eitaa logo
دکتر انوشه و دکتر الهی‌ قمشه‌ای
44.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
42.9هزار ویدیو
69 فایل
انتقادات و پیشنهادات👇🏼 @Eliiee کانال تبلیغات پر بازده الی،😍👇 https://eitaa.com/joinchat/484311305Cfe54506cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرگ عاطفه ندارد رحم ندارد فکر ندارد ولی اگر بفهمد دوستش داری، رام می شود! حتی اگر بی رحم ترین گرگ باشد! آدم عقل دارد شعور دارد، فکر دارد ولی اگر بفهمد دوستش داری گرگ می شود! حتی اگر رام ترین آدم باشد! فرق است؛ میان گرگی که گرگ به دنیا آمد و آدمی که گرگ صفت میشود! 🖌 ♥♥♥ @Dr_anoosheh
نیازی نیست؛ برای کسی که نمیفهمه توضیح بدی که چه کارهایی براش انجام دادی و چقدر باهاش ساختی ! و چقدر به فکرش بودی ... نگران نباش ، گذر زمان بهش میفهمونه !! زمانی به پختگی روانی می رسی که احساس نیاز نکنی به هرچیزی جواب بدی ...! 🖌 ♥♥♥ @Dr_anoosheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برای کودکی ام تنگ شده برای روز هایی که باور ساده ای داشتم همه ادم ها را دوست داشتم مرگ مادر کوزت را باور میکردم... و از زن تناردیه کینه به دل میگرفتم مادرم که میرفت به این فکر بودم که مثل مادر هاچ گم نشود دلم میخواست ممل را پیدا کنم از نجاری ها که میگذشتم گوشه چشمی به دنبال وروجک میگشتم تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود دلم برای خدا تنگ شده خدایی که شب ها بوسه بارانش میکردم دلم برای کودکی ام تنگ شده... دلم برای کودکیم تنگ شده ... شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت... دلم برای کودکی هایم تنگ است ... برای آن روزها که دنیای کوچکم آنقدر وسعت داشت که تمام عروسکهایم در آن جا می شدند . برای آن روزها که بزرگترین دغدغه ام پوشیدن کفش های مادر بود و چند قدمی راه رفتن با آنها . برای آن روزها که پدر قوی ترین مرد زندگی ام بود و از او بزرگتر و قدرتمندتر در مخیله ام نمی گنجید . 🖌 @Dr_anoosheh
گاهی اوقات؛ شما باید با برخی از افراد خداحافظی کنید ...! تا به آرامش و خوشبختی خود سلام کنید ...! 🖌 @Dr_anoosheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برای کودکی ام تنگ شده برای روز هایی که باور ساده ای داشتم همه ادم ها را دوست داشتم مرگ مادر کوزت را باور میکردم... و از زن تناردیه کینه به دل میگرفتم مادرم که میرفت به این فکر بودم که مثل مادر هاچ گم نشود دلم میخواست ممل را پیدا کنم از نجاری ها که میگذشتم گوشه چشمی به دنبال وروجک میگشتم تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود دلم برای خدا تنگ شده خدایی که شب ها بوسه بارانش میکردم دلم برای کودکی ام تنگ شده... دلم برای کودکیم تنگ شده ... شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت... دلم برای کودکی هایم تنگ است ... برای آن روزها که دنیای کوچکم آنقدر وسعت داشت که تمام عروسکهایم در آن جا می شدند . برای آن روزها که بزرگترین دغدغه ام پوشیدن کفش های مادر بود و چند قدمی راه رفتن با آنها . برای آن روزها که پدر قوی ترین مرد زندگی ام بود و از او بزرگتر و قدرتمندتر در مخیله ام نمی گنجید . 🖌 @Dr_anoosheh