رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :
اَلعِبادَةُ سَبعَةُ أجزاءٍ أفضَلُها طَلَبُ الحَلالِ؛
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :
پرستش ، هفت بخش است و برترين بخش آن ، طلب روزىِ حلال است.
تحف العقول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام
امروزتون پر از معجزه الهی
دعای من برای
تک تک شما خوبان
لبخند به لبهاتون
آرامش در دلهاتون
و امید رسیدن به آرزوها
و برآورده شدن دعاهاتونه
🌹چهارشنبه تون پر از استجابت دعا
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت بیست وششم:
✳️ گفتگوی مستدل با ابوبکر
🔻 ابوبکر ناراحتی ام را از چهره ام می خواند و هر چه تلاش میکرد با خوشرویی مرا به سوی خود جلب کند، موفق نمی شد، تا اینکه یک روز مرا در خلوتی پیدا کرد و از آنچه اتفاق افتاده بود عذرخواهی کرد و از دلایلش برای پذیرش خلافت سخن گفت. او به من گفت: ای ابوالحسن! به خدا سوگند که این جریان از روی تبانی و اقدام و حرصِ من صورت نگرفت و هیچ اعتمادی به خود نداشتم که بتوانم از پس این امر بر بیایم، من از هرگونه قدرت مالی و خویشان و خاندان زیاد دستم خالی بود، لذا نمی توانستم از آن طریق اساس نقشه خود را استوار سازم، پس برای چه از من ناراحت شده ای؟ و با ناراحتی و بغض و عداوت به من می نگری؟
✳️ چرا خلافت را پذیرفتی؟!
🔻 من از او پرسیدم اگر به زمامداری حریص نبودی، پس چرا آن را پذیرفتی؟ ابوبکر در پاسخم گفت: به دلیل حدیثی بود که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم:
"خداوند امتم را بر گمراهی و خطا هم رای نمیکند"
و چون اجتماع امت را دیدم از همان فرمایش پیروی کردم، به همین دلیل تن به این تکلیف سپردم اگر میدانستم حتی یک نفر هم از موافقت با خلافت من سر باز خواهد زد، خودداری میکردم.
✳️ آیا من یکی از افراد این امت نبودم؟!
🔻 به او گفتم درباره حدیثی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کردی؛ آیا من نیز یکی از افراد این امت هستم یا نه؟
🔻 ابوبکر گفت: آری. گفتم هچنین آیا آن گروهی که از بیعت با تو خودداری کردهاند؛ مانند: سلمان، ابوذر، عمار، مقداد، سعد بن عباده و انصارِ همراهِ وی از امت به شمار می آیند یا نه؟
ابوبکر: آری، همه از امت بودند. از او پرسیدم پس با اینکه این افراد حاضر نشدند با تو بیعت کنند، چگونه به حدیث رسول خدا استدلال می کنی؟ ابوبکر گفت: پس از تحقق بیعت بر من متوجه مخالفت این افراد با خلافت شدم و ترسیدم اگر کنار بکشم اوضاع مسلمانان به هم بخورد و حتی غالب مردم از دین خارج شوند. پذیرش این کار برایم بهتر از آن بود که امت مسلمان به کفر سابق خودشان برگردند، علاوه بر این، فکر میکردم شما نیز در این باره با من موافق باشید.
📗 کتاب علی از زبان علی
↩️ ادامه دارد...
:
هُوَالشَهید🌿
شهید مصطفے صدرزاده:
سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد.
قسمتی از وصیتـــــ نامه #شهیدصدرزاده
🌹🍃🌹🍃
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | نارنجک روحانی در دستان رئیسی!
🔹این ویدئوی پنج دقیقهای قسمتی از زمین مینگذاری شده دولت روحانی برای دولت سیزدهم را به تصویر کشیده است.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 خلقیاتِ ایمانساز
👈 شرح حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) در ابتدای جلسه درس خارج فقه توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای
🍃 چهار خصلتی که با آن ایمان کامل میشود...
🔹🔸🔹🔸🔹
@Emam_kh
🟢 اخلاق واقعی انسان چه وقت خود را نشان میدهد؟
🔹 به طور كلى هر چيزى كه انسان را در شرايط غیر عادی قرار دهد، پرده از روى اخلاق واقعى انسان برمیدارد.
