eitaa logo
درونِ ماه
297 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
365 ویدیو
26 فایل
بسم‌‌‌ او..! ماجرای ماهِ آواره‌ی آسمان . 🌙 شروط:: @Sharayet99 ناشناس‌جانا:: @ZEHNIJAT
مشاهده در ایتا
دانلود
📚: 🖤 ✍ +بگو دیگه پارسا همینطور که به سمت کمدلباس‌‌هامون میرفت گفت:میریم کوه! با تعجب گفتم:کوه؟ پارسا پیرهنشو عوض کرد و گفت:بله! روی قله‌ی کوه ایستادیم و منتظر به پارسا نگاه کردم؛حدودا تمام شهرو میدیدم....زیرپامون! پارسا:خب شروع میکنم با تعجب نگاهش کردم،میخواد چیو شروع کنه؟ توی افکار خودم غرق بودم که یهو پارسا با صدای خیلی بلندی گفت:خدایا شکرت! منظورشو از "شروع میکنم" فهمیدم... پارسا بازم با صدای بلندی فریاد کشید وگفت:چون سارا رو دارم شکرت! لبخندی زدم و سویشرتمو بیشتر دور خودم پیچیدم پارسا بازم با صدای بلندی فریاد کشید:چون سالمه شکرت! از دیدن پارسا توی این موقعیت خندیدم...موهای خوش‌فرمش توی صورتش ریخته بودند و باد اون‌هارو جابه‌جا میکرد پارسا نگاهم کرد و گفت:تو نمیخوای خداروشکر کنی؟نمیخوای بابت نعمتی که بهت داده شکرش کنی؟ یکم ازش فاصله گرفتم و سعی کردم با صدای بلندی بگم:خدایا شکرت بعد با صدای آرومی گفتم:بابت همه‌چیز! پارسا خندید و همونجا نشست... به سمتش رفتم و کنارش نشستم... پارسا دستاشو دور شونه‌هام حلقه کرد و با خنده گفت:هنوز خالی نشدم!دلم میخواد از خوشحالی جیغ بکشم! ‌ خندیدم و سرمو روی شونش گذاشتم پارسا ادامه داد:خوشبختی ما دیگه دو برابر شد! +اره پارسا نگاهی به اطراف انداخت و گفت:سردته؟ +یکم پارسا:من گرممه! ‌ دستشو از دور شونه‌هام جدا کرد و لباس گرمشو از تنش جدا کرد؛اونو روی شونه‌هام انداخت و با لبخند گفت:سرما میخوری مامان کوچولو! بیشتر از اینکه پسوند"مامان‌کوچولو"رو برام استفاده کرده خوشحال شم؛نگران این شدم که نکنه سرمابخوره! +پارسا اذیت نکن،بپوشش پارسا ابروهاشو بالا انداخت و گفت:اسمشو چی بذاریم؟ ‌ با تعجب نگاهش کردم... پارسا ادامه داد:اگه دختر بود من انتخاب میکنم؛اگه پسر بود تو انتخاب کن،باشه؟ سرمو تکون دادم و گقتم:باشه .... ➣@CHERA_CHADOR