قالَ الاِمامُ الْعَسكَرىّ عليه السلام :
قَلْبُ الاَْحْـمَقِ فى فَـمِهِ وَ فَمُ الْحَـكيمِ فى قَـلْبِهِ.
امام عسكرى عليه السلام فرمود:
قلب و دل احمق در دهان اوست و دهان انسان حكيم در (اختيار) قلب اوست. (يعنى انسان نادان نسنجيده حرف مى زند وانسان خردمند وحكيم پس از انديشه صحبت مى كند.)
بحارالانوار 78: 374 ح 21
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹سلاااااام
🍃🌹الهی حال دلتون عالی بشه👌
🍃🌹امیدوارم نگاه خدا
🍃🌹مسیر زندگی تون رو
🍃🌹چنان هموار کنه
🍃🌹که خوشبختی برای همیشه
🍃🌹زندگیتونو دربربگیره
🍃🌹 دوشنبه اسفندماهتون
🍃🌹پر از خبرهای خوب😊
🍃🌹روزتون نورانی
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و پنجاه و ششم
❇️ مدارا و نرمخویی با خوارج
🔹رعایت سه حق
[ در حال ایراد خطبه بودم که یکی از خوارج برخاست و شعار «لا حکم الا لله» سرداد. من سکوت کردم. فرد دیگری برخاست و همان شعار را تکرار کرد. پس از او نیز چندین نفر دیگر برخاستند و این شعار را سردادند. در پاسخ آنان گفتم: ]
🔻این شعاری که سر میدهید، مطلب حق و درستیاست؛ ولی نتیجهگیری شما از آن باطل و نادرست است. ما دربارهٔ شما سه حق را رعایت میکنیم: مانع از نمازخواندن شما در مساجد نمیشویم و تا زمانی که با ما هستید، از حقوق بیتالمال محرومتان نمیکنیم و با شما جنگ نخواهیم کرد؛ مگر اینکه شما شروعکنندهٔ جنگ باشید.
🔹علی از حاکمیت خدا نگران نیست و نخواهدبود
[ در مسجد نشسته بودم و مردم در اطرافم حلقه زدهبودند. یکی از خوارج وارد شد و فریاد زد: لاحکم الا لله، گرچه مشرکان را خوش نیاید! مردمی که در اطرافم بودند، متوجه او شدند. او دوباره شعار داد: لا حکم الا لله، گرچه همهٔ این مردم نیز آن را نپذیرند! سپس ادامه داد و گفت: لا حکم الا لله، گرچه ابوالحسنعلی نیز آن را نپذیرد! پاسخ دادم: ]
🔻هرگز ابوالحسن از اینکه حکم مختص خدا باشد، ناراحت نمیشود و از پذیرش حکم خدا سرباز نمیزند.
و اکنون نیز منتظر حکم خداوند دربارهٔ شما هستم!
[ مردمی که در اطرافم بودند. پرسیدند: ای امیرالمؤمنین، چرا متعرض آنان نمیشوی و آنان را از روی زمین ریشهکن نمیکنی؟ پاسخ دادم: ]
🔻آنها ریشهکن نمیشوند و تا روز قیامت در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود!
🔹اکنون وارد شهر خود شوید، خدا شما را رحمت کند
[ بار دیگر بین خوارج حاضر شدم و پس از به جا آوردن دو رکعت نماز، دوباره در رابطه با حٓکمیت و حکم قرآن، همچنین در مورد عدم رضایتم از پذیرش حٓکمیت و عدم همراهی آنان با من، صحبتکردم. آنها از من پرسیدند: چرا در عهدنامه اسم خود را نوشتی، ولی عبارت امیرالمؤمنین را پاک کردی؟ آیا در حقانیت خویش تردید داشتی؟ در پاسخ آنان گفتم: ]
🔻هنگامی که عهدنامه بین مسلمانان و قریش نوشته میشد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من فرمودند: « بنویس این عهدنامه بین محمّد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سهیلبنعمرو نوشته میشود.» مردم مکه اعتراض کردند که اگر ما قبول داشتیم تو رسول خدا هستی، هرگز با تو نمیجنگیدیم! لذا آن حضرت به جای کلمهٔ رسولخدا نوشت: «محمد فرزند عبدالله».
[ آنها گفتند: تو سخنانت را گفتی؛ ولی ما که به حٓکمیت تمایلی پیدا کرده بودیم، به درگاه خداوند توبه کردیم و آمادهٔ جنگ با دشمنان هستیم. اگر تو نیز توبه کنی، با تو همراهی خواهیم کرد و در غیر این صورت، از تو جدا خواهیم شد.
