8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مقام معظم رهبری:
🔷خانه داری را تحقیر نکنند
🔶خانه داری یعنی تربیت انسان
❇️ توجه به جایگاه والای زن در اسلام
@Emam_kh
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نذر مادر
ویژه شهادت حضرت_معصومه (سلام الله)
🎤صابر خراسانی
🏴فرارسیدن وفات 🥀حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد.
🏴🏴🏴🏴🏴
@Emam_kh
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸زائرین حضرت معصومه، زوّار خداوند هستند🔸
وقتی کسی «فانی فی الله» است، و او را زیارت میکنند، دقیقاً یعنی زیارت خدا را کردهاند. روایت است «مَن زارَ أخاهُ المؤمنَ ... كُتِبَ مِن زُوّارِ اللّه؛ کسی که برادر دینی خودش را زیارت کند، خدا را زیارت کرده است».
طبیعتاً امام رضا علیهالسلام «أخاه المؤمن» است. حضرت معصومه «أخته المؤمنه» است. این زیارتها ثواب زیارت خدا دارد.
چرا؟ به خاطر جایگاهی که انسان در رابطه با خدا دارد. این جایگاه انسان، نسبت به خداست که وقتی به ملائکه میگوید بر او سجده کنید، این سجده، شرک نیست بلکه به خاطر فنایی است که انسان، فی الله پیدا میکند و انسان مظهر صفات و اسماء الهی میشود، آن موقع این روایت صادق است: «لَا یسَعُنِی أَرْضِی وَ لَا سَمَائِی وَ لَکنْ یسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِی الْمُؤْمِن؛ زمین من با همهٔ وسعت و آسمان من با همهٔ عظمت، جای من نیست؛ فراگیر من نیست، اما قلب بندهٔ مؤمنم خانهٔ من است؛ جایگاه من است.» چرا؟ چون این قلب، مادی نیست؛ زمان نمیخواهد؛ مکان نمیخواهد. خدای تعالی او را از ماوراء ماده آفریده است. به همین دلیل میتواند مظهر اعلایِ الهی باشد.
در این مدت که مردم، زیارت حضرت معصومه سلاماللهعلیها میرفتند، در واقع زیارت خدا رفتهاند.
@Emam_kh
‼️اقسام قیام واجب:
1⃣ رکن
✅ الف: قیام هنگام تکبیرة الاحرام.
✅ ب: قیام هنگام رفتن به رکوع (متصل به رکوع).
2⃣ غیر رکن:
✅الف: قیام هنگام قرائت.
✅ب: قیام بعد از رکوع.
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
♦️انواع چای های سنتی ایران♦️
♻️اکثر چای ها تأیید ائمه ی معصومین علیهم السلام و اساتید بزرگی چون شیح الرئیس ابن سینا می باشد.
1️⃣چای #گل_گاوزبان و #سنبل_طیب : گل گاو زبان ( 4 قاشق مرباخوری) به اضافه سنبل طیب (9 قاشق مرباخوری) و 1 عدد لیمو عمانی در 2 لیوان آب سرد و مقداری نبات.
👈خواص : گل گاو زبان طبیعت گرم و تر ، آرام بخش اعصاب ، خواب آور ، سر دردهای عصبی ، دردهای کلیوی ، ضد سودا و صفرا.
👈سنبل طیب : طبیعت گرم ، ضد قولنج و اسپاسم ، ضد تشنج و صرع ، تقویت قوه باء
رمان #بغض_محیا
قسمت سیونهم
آقاجون ناامیدانه به سمت اتاقش رفت ...
هرکاري میخواي بکن امیر عباس ...
میان راه ایستاد ...
و اشاره کرد به من دعا کن نفرین این دامنتو نگیره ...
و به اتاقش رفت ...
هدي هم باغیظ به سمت اتاقشان دوید و زن عموها و دختر ها توي صورت مادر آب میپاشیدند ...
بغض گلویم را گرفته بود ...
نگاهی انداختم به بلبشویی که راه افتاده بود ...
محسن هم بالاي سر مادرش بود و دارا هم مادر را معاینه میکرد ...
و دانیال هنوز بهت زده نگاهش میان من و امیر عباس رد و بدل میشد ...
کنار مادر رفتم و دستش را ماساژ دادم ...
به هوش آمد انگار ...
اشک میریخت مثل ابر بهار ...
- واي ...
چی قراره به سرت بیاد واي واي ...
و شروع کرد به گریه ...
عمه هم کنار دستش ...
محسن مشت کرد دستش را ...
من نمیزارم مامان من نمیزارم محیا زاپاسی بشه ...
مادر داد زد...
- چیو نمیزاري هان ؟؟؟؟ ها؟؟؟ مگه ندیدي بابا چی گفت ...
، هنوز زنشه ...
تو میخواي چیکار کنی هان؟؟؟؟ لبم را گاز گرفتم و شانه ي مادر را ماساژ دادم ...
زن عمو شانه ام را گرفت ...
- چرا انقدر مظلومی محیا هان؟؟؟؟ جیغ بزن ...
داد بکش ...
تکانم داد دختر یه کاري بکن براي خودت...
و من سرم را پایین انداختم و به جاي خالی امیر عباس خیره شدم که حتما دنبال نازدانه اش رفته بود
...
طاقت نداشتم دیگر نفسم داشت بند میآمد ...
کنار زدم کسانی که سر راهم بودند و با دو به اتاقم پناه بردم ...
در را باز کردم ...
با دیدنش که سرش را میان دستهایش گرفته بود و روي تخت نشسته بود سرجایم میخکوب شدم.
سرش را بلند کرد و نگاهم کرد ...
- به به عروس خانوم ...
مبارکا باشه ...
جلو آمد و چادرم را میان دستهایش گرفت و نزدیک چشمانش کرد ...
نگاه کرد ...
و سپس خیره ي چشمانم شد...
انقدر عمیق که من به خودم لرزیدم ...
نگاه گرفتم ...
که دلت میخواد عروس شی هان؟ واسه همین انقدر خوشگل کردي واسه غریبه ...
؟؟؟؟ آره ؟؟؟ چانه ام را میان دستهایش گرفت ...
منکه شوهرتم تا حاالا اینجوري بزك کرده دیدمت ؟؟؟؟ !!!!نگاهش کردم ...
دستش را از روي صورتم پس زدم ...
نمیدانم با چه جرئتی اما گفتم...
- یه اتاق اشتباه اومدي پسر عمه ...
من زن تو نیستم ...
اون صیغه ي لعنتی که باهاش زندگیمو نابود کردي رو هم فسق میکنم دوباره ...
و من حرف دلم را نزدم ...
اما...
شاید میتوانستم معبودم را دلزده کنم ...
همانطور خیره ام بود ...
انگار اصلا صداي مرا نشنیده بود ...
چادرم که روي شانه ام افتاده بود را عقب زد و من دلم لرزید ...
شالم راهم از روي سرم عقب هل داد ...
و موهاي دم اسبی شده ام را از زیرش بیرون کشید و نمیدانست چکار میکند با قلب عاشق من ...
نزدیک شدو موهایم را بو کرد ...
آرام دم گوش من زمزمه کرد ...
- فسخ که میکنیم محیا ...
صیغه رو هم فسخ میکنیم ...
تا یه هفته ي دیگه عروس خودم میشی...
تعجب کرده بودم ...
انگار حال خوبی نداشت ...
با انگشتش صورتم رانوازش داد ...
- نمیدونم چمه محیا ...
نمیدونم ...
تصور اینکه یکی دیگه اینجوري ببینتت دیوونم میکنه ...
نمیتونم ازت بگذرم ...
ببخش منو ...
من پست نیستم محیا ...
حلالم کن ...
انگار که به خودش بیاید ...
و با دوقدم از در بیرون رفت و غم همه ي دنیایم را گرفت ...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
✨ بسم الله الرحمن الرحيم✨
🌹شرح #حکمت8
🔴 قسمت سوم
🔻3. شگفتی خلقت حضرت آدم (علیه السلام ) : موضوع دیگری که حضرت علی (علیه السلام) برای رسیدن ما به معرفت الله از شگفتی پدیده ها معرفی میفرمایند، شگفتی خلقت آدم (علیه السلام) است. در خطبه اول نهج البلاغه میخوانیم: «سپس خداوند بزرگ خاکی از قسمت های گوناگون زمين، از قسمت های سخت و نرم و شور و شيرين گِرد آورد، آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گرديد. از آن اندامی شايسته و عضوهايی جدا و به يکديگر پيوسته آفريد. آن را خشکانيد تا محکم شد، خشکاندن را آنقدر ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معيّن و سرانجامی مشخّص، اندام انسان کامل گرديد. آنگاه از روحی که آفريد در آن دميد تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نيروی انديشه که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در ديگر موجودات تصرّف نمايد. به انسان اعضاء و جوارحی بخشيد که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حقّ و باطل را بشناسد و حواس چشايی و بويايی و وسيله تشخيص رنگ ها و اجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون و چيزهای همانند و سازگار و نيروهای متضادّ و مزاج های گوناگون گرمی، سردی، تری، و خشکی قرار داد.
🔻و در خطبه ۱۶۳ بند سوم میفرمایند:« ای انسان! ای آفریده راست قامت! ای پدیده نگاهداری شده در تاریکیهای رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تو در تو، آغاز آفرینش تو از گِل و لای بود و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخص و سرآمدی تعیین شده. و آنگاه که در شکم مادرت حرکت میکردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ بدهی و نه صدایی را می شنیدی. سپس تو را از قرارگاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر از پستان مادر هدایت کرد؟ و به هنگام نیاز جایگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند. هرگز آنکس که در توصیف پدیده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پروردگارش ناتوان تر و از شناخت خدا با حدّ و مرز پدیده ها دورتر است».
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیروزی حق بر باطل😊
@Emam_kh