🔸 انسان در حال عادى حكم آب راكد را دارد كه در حوضى جمع شده است؛ به واسطه ركود، مخلوطهاى آب تهنشين مىشود و آب بسيار صاف و زلال مشاهده میشود. اما همينكه يك چوب داخل آب ببريد و آب را تكان بدهيد و زير و رو كنيد، آنوقت میبینید چقدر كثافت داخل اين آب است.
🔹 بسا افرادى كه در شرايط عادى به دل و نفس خود مراجعه میکنند، آن را مانند همان آب حوض صاف و پاك میبینند و خودشان غافلند كه اگر شرايط جديدى به وجود آيد و موجباتى پيدا شود كه صفات پليد تهنشين شده باطن ظهور كند معلوم خواهد شد كه چقدر آلودگیها در روح آنها بوده است.
📗 استاد مطهری، حج، ص۳۹
✨﷽✨
🌹من نماز ظهر و شب رو اول وقت ميخوانم،اما براي نماز صبح بيدار نميشم،آيا اينکار من باعث سبک شمردن نماز ميشود؟
✍پاسخ: سبک شمردن نماز، با ترک نماز متفاوت است. اگر شما نماز صبح را اصلا نمی خوانید و این به صورت عادت درآمده، قطعا گناهتان بیشتر از سبک شمردن نماز است. بیدار شدن برای نماز صبح راه دارد و اگر واقعا نسبت به نماز مقید هستید، باید بتوانید برنامه ریزی زندگی تان را بر اساس تقیدتان تنظیم کنید. اگر صبح زود با یک شخص مهم قرار ملاقات داشته باشید، چطور برای بیدار شدن برنامه می چینید؟! برای نماز هم به همان اندازه اهمیت قائل شوید، حتما بیدار خواهید شد.
ضمنا خواندن آیه آخر سوره کهف برای بیدار شدن سفارش شده و مجرب است. در کنار برنامه ریزی صحیح، این آیه را قبل از خواب بخوانید و از خدا بخواهید که برای نماز صبح بیدار شوید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛
بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید وایمان دارد، پس کار شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.
📚سوره کهف، آیه 110
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیه 82 سوره نساء
🌸 أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدَواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيرا
ً
🍀 ترجمه: آیا در قرآن تدّبر نمى كنند؟ و اگر این قرآن، از طرف غیر خدا بود قطعاً اختلاف بسیارى در آن مى یافتند.
🌷 #أفلا_یتدبرون: آیا تدبر نمی کنند
🌷 #لو: اگر
🌷 #عند: نزد
🌷 #لوجدوا: می یافتند
🌷 #کثیر: زیاد
🔴 #شأن_نزول_آیه: این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. از تهمت هایى كه به پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى زدند، آن بود كه #قرآن را شخص دیگرى به محمّد صلى الله علیه وآله یاد داده است: این آیه در پاسخ آنان نازل شده است.
🌸 #قرآن یعنی خواندنی ، یعنی اگر در تمام عالم یک کتاب برای خواندن باشد همین قرآن است. ظاهر آیات قرآن هر چقدر #زیبا باشد باطن آن زیباتر است. به این خاطر قرآن ما را به تدبر و تفکر در آیات قرآن دعوت می کند. #قرآن کتاب هدایت است و این هدایت با تدبر در آیات دریافت می شود. در اینجا به همه کسانی که در حقانیت قرآن شک و تردید دارند می فرماید: أفلا يتدبرون القرآن: آیا در قرآن #تدبر نمی کنند؟ سپس می فرماید: و لو کان من عند غير الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا: و اگر این #قرآن، از طرف غیر خدا بود قطعاً اختلاف بسیاری در آن می یافتند.
🌸 معمولاً در نوع سخنان و نوشته هاى افراد بشر در درازمدّت تغییر، تكامل و تضاد پیش مى آید. امّا این كه #قرآن در طول 23 سال نزول، در شرایط گوناگون جنگ و صلح، غربت و شهرت، قوّت و ضعف، و در فراز و نشیب هاى زمان آن هم از زبان شخصى درس نخوانده، بدون هیچگونه اختلاف و تناقض بیان شده، دلیل آن است كه كلام خداست، نه آموخته ى بشر. فرمان تدبّر در #قرآن براى همه و در هر عصر ونسلى، رمز آن است كه هر اندیشمندى هر زمان، به نكته اى خواهد رسید. حضرت على علیه السلام درباره ى بى كرانگى مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لایُدرك قَعره» #قرآن، دریایى است كه عمق آن درک نمى شود.
🔹 پیام های آیه82سوره نساء 🔹
✅ #تدبّر در قرآن داروى شفابخش نفاق است.
✅ راه گرایش به #اسلام و #قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید.
✅ #قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن می رسد.
✅ #قرآن، دلیل حقّانیت رسالت پیامبر است.
✅ یكدستى و عدم اختلاف در #آیات نشان آن است كه سرچشمه ى آن، وجودى تغییر ناپذیر است.
✅ هرچه از طرف خداست #حقّ و ثابت و دور از تضاد و پراكندگى و تناقض است.
✅ در قوانین غیر الهى همواره #تضاد و تناقض به چشم مى خورد.
✅ #اختلاف، تغییر و تكامل، لازمه ى نظریات انسان است.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایران امن در منطقه ناامن
🔹 امنیت؛ زیرساخت اساسی یک کشور است
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ "کالین پاول" وزیر خارجه پیشین آمریکا مُرد
🔺شاید شناختهشدهترین تصویر جهان از کالین پاول، زمانی است که وی در شورای امنیت سازمان ملل متحد با نشان دادن یک لوله آزمایش، ادعا کرد که محتویات آن نمونهای از سلاحهای کشتار جمعی است که در کارخانههای عراق تولید شده است.
🔸یکی از بهانههای اصلی برای آغاز این جنگ نابود کردن سلاحهای کشتار جمعی عراق بنا بر توافقنامه ۱۹۹۱ بود.
🔸پاول بعدها قبول کرد قضیهای که او به شورا ارائه داده نادرست بوده است و اطلاعاتی که وی بر آنها تکیه داشته در برخی اوقات بهطور عمد گمراهکننده بودهاند!
👌اینم مرد و رفت ولی انقلاب اسلامی مستحکم و سرافراز پا بر جاست و ادامه داره
@Emam_kh
#تلنگر_و_تفکر
پسری از دختری شماره خواست.
دختر گفت چرا نه🍁؟بفرمایید این شماره من: 17_ 32 .
پسر شگفت زده شد و گفت: این چه نوع شماره ایست؟🤔
دختر پاسخ داد : قرآن سوره17 آیه 32. خداوند می فرماید:👇
(وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ) به زنا نزدیک نشوید/!/
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
‼️ لمس اسما متبرکه
🔷س ۵۶۹۱: اسامی مبارکی که احترام آنها واجب و مسّ بدون وضوی آنها حرام است، کدامند؟
✅ ج،: مسّ اسماء و صفات مخصوص ذات باری تعالی بدون وضو حرام است، و احوط الحاق نامهای انبیاء عظام و ائمه معصومین(علیهم السلام) به نامهای خداوند متعال، در حکم مذکور است.
@Emam_kh
🔆 #پندانه
✍ هیزمهای اطراف
🔹سرخپوستان از رئيس جديد میپرسند:
آيا زمستان سختی در پيش است؟
🔸رئيس جوان قبيله که نمیدانست چه جوابی بدهد، میگوید:
برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد.
🔹سپس به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزند و میپرسد:
آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟
🔸و پاسخ میشنود:
اينطور به نظر میآید.
🔹رئيس دستور میدهد که بيشتر هيزم جمع کنند و يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ میزند و میپرسد:
شما نظر قبلیتان را تأييد میکنيد؟
🔸پاسخ شنید:
صد در صد!
🔹رئيس دستور میدهد که افراد تمام توانشان را برای جمعآوری هيزم بيشتر بهکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزند و میپرسد:
آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟
🔸و پاسخ میشنود:
بگذار اينطور بگویم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر!!!
🔹رئيس پرسید:
از کجا میدانيد؟
🔸و پاسخ شنید:
چون سرخپوستها ديوانهوار دارند هيزم جمع میکنند.
🔹خيلی وقتها ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم!
🔸حالا بهنظر شما دلار و ماشین و گوشت و مرغ و... باز هم گران میشوند؟؟؟!!!!
🔹خواهشا کمتر هیزم جمع کنید.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی در محضر امام خامنه ای در خصوص وحدت بین شیعه سنی. حضرت آقا چقدر خرسند میشوند و استقبال میکنند از ادبیات این شاعر.
____🍃🌸🍃____
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت دهم
خون از گوشه ي ابرویم به همراه اشکم پایین می آمد ...
الان ...
