خـدایـا
بہ حرمـت شـبهای
پـر فضیلت مـاه رمضـان
دلهـای بنـدگانت را
سرشـار از نـور و شـادی کن
و آنچه را ڪه بہ بهتـرین بنـدگانت
عـطا میفرمـایی
بہ مـا نیـز عـطا فـرمـا
شبتـ🌙ـون پـر از اجابـت دعـا🌸🍃
@Emam_kh
✍امام علی(علیه السلام)میفرمایند:
مومن بی وضو نخوابد پس اگر آب نیابد با خاک تیمم کند زیرا در خواب روح مومن به سوی خداوند به بالا برده میشود.
📚خصال صدوق
🌸🍃﷽🌸🍃
🔻غم و اندوه ممنوع🔻
یک آیه،☝️ و یک حدیث☝️، برای این روزهای کرونایی🦠 براتون آوردم..
#سختی و #آسانی با هم هستند..
همونطور که #نعمت و #بلا با هم هستند..
👇👇
🕋 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (شرح/۵)
🕋 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (شرح/۶)
💢 به یقین با هر سختی، آسانی است.
💢 مسلّماً با هر سختی، آسانی است.
➖➖🚥🚥➖➖
امام حسن عسکری(ع):
⚡️ مَا مِنْ بَلِیَّةٍ إِلَّا وَ لِلهِ فِیهَا نِعْمَةٌ تُحِیطُ بِهَا.
💢 هیچ گرفتاری و بلایی نیست، مگر آنکه «نعمتی الهی» آن را احاطه کرده است.
📚 بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴.
➖➖🚥🚥➖➖
☝️ مثبتاندیش باشیم..
❌فقط سختیها رو نبینیم❌
چشمامون رو باز کنیم،👀 و لابلای این گرفتاریها و بلاها، #نعمتهای_الهی رو هم ببینیم..
😌 #غم و ماتم رو از خونهها بیرون کنیم. #غم و اندوه هیچکسی رو نجات نمیده.
☺️😊 شاد باشیم، و خونههامون رو به ماتمکده تبدیل نکنیم.
☝️ اجازه ندیم که این ویروسِ ناشناختهی #کرونا،🦠 بیماریهای افسردگی و #ناامیدی رو هم به ما تحمیل کنه.
در این ایام قرنطینه، محیطِ خونه رو شاد نگه داریم..🏡😃
و حالا که فرصتِ مهربانیِ بیشتر به خانواده به وجود اومده، حداکثر استفاده رو از این فرصت بکنیم.👨👩👧👦
🤲 یادمون باشه، که حتّی در #دعا_کردن، دعایی که با روحیّهی شاد و بانشاط انجام بشه، به اجابت نزدیکتره..
❌ حزن و ماتم رو از خونهها بیرون کنیم، که این نکته به اندازه شستنِ دستها اهمیّت داره..🙌
چون بیماریهای جسمی، در زمانی معیّن، از بین میرن،
امّا بیماریهای روحی و روانی، ماندگاریِ درازمدّت دارند.
ماه شعبان، ماهِ نشاط و شادکامی و زنده دلی است.❤️
🕋 قُلْ بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِکَ فَلْیَفْرَحُوا، هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ (یونس/۵۸)
💢 بگو: «به فضلِ #خدا و به رحمتِ او باید خوشحال شوند. که این، از تمام آنچه دارند و جمعآوری میکنند، بهتر است.»
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ حقايقی درباره حضرت خديجه سلام الله علیها در بيانات رهبرانقلاب
▫️شرح فضایل خارق العاده از حضرت که در کس دیگری نبود👆👆
▪️وفات شهادتگونهی #حضرت_خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد
@Emam_kh
⚫️ زیارتنامه حضرت خدیجه کبری،
ام المؤمنین (سلام اللّه علیها) ⚫️
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاَْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَكِ بِما أَوْلاكِ اللهُ مِنْ فَضْل،
وَالسَّلامُ عَلَیْكِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ .
🔴 سلام بر تو اى مادر مؤمنان،
سلام بر تو اى همسر سرور فرستادگان،
سلام بر تو اى مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان،
سلام بر تو اى نخست بانوى مؤمن،
سلام بر تو اى آن كه دارائیش را در راه پیروزى اسلام و یارى سرور انبیا هزینه كرد و دشمنان را از او دور ساخت،
سلام بر تو اى آن كه بر او جبرئیل درود فرستاد،
و سلام خداى بزرگ را به او ابلاغ كرد، این فضل الهى گوارایت باد
و سلام و رحمت و بركاتش بر تو باد 🙏
#مهمانی_شهدا
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
* #افطار_سرخ *🖤
*شهید محمد طائی*🌹
تاریخ تولد: ۳۰ / ۳ / ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۹ / ۱۳۵۹
محل تولد: کرمان
محل شهادت: کردستان
🌹همرزم←روی زمین نشست و به سوی تپه نشانه رفت. کمی بعد ناگهان تیری که از تپه شلیک شده بود، به صورتم خورد.🥀 شدت خونریزی به قدری زیاد بود که قادر به ادامه عملیات نبودم🖤 با دوستم تماس گرفتم📞 و عقب آمدم.به بیمارستان ارتش مهاباد رفتیم. زخمها را پانسمان کردند. *محمد تیری به شکمش خورده بود*🖤🥀گاهی به هوش میآمد🌷 و دوباره از حال میرفت.🥀 قرار شد به ارومیه منتقل شویم. *چهار ساعت بعد هلیکوپتر رسید*. من و محمد را با هلیکوپتر انتقال دادند. در آن لحظه بیهوش نبود. کیسه خون را به دستش وصل کردند🥀چیزی نمیگفت، حتی ناله هم نمیکرد، *ولی از حالت چهرهاش میتوانستم بفهمم که درد میکشد.*🥀هلیکـوپتر به پرواز در آمد.🚁 لحظه به لحظه حال محمد بدتر شد.🖤 رنگ صورتش تغییر کرد🥀نگاهش را به من انداخت و گفت: ضعف شدیدی دارم🥀کمک کن شهادتین بگویم🌷 *روزه بود، روز قبل هم روزه گرفته و افطار چیزی نخورده بود. سحر هـم غذای درست و حسابی نبود و به همین دلیل دچار ضعف شد.*🖤🥀 گفتم: طاقت بیاور، چیزی به ارومیه نمانده. *آهسته شهادتین را به زبان آورد* و با آرامش به سوی معبودش پر کشید.🕊️🕋
*شهید محمد طائی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرج🍂
💠ماه مبارك ميتواند انسان را موفق به بسياري از امور بكند. ماه مبارك ميتواند انسان را طوري كند كه تا ماه مبارك ديگر يا تا آخر ديگر كنترل بشود و تخطي از آنچه رضاي خداست نكند.
#امام_خمینی
📚صحیفه نور، جلد ١٩، صفحه ١۶
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
🔴تحقیق و تفحص از اختاپوس ها
🔹 اطلاع دارم که نظارت و بررسی عملکرد خودروسازان کشور جزو دغدغه های جمع قابل توجهی از منتخبان مجلس یازدهم است.
اما با دیدن مستند "اختاپوس" به این نتیجه رسیدم که تحقیق و تفحص مجدد از صنعت خودروسازی باید جزو اولویتهای مجلس آینده باشد.
اختاپوس هایی آنجا خیمه زده اند. اختاپوس ها...
سیدنظام الدین موسوی
@Emam_kh
🔴 کرونا دست انتقام خدا از آمریکا
یادتان هست از ابر ناو هسته ای روزولت آمریکا گفتیم؟
همان ناوی که با آمدنش ترسوها ساز سازش می زدند؟
همان ناوی که چه بمبها بر سر کودکان بی پناه در عراق، یمن و افغانستان نریختند !!؟؟
▪️امروز نیروی دریایی تروریست آمریکا اعلام کرد که تست ابتلا به کرونای بیش از ۷۰۰ نفر از پرسنل ناو هواپیمابر هستهای «تئودور روزولت» مثبت اعلام شده است.
آری ، اگر خدا بخواهد ویروس خود ساخته ی آمریکا باعث انتقام از خودشان خواهد شد...
اما این تنها اول کار است...
