#فدک
⚜عمر بن عبدالعزیز و حق فرزندان حضرت فاطمه س
🔸عمر بن عبدالعزیز پس از رسیدن به خلافت (در سال 99 هجری) تصمیم گرفت حق فرزندان فاطمه زهراس را به ایشان بازگرداند.
او برای انجام تصمیم خود دو کار انجام داد. یکی اینکه به قاضی مدینه، یعنی ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم، فرمان داد تحقیق کند که آیا “کُتَیبه” یعنی دهی که أم ابراهیم در آنجا منزل داشت، جزو خمس رسول الله ص از خبیر بوده یا خالصه آن حضرت بوده است؟
🔹به او پاسخ می دهند که آن ملک، خمس رسول خدا ص بوده است. بر این اساس عمر بن عبدالعزیز چهار یا پنج هزار دینار برای قاضی مدینه فرستاد و فرمان داد از منافع آن قریه هم 5 هزار دینار بردارد، و همه را در میان بنی هاشم و فاطمیون تقسیم کند.
می گویند فاطمه دختر امام حسین ع پس از این ماجرا نامه ای به عمر بن عبدالعزیز نوشت، و اینگونه از او تقدیر کرد: لقد أخدَمتَ من کان لا خادم له واکتسی من کان عاریاً. عمر بن عبدالعزیز با دیدن این نامه خوشحال و مسرور شد.
کار دوّم عمر بن عبدالعزیز در مورد فدک بود. یعقوبی مینویسد که او نامه ای به والی مدینه نوشت، و گفت: «و إذا وَرَد کتابی هذا فاقسمها فی ولد فاطمة من علی ع » یعنی هر وقت این نامه به دستت رسید فدک را در میان فرزندان فاطمه از علی ع تقسیم کن.
🔸از این رویداد تاریخی استفاده می شود نزد ایشان مسلم بوده که حضرت رسول ص فدک را به حضرت فاطمه س داده اند، چون اصلا عمر بن عبدالعزیز نمی گوید در این مورد تفحّص کن.
گفته شده که بنی امیه و گروهی از اهل کوفه نزد عمر بن عبدالعزیز رفتند و او را مورد عتاب قرار دادند و توبیخ نمودند، و به او گفتند کار شیخین را مورد هجوم قرار دادی!
🔹در این هنگام بود که او به ایشان گفت: «من می دانم، و شما جاهل هستید »؛ سپس روایتی از رسول خدا ص برای ایشان نقل می کند که «فاطمة بضعة منّی یسخطها ما یسخطنی، و یرضینی ما أرضاها... »، و سپس می گوید که من به خاطر این روایت، فدک را برگرداندم.
📚کتاب « #خمس_در_عصر_پیامبر (ص) و پاسخ به برخی شبهات»، ویراست جدید، ص31
📣 کانال رسمی دفتر آیت اللّه العظمی دوزدوزانی تبریزی
🆔 @duzduzani_ir
‼️عمر بن عبد العزيز و حق فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها
🖊عمر بن عبدالعزيز پس از رسيدن به خلافت - در سال 99 هجري - تصميم گرفت حق فرزندان فاطمه زهرا (س) را به ايشان بازگرداند.
🔅يکی از کارهای او در مورد فدک بود.
يعقوبي مينويسد که او نامهاي به والي مدينه نوشت، و به او فرمان داد فدک را به فرزندان فاطمه(س) بازگرداند.
▫️والي مدينه نيز طي نامهاي که ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه آورده، از او پرسيد که فدک را از چه کسي باز پس بگيرم، در حالي در ميان آل عثمان و آل فلان يا آل فلان است؟!
▫️عمر بن عبدالعزيز در پاسخ او نوشت: اگر به تو بنويسم گوسفندي را ذبح کن، خواهي پرسيد آيا شاخ دار باشد يا بي شاخ؟! يا اگر بنويسم گاوي بکش، خواهي پرسيد که رنگ آن چگونه باشد؟!" که اشاره دارد به داستان معروف ذبح بقره در زمان حضرت موسي و ايرادات بني اسرائيلي قوم او!
و سپس گفت: هر وقت اين نامه به دستت رسيد فدک را در ميان فرزندان فاطمه از علي(ع) تقسيم کن.
‼️از اين رويداد تاريخي استفاده ميشود نزد ايشان مسلم بوده که حضرت رسول(ص) فدک را به حضرت فاطمه(س) دادهاند، چون اصلاً عمر بن عبدالعزيز نميگويد در اين مورد تفحّص کن.
🔸گفته شده که بني اميه و گروهي از اهل کوفه نزد عمر بن عبدالعزيز رفتند و او را مورد عتاب قرار دادند و توبيخ نمودند، و به او گفتند کار شيخين را مورد هجوم قرار دادي! در اين هنگام بود که او به ايشان گفت: "من ميدانم، و شما جاهل هستيد"؛ و سپس روايتي از رسول خدا(ص) براي ايشان نقل ميکند که
🔺«فاطمة بضعة منّي يسخطها ما يسخطني، و يرضيني ما أرضاها...»🔺، و سپس ميگويد من به خاطر اين روايت، فدک را برگرداندم.
📚منبع
کتاب #خمس_در_عصر_پیامبر (ص)، ص 27، آيت الله العظمي دوزدوزاني تبريزي
@duzduzani_ir
📌#خمس در #زمان_اميرالمؤمنین عليه السلام
❎با غصب خلافت از اميرالمؤمنین علیه السلام دستگاه حاکم نميتوانست اين مطلب را تحمل کند که اولاً نشانه مشروعيت الهي حاکميت اهل بيت پيامبر علیهم السلام و عدم مشروعيت هر حکومت ديگري در ميان مردم وجود داشته باشد، و ثانياً نميتوانست اجازه دهد اين خاندان تمکن و اقتدار مالي ويژهاي داشته باشند، که اين ميتوانست براي حاکميت دستگاه خلافت ايجاد مزاحمت نمايد.
🟡از اين جهت دستگاه حاکم، اولاً اختصاص خمس به اهل بيت را منکر شد و آن را متعلق به حاکمان ـ هر که باشند ـ دانست؛ و ثانياً، سعي کردند موارد تعلق خمس را، به مانند زمان جاهليت، محدود به غنيمت جنگي کنند، تا کاملاً امر خمس را در تحت تسلط خود داشته باشند.
🟡جرياني که خلافت را به دست گرفت در راستاي هدف فوق، به اين هم اکتفا نکرد، بلکه هر آن چه را از طريق رسول خدا(ص)، چه در زمان حيات آن بزرگوار به دختر گراميش حضرت زهرا علیها السلام منتقل شده بود و چه مقداري که به عنوان ارث به ايشان ميرسيد، انکار و سلب مالکيت کرد. مال حضرت زهرا علیها السلام ميتوانست پشتوانه خوبي براي اهل بيت عصمت باشد.
‼️در تاریخ به کرات میبینیم که کسی از اصحاب پیامبر (ص) میخواست در برابر بدعتهای دستگاه حاکمه بایستد و حکم واقعی الهی را بیان کند، و با او به شدت برخورد شد؛ چنانکه ابوذر و دیگرانی که برای ابراز حقایق احکام الهی حرفی زدند، تبعید یا کشته شدند، و به کسی اجازه اظهار حق و واقعیت داده نشد. در مورد خمس همچنین بود.
📚منبع
کتاب #خمس_در_عصر_پیامبر (ص)، آيت الله العظمي دوزدوزاني تبريزي
@duzduzani_ir
❌ممنوعيت روايت در عهد خلفا
🔸در روايات نقل شده از سوي اهل سنت، روايات صادر شده از حضرت رسول(ص) بسيار اندک ميباشد، زيرا نقل و نوشتن روايت پس از رحلت آن حضرت از سوي دستگاه حاکمه ممنوع شد
🔸برخي اهل سنت خواستهاند در صحّت اين رويداد تاريخي ترديد نمايند؛ ولي شواهد بسياري از منابع خود ايشان موجود است که وقوع اين رخداد را قطعي مينمايد. ريشههاي جلوگيري از نقل و تدوين و حفظ سخنان پيامبر اکرم(ص) را بايد در داستان "حسبنا کتاب الله" و "إن الرجل ليهجر" جستجو کرد.
🔸اين واقعه تاريخي در صحيح بخاري چنين نقل شده است:
«هنگامي که موقع احتضار حضرت رسول(ص) بود، و عده زيادي از اصحاب ـ از جمله عمر بن خطاب ـ در محضر ايشان بودند، رسول خدا فرمودند: براي من ابزار نوشتاري بياوريد تا براي شما مطلبي بنويسم کهل به موجب آن بعد از من گمراه نشويد. عمر گفت:
بر پيامبر درد عارض شده، و ما براي هدايت کتاب خدا را داريم و کتاب خدا ما را بس است ـ يعني نيازي به وصيت پيامبر نداريم! ـ و به دنبال آن بين حاضرين اختلاف شد. عدهاي موافق و عدهاي مخالف عمر بودن و اين اختلاف اوج گرفت. پيامبر(ص) فرمودند: از نزد من برويد، که شايسته نيست در حضور من نزاع و اختلاف باشد.»
📕( صحيح بخاري: ج1، ص22، کتاب العلم، باب العلم.)
🔸عبدالله بن عمرو بن عاص سخناني را که از حضرت ميشنيد، مينوشت. عدهاي او را مورد عتاب قرار دادند و از اين کار جلوگيري کردند. اين جريان منحرف که در زمان حيات خود رسول خدا(ص) تلاش ميکرد از او و کلماتش قداست زدايي کند و از نوشتن روايات و سخنان آن حضرت جلوگيري کند، پس از رحلت نبي مکرم اسلام(ص) قدرت گرفت و با شدت عمل هر چه بيشتر اهداف خود را دنبال کرد.
🔸سختگيري در مورد اين ممنوعيت به قدري بود که خليفه دوم، عمر بن خطاب، کساني را که روايات را گردآوري کرده بودند دعوت کرد، روايات ايشان را گرفت و آتش زد.
📕( طبقات ابن سعد: ج5، ص140)
ذهبي در کتابش ميگويد که اين اختصاص به عمر نداشته، و ابوبکر هم در زمان خلافتش از نقل احاديث پيامبر اکرم(ص) منع کرده است و اين ممنوعيت نزديک به يک قرن، تا خلافت عمر بن عبدالعزيز ادامه داشت.
نزديک به يک قرن نگارش و تنظيم و تدوين روايات در جامعه اسلامي ممنوع بوده است و به راحتي ميتوان درک کرد که چرا از آن حضرت و اميرالمؤمنين(ع) درباره خمس روايات اندکي بدست ما رسيده است؛ خصوصاً که دستگاه حاکمه در مورد خمس انگيزههاي خاص داشت
📚منبع
کتاب #خمس_در_عصر_پیامبر (ص)، آيت الله العظمي دوزدوزاني تبريزي
@duzduzani_ir