eitaa logo
درونِ ماه
312 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
365 ویدیو
26 فایل
بسم‌‌‌ او..! ماجرای ماهِ آواره‌ی آسمان . 🌙 شروط:: @Sharayet99 ناشناس‌جانا:: @ZEHNIJAT
مشاهده در ایتا
دانلود
📚: ❤️ ✍shiva_f@ بدو ابجی دیر شد دیگه ...! وایسا اومدم. میگم رانندگی یاد بگیرما محتاج تو نشم خب حالا یه شب من بودم اینجاها هروز بابا میبرتت یه روز تحملمون کن. کجا رفتی پس؟! ولش کن بچه رو بیدار میشه از خواب. ای جونممم عشق خاله چه ناز خوابیده هستیا گل خاله🌼🌼🌼 ........ سال سوم رشته روانشناسی بودم .از بچگی عاشق روانشناسی بودم و بالاخره با بهترین رتبه قبول شدم. خانواده مذهبی داشتیم و خودمم چادری بودم. همیشه متنفر بودم از اینکه بخوام خودمو در معرض دید همه بزارم و معتقد بودم که هرکی ارایش نکرده و جلف نیس دلیل بر این نیس که خشکل نیس و همیشه میگفتم تو اگه مردی بیا افکارم و ببین ......... روز آخری بود که باید میرفتیم دانشگاه و تا بعد عید دیگه تعطیل بود. صبح بابا تا در دانشگاه رسوندم و رفت.داشتم میرفتم سمت کلاس که صدایی گفت؟! خانم محمدی! برگشتم سمت صدا!!! این کیه دیگه یکمم چادرمو درست کردمو گفتم بفرمایید! امرتون؟! سلام علیک ببخشید میشه باهم صحبت کنیم؟! درمورچی؟ امر خیر!!! چی؟! این چی میگفت؟! اخوند جماعت!! هه من و زن اخوند شدن😅 از بچگی بدم میومد با طلبه ازدواج کنم... گفتم : شرمنده من قصد ازدواج ندارم گاهی وقتا لازمه دروغ مصلحتی گفت همون جور که سرش پایین بود گفت شما صحبت های منو بشنوید بعد جواب منفی بدید!؟ .... ➣@CHERA_CHADOR
📚: ❤️ ✍ shiva_f@ دلم نیومد جوابش و ندم ولی خوشم نمیومد از پسرایی که از من به شخصی خواستگاری کنن همیشه معتقد بودم دختر مثل گله پس باید با ریشش برداشت نه از ساقه چید؟! گفتم : بهتر بود بزرگترا رو در جریان میزاشتید من تابع خانوادمم ببخشید باید برم سر کلاسم و سریع رفتم بعد کلاس شماره خونمون رو گرفت و رفت. خوشم نمیومد ازش اصلا حاضر نبودم زن یه طلبه بشم‌😅😅 ولی با اصرار زیاد شمارمون و گرفت . .......... سلااام سلام دخترم خسته نباشی؟! ممنون.سلامت باشی لباساتو عوض کن بیا کارت دارم یعنی چیکارم داشت؟! از رو کنجکاوی سریع لباسمو در اوردم و اومدم پایین جونم مادر در خدمتم؟! چیزه - چی؟! امشب مهمون داریم؟! - کی؟! خواستگارن چی!! خواستگار!!! چیه تعجب کردی انگار بار اولشه خواستگار میاد براش.... - چیزی نیس یعنی اینقدر این پسره سریع اقدام کرده چقدر هول بوده ‌‌😅😅😅 اخرش که طلبس .... ....‌‌‌‌‌‌...... نرجس مامان چایی هارو بیار اینقدر مطمعئن بودم خودشونن که حتی نرفتم ببینم کی هست!! چادر سفیدمو سر کردم چایی دستم گرفتم و رفتم.مشتاق دیدنشون نبودم که بخوام نگاشون کنم. چایی رو که جلوش گرفتم گفت ممنون بانو!!! سرمو بالا اوردم این کیه دیگه؟! این که طلبهه نیس.😅😅 به خودم میخندیدم نرجس خانوم ضایع شدی....😅😅😅 یه گوشه نشته بودم و به این فکر میکردم که این پسر رو کجا دیدم؟! 😳🤔😳🤔😒 ... ➣@CHERA_CHADOR
بسم اللھ الࢪحمݩ الࢪحیم☁🌿
به رسم هر روز^•^ 🌈✨
•🌿❛ امشب علی در خانه خود شمع محفل میبرد ♥️ انسان کامل را ببین با خود مکمل میبرد 😍 سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه مبارک باد🌜 ➣@CHERA_CHADOR
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🌿❛ :)✨ بادا بادا مبارک به همه عروسی علی و فاطمه😍 ➣@CHERA_CHADOR
ولنتاین‌بچه‌شیعه‌هامبارک❤️😌:)
درونِ ماه
ولنتاین‌بچه‌شیعه‌هامبارک❤️😌:)
•🌿❛ لبـٰاس‌یـٰاس‌برتـטּڪردزهرا ڪناردست‌اوبنـشست‌مولا محمدخطبہ‌خواندزهرابلۍگفت؛ غلط‌گفتمـ‌بلۍنہ،یـاعلـےگفتジ!
