فرمانده نیروی زمینی سپاه: اگر تمام سران آمریکا کشته شوند تقاص خون #حاج_قاسم پسداده نمیشود
سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه:
🔹 خون حاج قاسم آنقدر بزرگ است که اگر تمام سران آمریکا کشته شوند تقاص خون حاج قاسم پسداده نخواهد شد.
🔹 بنابراین بایستی با شیوههای دیگر تقاص خون حاج قاسم را بگیریم.
🔹 ما تاکنون به حرکات رژیم صهیونستی و آمریکا پاسخهای کوبندهای دادیم.
🔹 ما پس از شهادت حاج قاسم به یک مرز بازدارندگی رسیدیم و دشمنان دیگر آنقدر توان ندارند اقدامی علیه جمهوری اسلامی انجام دهند.
@Emam_kh
مهم_گرفتار_کردن_ماست
📌برایشان ایران و ایرانی اهمیتی نداره، مهم گرفتار کردن ماست.
میخواهند ما را درگیر حواشی کنند و از اصلهاو متنها باز بدارند،
حال این به بهانه کمک به افغانستان و شیر پنجشیر علیه طالبان باشه
یا بهانه ای برای جنگ علیه افغانستان باشه
🔻پ.ن
یه روز هم عراق بود امروزم افغانستان! فردا مسأله دیگر و البته برای ما مهم این است که درگیر حاشیهها نشویم.
✍ محمود_باقری
@Emam_kh
بـه جـای اینکـه عابـد بـاشی عبـد بـاش!
تـا عبـد نشوی عبادت سودی به حالت ندارد
عبـد بـودن یعنی :
ببین خدایت چه میخواهد نه دلت !♥️
#علامهحسنزادهآملی
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 بستن دهان جسم به حلال و باز کردن دهان روح به حرام؟
⚠️ وای اگر دهان جسم را از حلال ببندیم و دهان روح به حرام باز باشد: غیبت، تهمت، بدگویی و ...
👤شهید مطهری
@Emam_kh
📚 انجام مُفطِر (باطل کننده روزه) هنگام اذان صبح
🔷 اگر در سحر ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد و سپس معلوم شود که آن هنگام صبح بوده است، باید قضای آن روز را بگیرد ولی اگر با تحقیق و علم به اینکه صبح نشده، انجام داده باشد و بعد معلوم شود که صبح بوده است، قضای آن روز بر او واجب نیست.
@Emam_kh
👈نمونه های #سبک شمردن نماز:
❌بعضی آن را #بلد نیستند؛
❌بعضی #شرایط_صحیح بودن آن را نمی ¬دانند؛
❌بعضی #شرایط_قبول شدن نماز را نمی ¬دانند؛
❌بعضی نماز را در #اول#وقت نمی خوانند؛
❌بعضی نسبت به #نماز_فرزندانشان توصیه ای ندارند؛
❌بعضی نسبت به صدای اذان بی اعتنا هستند؛
❌بعضی با عجله می ¬خوانند که سجدة آنان در روایات به نوک زدن کلاغ تشبیه شده است
(الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج3، ص268)
🚫بعضی هر چیز دیگر را بر نماز ترجیح می ¬دهند (ورزش، فیلم، غذا خوردن، گفتگو، عروسی و...)؛
📚شیوه های دعوت به نماز؛ استاد قرائتی؛ ص 106
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صدونودوچهارم
نمیزاري سردیم کنه...
از نگاه خیره ام دست برداشتم ...
و به سینه اش خیره شدم از بی حیایی اش...
از حصار دستانش فرار کردم...
و شال و چادرم را از زمین برداشتم...
- بریم زشته جلوي همه اومدیم بالا...
سمتم آمد و از پشت در آغوشم گرفت...
- زشته ؟!...
واسه اینکه با زنم خلوت میکنم؟!...
آمد بوسه اي روي گردنم بزند...
که صداي در از جا پراند مرا...
و او همچنان بی خیال بوسه اي روي گردنم کاشت...
صداي ساحل از پشت در آمد...
- داداش؟!...
محیا...
بیاین نهار...
و صداي قدم هایش که دور میشد به گوشم رسید...
- من نمی دونم کی اینطور بی حیا شدي...
نمی بینی خواهرت پشت دره؟!...
زن عموها با عمه و ساحل داخل آشپزخانه بودند...
سلامی دادم و تا آمدم روي صندلی بشینم...
ساحل با ضرب از جا بلند شد و به سمت دستشویی دویید...
با تعجب مسیر رفتنش را نگاه کردم ...
و رو به عمه کردم و گفتم...
- چش بود؟!...
" - هیچی مادر ازصبح همش حالت تهوع داره...
فکر کنم دیشب با محسن رفتن شامِ بیرون خوردن...
مسموم شده"...
"- شاید...
حالا من میرم دانشگاه...
اما اگه بهتر نشد بگید بیام ببرمش درمانگاه"...
تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاري است !
عمه نگران دست هایش را بهم مالید...
- ایشالا که هیچی نیست مادر...
بقیه چایم را خوردم و از جا بلند شدم...
خداحافظی کردم و از آشپزخانه که بیرون آمدم...
با ساحلی با حال نزار و رنگ پریده روبه رو شدم...
دروغ چرا ترسیدم با دیدن چهره اش...
به سمتش قدم تند کردم و زیر بغلش را گرفتم...
- ساحل خوبی؟!...
بی جان سري تکان داد...
بی درنگ به سمت اتاقش بردم...
تا لباس بپوشانم و درمانگاه ببرم...
با دیدن رنگ و رویش دور دانشگاه را خط کشیدم...
بی حس خودش را در آغوشم رها کرده بود...
به سختی لباس هایش را پوشاندم...
و سوار ماشین شدیم به همراه عمه...
به کمک عمه روي تخت درمانگاه خواباندیمش...
و دکتر هم بالاي سرش آمد...
با نگرانی به سوال و جواب هاي دکتر گوش میدادم...
آزمایش اورژانسی گرفتند و من دلشوره ي بدي گرفته بودم...
از تجربه ي تلخی که از هدي داشتم...
ساعت یه کندي میگذشت تا آزمایش ساحل حاضر شود...
و من حتی نمی دانستم چه آزمایشی بود...
نگاهی به عمه کردم که تسبیح میچرخاند...
جواب حاضر شده بود مثل اینکه...
که دکتر بالا سر ساحل برگه اي را ورق میزد...
ادامه دارد..ـ
💖 🧚♀●◐○❀
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت56 ( 1 )
🔹 آثار فقر و غنا
💠 «الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ»
🔰 در حکمت ۵۶ امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: " غنا و ثرتمندی در غربت، مانند در وطن بودن است و تهیدستی و فقر در وطن، غربت. "
🔸 عوامل غربت در نهجالبلاغه، ۴ چیز هستند:
1⃣ اول : از دست دادن دوستان
🔻مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۶۵ میفرمایند:
« فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ » ؛ " از دست دادن دوستان مایه غربت است. "
2⃣ دوم: نداشتن دوست شایسته
🔻که مولا علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان مینویسند: «الغَریبُ مَن لَم یَکُن لَهُ حَبیب» ؛ " غریب واقعی کسی است که حبیب و دوستی ندارد. "
3⃣ سوم: قبر و مرگ و وحشت های مربوط به آن است.
🔻مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۵۷ می فرمایند:
« فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ وَ مَفْرَدِ غُرْبَةٍ »
" چه میشود بر میّت، در خانه تنهایی و منزل وحشت و غربت انفرادی و تنهایی "
4⃣ چهارم : فقر و تنگدستی است.
🔻که امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیرامون آن مطالب زیادی دارند؛ از جمله در حکمت ۳ میفرمایند:
« المُقِلُّ غَریبٌ فی بَلدَتِه » ؛ " انسان تنگدست در شهر خودش هم غریب است. "
🔻 یا در همان حکمت ۳ میفرمایند:
« الفَقرُ یُخرِسُ الفَطِنَ عَن حُجَّتِهِ » ؛ " فقر باعث می شود انسان فقیر، فقط به جرم اینکه فقیر است، حرف حساب و منطق و حجّت محکمش را هم کسی قبول نکند و حتی نشنود. "
🔻و نیز در اوج معرفی آثار منفی فقر، در حکمت ۱۶۳ میفرماید: « الْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ » ؛ " فقر، مرگ بزرگترین است."
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع