eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
186 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
📿~📿رمان-ایمان-عشق-شهادت📿~📿 •بسم رب شهدا• ^فصل اول ^ کامران: ببین خانم محترم من کلی کار دارم لطفا انقد حرف از من نکشید ودر جواب سوالتون بگم اون مهربونی و دلسوزی ها به خاطر دوستیمون بود و گر نه من از اولشم شمارو دوست نداشتم الانم باید برم چون عشقم ملیکا جونم خارج منتظرمه حالاهم مزاحم نشو انگار که چیزی یاده اومده باشه برگشت و گفت : راستی کلارا هم بامن میاد اون میره پیش باباش منم پیش نامزدم دیگه نه به من ونه به کلارا کاری داشته باش وباید پوز خنده پشتش رو کرد بهم ورفت ودلم رو به همین راحتی شکوند و رفت روی صندلی کلی گریه کردم حالم اصلا خوب نبود از خودم بدم میومد کاش هیچ وقت با هیچ پسری دوست نمیشدم یادمه همیشه مادرم بهم میگفت : فاطمه جان مراقب باش یک روزی گول نخوری با گفتن دوست دارم و یا عاشقتم و با هیچ پسر نامحرمی دوست نشی و بهش دل نبندی چون یکروزی میاد که باید از غرورت بابت دوستیت بگذری و التماسش کنی تا ولت نکنه میگفت : مادر جان بدون اگه کسی واقعا مرد زندگی باشه و یا دوست داشته باشه به مادرش میگه تا بیاد خواستگاریت ..... کاش به حرفاش خوب گوش میکردم کاش از خانواده به خاطر گوشی دور نمی شدم چون اگه این گوشی نبود من بیحجاب نمی شدم و دغدغه روز وشبم گوشی نبود و به خانوادم عشق می ورزیدم.... وسط گریه هام داد میزدم و خدا خدا میکردم همینطور که دستم روی صورتم بود و داشتم گریه میکردم صدای یه دختر خانمی اومد سرمو اوردم بالا دیدم یه دختر چادری و مهربون با لبخند زیباش داره بهم نگاه میکنه کنارم نشست و گفت چی شده چرا انقدر گریه میکنی و خودتو ذجر میدی... انگار با اومدن اون دختر دنیارو بهم دادن نیاز داشتم یکی کنارم بشینه و باهام دردو دل کنه از اول تا اخر این داستان رو براش گفتم اون هم ارام و بادقت گوش میداد . باهام حرف زد و جایی که شما هستید رو بهم داد تا بیام شماهم کمکم کنید•••• ادامه دارد ...... ❌کپی حرام است❌ نویسنده : یازینب✍ دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