با بهترین درجات الهی پیش ما باز میگردد
بعد هم مادرم از خواب بیدار میشه و به پدرم میگه پدرمم میگه که اسمش رو زینب بزاریم اما نه اونا ونه خانوادمون از این اسم خوششون می یومد ولی بخاطر اون خواب مادرم گذاشت وقتی بزرگ شدم و میرفتم مدرسه بیشتر بچه ها چه دوستانم وچه بچه های خانوادمون منو مسخره میکردن و میگفتن تو مثل حضرت زینب غریب و تنها میشی این شد که منم وقتی دوازده سالم شد به همه گفتم اسمم رو بیتا صدا بزنند چون من این اسم رو دوست داشتم ...
من: زینب اسم قشنگیه میدونی وقتی بمیری خدا میگه هرکی بره پیش کسی که اسمش روشه مثلا من که اسمم زهراست انشالله میرم پیشه حضرت زهرا و حضرت زهراهم به خواطر اسمم منو شفاعت میکنه میدونی وقتی اسمم رو صدا میزنند به خاطرشون صواب توی کارنامه ی اعمالم نوشته میشه چون اسم حضرت زهرا "ص"هست حضرت زهرا هم غریب و مظلوم هم به شهادت رسید و هم به خاک سپرده شد اما من هیچ وقت نه از مادرم ونه از پدرم به خاطر اسمم گلگی کردم چون برای من افتخاره که اسمم زهرا باشه ......
ادامه دارد .....
❌ کپی حرام است ❌
نویسنده:یازینب✍
دختران چادری 🌹
@DokhtaranehChadoory
لینک 👆👆
#یامهدی