- آقای امام حسین ؛
تو شاهدی که من تمامِ اقیانوسِ یخبستهی پشت پلکهامُ توی هیئتت باریدم ؛ و اونقدری سبک شدم که مثلِ حُبابایِ حسنا کوچولو ؛ روحم معلق شد تو فضا .
تو شاهدی که چقدر به آدمایی که الان توی کربلاتن حسادت کردم، تو در جریانی که چند بار خودمو گذاشتم به جاشون!
امام حسینِ قلبم ؛
تو از تمام غلطای من خبر داری، تو اونی که همهی رازامو بهت گفتم، تو خبر داری از همهی فعل و انفعالات درونیم،
فقط تویی که میدونی چند بار به امیدِ حقیقی شدنِ "ایشالا اربعین میام سمت حرم" خودمو سرپا نگه داشتم . .
اصلا بیا یه قراری بزاریم .
هر وقت کج رفتم، گوشمو بپیچون ، ولی منُ با دوری از خودت تنبیه نکن ؛
چون آدما یه وقتایی میتونن از دلتنگی هم بمیرن! :) .
به قول بابام که همیشه به خدا میگه منو با بچهم امتحان نکن ؛
لطفا، خواهشا، ملتمسانه شما هم منو با اربعین امتحان نکن . .
آقایی کن و به این دوری پایان بده :))))) .
#دردِ_دِل
- میخوام متن نامه ای که امشب برات نوشتمُ بخونم ؛ گوش میکنی بهم؟
من خیلی زیاد سرت داد زدم .
خیلی وقتا تا سرِ حد مرگ اذیتت کردم.
میدونم که خیلی از شبا از پشت همین گوشی دلت و به طورِ ناخاسته شکستم.
تو اوجّ عصبانیتت زل زدم به چشمای مشکی و خمارت که مثل تیلههایِ قدیمیِ ،و از ته دلم خندیدم تا عصبیتر شی . .
گاهیام لج کردم تا حالتو بگیرم .
خیلی وقتا تو اوجِ عصبانیت زدم تو گوشت جوری محکم که دستِ خودم درد گرفته ؛ و تو فقط نگام میکردی و با لبخند میگفتی بزن بازم . .
و من میفهمیدم این جمله یعنی حواست بهم هست.
اون وقتایی که بیخودی قضیه هارو بزرگ میکردم و خودمم نمیفهمیدم چه مرگمه؛ اما تو با دقت و حوصله راجب همش باهام حرف میزدی و قول میدادی که درست میشه ؛ یا وقتایی که اشکام و پاک میکردی و فقط سکوت میکردی .
سکوت میکردی تا حرف بزنم و حالِ بدم رو میخریدی به جای دلداری دادن های مزخرف.
هیچوقت یادم نمیره وقتی دستم و تو حال بدِ خودت گرفتی و با چشمای قرمزت که حتی نا نداشتی حرف بزنی ؛ بهم گفتی بیا قدم بزنیم تا بهتر بشی . .
اما میدونم که میدونی قصدم چیه ؛ چون تو منُ از خودم بهتر میشناسی.
خواستم بدونی با تموم اینا من حاضرم زندگیمُ بدم تا چالِ کنار لبت همیشه مشخص باشه ؛ تا همیشه اون چشما برق بزنه از خوشحالی ، خواستم بدونی هواتو دارمُ هنوز مثل دانشجوهایِ عاشقِ ادبیاتِ زمانِ انقلاب ؛ برات نامه مینویسم :) .
#مخاطب_خاص
#یاوههایمن
#دردِ_دِل
#نامه