در یک کلام کلی و برای ملاطفت با آنان گفتم: ]
🔻من به درگاه الهی توبه میکنم و از هر گناهی طلب مغفرت دارم. اکنون وارد شهر خود شوید. خدا شما را رحمت کند.
[ شش هزار تن از آنان به شهر بازگشتند؛ ولی شروع به تبلیغ کردند که علی از حٓکمیت عدول کرده است و آن را گمراهی میداند، و گفتند: امیرالمؤمنین منتظر فربهشدن اسبها و جمعآوری اموال است تا در اولین فرصت ما را بهسوی شام اعزام کند.
من در ضمن خطبهای با صراحت اعلام کردم: ]
🔻هرکس گمان کند که من از حٓکمیت عدول کردهام، دروغ میگوید و هرکس پذیرش حٓکمیت را گمراهی بداند، خود گمراه شده است!
[ خوارج با شنیدن سخن من از مسجد خارج شدند و شعار «لا حکم الا لله» را سر دادند.]
🔹قبل از ارتکاب جرم، مجازات نمیکنم
[ یکی از یارانم به نام کثیرالحضرمی وارد مسجد کوفه شد. با پنج تن از خوارج روبرو شد که در حال اهانت به من بودند. یکی از آنان گفته بود با خداوند عهد میبندم که علی را بکُشم. کثیر با آنها درگیر شده و فردی را که درصدد کشتن من بود، دستگیر کرده بود. او را نزد من آورد و گفت: من خودم شنیدم که او با خدا عهد میبست که شما را بکُشد به او گفتم: ]
🔻او را آزاد کن.
[ کثیر گفت: آزادش کنم؟! او با خداوند پیمان بسته است که شما را بکُشد! گفتم: ]
🔻میخواهی او را بکُشم، وقتی مرا نکشته است؟!
[ گفت: او به شما اهانت میکرد! گفتم: ]
🔻تو هم اگر میخواهی، پاسخ او را بده و به او اهانت کن یا از او بگذر.
📚منابع:
۱. شرح نهجالبلاغه، ج۲, ص۳۱۱
۲. أنسابالاشراف، ج۲، ص۳۴۹، رقم۴۲۲
۳. تاریخطبری، ج۴، ص۴۷
۴. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۷۹
۵. کنزالعمال، ج۱۱، ص۳۰۰
۶. المبسوط، ج۱، ص۱۲۴
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
🔴 ورزش کاملا هم سیاسی است !!
هم اکنون (بامداد دوشنبه ۹ اسفند۱۴۰۰) پخش زنده بازی بارسلونا و استفاده دوباره از جمله STOP WAR در بالای صفحه!
گویا تاکنون هیچ جنگی در دنیا نبوده که برای توقف آن در پخش زنده فوتبال تبلیغ کنند.
ما مخالف صلح و پایان جنگ نیستیم بلکه مخالف استانداردهای دوگانه غربی های نژادپرستیم.
اگر از این به بعد کسی گفت که ورزش سیاسی نیست این تصویر را در چشمش فرو کنید شاید بینا شود ...
#اوکراین
✍ قاسم_اکبری
@Emam_kh
✅خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم
✍️شهید #حاج_قاسم سلیمانی: این راه را انتخاب نکردم که آدم بُکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکُشان است نه برای آدم کشتن.
خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم.
#حاج_قاسم
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که هست امیرِ تمامیِ عالم
بدون شک پدرش میشود 🌹ابوطالب
نگاه کردم و دیدم که از لحاظِ نسب
علی، بزرگترش میشود🌹 ابوطالب
🥀سالروز وفات مؤمن قریش حضرت ابوطالب علیه السلام تسلیت باد.🥀
@Emam_kh
🔰پیاده نظام های غرب در ایران
📝 علی محمدی
🔶در همه سالهای بعد از انقلاب ،هیچگاه غربگرایان داخلی و برخی جریانات سیاسی نتوانستند یا شاید هم نخواستند در پرونده های امنیتی منطقه ، موضع گیری مطابق با منافع کشور و ملت اتخاذ نمایند:
1⃣در جریان جنگ تحمیلی، معتقد بودند که بعد از فتح خرمشهر باید با عراق صلح کرد، در صورتی که بخش های بزرگی از خاک ما دست صدام بود و بیم حمله دوباره آنها می رفت.
2⃣در جریان یازده سپتامبر، در شورای عالی امنیت ملی، خواستار قرار گرفتن ایران در ائتلاف آمریکا شدند ولی رهبری فرمود ما نه با امریکا هستیم و نه با تروریست ها.
