eitaa logo
درونِ ماه
312 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
365 ویدیو
26 فایل
بسم‌‌‌ او..! ماجرای ماهِ آواره‌ی آسمان . 🌙 شروط:: @Sharayet99 ناشناس‌جانا:: @ZEHNIJAT
مشاهده در ایتا
دانلود
📚: 🖤 ✍ کم کم داشتم گریه میشدم که پارسا با مهربونی گفت:اصلا هرکار دوست داری بکن،فقط زیاد به خودت فشار نیار اشکام راه خودشونو پیدا کردن و زدم زیر گریه! پارسا:چرا دیگه گریه میکنی؟ کنارش نشستم و گفتم:خسته شدم پارسا پارسا دستامو گرفت و با بی‌تفاوتی توی چشمام زل زد... ‌ پارسا:زود میگذره...فقط چهار ماه دیگه مونده! همینجور که حرفشو شنیدم زدم زیر خنده! پارسا با تعجب گفت:چی شد؟چرا میخندی؟ ‌ همینجور که میخندیدم گفتم:هیچی پارسا یکم قلقلکم داد که از خنده روده‌بر شدم! همینجور که دستشو پس میزدم گفتم:بسه بسه! پارسا خندید و گفت:دیگه گریه نکن مامان‌ چاقالو! با تعجب صاف سرجام نشستم و گفتم:من چاقالو‌ام؟ پارسا پاهاشو روی هم انداخت و گفت:حالا که خوب نگاه میکنم میبینم زشت‌تر هم شدی! با حرص فریاد زدم:چیییییی...خودتی پسره‌ی پرو و زشت! از جام بلند شدم و به سمت اتاقی که قرار بود برای بچه‌ باشه قدم برداشتم... پارسا پشت سرم اومد و با خنده گفت:شوخی کردم! +من جدی گفتم؛ پارسا:پسره‌ی پرو و زشت رو؟ روی صندلی نشستم و گفتم:اره پارسا روی زمین کنار پام نشست و گفت:خب اگه اینجوره منم راست گفتم بعد خیلی جدی شد و ادامه داد:هم خیلی چاق شدی هم زشت‌تر...اگه الان اینقدر چاق شدی چهار ماه دیگه فکر کنم مثل پاندای کونگ‌فوکار میشی! زد زیر خنده و دوباره گفت:زشت بودی قبلا دیگه الان زشت تر شدی...خداکنه از این بدتر نشی با عصبانیت زل زده بودم دلم میخواست دوباره گریه کنم! داشت منو اذیت میکرد،چطور دلش میومد؟ .... ➣@CHERA_CHADOR