به وقت رمان❤️
📚: ❤️ ✍ shiva_f@ تو فکر بودم که بابا گفت -نرجس دخترم اقا علی رو تا اتاقت راهنمایی نمیکنی؟! به خودمم اومدم و گفتم چشم در اتاق و باز گردم و گفتم بفرمایید خانما مقدم ترن؟! خندم گرفته بود. سرمو پایین انداختم و رفتم داخل .کنار تختم نشسته بود و منتظر که اقا حرفشون و بزنن.... خب بخوام خودمو واس شما بگم در کل یه پسر مذهبی معمولی ام و زیاد خشک نیستم.😓 یه کار دارم و یه ماشین.🚗 میتونم با حمایت بابام عروسی آنچنانی بگیرم ولی به شخصه مخالف این کارم و دوست دارم رو پای خودم وایسم.😌 چقدر خوب این خیلی خوبه که رو پای خودش وایسه .😊 در آمدمم واس یه زندگی معمولی خوبه اهل اسراف و مدگرایی نیستم. اگه میتونین با زندگی عادی من کنار بیایید یا علی.... سرم پایین و غرق حرفاش گوش بودم که با یا علی بلندش به خودم اومدم. دیدم جلوم ایستاده!!! چیزی شده؟! منتظرم جواب شمارو بگیرم باید روش فکر کنمم. باش ، یا علی👋🏻 ........... یه ساعتی میشد رفته بودمم هنوز قلبم اروم و قرار پیدا نکرده بود.از وقتی دیده بودمش اصلا غرق افکار بچگیم شده بودم.انگار دوباره برگشته بودم به پنج ، شش سال پیش که تو مقطع راهنمایی مادرش معلممون بود و ما واس دیدن پسر چه کارا که نکردیم🙊😌😀 اون روز که دیدمش نظری نداشتم بدم ولی امروز.... نمیدونم چرا اصلا فکرش نمیکردم که بخوام یه روز عروس معلمم بشم....🙈 با صدای در مامان به خودم اومدم - خب دخترم نظرت چی بود؟! به تظر من و بابات که پسر خوبی بود مخصوصا که شناختیمشون دیگه.... -نمی دونم مامان گیچ و منگم بزار بیشتر فکر کنم🤔 یه احساسی دارم که نمیدونم چیه از وقتی دیدمش اروم و قرار نداشتم. مامان یه نیش خند زود و همون جور که داش میرفت بیرون ما خنده گفت - عشق که در نمیرنه... یعنی من عاشق شدم؟؟؟؟ ... ➣@CHERA_CHADOR
📚: ❤️ ✍ shiva_f@ نرجس نرجس بدو بیا ببینم. - بله مامان ۲روز گذشته و من هرچی میگمت بازم میگی می خوام فکر کنم خب مردم الاف من و تو که نیستن دختره‌.... سرمو پایین انداختم و گفتم -بگو واس بار دوم بیان من بازم باهاش حرف دارم تنها جوابم این بود و رفتم. .............. بعد سلام رو‌مبل نشتم .سرم پایین بود که مامان گفت مگه نمی خواستی صحبت کنی؟! - چی؟! بله!؟ اره بلند شدم و علی ام پشت سرم بلند شد. باید فکر و خیال یه دختر ۱۵ ساله رو کنار میزاشتم من الان ۲۱ سالم بود دیگه باید عاقلانه فکر میکردم و‌خوب علی رو میشناختم بعد جوابمو میدادم بهش. خب خانم محمدی بهتره اینبار شما صحبت کنید من سراپا گوشم. - راستش من به حرفای شما خیلی فکر کردم و تفاهم های زیادی رو بین خودمو و شما پیدا کردم. -خب ، میشه منم چنتا سوال کنم؟ بله بفرمایید -شما از دین و اعتقاد چقدر پایبندید ما تحقیق هامونو کردیم ولی واس من چادری بودن همسرایندم خیلی مهمه. - من چادری هستم و نماز و روزه هام سرجاشه. - خیلی خوب نظر اخرتون چیه؟! .... ➣@CHERA_CHADOR