3⃣چندی بعد در جریان حمله امریکا به صدام، خواهان همکاری ایران با صدام شدند و برای این موضوع مجلس را به آشوب کشیدند. اما رهبری فرمود جنگ رژیم صدام با امریکا، جنگ باطل با باطل است.
4⃣در جنگ سوریه، ذهن و افکار عمومی ملت را به این سمت بردند که چرا در سوریه می جنگیم،ولی بعدها در خاطرات کلینتون مشخص شد که داعش بهانه ای برای ناامنی مردم ما و جنگ با ایران بود.
5⃣در ناامنی اخیر در افغانستان، با تشخیص غلط، خواهان ارسال نیرو به کابل و مبارزه با طالبان شدند ، و خواستند جوانان این مملکت را به ورطه نابودی بکشانند و دیدیم که اکنون چگونه تحلیل این غرب زده ها، اشتباه بود.
6⃣در جنگ اخیر روسیه و اوکراین، موضع منطقی ایران را ( مخالفت همزمان با جنگ و نفوذ ناتو به شرق) درک نمی کنند و ایران را متهم به پیروی از روسیه می نمایند. البته شاید هم مامور القای نظرات اربابانشان در ایران هستند.
🔚در همه این سالها چشم و نگاهشان را به روی جنایتهای غرب و پادوهای آنها در یمن، سوریه و عراق بستند. ناامنی های پاکستان، افغانستان و عراق، که امریکایی ها زن و بچه را شهید کردند و عروسی را به عزا تبدیل نمودند، سکوت کردند ولی با انفجار در انگلیس و اروپا،جلوی سفارت این کشور شمع روشن نمودند.
@Emam_kh
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۵۵ سوره مائده - بخش۲
🌸 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ راکِعُون
َ
🍀 ترجمه: همانا ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پیامبرش و مؤمنانى هستند كه همواره نماز را برپا مى دارند و در حالی که در ركوع هستند زكات مى دهند.
🌸 در جلسه قبلی به شأن نزول آیه پرداختیم و در اینجلسه به شرح و پیام های آیه می پردازیم. اين آيه با كلمه «انّما» كه در لغت عرب به معنى انحصار مى آيد شروع شده و مى گويد: ولىّ و سرپرست شما سه كس است: « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ: همانا ولی و سرپرست شما، تنها #خداوند و پیامبرش و مؤمنانی هستند که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوع هستند زکات می دهند. »
🌸 منظور از #ولىّ در این آيه ولايت به معنى، سرپرستى و تصرّف و رهبرى مادّى و معنوى است. به خصوص اين كه اين #ولايت در رديف ولايت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يک جمله ادا شده است و به اين ترتيب، آيه از آياتى است كه دلالت بر ولايت و امامت #على_عليه_السّلام مىكند.
🔹 پيام های آیه ۵۵ سوره مائده 🔹
✅ آیات قبل، از پذیرش ولایت یهود و نصارا نهى كرد، این آیه مى فرماید: خدا و رسول و كسى را كه در ركوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهید.
✅ كسانى كه اهل #نماز و #زكات نیستند، حقّ ولایت بر مردم را ندارند.
✅ براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نیست. آرى، #فقیر نباید از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.
✅ #ولایت از آنِ كسانى است كه نسبت به اقامه ى نماز و پرداخت زكات پایدار باشد.
✅ هرگونه ولایت، حكومت و سرپرستى كه از طریق #خدا و رسول و امام نباشد، باطل است.
✅ توجّه به خلق براى #خدا در حال نماز، با اقامه نماز منافات ندارد.
✅ كارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر در نماز) #نماز را باطل نمى كند.
✅ در فرهنگ #قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زكات» گفته مى شود.
✅ ولایت ها در طول یکدیگرند، نه در برابر یكدیگر. ولایت بر مسلمین، ابتدا از آنِ خداست، سپس پیامبر، آنگاه امام
✅ حضرت #على_علیه_السلام در زمان خود پیامبرصلى الله علیه وآله نیز ولایت داشته است.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
⛔️ فردا دیر است...
♥️ رهبر معظم انقلاب حفظهالله:
▫️نیازهای مربوط به آینده نیازهایی است که اگر شما امروز به فکر نیفتید و برایش کاری انجام ندهید، فردا درخواهید ماند؛ یعنی فردا گیر میکنید... مسئلهی #فرزندآوری و تکثیر نسل که من این همه روی آن تأکید میکنم، از این قبیل است.
