فتنه ها و حاج قاسم.mp3
14.49M
🎧 استاد میرباقری | فتنههای پیش رویِ انقلاب اسلامی
🗓 ۱۴۰۰/۱۰/۱۲
⏪آخرین فتنه های قبل از ظهور
⏪چگونه برای ظهور آماده بشویم
◀️ برکات خون شهید 🌹حاج_قاسم سلیمانی
@Emam_kh
🔴ماجرای برافراشتهشدن پرچم آمریکا در لانه جاسوسی
🔹امروز برخی رسانهها با انتشار فیلمی مدعی شدند که پرچم آمریکا در سفارت سابق این کشور در تهران به اهتزاز درآمده اما ماجرا از این قرار است که پرچم مذکور به صورت واژگون و پارهشده در پایینترین نقطه میله پرچم قرارگرفته که بهصورت نمادین نشاندهنده شکست آمریکا در برابر عظمت ملت ایران است.
#ایران_قوی
#افول_آمریکا
@Emam_kh
نماز_اول_وقت
❌ و لاتکن من الغافلین...
از غافلین نباشید..
⭕️ نماز را بازاری نکنید،
اول وقت به جا بیاورید،
با خضوع و خشوع!
اگر نماز را تحفظ کردید،
همه چیزتان محفوظ می ماند،
و تسبیح صدیقه ی کبری سلام الله علیها و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
🌹آیت الله بهجت
@Emam_kh
✨﷽✨
🔴شما به خدا یاد ندهید،خدا خودش بلد است!
✍️طلبه ای در یک از شهرها زندگی می کرد. از نظر مادی در فشار بود و از نظر ازدواج نیز مشکلاتی داشت. یک شب، متوسل به امام زمان(علیه السلام) شد، چند شبی بعد از این توسل امام زمان(علیه السلام) را در خواب دید. حضرت فرمودند: فلانی! می دانی چرا دعایت مستجاب نمی شود؟ گفت: چرا؟ فرمودند: طول امل و آرزو داری. گاهی انسان به در خانه ی خدا می رود، دعا می کند اما با نقشه می رود، دل به این طرف و آن طرف حرکت می کند. گاهی به خدا یاد می دهد و می گوید: خدایا! در دل فلانی بینداز بیاید مشکل مرا حل بکند...حضرت فرمودند: شما به خدا یاد ندهید خدا خودش بلد است. انسان به ائمه معصومین(علیه السلام) هم نباید یاد بدهد. باید بگوید خدایا، من این خواست را دارم و به هیچ کس هم نمی گویم...خودت برایم درستش کن.
طلبه گفت: یابن رسول الله، من همین طور هستم که می فرمایید، هرکاری میکنم بهتر از این نمی توانم باشم، می خواهم خوب باشم اما تا می آیم دعا کنم فلانی و فلانی در ذهنم می آیند و این گونه دعا می کنم.حضرت فرمودند: حالا که طول امل و موانع اجابت داری، نایب بگیر. تا حضرت فرمودند نایب بگیر طلبه می گوید: آقا جان شما نائب می شوید؟ حضرت فرمودند: بله قبول می کنم. می گوید دیدم حضرت نایب شدند و لبهای حضرت دارد حرکت می کند. از خواب بیدار شدم، گفتم: اگر حاجتم هم برآورده نشود مهم نیست، در عالم رؤیا حجت خدا را یک بار زیارت کردم. بلند شدم و وضو بگیرم تا نماز شب و نماز شوق به جا بیاورم. دیدم در مدرسه را می زنند. گفتم: این وقت شب کیست که در مدرسه را می زند؟رفتم در مدرسه را باز کردم دیدم دایی خودم است.
گفتم: دایی جان، چه شده این وقت شب؟
☘️گفت: با تو کاری دارم. امشب هر کاری کردم دیدم خوابم نمی برد. فکر و خیالات مرا برداشته بود. یک مرتبه این خیال همه ی وجودم را فرا گرفت: من که پسر ندارم، همه ی اموالم از بین می رود. یک دختر هم که بیشتر ندارم. فکر کردم اگر دخترم را به تو بدهم همه ی اموالم هم در اختیار توست...
📘کتاب بهترین شاگرد شیخ
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۱۱ سوره مائده
🌸 يَا أيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
🍀 ترجمه: اى كسانى كه ایمان آورده اید! نعمت خداوند را بر خودتان یاد كنید، آنگاه كه قومی قصد داشتند به سوى شما دست تعدّى دراز كنند، امّا خداوند دست آنان را از شما كوتاه كرد و خدا را تقوا پیشه کنید، و مؤمنان باید تنها بر خداوند توكّل کنند.
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است. در اینكه آیه، ناظر به كدام واقعه ى تاریخى است #اختلاف است، ولى مى توان آن را شامل همه مواردى دانست كه #مسلمانان، در مقابل سوء قصد یا تهاجم دشمن، با تكیه بر خداوند پیروز شده و نجات یافته اند.
🌸 به دنبال يادآورى نعمت هاى الهى در چند آیه قبل، در اين آيه روى سخن را بار ديگر به مسلمانان كرده و قسمتى ديگر از نعمت هاى #خدا را به ياد آنها مىآورد تا به شكرانه آن در اطاعت فرمان خدا و اجراى اصول #عدالت بكوشند، می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ: ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمت خداوند را بر خودتان یاد کنید، آنگاه که قومی قصد داشتند به سوی شما دست تعدی دراز کنند، اما خداوند دست آنان را از شما کوتاه کرد.»
🌸 در حقيقت اين آيه مسلمانان را از خطراتى كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحه روزگار براندازد متوجه مى كند، و به آنها هشدار مى دهد كه به پاس اين نعمتها #تقوا و #توکل پيشه كنند « وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ: و خدا را تقوا پیشه کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند.
🔹 پيام های آیه ۱۱ سوره مائده 🔹
✅ یاد نعمت هاى #خدا بر مؤمنین لازم است زیرا هم نوعى شكر است، هم غرور و غفلت را از انسان دور مى نماید و هم عشق انسان را به پروردگار مى افزاید.
✅ دفع خطرات #دشمن، از مهمترین نعمتهاى خداست.
✅ با #تقوا و #توكّل و ایمان، لطف خدا را به خود جلب، و خطر دشمنان را دفع كنیم.
✅ دشمنان شما براى دستیابى بر شما در تلاشند.
✅ لازمه ى #ایمان و #تقوا تكیه بر خداست.
✅ #تقوا و #توكّل داشتن، اثر یاد خداوند و ایمان است.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
⭕️ کاربران ترکیه ای با ترکیب این عکس مقایسه جالبی کردند.
+ بعضی ها منتظر پوتین می مانند!
+بعضی ها پوتین رو منتظر خود نگه می دارند!
@Emam_kh
🌺سبک زندگی قرآنی:🌺
🍂مراقب نقشه شیطان باشید.🍂
🔶قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ.
(حجر/۳٩)
💥نقشه ی شیطان برای انحراف انسانها، زینت دادن زشتی هاست.
🍁تا وقتی که انسان، گناه را زشت بداند، مرتکب آن نمی شود.
اما اگر زشتی گناه در نظرش از بین رفت، با کمال میل، آن را انجام می دهد.
❌ بنابراین، شیطان ابتدا قبح گناه را در نظر انسان از بین می بَرَد تا او به راحتی و بدون عذاب وجدان، آن را انجام دهد.
✨و اینجاست که ضد ارزشها تبدیل به ارزش می شوند.
🍂🌺🍂🌺🍂
‼️فهماندن مطلبی به دیگران هنگام نماز
🔷اگر کلمهای را با قصد ذکر بگوید، مانند اینکه بگوید: «الله اکبر» و موقع گفتن آن، صدا را بلند کند تا مطلبی را به دیگری بفهماند، اشکال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه مطلبی را به کسی بفهماند ذکری بگوید؛ اگرچه قصد ذکر هم داشته باشد، نماز باطل میشود
📕 منبع: leader.ir
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صدویازدهم
خودم را داخل اتاق پرت کردم...
و ساحل پشت سرم وارد شد...
چشمانش اشکی بود...
بغض صدایش هم از لرزشش مشهود بود...
- محیا راسته؟!...
چشمانم را روي هم گذاشتم و همزمان اشکم چکید...
خودش را در آغوشم پرت کرد و زار زدیم باهم...
هق هقمان که تمام شد از آغوش هم جدا شدیم...
ساحل چشمان نگرانش را به صورتم دوخت...
- حاالا چی میشه محیا؟!...
کلافه ونگران چشم گرداندم در صورت زیبایش...
- نمی دونم ساحل...
هیچی نمی دونم...
مغزم دیگه کار نمی کرد...
ساحل اخمی کرد...
- درسته مریض بود...
اما نباید به داداشم دروغ میگفت...
کار خوبی نکرده...
سپس نگاه دزدید از من...
اونجوري که من داداش و میشناسم،محاله دیگه طلاق بده هدي رو...
ته دلم روشن شد...
یعنی اینقدر جوانمرد بود که بماند کنار همسر مریضش؟!...
هیچ وقت باور نمی کردم که روزي برسد براي ماندن امیرعباس کنار دیگري دعا کنم...
رو به ساحل کردم...
- خدا کنه...
ساحل از جا بلند شد...
- مطمئنم که این کارو میکنه...
سري تکان دادم و او هم رفت...
و من باز ماندم تنها ...
با احساس عشق کهنه و خسته در اعماق قلبم...
که میدانستم هست...
و تمام هست و نیستم را براي انکار بودنش به کار گرفته بودم...
روزها از پی هم میگذشت...
و من کمتر یا بهتر بگویم اصال امیرعباس را نمی دیدم...
به گمانم تمام وقتش را کنار هدي میگذراند...
و من...
خوشحال بودم از بابت اینکه حداقل براي دیگري انسان است...
و کمی هم حسادت میکردم...
به احوال تنها مانده و وامانده ي خودم...
اما مثل همیشه چشم می بستم رومحیا و احساسش...
روز اعالم نتایج هم فرا رسید...
و خودم داخل کامپیوتردیدم که برق شریف قبول شدم...
چند بار پلک زدم بر روي روشن مانیتور...
باورم نمی شد...
محیاي ضعیف و بی دست و پا...
روزي مهندس برق خواهد شد...
قبولی آنهم در دانشگاه صنعتی شریف برایم رویا بود...
مثل خواب بود برایم...
اما خوشحالیم را با مینا پشت در بسته ي اتاقم...
میان دو شیرینی که در دهان هم گذاشتیم،تقسیم کردیم...
میترسیدم شاد باشم...
مبادا صداي خنده ام دل کسی را بشکاند...
ومیدانستم همه در خانه الان دل شکسته اند...
تنها همدمم مینا شده بود...
و مزه پرانی هاي کم و بیشش دنیاي کوچکم را تسکین میداد...
خنده دار نبود...
شوهرم هنوز کنار همسرش در بیمارستان بود...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