‼️شرایط تیمم
✅الف: شرایط چیزی که بر آن تیمم میکند
1⃣ پاک باشد.
2⃣ مباح باشد (غصبی نباشد).
✅ب: شرایط اعضای تیمم: مانعی در آنها نباشد.
✅ج: شرایطکیفیت تیمم:
1⃣ پیشانی و دستها را از بالا به پایین مسح کند.
2⃣ترتیب را رعایت کند (ترتیب).
3⃣کارهای تیمم را پشت سر هم به جا آورد (موالات).
4⃣کارهای تیمم را خودش در حال اختیار انجام دهد(مباشرت)
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
#تـــــلنـگـــر
هیـچوقت
توزندگیتونهیـچچیزیتونرو
بابقیـهمقایسـهنکنیـد🚫
چهوضـعزندگیتون
چهشغلیاتحصیلاتتون
چه گوشی و لپ تاب و مارک لباسهاتون
چهحتیهمسـریافرزندتون
اولینقیـاسکننـدهیدنیا
شیـطانبود!
آتشراباخاکمقایسـهکرد!-'🌱
أللَّھُمَ؏َـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَـــــــــرَج💚
____🍃🌸🍃____
رمان #بغض_محیا
قسمت۲۸
چه حسی بود ؟؟؟؟ احساس کردم آنکه رو به رویم نشسته ...
عشق من بود اما امیرعباس من نبود دیگر ...
اومال هدایش شده بود ...
اما مگر امر خیر نبود درکار؟؟؟؟ پس چرا همه بغ کرده بودند ...
؟؟؟ انگار محسن سوال نگاه درمانده ام را خواند ...
سمتم خمشد و تیر آخر را زد ...
- تموم شد محیا ...
فکرشو نکن دیگه...
تو راه جلوت بازه ...
و او نمیدانست من بن بست ترین را در زندگی تحمل میکردم ...
مادر از آشپزخانه دل کند و آمد ...
نگاهی کرد ...
اما نتوانستم معنی نگاهش را بفهمم ...
رو به من کرد ...
- خوبی؟؟؟؟ سري تکان دادم ...
- بله مادر جون بهترم ...
اما درونم فریاد خوب نبودن میزد ...
شام هم درسکوت خوردیم ...
اما انگار هیچکس قصد رفتن نداشت ...
من از رو رفتم و بلند شدم تا به سمت اتاقم بروم ...
آقاجون سر بلند کرد ...
بشین محیا ...
سرش را پایین انداخت و سینه اش را صاف کرد...
با حاج کاظم حرف زدم ...
براي سه شنبه وعده گرفتن ...
نفس در سینه حبس کردم ...
نگاهم کشیده به مردي که دیوانه اش بودم احمقانه...
فکش منقبض شده بود رگ پیشانی اش بیرون زده بود ...
انگار که لب میفشرد تا چیزي نگوید ...
آقاجون ادامه داد...
دیگه وقتشه محیاهم سر و سام...
نمیدانم با چه جرعتی اما...
میان حرف آقاجون پرید ...
صدایش از خشم میلرزید انگار...
- آقاجون...
فریاد آقاجون بلند شو ...
- ساکت امیرعباس...
ساکت...
وسط حرف بزرگترت نپر پسرجان...
لب فرو بست اما ...
رگ هاي برجسته ي پیشانی اش سر جایش ماند بود ...
آقا جون ادامه داد...
وقتشه که محیاهم سروسامون بگیره...
ماشااالله خوش بر و روئه و خانمه ...
کم خواستگار خوب نداره ...
محمدامین هم پسر و خوب و مقبولیه دستش به دهنش میرسه ...
رو به مادر کرد ...
حاج کاظم میگه دکتره ...
مادر خندید...
- ایشااالله که خیره بابا جان بیان ببینیم چی میشه ...
تحمل جو سنگین آن جا را نداشتم ...
.