۱۴۰۰/۱۱/۲۸
@Emam_kh
✅فلسفه حکم ولی فقیه بر ضرورت و فوریت جهاد تبیین چیست؟
🔹امروز دشمن در حال چیدن میوه درختی است که در 43 سال گذشته در سایه غفلت مسوولان غرس شده است. سال هاست که امام خامنه ای نسبت به تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن و تحمیل سبک زندگی امریکایی بر کشورمان هشدار داده اندولی متاسفانه همه در حال غفلت بودیم و نسبت به این هشدارها بیدار نشدیم و حالا دشمن با به کارگیری همه امکانات پیرفته تبلیغاتی که در اختیار دارد همچنان حمله می کند و ما نیز فضای مجازی و اینترنت خودمان را برای تهاجم در اختیارش گذاشته ایم!!
🔸اکنون به این جمله 10 سال پیش این نظریه پرداز جنگ نرم توجه کنید و بعد قضاوت کنید
🔺جوزف ناي" از معروفترين نظريه پردازان جنگ نرم در آمريكا،استاد دانشگا هاروارد در تاريخ 20 ژوئن 2010 در سخنراني خود در جلسه شوراي فرهنگي انگليس گفت: « من با هرگونه استفاده نابجاي غرب از قدرت سخت عليه ايران مخالفم. اگر غرب از قدرت سخت عليه حكومت ايران استفاده كند ، نسل جوان ايراني را بيشتربه سمت حكومت مي كشاند. »
🔺 جوزف ناي يادآور ميشود: « من بر اين باورم كه اگر تغييرات فرهنگي و اجتماعي مطلوب غرب در ايران اتفاق بيفتد در نهايت، اين رژيم تغيير خواهد كرد. بنابراين اگر مرتكب اشتباه شويم و با اقدامات سخت خود نسل جوان را به واكنشي عليه حمله نظامي غرب واداريم ، درواقع آنها را به رژيم نزديكتر كرده ايم و مانع تحقق منافع بلند مدت خود خواهيم شد. »
روانبخش
@Emam_kh
✨﷽✨
📖 لبخند پیامبر
✍روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طرف آسمان نگاه می کرد، تبسمی نمود. شخصی به حضرت گفت یا رسول الله، ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردی و لبخندی بر لبانت نقش بست، علت آن چه بود؟ رسول خدا فرمود آری، به آسمان نگاه می کردم. دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می شد بنویسند، ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم، ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود می نوشتید بنویسید. بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است برایش در نظر بگیرم.
📚 بحارالانوار، ج 22، ص 83
@Emam_kh
‼️ شرکت در مسابقهای که جایزه میدهند
🔷 س ۵۷۹۴: آیا شرکت و دریافت جایزه، در مسابقاتی که به برنده مسابقه جایزه میدهند، جایز است؟
✅ ج: در صورتی که مفسدهای نداشته باشد و به گونهای نباشد که از بازنده مالی گرفته شده و به برنده داده شود، فی نفسه اشکال ندارد.
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صد و چهل وهشتم
و چشم در چشم مردي شدم که وقت نداشتنش را به رخ کشیده بود...
همان جنتلمنی که چند وقت پیش خیابان پشت دانشگاه تصادف کردیم با هم...
لب فشردم...
او هم نگاهش عمیق شد...
مثل اینکه شناخته بود...
بی تفاوت شانه اي باال انداختم و نشستم...
و الحق که درس دادنش هم حرف نداشت...
اما کالفه بودم از سوال هاي بیخودي دختران...
که تنها قصد هم صحبتی با استاد را داشتند...
سوگند دوباره در گوشم گفت...
- میبینی دارن خودشونو میکشن...
و ریز خندید...
استاد شروع به حضور و غیاب کرد...
به نام من که رسید کمی مکث کرد...
- خانم محمدي؟!...
بله اي گفتم...
ابرویی باال برد...
- غیبت داشتید جلسه پیش...
همانطور خیره در چشمانش شدم...
- شرمنده دیگه تکرار نمیشه استاد...
سري تکان داد وبسیار خبی گفت...
و به نظر میامد این استاد سر صبحی عجیب خواب از سرم پرانده...
آرام وسایلم را جمع کردم که سوگند گفت...
- واي دارم میمیرم از گشنگی محیا بریم صبحانه؟!...
سري تکان دادم...
- نه حال ندارم تا پایین بیام وایسم منتظرت...
چیزي تا کالس بعدي نمونده...
