ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت هشتاد و یکم: هنوز جملهاش تمام نشده بود که جکسون چشم و ابرویی آمد و گفت:«که اون
• #داستان عاقبت
پارت هشتاد و دوم: جکسون گلویش را صاف کرد. با ابروهای بالا پریده گفت:«میخواید بیخیال مدیسون بشیم؟ یهجور... یهجوری به همون شارلوت نفوذ کنیم!»
مایکل کلافه گفت:«چه فرقی داره؟ شارلوت یا نوکر بیجیر و مواجبش! وقتو نسوزون.»
جکسون چند ثانیهای همچنان مردد بود... نهایتا لب گزید و گفت:«باشه! حقیقت اینه که مدیسون هم خانواده خاصی نداره. یعنی داشته، مادر و پدر پیرش که مُردن؛ از ازدواجش هم یه پسر داره که تا الان احتمالا نوجوون شده.»
مایکل محکم پایش را به زمین کوبید. زیر لب غرید:«اه. اینم به درد نمیخوره! یه بچه...»
نیکولاس دست از تلاش برای کش رفتن بطری جکسون کشید و گفت:«میشه ازش بعنوان تهدید و اهرم فشار استفاده کرد!»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• #داستان عاقبت پارت هشتاد و دوم: جکسون گلویش را صاف کرد. با ابروهای بالا پریده گفت:«میخواید بیخیا
• داستان عاقبت
پارت هشتاد و سوم: جکسون بلافاصله گفت:«بله! البته که برای اینکار میشه خود شارلوت رو هم از طریق اِما تحت فشار قرار داد!»
مایکل پوزخندی زد:«جک، چرا اصرار داری پای مدیسونو از این داستان بیرون بکشی؟ بگو شاید بتونم بهش فکر کنم!»
و ناگهان صدایش را بالا برد و با همان پوزخند ادامه داد:«وگرنه واضحه که تهدید مشاور شرکت به بچهاش، خیلی تأثرگذارتر از تهدید رئیس شرکت به رفیق بالغشه!»
جکسون چشمانش را بست. لبهایش را به هم فشرد و سرش را عقب داد. چند ثانیه بعد با ابروهای بالا داده آنها را نگاه کرد و گفت:«این درسته اما خوبه بدونی مدیسون آدم معمولیای نیست که راحت وا بده...»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
#Art #7w8 #Type7 #entp #story_characters
• تصویرسازی کارکتر نیکولاس پارکر
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت هشتاد و سوم: جکسون بلافاصله گفت:«بله! البته که برای اینکار میشه خود شارلوت رو
• داستان عاقبت
پارت هشتاد و چهارم: قبل از آنکه مایکل چیزی بگوید، نیکولاس صفحه گوشیاش را سمت آنها گرفت و با صدای رسا گفت:«آقایون! آقایون! در هر صورت اگر اون اِما واتسون، رفیق شارلوت، همین مادمازل واتسونی باشه که گوگل نمایش میده، باید بگم که یارو واقعا کلفتتر از اونه که بخواد مهرهٔ بازی بچگونه ما بشه!»
مایکل روی صفحه دقیق شد. اشارهای به گوشی نیکولاس کرد و رو به جکسون پرسید:«همینه؟»
جکسون که در همان نگاه اول چهره منحصر به فرد اِما را شناخته بود، فورا تایید کرد. هرگز او را کنار همسر و آنهمه فرزندش ندیده بود! به نظر خانواده شاد، مفرح و شناختهشدهای میآمدند!
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت هشتاد و چهارم: قبل از آنکه مایکل چیزی بگوید، نیکولاس صفحه گوشیاش را سمت آنها
• داستان عاقبت
پارت هشتاد و پنجم: مایکل بلافاصله گفت:«اینارو که منم میشناسم! بههیچعنوان! اینا نه تهدید روشون کارسازه و نه تتمیع!»
نیکولاس شانههایش را بالا انداخت و با لبخندی گفت:«پس مجبوریم کمی سر به سر مدیسون و پسرش بزاریم!»
جکسون سری تکان داد و گفت:«تلاشتونو بکنید اما بهتون اطمینان میدم خانم مدیسون وارد این بازی نمیشه!»
مایکل که انگار به خودش اطمینان کافی داشت، دیگر حتی پاسخ او را نداد. او استاد مذاکره و باج گرفتن بود. آنقدر آدمهای مختلف را دیده و دور زده بود که مدیسون اسمیت برایش یک شوخی به حساب میآمد!
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• داستان عاقبت پارت هشتاد و پنجم: مایکل بلافاصله گفت:«اینارو که منم میشناسم! بههیچعنوان! اینا نه
• داستان عاقبت
پارت هشتاد و ششم: اگر هم این خبرها بود که جکسون میگفت، واضح است! باید حرکتی میزد که مدیسون به پلیس امیدی نداشته باشد، و همچنین به او تلقین میکرد اطلاعاتی لو میدهد چندان هم حیاتی و تاثیرگذار نیستند. این بهینهترین راه برای همکاری با او بود!
نیکولاس رو به جکسون گفت:«خب آقای آیسمن! کار تو رسما از همین امروز شروع میشه. برو و دربارهٔ زنه و پسرش هرچی میتونی اطلاعات جمع کن. تا دو سه روز دیگه نتیجه تحقیقاتتو باهامون در میون بزار»
سپس رو به مایکل گفت:«راستی! اصلا درباره شرکت خودمون صحبتی نکردیم! چه شرکتی بزنیم؟ و...»
قبل از آنکه حرفش تمام شود مایکل گفت:«اینا رو باید بعد از سوار شدن روی اطلاعات شرکت رقیب بهش فکر کنیم. بستگی داره بخوایم چه بلایی سرش بیاریم!»
جکسون بالاخره نفس عمیقی کشید. آمد بطری نوشیدنیاش را بردارد که با شیشه خالی مواجه شد! نیکولاس لبخند شرمساری زد و زمزمه کرد:«اوه... متاسفم!»
@Eema_Ennea | #ادمین_تأویل
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
افراد تیپ سه در حالت های روانی مختلف به چه شکلی دیده میشن؟ • حد وسط سلامتی #type3🔍 بخش دوم: افراد
افراد تیپ سه در حالت های روانی مختلف به چه شکلی دیده میشن؟
• حد وسط سلامتی #type3🔍
بخش آخر: میخوان بقیه رو با برتریشون نسبت به دیگران، تحت تاثیر قرار داده و خودشون رو بهتر از اون چیزی که هستن نشون بدن. تکبر و تحقیر وسیله دفاعی این افراد در مقابل احساس حسادت به دیگران و موفقیتهای اونهاست. 😶🌫✨
@Eema_Ennea | #ادمین_مانیا
ایما | شخصیت شناسی انیاگرام
• ده مسیر برای تکامل و رشد #type4🌱 بخش اول: مواظب باشین وقتی متوجه شدین که احساسات شما معمولیه با د
• ده مسیر برای تکامل و رشد #type4🌱
بخش دوم: مواظب باشین دچار خودشیفتگی نشین. وقتی دیگران درمورد درد و رنجشون صحبت میکنن به اونا گوش بدین و توجه داشته باشین که تنها شما نیستین که ممکنه دچار این مشکلات بشین.
@Eema_Ennea | #ادمین_ماریا