دختران نظامی
✨تسخیر ناپذیر✨ پارت نهم. یهویی یه درد وحشتناک کل وجودمو فرا گرفت که دیگه نتونستم تحمل کنم و از پا او
✨تسخیر ناپذیر ✨
پارت دهم.
_ ماهمه تلاشمون رو کردیم ولی...
سرش رو انداخت پایین
ولی چی؟؟؟
_ یکی از گلوله ها ک به دستشون برخورد کرده بود و راحت خارج شد ولی اون یکی گلوله به نزدیکی قلبشون برخورد کرده بود ، ریسک خیلی زیادی داشت،ما همه تلاشمون رو کردیم،اما متاسفانه همکارتون سطح هوشیاریش خیلی پایینه و در حالت کما هستن. ببخشید با اجازه.
حال هممون گرفته شد😔
ی نگاهی به عروسک و نقاشی تو دستم کردم،اینا رو چکارشون کنم😞😞
جناب سرگرد
_ بله
به خانوادشون اطلاع دادید؟
_هنوز نه.
بهتر نیست بهشون اطلاع بدید.؟
_ اره باشه
از اداره شماره برادرش رو گرفت
بعد از دومین بوق جواب داد
_ بفرمایید
سلام ،من از همکارای خواهرتون هستم.
_ اتفاقی افتاده؟؟؟؟
متاسفانه ایشون زخمی شدن و الان بیمارستان هستن😞 و آدرس بیمارستان رو بهش دادم.
نقریبا بعد از ده دقیقه دیدم یه آقا با یه پسر حدودا چهار و نیم ساله دارن میان سمتم
خواهرم کجاست؟
_ اروم باشید،هنوز بهوش نیومدن.
دکتر بردش تا باهاش صحبت کنه...
پسر بچه داشت گریه میکرد ، گفتم شما ؟
_ من مهیارم ،برادر زاده خانم محمدی
یه لبخندی زدم و گفتم
چرا گریه میکنی
_ عمه حالش خوب نیست، داشتم با،بابان از مهد برمیگشتم که بابام گفت اینجوری شده😭
گریه نکن حالش خوب میشه.
آروم نشوندمش رو پام و به موهای فرفری ش خیره شدم ،یهویی متوجه شدم که خوابش برده ،همونجوری آروم خوابوندمش تو بغلم ک بیدار نشه که برادر خانم محمدی اومد،حالش اصلا خوب نبود ،نشست کنار من و نگاهی به پسرش انداخت گفت
ببخشید زحمت شد
_ نه خواهش میکنم .
بدینش به من
_بفرمایید
بیدار شد ، زد زیر گریه😭
بابایییی😭😭😭من میخوام عمه رو ببینم😭دلم تنگشده😭
_ اروم باش بابایی گریه نکن😔
+بزارید شاید بتونم اجازه بگیرم بره ببینتشون😕
بعد از کلی کلنجار رفتن با دکتر و پرستار بالاخره اجازه گرفتم به مدت ۵دقیقه بریم داخل
مهیار بیا بریم داخل
_من چطور؟
شما با این حالتون نیاین بهتره.
_ممنون سرگرد،مهیار پاشو برو.
رفتیم با مهیار داخل مهیار رو گذاشتم روی صندلی که راحت بتونه خانم محمدی رو ببینه
کلی دستگاه بهش وصل بود
مهیار اروم گریه میکرد و میگفت
_ عمه مگه قرار نشد امروز بعد از اومدن از سر کار بریم پارک ،😭بهم شیرینی بدی،عمه بیدار شوووو😭😭😭😭
آروم گفتم مهیار آروم باش،خانم محمدی دختری که نجاتش دادید ،بهتون هدیه دادن😔خواهش میکنم برگردید ک من مدیونش نشم،ما به نیروی شجاعی مثل شما احتیاج داریم.
یهویی ضربان قلب روی دستگاه وینتیلاتور وایساد و به بوووووق تبدیل شد😟😟
مهیار رو سریع بردم بیرون و دکتر رو صدا زدم
دکتررررر حالش بد شد😔
کلی دکتر و پرستار وارد اتاق شدن😪
داداشش بیقراری میکرد و گریه😭
مهیار گریه میکرد😭😭😭
ستوان رو صدا زدم و مهیار رو سپردم بهش ک ببرتش بیرون.
خودم و سروان هم سعی داشتیم بردارش رو اروم کنیم ... بعد از چند دقیقه
دکتر اومد بیرون...
ادامه دارد...
دختران نظامی
✨تسخیر ناپذیر ✨ پارت دهم. _ ماهمه تلاشمون رو کردیم ولی... سرش رو انداخت پایین ولی چی؟؟؟ _ یکی از گلو
✨تسخیر ناپذیر✨
پارت یازدهم.
دکتر اومد بیرون.
_ ،با شک ۳۶۰ برش گردوندیم،ولی خداروشکر خطر رفع شد و بهوش اومدن😊
خیلی ممنون(:
...
زهرا...
آروم چشمام رو باز کردم، درد داشتم ،دکترا بعد از اینکه دیدن چشام رو باز کردن خیلی خوشحال شدن،بعد از چند تا سوال رفتن بیرون...
داداشم اومد داخل.چشماش قرمز بود و حالش داغون
سلام داداش
_ چه سلامی دختر نصف جونم کردییی😭
ببخشید داداش😞اییی😣😣
_چیشدییی؟؟
هیچی خوبم🙁😞
کلی باهم حرف زدیم و رفت بیرون
سرگرد اومد داخل ، نگران بود...
سلام سرگرد،ببخشید نمیتونم احترام بزارم😕
_سلام،اشکالی نداره،تو این وضع که نمیشه احترام گذاشت.خانم محمدی؟
بله
_ عسل یه هدیه براتون داده ک بهتون بدم،
یه عروسک و یه نقاشی بهم داد و ادامه داد
_ گفت دوست داره مثل شما قهرمان بشه✨
در ضمن ممنون امروز اگه نبودید معلوم نبود چه بلایی سرمون میومد😊
خواهش میکنم انجام وظیفه است.فقط عسل؟!
_ اخ یادم رفت،همین دختری که امروز نجاتش دادید
آها
رفت بیرون.
یهویی در باز شد و مهیار بدو کرد تو بغلم
سلاااامممم عمههههه😭چرا جوابمو نمیدادییی😭😭
_ آییییی😣😣مهیار عمه یواش دستم درد میکنه
اوخ ببخشید🤭🙁ازم فاصله گرفت یکمی
سلاممممم عشق عمه😂✨❤️چطوری تو؟😍دلم تنگ شده بود واست.
_ پس چرا جوابمو ندادی😕
خواب بودم خب ببخشید دیگه،اشتی؟ 🙁❤️
_ آشتی 😍عمه خیلی دوست دارم✨❤️
منم دوست دارم عزیزم💋✨
یه بوس از لپش کردم
یهویی دیدم صدای خنده سرگرد از پشت سر مهیار میاد
مهیار نشست رو تخت و دیدم، بله سرگرد وایساده😐🤭
_ پس اقا مهیار خیلی عمه تو دوست داری ک اون همه گریه کردی
+آره خیلییییی😁
_ خانم محمدی انقدر گریه کرد اشک همه رو درآورد
منم خیلی دوسش دارم🙂✨
_ مهیار بیا بریم بیرون باید استراحت کنن
+ بریم، و یه بوس و خدافظی
تنها بودم تو اتاق و یهویی یاد عروسک افتادم
برش داشتم و بهش خیره شدم
موهای طلایی با یه روسری کوچولوی سفید با خالهای سیاه ،صورت سفید و چشمای آبی، با یه لباس سفید با توری های کار شده صورتی
چقدر قشنگ بود،تقریبا میشه گفت شکل خود عسل بود.
...
امروز پنج روز بود ک بیمارستان بودم و حوصله ام حسابی سر رفته و همه رو کلافه کرده بودم از بس گفته بودم که مرخصم کنید.
دکتر اومد واسه معاینه ، بعد از انجام معاینه گفت
دیگه سر پا شدی،از منم سالم تری به سلامت،مخ مارو خوردی دختر از بس گفتی برم برم😑😬🙄
_ ممنونم 🤭خب خانم حوصله ام سر رفت اینجا 🙁
بله دیگه خانم پلیس جماعت باید بره بین گلوله و اسلحه و میدون تیر تا حوصله اش سر نره😉😂
_ خانم دکترررر😐😅
بله شما مرخصی😂☺️
بچه ها کار های مرخص شدنم رو انجام دادن و مرخص شدم و قرار شد اول برم خونه ی سر و بعدشم اداره...
ادامه دارد...
[ #ترک_دوستی_با_جنس_مخالف 💥]
#تلنگر⚡️
#خواهرمـ🧕🏻
تو دنیای مجازی📲 هیچ پسری برای #ازدواج💍یا عشق💕، با دختر آشنا نمیشه❌
شاید بتونه علاقه مند بشه. . .
اما عاشق نمیتونه بشه⛔️
و بلکه فقط یک حس زودگذره. . .🍃
پس مراقب باش🙅♀️.
ارزش نداره #حیا و #نجابتت رو ببری زیر سوال😡
یادت باشه☝🏼
طرز #حرف زدنت🗣
نوع #استیکردادنت👩💻
نوع #مطلب فرستادنت📧
دل هیچ پسری رو نلرزونه❌
#برادرمـ🙍♂️
حواست باشه☝🏼
اون عکسهایی📸 که با مدل ها و ژست های مختلف میذاری رو #پروفایلت📲 دل هیچ دخترخانومی رو #نلرزونه❣️،
بعضی دخترها #زودباورن🥀
ممکنه همان دوستت دارمه، اولت را باور کنن و دل بدهند. . .🍂
یادت باشد☝🏼
که شکسته شدن #قلب را خدا میشنود💔
قلب دختر مثل #چسبه🕯،نمیچسبه بچسبه کنده نمیشه💞 کنده هم بشه دیگه نمیچسبه💔
#خواهرمـ🧕🏻
حواست باشد چه عکسی برای پروفایلت انتخاب میکنی🚷
از اون دخترا هایی باش که میگن👑
قلبـ❤️ـم مثل #قبرم جای یه نفره✅
نه از اون دخترایی که میگن #گور بابای بعضی ها پیش بسوی بعدی ها❌ اصلا میدونی که دختر باید اولین مرد زندگیش #باباش🧔🏻 باشه . .
آخریشم #همسرش💍⁉️
#برادرمـ🙎♂️
آن دختری که تو فضای مجازی📲 دل میده اگه یه عکس پروفایل بهتر از تو ببینه میره سمتش🚷
پس مراقب باش✅.
#خواهرم غرور مردی رو نشکن❌
#زینب وار زندگی کن🌸
در آخر #عشق حرمت داره، بیایید کاری نکنیم تا عده ای نسبت به عشق بدبین بشن🍂
مجازی📲 جای عشقبازی نیست📛 چون
#آبرو مثل آبه بریزه زمین دیگه نمیشه جمعش کرد موقع چت📩 به آبروی #خانواده هم باشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری/میلاد اما سجاد✨🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگیزشی/نظامی طوری ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری/میلاد امام سجاد 🙂✨
رفقا شرمنده تونم 💔😔بیشتر از این نمیشه ک فعالیت بکنم😔
متاسفم😞
انشاءالله اگه شد شب واستون رمان مینويسم✨
قولمید؎!🤝
اگہخوند؎!🙂
تویکۍازگروههایــاڪانالاکہ!
هستۍڪپۍکنی!
اللهـــــــــم!(:
عجــــــل!(:
لولیـڪ!(:
الفـرج!(:
اگہپا؎قولتهستۍ
کپیڪنتاهمہبرا؎ظهور
حضرتمهد؎‹عج›دعاڪنن♥️!
چــادر🌹
بـراے من
نماد عفافــ است..
و حجاب،
نماد نه گفتن به
تمام آرزوهاے رنگارنگــ دنیایے،
نماد فاطـمہ وار زیستن و خدایے شدن!😍✌️
#تلنگرانه
🌱
#تلنگرانه
🌱ﺩﺧﺘﺮ ﺑﯽ ﺣﺠﺎبــے👱♀
ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﭼﺎﺩﺭﯾﺶ ﺑﺎ ﻃﻌﻨﻪ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺧﺎﻧﻤﺎ ﺑﺮﺍ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﺷﺘﯽ ﻫﺎﺷﻮﻥ رو ﺟﻠﻮﻩ ﻧﺪﻥ رﻭﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﭙﻮﺷﻮﻧﻦ...😏
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺑﺎ ﻣﻼﯾﻤﺖ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﭘﯿﮑﺎﻥ 76 ﭼﺎﺩﺭ بکشن...🚗🌸
ﻭﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺎﺷﯿﻨﻬﺎﯼ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ ﺗﺎ ﻟﻄﻤﻪ ﺍﯼ ﻧﺨﻮﺭﻩ...!🎀
پس بدان که↓
چادرت امنیت تو استـــ بانو😌
#تــلنگــر💥
میگفت↓
میدونی ڪِی
ازچشمِ خدا میوفتی؟!🧐
زمانی ڪه آقا امام زمان❗️
سرشوبندازه پایینو😞
ازگناهڪردنتو خجالت بڪشه😭
ولی تـوانگار نـه انگار..!😢
رفیق✨
نزارڪارت بـه اونجاها برسـه!!!👌
#سرباز_امام_زمان
#تلنگر
#امام_زمانی