سري تکان داد و بدون اینکه کیفش را بردارد سمت در رفت...
کمی که گذشت احساس تشنگی کردم...
از جا بلند شدم تا از آبسردکن بیرون کالس فیضی ببرم...
از در که بیرون میرفتم ...
سنگینی نگاهی که بدرقه ام میکرد را روي دوشم حس میکردم...
شاید هم خیاالتی شده بودم...
آب خوردم، سوگند هم آمد...
کالس بعدي را هم با همان استاد گذراندیم...
از در که بیرون میرفتیم صداي استاد متوقفم کرد...
خنده ي سوگند را هم...
خانم محمدي تشریف داشته باشید اگر ممکنه...
سري تکان دادم و ایستادم...
و سوگند با چشمک شیطنت باري رهایم کرد...
و من در دل خدا می داند چقدر ناسزا بارش کردم...
کمی نزدیکتر شدم به میز...
و نگاه گرداندم در کالسی که حاال خالی شده بود...
- بفرمایید استاد...
و سر پایین بردم بی آنکه نگاهش کنم...
- سرکار خانوم گمان کنم شما همان خانمی هستید که من چند وقت پیش باهاشون تصادف کردم...
درسته؟!...
نگاه کشیدم روي صورتش...
و آرام گفتم ...
- بله...
لبخند شیکی زد...
- چه اقبال خوبی پس میتونم دینم رو ادا کنم...
ظاهرا مقصر تصادف بنده بودم...
لب فشردم و یادم آمد که سوگند گفت بی ام وِ داشت...
و من به خاطر خراش 206 نوي خودم عزا گرفته بودم...
- نه استاد الزم نیست،خسارتی نبود...
به هر حال ممنون از توجهتون...
و بی توجه به ابرویی که باال رفته بود...
سري تکان دادم و با اجازه اي گفتم...
حرکت کردم به سمت سوگند...
تا با دستان خودم خفه اش کنم بابت تنها گذاشتنم...
میدانستم طبق معمول میشود در سلف پیدایش کرد...
درست حدس زده بودم نشسته بود و چاي میخورد...
با حرص به بازویش زدم...
- واقعا که...
این چه کاري بود...
خندید...
- تنهاتون گذاشتم حرفاتونو بزنید...
و چشمکی زد...
مسخره اي نثارش کردم...
چشم ریز کرد...
- حاال چیکارت داشت ناقال؟!...
چاي را از جلویش برداشتم و جرعه اي نوشیدم...
و تمام جریانات تصادف و امروز را برایش تعریف کردم...
او هم انگار که دارد فیلم سینمایی جذابی میبیند...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت44 ( 7 )
🔹 ویژگی های بهترین بندگان
🔰 بحث چهارم از مباحث عمل برای روز حساب، بحث آفت ها و زشتی هایِ بی عملی است .
🔻مولا علی (علیه السلام) درحکمت ۳۳۷ نهج البلاغه می فرمایند :
«الدَّاعِي بِلَا عَمَلٍ، كَالرَّامِي بِلَا وَتَرٍ »
" کسی که ادّعا می کند و دعوت می کند دیگران را به خوبی ها، اما خودش عمل نمی کند؛ مثل تیراندازی است که تیراندازی بلد است اما کمانی ندارد که تیراندازی کند."
🔻یا در حکمت ۳۶ می فرمایند:
«مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ، أَسَاءَ الْعَمَلَ »
از آسیب ها و آفت ها و موانع کارِ صالح این است که انسان آرزوهای بی خود داشته باشد.
" کسی که آرزوی طولانی داشته باشد، عمل خودش را خراب می کند ، زشت می کند. "
🔻یا در حکمت ۱۲۷ می فرمایند:
«مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ »
"کسی که در عمل صالح کوتاهی کند، گرفتار همّ و غم و غصّه و افسردگی می شود."
🔻و در حکمت ۳۸۴ می فرمایند :
« التَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ، إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ»
" کوتاهی کردن در خوب عمل کردن، در حالیکه می دانی عمل صالح و نیک انجام دادن ثواب دارد، این کوتاهی کردنت مایهٔ غَبن و خسارت و حسرتت خواهد شد.
🔻و در حکمت ۱۵۰ مولا علی (علیه السلام)، مفصّل و بسیار زیبا شخصیّت ها و روحیات و خصالی که باعث میشود انسان امیدهای واهی بی عمل داشته باشد و عواقبی که بر این خصوصیات و خصال مترتب میشود را بیان می فرمایند؛ که در قسمتِ بعدی خدمت شما تقدیم خواهد شد.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع