✳️✳️عالم شگفتانگیز 1✳️✳️
✳️ما در جهانی عجیب و با ‹فیزیک›ی شگفتآور زندگی میکنیم؛ جهانی که نهتنها میتواند ‹حدسها و ذهنیات فیزیکال›مان بلکه حتی ‹گرایشها و باروهای ایمانی›مان را هم در خود هضم کرده و پوشش علمی دهد!
⏸حرف عجیبی است! مگر میشود جهان فیزیکال، بتواند باورها را نیز کاور کند؟ بله؛ و همین نکته، بنیاد ‹امکان تولید علوم متنوع، از #علم_سکولار تا #علم_دینی› است.
◀️با یک مثال دقیق، بحث را پیش خواهم برد:
❇️لطفاً لحظاتی به این پرسشها فکر کنید: زمان چیست؟ آیا زمان، امری است مستقل از حرکت؟ آیا زمان، امری است مستقل از ذهن؟
⏹تأمل فرمایید...
⏭ارسطو به ما یاد داد که زمان، اولاً تابعی است از حرکت، و اگر حرکتی وجود نداشته باشد، زمان موضوعیت ندارد؛ و ثانیا زمان هرگز امری جدای از انسان یا به اصطلاح او، ‹نفس شمارنده› نیست: زمان، شمارش آنات حرکت است توسط نفس؛ و ما برای حفظ شمارش زمان، آن را به آنات یک حرکت چرخشی و بزرگ، یعنی حرکت زمین، وصل کردهایم. اکنون سؤال دوم مطرح میشود: علم طبیعی چیست؟ آیا امری است مجزای از جهان؟ آیا امری است مجزای از نفس انسان؟
⏯بگذارید اینبار نیز رجوعی کنم به یونان: پرداخت متفکران یونان به مسألهی جهان، با دو اصطلاح صورت میگرفت: کاسموگونیا و کاسمولوگیا.
⬅️کاسموگونیا، ترکیبی بود از کاسموس (جهان) و گِنِسیس (پیدایش). ‹جهانپیدایی› اما امری ورای انسان است؛ چه از لحظهی آغاز پیدایش که اصلا انسانی وجود نداشته است تا شاهد چگونگی پیدایش جهان باشد و چه بعد از آن، که اساساً انسان، دسترسی مستقیمی به چگونگی پیدایش جهان نداشته است.
⬅️کاسمولوگیا اما ترکیبی بود از کاسموس (جهان) و لوگیا (شناخت/منطق)؛ از این رو، ‹جهانشناسی› اساساً و ماهیتاً امری است انسانی، که در فرایند آن، تمامی باورها و عقایدی که به آنها ایمان دارد و نظریاتی که آنها را درست میپندارد و بغضها و نفرتهایش از خیلی چیزها، و حبها و عشقهایش به بسیاری امور، همه و همه در شناختش از جهان، تأثیر میگذارند و به ذهن او جهت میدهند تا قوهی تفکر و منطقش، عالم را آنگونه خوانش کند قوهی قلب و تعقلش دوست میدارد! و این، حقیقتی است که در هیچ دانشگاه و حوزهی علمیهای به جوان دانشجوی ما نمیگویند نکند قداست ‹ساینس› نزد او خدشهدار شود!
◀️بر این مقدمات، همانگونه که ارسطو ‹زمان› را محصول عمل ترکیبی و مشارکت ‹نفس› و ‹جهان متحرک› میدانست، ‹کاسمولوژی› نیز علمی است محصول تعامل ‹ذهن› و ‹جهان›؛ بر این اساس، فیزیک مدرن، ماحصل خوانش اذهانی است ملحد، که زیرساختهای اتمی و زیراتمی جهان را اموری صرفاً مادی و مرده تلقی کرده و فرایند ترکیب و پیدایش جهان را نیز بر اساس تصادف، و بدون هیچ طرح پیشینی و هوشمندانهای، توصیف و تبیین کردهاند.
✳️حال سوال اینجاست که اگر پیشفرضهای بنیادین فیزیکدانان را مبتنی بر آموزههای دین اسلام و اخبار رسیده از فرایند خلقت، تغییر داده و عناصر بنیادین عالم (هرچه که هستند) را اموری زنده و صاحب عقل و اراده تلقی کنیم و تلاش نماییم قوانین ارادهی آنها و چگونگی دستورگیری و عوامل مؤثر بر آنها را از طریق پژوهشهای دقیق و تجربی، رصد و تبیین نماییم، آیا علمی که تولید میشود همین علم فیزیک موجود است یا علم #فیزیک_اسلامی؟
ادامه...
🗃نشر آثار استاد #حسن_عباسی
🆔 @hasanabasi