@Emam_kh
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 سوره بقره
📚 ماجرای_گاو_بنی_اسرائیل
کسی به قتل رسیده است،اما قاتل آن را حاضر نیستند که معرفی کنند و نزاع بین آنها صورت گرفته است خداوند برای اینکه مقتول خودش به زبان بیاید و قاتل را معرفی کند، به قوم بنی اسرائیل دستور می دهد که گاوی را ذبح کنند سپس قطعه ای از بدن گاو را به بدن آن شخص مقتول بزنند تا زنده شود و قاتل را معرفی کند که این ماجرا در آیات67تا73 بیان شده است.
✅چرا خدا دستور می دهد که گاوی را ذبح کنند؟
زیرا خداوند می خواست که تا از گاوپرستی دست بردارند.گاو و گوساله امروز ما ثروت، قدرت، شهرت و شهوت است، ما در حال پرستش این ها هستیم پرستش غیر خدا چه فرقی می کند می خواهد گاو باشد یا ثروت و قدرت و شهرت و شهوت باشد. برای پرستش هایی غیر خدایی یک راه بیشتر نیست و آن اینکه این ها را سر ببریم همانند گاو بنی اسرائیل
🔹از پیامبر اسلام پرسیدند کدام سوره های قرآن از همه برتر است؟ فرمودند سوره بقره و سوال کردند کدام آیه برتر است؟ فرمودند آیه الکرسی
🌹 آیه1سوره بقره
بسم الله الرحمن الرحيم
الم (1)
این آیه بصورت الف لام میم خوانده می شود که از سه حرف الف و لام و میم تشکیل شده است که از رمزهای قرآن کریم می باشد.
🌸در مورد بسم الله الرحمن الرحيم در جلسه های گذشته در تفسیر سوره حمد سخن گفتیم. در سوره حمد بسم الله الرحمن الرحيم خودش یک آیه است اما در اینجا به همراه الف لام میم یک آیه می باشد. الف لام میم حروف مقطعه هستند یعنی جدا جدا خوانده می شوند. بعضی مفسرین این حروف را اشاره به اسم اعظم الهی و برخی آن را از اسرار الهی دانستند.
🌸در تفسیر برهان جلد اول صفحه54حدیثی از امام سجاد علیه السلام روایت شده که می فرماید:قریش و یهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند قرآن جادو است و آن را پیامبر اسلام خودش ساخته و به خدا نسبت داده است، خداوند به آنها اعلام فرمود:الم،ذلک الکتاب، الم یعنی کتابی که نازل شده از همین حروف الفبای(الف لام میم) شماست.
🌸خداوند همانطوری که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه می آفریند، انسان هم می سازد، با این حروف الفبا هم کتابی نازل می کند که هیچ شکی در آن نیست که آن قرآن است.
🔹پیام های آیه1سوره بقره🔹
✅ الف لام میم از اسرار و رمزهای قرآن کریم است.
✅ خداوند با همین حروف الفبا معجزه(قرآن)نازل می کند.
تفسیر_یک_دقیقه ای
‼️بیماری کلیه در حال روزه
🔷س 4005: بنده به بیماری سنگ کلیه دچار هستم. در مراجعه به پزشک، نوشیدن بسیار مایعات را تجویز نمودند. در ماه مبارک رمضان امسال چه وظیفه ای دارم؟
✅ج: اگر جلوگیری از بیماری کلیه مستلزم نوشیدن آب یا سایر مایعات در طول روز باشد، روزه گرفتن بر شما واجب نیست؛ و اگر مریضی شما تا ماه رمضان سال بعد ادامه داشته باشد، روزهها قضا ندارد؛ ولکن باید برای هر روزه یک مدّ طعام (تقریباً ۷۵۰ گرم گندم یا نان و مانند آن) به فقیر بدهید.
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
رمان_مسافر_عاشق❤️
رمان_پنـجاهوپنج و پنجاه وشش
با چـادرم صورتم را پاڪ میکنم و میگویم : باور کـن نمے تونم...
و دوباره اشـک هایم سرازیر میـشوند پیـراهنت را از داخـل ساک در مے آوری و میگویی : میـخوام تو برام بـپوشے...
نگاهے بہ پیراهنـت می اندازم
با اینکہ ایـن رفتارت تماما از محـبت است اما ثانیہ ثانیہ اش وجـودم را بہ آتـش میکـشد...لبـاس رزم برازنـده ے قامـتت مـسافر من...امـا کمی هم بہ فکـر قلب بیچاره ے من باش...!
لبـخندی میزنی و دلبری هایـت شروع میـشود انگار تمام اعـضا و جوارحـت می خواهنـد از مـن خداحافظی کـنند...
لبـخند زیـبایـت را هیـچ وقـت فرامـوش نمی کنم...!
پیـراهنـت را از دسـتت میـگیرم و روبرویـت می ایـستم
دسـتانم قوت بالا آمـدن ندارنـد تمام تنم بہ لرزه می افـتـد
بہ هیـکل و صورتـت نگاه میکـنم یعنـی واقعا مـیخواهی بروی؟
بہ همـین آسانے؟
یعنـی بعد از ایـن دیگـر دست هایـت را ندارم؟ لبـخندت...صداے دلنـشینـت...گـرماے تنـت...آغـوشـت را دیگـر ندارم؟ یعنـے...
بہ همـین زودے گذشـت...؟!تمـام شد؟ آن پانزده روز...
با صـدایـت بہ خودم می آیم میـگویی : عـزیزدلم دیر میشہ ها...
همـچنان بہ لباسـت زل میزنم...میـترسم بہ چشـم هایت نگاه کنـم...میـترسم گیرایی چشـمانت عهدی را کہ بستہ ام بشـکند...
بہ آرامی دسـتم را دراز میـکنم و لبـاست را میگـیرم میـخواهم براے بار آخـرم کہ شده صـورتت را نگاه کنم...اما نمی توانم...یک طرف ایـمانم اسـت و طرف دیـگر احـساسم...
لباسـت را بہ تنـت میـکنم و یکے یکی دکمہ هایـش را میـبندم
آهاے دکمہ ها...میـدانیـد کہ همراه شـما نفـس هایم هم در حـال بستہ شدن اند...
مـراقب مسافـرم باشیـد!
#مـسافر_عاشـــق_مـن
بعـد از بستہ شـدن آخـرین دکمہ چـشمانم دوباره پر از اشـک میـشود
سـرم را بالا مے آورم و با نگاهم براندازت میـکنم دیــگر طاقت نمی آورم و خـودم را در آغوشـت می اندازم و هـق هـق گریہ هایم بلنـد میـشود...پـیشانے ام را میبوسی و سرم را بہ سینہ ات میچـسبانی...
صداے ضربان قلـبت تیر خلاصے ام بود!دیـگر طاقت این یکے را نداشـتم...
سـاکت و آرام فقـط سعے دارے مـرا آماده کنی آماده ے یک خداحافظی...
گریہ هایم لباسـت را خیس میکند
مـرا از خودت جـدا میکنی و میگویی : الهی قربونـت برم با این گریہ هات چجوری انتظار داری بعـد از رفتن نگران نشـم...آروم باش...تو قراره قوے باشے...
و بعد جلو تر می آیی و با لبخـند میگویی: بہ فکر توراهیمون باش!
اشـک هایم را از گونہ هایم پاک میکنم
و با لبخنـدی زورکے حـرفت را تایید میکنم
سـربندت را از داخـل کولہ ات بر میداری و میگـویی : مـیشہ زحـمت اینم بکشے؟!
باورم نمیشـود...یعنے بعـد از بستن سربنـدت وقت رفتن اسـت؟!
با بهـت و ناباوری بہ حرکاتت زل میزنم...سربنـدت را از دستت میگیرم و بہ نوشتہ اش نگاه میکنم...
یا زینـب...همـسفرم را بہ خـودت سپـردم...تورا بہ جـان مادرت مراقبـش باش!
روی نوشتہ اش بوسہ ای میزنم و با صلوات آن را روے پیشانی ات میبندم...تا رویـت را بر میگردانی از شدت تعجـب بہ چهره ات زل میزنم...نورانـیت عجیبے از صورتت میبارد...
یڪ زیبایی خاص کہ هیچوقت اینگونہ ندیدمـت! جلو می آیی و با لبخند میگـویی : خب حالا عکس دخترمو بـده میـخوام برم!
ایـن حـرفت مرا در اوج اشک هایم می خنداند! حتے لحظات آخر هم دسـت از شوخی برنمیداری...
برگ سونوگرافی را کہ چـند روز بعد از آمدنمان بہ مـطب رفتہ بودم از داخل کیـفم برمیدارم و روبروی صورتت میگیرم بعد از
چنـد ثانیہ میگـویم :امـروز میـخواستم جلوے رفتنت رو بگیـرم لااقل تا زمانے کہ این بچہ بہ دنیا بیاد...اما...نہ محمـد...مـریمت اینقدر بے معرفت نیسـت برو...خدا بہ همـراهـت!
لبـخندت خـشک میـشود و جـواب میدهے
رمان_مسافر_عاشق❤️
رمان_پنـجاهوهفت وپنجاه وهشت
ازت میـخوام زینبے تربیتـش کنے...مثل خـودت!
با صداے مادرت بہ خودمان مے آییم کہ میگوید : محمـدجان ساعت یکہ...
کولہ ات را بر میداری و از اتاق خارج میشویم
مـادرت با دیدن لباس نظامی ات بغضش میشکند و گریہ هایش شروع میـشود براے دلدارے اش بہ پیشـش میروی و چنـد چیز در گوشش میخوانی
برادرت کنارت می آید و دسـتش را بہ شانہ ات میزند
رویـت را برمیگردانے و با خنـده میگویی : بہ بہ...داداش گلم...
و بعـد در آغوشـت میـسپارے اش! کاملا از چهره اش پیداست کہ بہ زحمـت جلوی اشـک هایش را گرفتہ...اصلا چرا همگے اینـطور شده اند...
مـگر محمدم قرار نیـست برگردد... چـرا همہ جورے رفتار میـکنند کہ انگار بار آخـر است؟!این رفتارشان عصبانے ام میکـند...
پـوتینت را میپوشے و از پلہ ها پایین میروے...با بغض نگاهت میکنم...مـن هم چادر مشکی ام را سرم میگذارم و با کاسہ آب و قرآن از پلہ ها پایین میروم...دلم میلـرزد...
همہ با دلسوزی نگاهم میکـنند...
همہ فڪر میکنند بار آخـر است...
همہ مـیخواهنـد دلدارے ام بدهنـد...
ولے
همہ اشتباه مـیکنند محمـد میرود و مے آید
مثل بار اول...
همہ میگفـتند شهـید میشود...آرے محمـدم شهید شد! بعـد از آمـدنش یڪ شهــید شد...
ولے برگـشت و بہ قولش عمـل ڪرد!
سـوار ماشیـن میشوم...قرار شد مـن و برادرت با هم تا فرودگاه بدرقہ ات کنیم
از مـادر و پـدرت خداحافظے میکنی و سوار ماشیـن کنارم میـنشینی
دلتنگـے هایم از همـین حالا شـروع میـشود از اول راه تا آخـر راه حتے یڪ ثانیہ هم چـشم از تو بر نداشتـم...
با خنـده میگـویی : بازم دارے خاطره میـسازے؟!
ایـن بار ایـن حـرفت نہ تنها مـرا نخنـدانـد بلکہ جانم را سوزاند
بہ فرودگاه کہ میـرسیم برای بار آخر از برادرت خداحافـظی میکنی و از ماشـین پیاده میـشوے کولہ ات را از صـندوق پـشت برمیداری و روے دوشت میگذاری
برادرت در ماشیـن می ماند
ولی من با ظـرف آب و قرآن پیاده مـیشوم
بیشـتر آب داخـل کاسہ در راه روی لباسم ریختہ شد...
چـند قدمے دور میـشویم و روبرویم می ایستی بہ ساعت مچے ات نگاهے میکنے و بعد با لبخنـد بہ چشـمانم زل میزنی
از خجـالت سرم را پایین می اندازم...
آنـقدر حال درونم خـراب اسـت کہ اصـلا توان حرف زدن را هم ندارم
اما در چهـره ے تو فـقط آرامـش و ایمان دیده میـشود
از داخـل جـیبت پاکـت کوچکے را در می آوری و میـگویی: ایـنو یادتہ؟!
بہ پاکت نگاه میکنم کمے فکر میکنم اما چیزے بہ ذهنم نمیرسد سرم را بہ علامت منفے چپ و راست میکنم
دسـتت را زیر چانہ ام میگذارے و سرم را بالا می آوری و میگویی : بزار ببیـنم چشـماتو مریم...باهام حـرف بزن بزار صـداتو بشنوم...
این صـحبت هایت قلبم را بہ درد می آورد بغـض گلویم راه صحـبتم را بستہ است
از سـکوتم نـفس عمیقے میکشے و میگـویی : خیلے خـب...این همـون چیزیہ کہ مشـهد خریدمـش گذاشـتم این مـوقع بدمـش بهت!
و پاکت دیگرے هم از آن یکی جیـبت بیرون می آوری و ادامہ میـدهے : یکی دیگہ هم مال من...هر وقـت دلمون برای هم تنگ شد نگاهشـون کنیم قبولہ؟!
بہ پاکت های توی دسـتت خیره میـشوم...دهانم را باز میکنم تا چیزی بگویم اما واقعا بغـض گلویم راه حـرف زدنم را بستہ بود...
تمـام کارم براے اینکہ روحیہ بگیرے این بود کہ با تمـام وجودم لبـخند بزنم! بہ چشـمانت زل زدم و خنـدیدم...نمی دانم چطور؟! اما بہ لطف خـدا این هم انجام شد!
از لبخـندم انرژے میگیری و تو هم مـیخندی و میـگویی : الهی قربون خنده هاے ماهت بشـم...بخـند...بخـند خانومم...باشہ؟!
در همـان حالت لبـخند چشـمانم پر از اشـک میـشود
بہ ساعت مچے ات نگاهی می اندازی و میگویی : داره دیر میـشہ باید برم...
و بعد دوباره سـرت را بالا می آوری و کولہ ات را روی دوشت جا بہ جا میکنی
سـرت را پایین مے آوری و با خنده میگویی : آهاے تو! نبیـنم مامانتـو اذیت کنیـا...!!
قـطره ے اشـکم روے صورتم میچـکد ولے از حرکـتت خنده ام میگـیرد...
بلنـد میـشوی و با حالت عجـیبے نگاهم میکنی و قطره ے اشـکم را از روی گونہ ام پاک میکنی...!بر روے قرآن توے دسـتم بوسہ ای میزنی و از زیرش رد میشوے
پاهایت را عقـب میبری و قدم قدم بہ پـشت میروے...
زبانم را باز میـکنم و با تمـام توانم میگویم :
#خـداحافـظ_بابامحـــمد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🔥 آگاهی یا علم ؟
✍میخواهم دو اصطلاح رو توضیح دهم که امروزه تمام مشکلات حاکم بر کشور ما به این امر بر میگردد :
📌 #آگاهی : خبر داشتن و اطلاع داشتن از موضوعی است .
📌 #علم : معرفت و شناخت تخصصی و دقیق داشتن راجع به موضوع خاصی است .
برای روشن شدن بهتر دواصطلاح فوق به این مثال توجه کنید؛
🔹️هواپیمایی که در آسمان درحال پرواز و حرکت است همه متوجه حضور و وجود هواپیما می شوند و #آگاهی می یابند که شیء پرنده هواپیما است .
ولی در این میان، افرادی که تخصص و رشته آنها امور هواپیمایی و فضایی هست، تشخیص می دهند که نوع هواپیما چیست ، شرکت سازنده آن کدام است ، از کدام مسیر می آید پس مبدا آن فلان استان است و ...
💠 ما در جامعه ی خودمان با اینجور موضوعات زیاد برخورد می کنیم اتفاق های روز مره ای که در سطح اجتماع، خانواده، دانشگاه و ... اتفاق می افتد
و این مسئله موضوعی عادی و طبیعی هست .
ولی آنجایی غیر طبیعی میشود که در کشور و جامعه امروزی ما در برخورد با این موضوعات هیچکس نمی گوید نمیدانم و اطلاعی ندارم❗️ بلکه همه دارای نظریه تخصصی و در بعضی مواقع فوق تخصصی هستند 🧐
با اینکه هیچگونه تخصصی در موضوع مورد نظر ندارند .
کافیست در جمعی امروزه درباره بیماری ایی ( مثلا #کرونا ) صحبت کنی چنان برایت نسخه پیچی می کند که حکیم بوعلی سینا میماند ...
چنان با اعتماد به نفس درباره عمران و ساخت برج میلاد می گوید که انگار مهندس سازنده آن نمی دانسته و او استاد مهندس عمران از بهترین دانشگاه دنیاست و ارشمیدس شاگرد او بوده است ...
چنان درباره #انرژی_هسته_ای ، #اقتصاد ، #سیاست ، #دین ، #احکام ، #بورس و ... نظر می دهند که انگار متخصص در همه این امور است.
برای پیشرفت در زندگی کافیست از خود شروع کنیم
یادبگیرم هرکسی در حرفه و شغل خودش تخصص دارد و می تواند نظر بدهد
گاهی در حرفه خود هم صاحب نظر نمی باشد ...
همانطور که یک نجار در حرفه خود فقط صاحب نظر است نه کاری چون آهنگری
یا همانطور که طبیب در علم طب صاحب نظر است نه چون اقتصاد ...
امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند :
قولُ «لا أعلَمُ» ، نِصفُ العِلمِ
گفتنِ «نمى دانم»، نصف دانش است
#دل_نوشته_طلبه
#استاد_عزیزی
@Emam_kh
🔴 بچه تر که بودیم در کتاب درسی خواندیم خدیجه در ۴۰سالگی از محمدِ امین ۲۵ساله خواستگاری کرد؛
گفتند او قبل از پیامبر ازدواج کرده بود.
بعدها معلوم شد اینها تحریف تاریخ بوده؛
از روی حسادت به خدیجه و بالا بردن مقام فلان همسر پیامبر. طبق تحقیق مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی، روایت درست و صحیح در این باره ۲۶ یا نهایتا ۲۸ سالگی است
ضمن اینکه این بانوی مکرمه قبل از پیامبر هرگز ازدواج نکرده بود
خدا رحمت کند سیدجعفر مرتضی عاملی را.
مرتضی رجائی
مدل.راه.راه.مورب
رج اول، (2زیر+2رو) داخل پرانتز را تا آخرین دانه تکرار کنید.
رج دوم و همه رجهای پشت کار تکرار بافی کنید
رج سوم، 1زیر+(2رو+2زیر) داخل پرانتز را تا اخرین دانه تکرار کنید
رج پنجم، (2رو+2زیر) داخل پرانتز را تا اخرین دانه تکرار کنید
رج هفتم، 1رو+(2زیر+2رو) داخل پرانتز را تا اخرین دانه تکرار کنید
از رج اول این هشت رج را تکرار کنید
@Emam_kh
بگذار #حزب_الله راهم مانند #سپاه
ترویست بخوانند
احمق ها نمی دانند پیکره ی #مقاومت بیدی نیست که بااین بادها به لرزهگ درآید..
#فان_حزب_الله_هم_الغالبون
🔴 #عکس_نوشت| مجلس انقلابی ؟!
🔹وقتی لایحه کنواسیونFT از لوایح FATF در دستور کمیسیون امنیت ملی مجلس بود به عنوان مدیرکل حقوقی مرکز پژوهشها در کمیسیون شرکت و عواقب الحاق به این کنوانسیون را مطرح کردم.جلسه بعد دستور رسید درجلسه حضور نداشته باشم ولایحه را تصویب کردند.
بله آقای لاریجانی ، مجلس دهم انقلابی بود در همین حد!
جلیل محبی
@Emam_kh
🌹رهبرمعظم انقلاب: همهی بیماریهای مهلک و خطرناک، یعنی منیتها، کبرها، حسدها، تعدیها، خیانتها، لاابالیگریها در ماه رمضان فرصت علاج پیدا میکنند، قابل درمان میشوند
@Emam_kh