eitaa logo
دختران چادری🌹 ''🇵🇸
191 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
نظرات ناشناس شما https://harfeto.timefriend.net/16312864479249 مدیر اصلی کانال @ftop86 جهت تبادل @Jgdfvhohttps (فقط کانال مذهبی پذیرفته می‌شود) جهت ادمین شدن @ZZ8899 همسایه‌‌ کانال🌸🌸 @Khaharaneh_Chadoory1400
مشاهده در ایتا
دانلود
📿~📿رمان-ایمان-عشق-شهادت📿~📿 •بسم رب شهدا• ^فصل اول ^ لباسام رو عوض کردم بعد از شستن دستو صورتم رفتم تا با بی بی و زهرا شام بی بی زینب پز رو بخوریم 😄 بعد از خوردن غذا تشکر کردم اومدم اتاق خودم و روی صندلی میز ارایش نشستم توی اینه عکس خودم رو دیدم یاد حرف خانم لطفی افتادم خانم لطفی: مواظب اعمالتون باشید ... من من چه کار کردم یعنی اگه بمیرم چیزی دارم که به اون دونیا ببرم باخودم گفتم : یعنی من از اون دختر کم ترم که نتونم به اغوش خدا برم چرا چرا حس میکنم خیلی تنهام اون از خانوادم و اینم از دوستام هیچ کدوماشون الان کنارم نیستن تا ارومم کنن اونا فقط توی خوشیا باهام بودن همیشه توی سختی ها منو کنار گذاشتن. هی روزگار رفتم وروی تخت دراز کشیدم ساعت ده بود صدای در اومد من : بفرمایید داخل زهرا بود زهرا : سلام ببخشید مزاحم خلوتت شدم خندیدم و گفتم: نه بابا این چه حرفیه بیا تو زهرا : خوب اومدم این کتاب رو بهت بدم به کتاب توی دستش اشاره کرد و ادامه داد: گفتم شاید دوست داشته باشی اینو بخونی لبخندی زدم و کتاب رو از دستش گرفتم من : ممنون باشه میخونم زهرا : پس برم که راحت باشی شب بخیر من: شب بخیر .... ورفت روی تخت نشستم وبه کتاب خیره شدم روی کتاب عکس دختری بود که چادر سرش بود و دستش روی سینش بالاش نوشته بود «دختر شینا» کتاب رو باز کردم خیلی کنجکاو شدم تا بخونمش وهمین کنجکاویم باعث شد تا بخونم به نام خدا..................... خسته شده بودم و چشمام داشت میسوخت یک شبه نصف کتاب رو خوندم کتاب جالبی بود در مورد دختری که ازدواج میکنه و بچه هاش به دنیا میان چهارتا بچه هاش رو بدون همسرش به دنیا میاره فقط یکی از بچه هاش بود همسرش کنارش بود توی جنگ مواظت پنشتا بچه بود واقعا سخت بود اگه من جای اون بودم شاید خیلی زود خسته میشدم..... کتاب رو روی میز شب خوابم گذاشتم و خوابیدم•••• ادامه دارد ...... ❌کپی حرام است❌ نویسنده : یازینب✍ دختران چادری 🌹 @DokhtaranehChadoory لینک 👆👆