بی حرف بشقاب هاي کثیف را داخل هم کردم و بلند شدم ...
عمه هم بلند شد از جایش...
- عهه مادر تو چرا ؟؟؟ لبخندي زورکی زدم ...
..
اینجوري بهتره عمه جان یکم تحرك داشته باشم خوبه همش یه میخوابم تنم خشک شده ...
سري تکان داد و بقیه دخترها هم همراه من مشغول سفره جمع کردن شدند ...
ظرف هاي خیس را خشک میکردم که دریا ساالد را روي میز گذاشت ...
و دستش را بهم کوبید و با ذوق گفت ...
- واااااي باورم نمیشه چنتا عروسی داریم پشت هم ...
یکشنبه که بله برون پسرعمس سه شنبه هم که میان واسه محیا ازونجا که معلومه آقاجونم راضیه ...
خنده اي کرد و تنه اي زد به ساحل...
تا ببینیم آقا محسن کی میاد جلو ...
همه خندیدند و من مغزم روي همان جمله ي اول قفل شده بود...
امیر عباس صبور من اینهمه عجول نبود ...
اما چقدر عجله داشت براي آوردن عروس خانه اش...
براي عشقش ...
سرم میسوخت و چشمانم که دوباره قصد بارانی شدن داشتند ...
به کارم سرعت دادم ...
عمه داشت براي مادر و زن عموها تعریف میکرد ...
- واال چی بگم ...
دختره با یه کت شلوار نازك اومده بود وسط مجلس...
با اونهمه آرایش ...
زیر ابروهاشم که تمیز بود ...
زن عمو پراونه بشقابی را داخل آبچکان گذاشت ...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
🌹 شرح #حکمت5
🔴 قسمت دوم
🔹1.2 تقسیم بندی علم:
🔻حضرت گاهی علم را به علم فطری و علم اکتسابی تقسیم میکنند و گاهی به علم نافع و غیر نافع. ببینیم این ها نسبت و رابطه شان به همدیگر چیست؟
🔸1.2.1 نافع بودن یا نبودن علم:
در حکمت ۳۳۸ میخوانیم: «دانش بر دو قسم است، دانش فطری ((که در نهاد انسان قرار داده شده است)) و دانش شنیدنی ((که از استاد و کتاب و چیزهای دیگر ما یاد می گیریم)) دانش شنیدنی هر گاه با دانش و فطری هماهنگ نباشد سودی نمی دهد ». بنابراین مسئله مهم این است که آیا علمی که ما می آموزیم نافع هست یا نافع نیست؟ در مورد علم نافع و علم غیر نافع حضرت دو ملاک و معیار معرفی فرمودند; یک اینکه آیا به آن علم عمل میشود یا نه؟ دوم اینکه آیا آن علم تبدیل میشود به ایمان قلبی یا نه ؟ درباره عمل به علم مطالب بسیار جالبی در نهج البلاغه است در حکمت ۹۲ میخوانیم: « پست ترین دانش آن است که تنها بر سر زبانها باشد و بالاترین دانش آن است که در اعضای بدن انسان آشکار می گردد». یا در حکمت ۳۶۶ می فرمایند: «دانش در کنار عمل است پس هر کس که بداند عمل میکند و علم ، عمل را فرا می خواند اگر عمل اجابت کرد علم میماند و گرنه کوچ میکند و میرود».
