eitaa logo
الی بیت المقدس
49 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
28 فایل
چکیده کانالهای مفید
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر انسان بايد به كمال رسیده باشد كه در زمان حیات خود در وصف سرانجام حال خود سخن بگويد🌹
‏الحمدالله قدرت شیعه به جایی رسیده است که با یک اشاره رهبر عزیزمان گره 40 ساله باز می شود
🔻 پنج سنت غلط ازدواج از دید رهبری. ⛔افشاگری علیه"دشمنان داخلی"👇 @doshmandakheli
🔻 مثلث پرآشوب 🔹شاید این نقشه بتواند دلیل کودتاها، شورش‌ها، جنگ‌ها، ترورها را در منطقه تشریح کند؛ حدود 60 درصد از و گاز جهان در همین مثلث پرآشوب قرار گرفته است؛ بی دلیل نیست آمریکا و انگلیس طی 70 سال اخیر، اینجا را رها نمی‌کنند و فتنه به راه می‌اندازند. 💬 وحید حاجی‌‌پور ⛔افشاگری علیه"دشمنان داخلی"👇 @doshmandakheli
⭕️ کانال بیداری ملت : 🔷 قسمتی از بیانات مهم رهبر معظم انقلاب در دیدار حضوری با اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا که متأسفانه منتشر نشد . 🔷 رهبر معظم انقلاب : تناقضات و کم کاری های دولت در مقابله با بیماری کرونا به شدت زیاد است . 🔷 چرا هر دفعه تصمیمات دیگر خودتان را نقض می کنید و چرا در اجرای تصمیمات جدی نیستید ؟ 🔷 من موضوع اعمال جریمه بر افراد را قبول ندارم . 🔷 بعضی از تصمیمات ستاد ملی فقط باعث ایجاد نارضایتی مردم است و تأثیر زیادی در کاهش کرونا ندارد . 🔷 اگر به محض اینکه شخص مبتلا شود ، شناخته و درمان شود ، آمار تلفات به شدت پائین می آید . 🔷 چرا از اطبای طب سنتی استفاده نمی کنید ؟! 🔷 اگر چه شما مسیر طب سنتی را منتفی می دانید ، اما اینها دستاوردهای خوبی داشته اند . 🔷 پزشکانی که متخصص علوم پزشکی جدید و متخصص طب سنتی هستند ، حرف های جدیدی دارند . چرا شما به اینها اعتنا نمی کنید ؟! # امیدواریم مسئولین مربوطه در این باره شفاف سازی کنند تا از نشر برخی شایعات در میان عناصر انقلابی و ایجاد بدبینی ، جلوگیری شود . @KamranGhazanfari
⭕️ مستندات واضح بر احتمال بسیار قوی صحت سخنان منتشر شده رهبر انقلاب : 🔹تا قبل از جلسه رهبرانقلاب با اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا ، مسئولین وزارت بهداشت و بعضی از اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا بارها علیه طب سنتی صحبت کرده بودند و طب سنتی را طب شیادی معرفی و آن را مسخره می کردند وحتی در صدا و سیما علیه طب سنتی برنامه های متعددی توسط این افراد پخش شد! 🔹 بعد از جلسه حضرت آقا با اعضای ستاد ملی کرونا در تاریخ سوم آبان 99 که در آن جلسه ایشان بر طب سنتی تاکید فرمودند، به ناگهان ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت، طرفدار طب سنتی و ایرانی شدند! و حتی نمکی وزیر بهداشت ، با متخصصان طب سنتی جلسه گذاشت و دکتر زالی فرمانده ستاد کرونای تهران، نخستین مرکز خدمات طب سنتی را افتتاح کرد و سازمان غذا و دارو نیز چهار داروی گیاهی که از جمله آن داروی امام کاظم علیه‌السلام بود را معرفی کرد. 🔹 در صدا و سیما داروی امام کاظم علیه‌السلام (البته بدون اشاره به اسم آن ) تبلیغ شد و حتی کنفرانس خبری آقای خیراندیش ازبزرگان طب اسلامی وسنتی ازصدا و سیما پخش شد. 🔹 نکته جالب و مهم آنجا بود که دکتر زالی درمصاحبه خود می گوید : بعد از «تاکید دوباره رهبر انقلاب» بر طب ایرانی و سنتی ، ما این مرکز را ایجاد کردیم . این سخنان نشان از صحت خبر منتشر شده دارد. @KamranGhazanfari
🌹شهید مدافع حرم حسین هریری 👇👇👇👇👇👇👇
🌹شهید خلبان عباس بابایی سوختگیری شبانه در قبل از انقلاب اولین کسی که درنیروی هوایی با هواپیما (f14) سوختگیری شبانه انجام داد شهید بابایی بود. آن زمان قرار بود که ماعمل سوختگیری هواپیما ی(f14) را از نظر سیستم روشنایی در شب چک کنیم . ولی چون صاحبان شرکت « گرومن » سازنده هواپیمای (f14) در نظر داشتند مبلغ فراوانی جهت تغییرات سیستم روشنایی هواپیما دریافت کنند . اظهار داشته بودند که بدون تغییرات روشنایی عمل سوختگیری شبانه کا بسیار خطرناکی است و احتمال سقوط هواپیما در شب وجود دارد .با شروع جنگ تحمیلی و نیاز به هواپیمای (f14) که در طول شبانه روز ماموریت های مختلفی را عهده دار بود ، به ناچار همه ی خلبانان مجبور بودند تا سوختگیری شبانه انجام دهند . با توجه به اینکه شهید بابایی اولین کسی بود که قبلاً عمل سوختگیری شبانه را انجام داده بود ، به همین خاطر فرمانده پایگاه در مورد وضعیت سوختگیری در شب و اینکه آیا بدون تغییر در سیستم روشنایی امکان سوختگیری وجود دارد یا خیر ، از شهید بابایی سوال کرد . شهید بابایی گفتند: « بله ، البته با مقداری قدرت و شجاعت » بابایی یک بار دیگر در این امر پیشگام شد و خلبانان با گذراندن آموزش کوتاهی ، یکی پس از دیگری توانستند عمل سوختگیری شبانه را انجام دهند . پرواز تا بی نهایت صفحه 105 🆔 @misagh72
🌹شهید خلبان عباس بابایی (نقل قول از خلبان آزاده سردار اکبر صیاد بورانی) در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه رییس که هر هفته منتشر میشود مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد.مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هم اتاقی بودیم.ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم.او گفت: -چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود رفتم میدان چمن پایگاه و شروع به دویدن کردم.از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر میگشتند.آن ها با دیدن من شگفت زده شدند.کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم.او گفت در این وقت شب چرا میدوی؟گفتم خوابم نمیبرد گفتم بدوم تا خسته شوم.گویا توضیح من برای کلنل قانع کننده نبود.او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم.به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب میشود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند.در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.آن دو با شنیدن حرف من تا دقایقی میخندیدند.زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسایل جنسی داشتند نمیتوانستند رفتار مرا درک کنند. 🆔 @misagh72
🌹شهید خلبان عباس بابایی آخرین پرواز خاطراتی از همرزمان شهید بابایی سالی که به مکه مکرمه مشرف شدم در کاروانی بودم که قرار بود شهید بابایی نیز با آن اعزام شود ، ثبت نام کرده بودم. در ساعت مقرر در مسجد جمع شدیم تا به سوی فرودگاه مهر آباد حرکت کنیم . شهید بابایی تا پای اتوبوس آمد و همسرش را بدرقه کرد و به اوگفت که با آخرین پرواز مشرف شود آن مدت سپری شد ، تا وقتی که حجاج آماده عزیمت به منی و عرفات می شدند.همسر شهید بابایی با ایران تماس گرفت و علت نیامدن ایشان را جویا شد . شهید بابایی گفته بود: « بودن من در جبهه ثوابش از حج بیشتر است .» سرو های سرخ نوشته غلامعلی رجایی صفحه 83 🆔 @misagh72
🌹شهید خلبان عباس بابایی خدايا دستت را روي سرم بگذار عباس نمازش را بسيار با آرامش و خشوع مي خواند . در بعضي وقتها که فراغت بيشتري داشت آيه ( اياک نعبد و اياک نستعين ) را هفت بار با چشماني اشکبار تکرار مي کرد . به ياد دارم از سن هشت سالگي روزه اش را به طور کامل مي گرفت . او به قدري نسبت به ماه رمضان مقيد و حساس بود که مسافرتها و مأموريتهايش را به گونه اي تنظيم مي کرد تا کوچکترين لطمه اي به روزه اش وارد نشود . او هميشه نمازش را در اول وقت مي خواند و ما را نيز به نماز اول وقت تشويق مي کرد . فراموش نمي کنم ، آخرين بار که به خانه ما آمد ، سخنانش دلنشين تر از روزهاي قبل بود . از گفته هاي او در آن روز اين بود که : وقتي اذان صبح مي شود ، پس از اين که وضو گرفتي ، به طرف قبله بايست و بگو اي خدا ! اين دستت را روي سر من بگذار و تا فردا برندار . به شوخي دليل اين کار را از او پرسيدم . او در پاسخ چنين گفت : اگر دست خدا روي سرمان باشد ، شيطان هرگز نمي تواند ما را فريب دهد . از آن روز تا به حال اين گفته عباس بي اختيار در گوش من تکرار مي شود . نقل شده از خواهر شهید بابایی 🆔 @misagh72
🌹شهید مدافع حرم حسین هریری بخشی از وصیت‌نامه شهید بسم رب الشهداوالصدیقین اینجانب حسین هریری فرزند عباس در صحت و سلامت کامل عقل و روح و جسم، اهدافم را از رفتن به کشور سوریه و مبارزه در آنجا، می‌گویم: می‌روم تا انتقام سیلی مادر را بگیرم. من جز شهادت، از خداوند مرگ دیگری را نمی‌خواهم. اما نمی‌گویم که دعا کنید بروم و شهید شوم...آرزویم شهادت است اما هدفم از رفتن، فقط و فقط دفاع از حرم عمه جان حضرت زینب سلام‌الله‌علیهاست. مگر عمریست که در روضه‌ها و عزاداری‌های اهل بیت(ع) دم نمی‌زنیم ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، پس باید تنها شعار نداد، بلکه عمل هم کرد. الان زمان عمل فرا رسیده است. من نمی‌توانم آن روزی را ببینم که ما باشیم، نسل بعد از ما هم باشد اما اثری از حریم اهل بیت(ع) نباشد. آن وقت نسل‌های بعد از ما هم، ما را مثل مردم کوفه مورد لعن قرار می‌دهند و می‌گویند، شماها بودید، جوان بودید، توانایی و آگاهی‌اش را داشتید و گذاشتید تا به حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها جسارت بشه...؟! آن‌وقت چه جوابی باید به آن‌ها بدهیم؟ نه، من نمی‌توانم چنین روزی را ببینم، حداقل اگر می‌خواهد روزی برسد که نسل‌های ما باشند و خدایی ناکرده، حرم نباشد، پس ما هم نباشیم. 🆔 @misagh72
🌹شهید خلبان عباس بابایی خاطره اي از زبان مقام معظم رهبري سال 61 شهيدبابايي را گذاشتيم فرمانده پايگاه هشتم شکاري اصفهان. درجه اين جوان حزب‌اللهي سرگردي بود که او را به سرهنگ تمامي ارتقا داديم. آن وقت آخرين درجه ما، سرهنگ تمامي بود. مرحوم بابايي سرش را مي تراشيد و ريش مي گذاشت. بنا بود او اين پايگاه را اداره کند. کار سختي بود. دل همه مي‌لرزيد دل خود من هم که اصرار داشتم، مي‌لرزيد، که آيا مي تواند؟ اما توانست. وقتي بني‌صدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادي بودند که دل صافي نداشتند و ناسازگاري و اذيت مي کردند حرف مي‌زدند، اما کار نمي‌کردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پيش من آمد و نمونه‌اي از اين قضايا را نقل کرد. خلباني بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهيد شد. او جزو همان خلبان‌هايي بود که از اول با نظام ناسازگاري داشت. شهيد عباس بابايي با او گرم گرفت و محبت کرد حتي يک شب او را با خود به مراسم دعاي کميل برده بود؛ با اين که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهيد بابايي تازه سرهنگ شده بود اما او سرهنگ تمام چند ساله بود؛ سن و سابقه خدمتش هم بيشتر بود. در ميان نظامي ها اين چيزها مهم است. يک روز ارشديت تأثير دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسليم بابايي شده بود. شهيد بابايي مي گفت ديدم در دعاي کميل شانه‌هايش از گريه مي‌لرزد و اشک مي‌ريزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس دعا کن من شهيد بشوم! اين را بابايي پس از شهادت آن خلبان به من گفت و گريه کرد. او الان در اعلي عليين الهي است؛ اما بنده که سي سال قبل از او در ميدان مبارزه بودم هنوز در اين دنياي خاکي گير کرده‌ام و مانده‌ام! ما نرفتيم؛ معلوم هم نيست دستمان برسد. تأثير معنوي اين گونه است خود عباس بابايي هم همين طور بود او هم يک انسان واقعا مؤمن و پرهيزگار و صادق و صالح بود. (بيانات در ديدار مسئولان عقيدتي، سياسي نيروي انتظامي 23/10/83) 🆔 @misagh72
🌹شهید مدافع حرم حسین هریری راوی مداح اهل بیت آقای واعظی: شهید هریری حتی برای دوستان و اطرافیانشان این پیش‌بینی را کرده‌اند که من را در ایام اربعین به شهادت خواهند رساند. شهدای ما قبل از شهادتشان مطلع هستند. من برای خودم شخصا مواردی پیش آمده است که تمایلی به گفتن ندارم چه در جنگ قبلی و چه الان که اگر توفیقی در مداحی در سوریه پیدا کردم؛ چرا‌که کاری از دستم بر نمی‌آمد و فقط این را می‌دانم که توفیقی هست ساعات و روزهایی لباسی همانند این بچه‌ها بپوشم اما مگر شهید شدن قسمت هر کسی می‌شود؟ علمای ما گفته‌اند حتی حرم رفتن، روضه رفتن و برای اهل بیت(س) هر کاری کردن منوط به این مسئله است که به امضای شخص ایشان برسد. علامه شوشتری می‌گوید روضه رفتن و گریه کردن برای امام حسین(ع) بدون امضای مادرشان ممکن نیست. مگر می‌شود هر کسی برای دفاع از بی‌بی زینب(س) برود؟ باور کنیم که این افراد انتخاب شده‌اند مخصوصا شهدای مدافع حرم که بسیار با غیرت و دور از وطن و فقط برای اهل بیت(ع) رفته اند. 🆔 @misagh72
🌹شهید مدافع حرم حسین هریری حسین به عنوان تخریبچی در سوریه فعالیت داشت. دقیقاً بعد از شهادت او تعدادی از همرزمانش اعلام می‌کنند «حلب آزاد شد». یکی از همرزمان شهید تعریف کرد: دشمن در قسمتی از حلب عقب‌نشینی کرده بود. حسین با دو نفر دیگر از دوستانش از جمله شهید بشیری و شهید جهانی برای پاکسازی به آن قسمت منطقه حلب می‌روند. سه تا تله انفجاری در یک خانه بوده که می‌خواستند خنثی کنند. حسین فکر می‌کند این تله‌ها جدا از یکدیگر کار شده‌اند، اصلی را خنثی می‌کند. در صورتی که تله‌های دیگر به صورت مخفی در خانه کار شده بودند. آنها منفجر می‌شوند. اول حسین به شهادت می‌رسد که در حال خنثی کردن تله انفجاری بود و در کنار او هم شهید بشیری و شهید جهانی نیز به شهادت می‌رسند. آن همرزم چهارمی که در این عملیات بوده قبلش به خواست شهید بشیری رفته بود تا ماشین را بیاورد، اما هنوز چند قدمی بیشتر از خانه دور نمی‌شود که تله‌ها منفجر می‌شوند و حسین و دو همرزمش به شهادت می‌رسند. 🆔 @misagh72
🌹شهید خلبان عباس بابایی پنج یا شش روز به عید سال 1361 مانده بود . ساعت ده شب شهید بابایی به منزل ما آمد و مقداری طلا كه شامل یك سینه ریز و تعدادی دستبند بود به من داد و گفت :« فردا به پول نیاز دارم ، اینها را بفروش» گفتم :« اگر پول نیاز دارید ، بگویید تا از جایی تهیه كنم » او در پاسخ گفت :« تو نگران این موضوع نباش . من قبلاً اینها را خریده ام و فعلاً نیازی به آنها نیست . در ضمن با خانواده ام هم صحبت كرده ام .» من فردای آن روز به اصفهان رفتم . آنها را فروختم و برگشتم . بعدازظهر با ایشان تماس گرفتم و گفتم كه كار انجام شد . او گفت كه شب می آید و پول ها را می گیرد . شهید بابایی شب به منزل ما آمد و از من خواست تا برویم بیرون و كمی قدم بزنیم . من پول ها را با خود برداشتم و رفتیم بیرون . كمی كه از منزل دور شدیم گفت :وضع مناسب نیست قیمت اجناس بالا رفت و حقوق كارمندان و كارگران پایین است و درآمدشان با خرجشان نمی خواند و..... او حدود نیم ساعت صحبت كرد . آنگاه رو به من كرد و گفت:« شما كارمندها عیالوار هستید . خرجتان زیاد است ومن نمی دانم باید چه كار كنم » بعد از من پرسید :« این بسته اسكناس ها چقدری است ؟» گفتم: صد تومانی و پنجاه تومانی. پول ها را از من گرفت و بدون اینكه بشمارد ، بسته پول ها را باز كرد و از میان آنها یك بسته اسكناس پنجاه تومانی درآورد و به من داد و گفت :«این هم برای شما و خانواده ات . برو شب عیدی چیزی برایشان بخر.» ابتدا قبول نكردم . بعد چون دیدم ناراحت شد ، پول را گرفتم و پس از خداحافظی ، خوشحال به خانه برگشتم .بعدها از یكی از دوستان شنیدم كه همان شب پول ها را بین سربازان متأهل ، كه قرار بود فردا برای مرخصی عید نزد زن و فرزندانشان بروند تقسیم كرده است .(راوی: سید جلیل مسعودیان) 🆔 @misagh72