همین حالا نهایت بیچارگی را تجربه میکردم ...
و من تا چند ساعت پیش چقدر خوشبخت بودم ...
غرور داشتم ...
روحم ...
من روحم مرده بود ...
محیا مرده بود ...
چه کسی میگوید زنده بودن به نفس کشیدن است ...
؟؟؟؟ چادرم را که روي شانه ام سر خورده بود را با مشت گرفتم ...
حالم بهم میخورد از خودم ...
من لیاقت این چادر را ندارم ...
لیاقتش را ندارم...
من کثیفم ...
تنم هم ...
من هرزه بودم و خودم نمیدانستم ...
من کی انقدر بی حیا شده بودم ...
حتی نمیدانستم ازفردا چطور باید زندگی کنم ...
؟؟؟ من ...
چطور باید رو به رو شوم هرروز با امیر عباسی که تمام تنم را به خواست خودم از برشده بود و مال
کس دیگري میشد تا چند صباح دیگر ...
و من چه احمقانه خودم را نابود کردم ...
من کمر به قتل روح خودم بستم ...
معنی واقعی درماندگی را بند بند وجودم حس میکرد ...
خودم را به هر سختی بود بالا کشیدم
از شدت بیحالی حتی ناي نفس کشیدن نداشتم ...
تمام لباسم خونی شده بود ...
اما چه اهمیتی داشت ؟؟؟ !!!من که تمام زندگیم را لجن گرفته بود ...
اشک هایم از هم سبقت میگرفتتد و نمیدانم چقدر گذشته بود که پلک هایم روي هم رفت...
نمیدانم خواب بودم یا از حال رفتم ...
و این یعنی همان پله ي آخر ...
همان ایستگاه آخر زندگی...
چشمان را با درد باز کردم...
تکانی خوردم و
آهی کشیدم ...
، و ملحفه زیرم را جمع کردم ...
و خودم را داخل حمام انداختم ...
به آینه ي بخار گرفته خیره شدم ...
رده ي خون خشک شده کنار صورتم ...
و گودي زیر چشمانم عجیب توي ذوق میزد ...
اشک چشمانم بازهم راه گرفت چشمان را روي هم فشار دادم و تنم را سابیدم ...
صداي فریاد مادر که از پایین صدایم میزد روي اعصابم خط می انداخت چشمانم را عصبی روي هم
فشار دادم و خودم را آب کشیدم و بیرون آمدم ...
هنوز هم قطع نشده بود صدایش ...
لباس پوشیدم و موهاي خیسم را زیر شال پنهان کردم و چادر را روي سرم انداختم ...
نگاهم دوباره به آینه کشیده شد ...
به دختري که صورتش به بیست ساله ها می خورد و روحش مرده بود ...
دختري که صورتش قاب چادر شده بود و روحش نجس بود ...
با حرص چادر را روي تخت انداختم ...
به دختر آینه گفتم ...
- لیاقتشو نداري...
و دوباره صداي مادر که با حرص صدا میزد مرا...
نگاهی گذرا به تونیک طوسی رنگ و شلوار مشکیم کردم ...
شالم را سرسري مرتب کردم و از در بیرون زدم ...
جلوي در آشپزخانه ایست کردم ...
قلبم ریخت ...
آب دهانم را محکم قورت دادم و بی حرف وارد شدم ...
پشت نیز صبحانه نشسته بود و لقمه اش را در دهان میگذاشت ...
مادر تشر زد ...
- دوساعته دارم صدات میکنم کجا موندي پس ...
سرم را بالا آوردم ...
- ببخش مادر جان ...
مادر با دیدنم صورتش را چنگ زد و به سمت امیر عباس چشم غره رفت...
و بی صدا لب زد...
- چادرت کو ...
؟؟؟ چیزي نگفتم و خودم را با ظرف هاي کثیف سرگرم کردم ...
بی چادر بودنم را دید و زخم گوشه ي پیشانیم برایش اهمیتی نداشت...
از بی محبتی مادرم بغض باز در گلویم جا خوش کرد ...
- دختر چایی بریز براي آقا امیر عباس...
چاي را ریختم و بی انکه نگاهش کنم روي نیز گذاشتم دیدم نگاه بی تفاوتش که دوباره رویم برگشت
و عمیق شد ...
اخم هایش هم که بیشتر گره خورده بود ...
نگاهم به سمت نعیم کشیده شد که مثل همیشه پرانرژي و شاد بود ...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