🔻 در حکمت۱۰۷ نهج البلاغه کار به جایی میرسد که حضرت می فرمایند: «چه بسا انسان عالمی که جهلش او را کشته است». چرا در حالی که عالم است جاهل است؟! می فرمایند:« علمی که داشته همراهش بوده اما سودی نبرده». یعنی به آن علم عمل نکرده است. با این نگاه حضرت در حکمت ۲۷۴ به ما توصیه می فرمایند: «دانش خود را نادانی و یقین خود را شک قرار ندهید». یعنی با وجود اینکه علم دارید مثل نادانها عمل نکنید و به علم خود عمل کنید. و در حالی که یقین دارید اینقدر وسواس نداشته باشید و مثل انسان هایی که شک دارند متوقف و متحیر نشوید. در ادامه می فرمایند: «هر گاه دانستید به دنبال عمل باشید و چون یقین پیدا کردید اقدام کنید». در نظر حضرت علی علیه السلام عالم بی عمل پست ترین موجود است. مثلا در خطبه ۱۱۰ میخوانیم : «عالمی که به دانش خود عمل نکند مانند جاهل سرگردانی است که از نادانیش بیدار نمی شود بلکه حجت و برهان علیه عالم بی عمل نسبت به جاهل بزرگتر و حسرت و اندوه او پیوسته تر است و او است که نزد خدا از همه بیشتر سرزنش میشود». یا درباره کسانی که ادعای علم می کنند درحالی که واقعا عالم نیستند در خطبه ۸۷ آنها را حیوان های عالم نما معرفی می فرماید و میفرمایند: « بنده ی دیگری است که عالم نامیده میشود، اما عالم نیست، پس چهره چنین کسی چهره انسان ولی قلب او قلب حیوان است. نه راه رسیدن به هدایت را می شناسد تا به دنبال آن برود و نه راه رسیدن به گمراهی را میداند تا از آن روی برگرداند پس انسانی با این صفات مرده ای است در میان زندگان ».
🔻با این توصیفات حضرت به جابر بن عبدالله انصاری در حکمت ۳۷۲ اینگونه بیان می کنند که : «عالمی که به علمش عمل میکند یکی از چهار ستون برقراری دین و دنیا است. می فرمایند: « ای جابر دین و دنیا به چهار کس پایدار است عالمی که به علم خویش عمل میکند، نادانی که از آموختن ننگ ندارد، بخشنده ای که از بخشش به جا دریغ نکند و فقیری که آخرت خویش را به دنیا نفروشد. پس اگر عالم به علم خویش عمل نکند نادان هم از آموختن سرباز میزند ». چرا ؟ چون جاهل میگوید اگر این علم فایدهای داشت چرا خود اهل علم به آن عمل نمیکند .
🔻نکته دیگری که درباره عمل به علم به عنوان نافع شدن علم بیان فرمودند در نامه ۳۱ خطاب به امام مجتبی سلام الله علیها فرمودند: «بدان که در دانشی که نافع نیست، خیری هم نیست و آموختن دانشی که سزاوار نیست سودی هم ندارد ». پس معیار اول در نوع بودن علم این است که به آن علم عمل شود. علمی که به آن عمل شود نافع است و علمی که به آن عمل نکنید نافع نیست.
🔸1.2.2 دانش و ایمان:
آیا این علم از ذهن به قلب هم سرایت کرده است؟ به تعبیر دینی آیا این علم از مرحله دانش به ایمان تبدیل شده است یا نه؟ اگر به ایمان تبدیل شد آن موقع حتماً نافع است. حضرت در خطبه ۱۵۶ میفرمایند: « به وسیله ایمان علم آباد می شود».
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ✨
🔺سیزده آبان روز بسیار مهمى است؛ به یک معنا روز دانشآموز است، به یک معنا روز دانشجوست، به یک معنا روز استوارى ملت ایران در مقابل ترفند استکبار است.
@Emam_kh
🔴 بزدل ها کجا هستند؟!!
یادتان می آید برخی از مزدوران و بزدلان ، با آب و تاب دادن و بزرگنمایی خبر ورود فلان ناو آمریکایی به خلیج فارس چگونه جو روانی جامعه را ملتهب می کردند و مردم را می ترساندند؟!!
برخورد اخیر پاسداران دریادل با رزمناو آمریکایی ، یک بار دیگر ثابت کرد آن که باید بترسد ناو بیچاره اعزامی به خلیج فارس است نه ما ...
#نفتکش
#ایران_قوی
#استکبارستیزی
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh